به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از اصفهان، یکی از مهمترین کارکردهای زبان فارسی، ایجاد هویتی مستقل، پویا، سرزنده و فرهنگپرور برای ایرانیان و فارسیزبانان است. ایرانیانی که در سراسر دنیا با گویش مادری خویش نشانههایی از حماسه فردوسی، عشق مولانا و اندیشه لسان الغیب را بر دوش میکشند، گاه ممکن است از رسالت خود برای پاسداشتِ این گنجینه ارزشمند ادبی مغفول باشند. به همین دلیل، در حاشیه برگزاری «نخستین اجلاسیه سراسری مدیران گروههای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی» به میزبانی دانشگاه آزاد کاشان، بر آن شدیم تا با عبدالرضا مدرسزاده -مدیرگروه کشوری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، نقش دانشگاه را در توجه به «زبان و ادبیات فارسی» در سطح جامعه جویا شویم. مدرسزاده با تأکید بر ارتباط دائمی هر یک از فارسیزبانان با ادبیات فارسی، بر نقش اجتماعی متخصصان این رشته تأکید کرد و خواستار توجه جدی دولت به «پرداخت یارانه نشر کتاب و جراید» برای مواجه با نیازها و چالشهای فرهنگی و اجتماعی شد. وی همچنین تحول در آموزش ادبیات فارسی در دانشگاه را نیازمند رویکرد «مهارتمحور» عنوان کرد و تغییرات محتوایی در سرفصل دروس رو منوط به تصمیم وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دانست. این گفتگو را در ادامه میخوانید.
به عنوان سوال نخست، امروز شاهد برگزاری «نخستین اجلاسیه سراسری مدیران گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی» بودیم. این رویداد در دانشگاه آزاد کاشان با چه هدفی برگزار شد؟
یکی از تأکیدات فرهنگی رهبر انقلاب، پاسداشت زبان فارسی است. به همین خاطر، ظرف یک سال اخیر مسأله توجه به زبان فارسی و آموزش آن در دانشگاه آزاد اسلامی کاشان به شکل پررنگتری دنبال شده است. از خرداد امسال، ۴۴ مدیر گروه کشوری ذیل ۱۸ دانشکده در گروههای علوم انسانی و هنر فعالیت خود را آغاز کردند؛ اینجانب عنوان مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد در سطح کشور، بهدنبال مسئولیت خود و اسناد بالادستی، برای تحقق همگرایی و تلاشِ سامانیافته میان گروههای آموزشی زبان و ادبیات فارسی در سراسر کشور، برنامههای مختلفی را دنبال کردم و نخستین اجلاسیه سراسری مدیران گروههای این رشته به میزبانی کاشان در روزهای دهم و یازدهم بهمنماه، نمونهای از این برنامهها بود.
تغییر سرفصلها، منوط به تصمیم وزارت علوم
با توجه به تحولات ساختاری در دانشگاه آزاد در زمینه شکلگیری دانشکدگان جدید، آیا ساختار علمی و آموزشی جدیدی برای آموزش زبان و ادبیات فارسی برنامهریزی شده است؟
این تحولات، در مرحله کنونی بیشتر معطوف به ساختارهاست؛ نمیشود سرفصلهای دانشگاهی را به سادگی تغییر داد. تحول محتوایی در آموزش زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه، نیازمند طی روال قانونی مخصوصی است که در نهایت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و شورای عالی برنامهریزی درسی، در این زمینه تصمیمگیرنده خواهند بود. البته ما در چهارچوب اختیاراتی که دانشگاه آزاد اسلامی طبق سرفصلهای مصوب دارد، درس زبان و ادبیات فارسی را [افزون بر فارسی عمومی] به صورت یک درس اختیاری نیز [با محتوای مخصوص به خود] ارائه خواهیم کرد.
فارسی، همراهِ هر لحظه فارسیزبانان است!
از دیرباز دانشجویان و استادان درس ادبیات فارسی انتقاداتی را نسبت به متون و نحوه ارائه این درس داشته و ارائه آن را تا حدی «رفع تکلیف» میدانستهاند! برنامهریزیهای جدید، آیا میتواند تحولی در این نگاه ایجاد کند؟
حتماً! وقتی ارائه یک درس به صورت «عمومی» باشد، به سرنوشت درسی مانند تربیت بدنی دچار خواهد شد؛ به نحوی که تصور استاد و دانشجو این است که قرار نیست با گذراندن درس تربیت بدنی، کسی ورزشکار شود و فقط صرف گذراندن آن دوره مطرح است! این نگاه پیرامون درس فارسی هم وجود دارد؛ با این تفاوت که شاید دانشجو پس از گذراندن درس تربیت بدنی، دیگر ورزش را دنبال نکند، اما هیچگاه نمیتواند نوشتن و درست سخن گفتن به زبان فارسی را کنار بگذارد! چه در نقش یک وکیل باشد، چه مهندس و یا رئیس بانک.
فارسی همهجا همراه با یک فارسیزبان است. به دلیل این اهمیت، حتماً تحول محتوایی در آموزش زبان و ادبیات فارسی را با رویکردی متفاوت نسبت به دیگر دروس عمومی دنبال میکنیم.
آیا تاکنون شخصاً با این ابهام در بین دانشجویان راجعبه چراییِ گذراندنِ درس فارسی عمومی در دانشگاه مواجه شدهاید؟
بله. برای مثال، دانشجوی معماری از من پرسیده است که رشته مهندسی معماری چه ربطی به ادبیات دارد؟ این دانشجو متوجه نیست که بهعنوان یک معمار اگر اشعار شعرای نامدار فارسیزبان را بخواند، قطعاً با اصطلاحات معماری مختلفی مواجه میشود که هم بازتابی از سابقه تاریخی رشته تحصیلی اوست و هم ایدههای جدیدی را به دنبال دارد. دانشجو، اگر شعر سهراب سپهری را بخواند، دهها ایده، مضمون و سوژه جالب و جدید را میتواند پیدا کند که در مسیر حرفهای قطعاً کارایی خواهد داشت.
طبیعتاً، نوجوانانی که از دبیرستان به دانشگاه میآیند، اشراف و آمادگی لازم را برای درک اهمیت درس زبان و ادبیات فارسی ندارند؛ بسیاری از آنها میگویند که «تازه از درس ادبیات در کنکور فرار کردهایم ولی دوباره به ادبیات در دانشگاه رسیدیم»! به همین دلیل، پیشنهاد ما آن است که درس فارسی عمومی، برای نیمسال چهارم در سال دوم تحصیل قرار بگیرد ارائه شود تا دانشجو قدری بیشتر با فضای دانشگاه آشنا شده و بخشی از دروس تخصصی را گذرانده باشد.
ضرورتِ تقویتِ آموزشهای مهارتی
چرا بسیاری از دانشجویان علیرغم گذراندن ادبیات فارسی در دانشگاه -گاهی حتی با نمرات ممتاز- قادر به تنظیم یک نامه ساده اداری نیستند؟ به نظر شما در این زمینه چه کاری باید کرد؟
این مشکل تنها متوجه رشته و درس ادبیات فارسی نیست؛ بلکه دانشجویانی که در رشته حسابداری هم تحصیل میکنند، باید یک دوره مهارتی را فراتر از دروس خودشان طی کنند و سپس وارد بازار کار شوند. البته در سالهای اخیر موضوع آموزشهای مهارتی در دانشگاه آزاد اسلامی کاشان و دیگر واحدهای دانشگاهی کشور مورد توجه قرار گرفته و تلاش شده تا آموزشها به صورت «مهارتمحور» باشند. اما علیرغم این تحولات، همچنان نمیتوان دانشجویی که مثلاً رشته حقوق را به مدت ۴ سال در فضای محدود آموزشی گذرانده، مستقیماً وارد دادگستری و شغل وکالت کرد!
برای رفع این چالش، نیاز داریم که مانند دانشجویان رشتههای پزشکی و پیراپزشکی که از سال دوم و سوم کمکم محیط بیمارستان را تجربه میکنند، در سایر رشتهها نیز دانشجویان بعد از مدتی وارد فضای کارآموزی، آزمایشگاهی و بالینی شوند؛ در نتیجه این چالش، فراتر از رشته و درس ادبیات فارسی است و باید با نگاهی جامعنگر، به حل مسأله پرداخت.
از طرفی، در حوزه زبان و ادبیات، بحث «ذوق» نیز مطرح است؛ قرار نیست تمام دانشجویانِ رشته ادبیات، شاعر یا نویسنده شوند. ولی از آنسو ممکن است شخصی دانشجوی مهندسی برق باشد، ولی شعر و رمان بنویسد! پس ذوق ادبی بسیار اهمیت دارد. با این حال، بهنظرم همه دانشجویانی که ادبیات را به صورت رشته تحصیلی یا درس عمومی میخوانند باید تلاش کنند این فن و هنر را جدی بگیرند. متأسفانه بنابر تجربه من، کمتر دانشجویی در دوره کارشناسی، برای این درس تلاش میکند و طبیعتاً وقتی تلاشی نشود، نتیجهای هم بهدست نمیآید.
در حال حاضر دهها هزار دانشجوی بینالمللی در دانشگاه آزاد مشغول تحصیلاند. چه تعدادی از این دانشجویان در رشته زبان و ادبیات فارسی در حال تحصیل هستند؟
دانشجویان عراقی، تاجیکستانی، هندی و پاکستانی، معمولاً رشته ادبیات را دانشگاههای بومی کشور خود مطالعه میکنند. دانشجویان بینالملل در دانشگاه آزاد اسلامی، اغلب در رشتههای علوم پزشکی، مهندسی و یا رشتههای پرتقاضای علوم انسانی مانند رشته حقوق در حال تحصیلاند. این دانشجویان، موظفاند که به زبان فارسی حرف بزنند، بنویسند و از پایاننامه یا رساله خود دفاع کنند. اما اغلب، برای تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی به ایران نمیآیند؛ مگر تعداد معدود از آنها که برای بازآموزی و دانشافزایی در مقطع دکتری ثبتنام میکنند.
وضعیت انتشاراتِ دانشگاه آزاد اسلامی را در رشته زبان و ادبیات فارسی در حوزه کتب تألیفی، ترجمه و مجلات پژوهشی چهطور ارزیابی میکنید؟
ما نزدیک به ۳۰ مجله تخصصی علمی-پژوهشی در رشته زبان و ادبیات فارسی در سراسر کشور داریم؛ یکی از این بحثهای مهم در این زمینه، ارتقای کیفیت مقالات و مجلات است که امیدواریم «نخستین اجلاسیه سراسری مدیران گروههای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی» سرآغاز خوبی برای همافزایی و همکاری استادان این رشته از سراسر کشور باشد. درخصوص آمار کُتب منتشر شده البته آمار دقیقی در اختیار ندارم و این موضوع فراتر از حیطه کاری گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه است.
پرداخت یارانه نشر، علاج بسیاری از مشکلات است
بهعنوان پرسش آخر، با توجه به آنکه دانشگاه آزاد در سند تحول و تعالی پنج ساله، برای خود «رسالت اجتماعی» قائل شده، فراتر از چهارچوب دانشگاه رویکرد گروههای زبان و ادبیات فارسی در کشور در قبال موضوعاتی مثل «ارتقای سطح مطالعه» یا «افزایش آگاهی عمومی نسبت به گنجینه ادبیات ایران» چه خواهد بود؟
واقعیت این است که یک معلم یا استاد ادبیات، نسبت به یک استاد مهندسی مکانیک یا عمران، بهتر و بیشتر میتواند در جامعه با مردم ارتباط برقرار کند. منظور برتری از نظر علم و جایگاه نیست! مقصود این است که یک مهندس مکانیک مخاطب خاص خود را دارد. اما حتی در یک مهمانی، اگر یک معلم و استاد ادبیات حاضر باشد، همه از او درباره فال حافظ و اشعار سعدی میپرسند! بر اساس تجربه شخصی من، معلم ادبیات میتواند در جامعه کنشها و کارکردهای قابل اعتنایی از نظر ارتباطگیری مؤثر و انتقال پیام داشته باشد.
علاوه بر اینها، باید در ایران در کنار توجه به اولویتهایی مثل سیاست، اقتصاد و امنیت، مؤلفهای بهنام «فرهنگ»، پیوستِ همه فعالیتها باشد. دانشگاه و استادان حوزه زبان و ادبیات فارسی میتوانند در تنظیم پیوستهای فرهنگی، نقش مؤثری ایفا کنند. از سوی دیگر، متخصصان زبان و ادبیات، بخشی از فعالان حوزه نشر در کشور هستند؛ اگر دولت به مردم یارانه نقدی میپردازد، باید یارانه کتاب و روزنامه را نیز بدهد! اگر این اتفاق رخ دهد، کتابفروشیهای ما به باشگاه بیلیارد یا فستفود فروشی تبدیل نمیشود! پرداخت یارانه کتاب از سوی دولت، علاج بسیاری از گرفتاریها، مشکلات معیشتی و ناهنجاریهای اجتماعی در جامعه است.
خبرنگار: فاطمه زهرا باغبانی
انتهای پیام/
نظر شما