به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ احزاب و جناحهای سیاسی یکی از مهمترین عوامل افزایش مشارکت مردم در انتخابات هستند؛ در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم درحالی که احزاب اصولگرا سرگرم بستن لیستهای متعدد انتخاباتی و ائتلافهای درون گفتمانی هستند، بسیاری از احزاب اصلاحطلب مدعی هستند به علت نداشتن کاندیدای شاخص حداقل در تهران لیستی معرفی نمیکنند اما انتخابات را تحریم نکردهاند و در شهرستانها از کاندیداهای محدودی که دارند حمایت خواهند کرد.
بیشتر بخوانید؛
کاندیداهایی داریم که میترسند خودشان را به اصلاحات منتسب کنند
عوامل موثر بر مشارکت مردم در انتخابات، موضعگیری احزاب اصلاحطلب در این دوره از انتخابات، گمانهزنی درباره اختلافات درون جناحی اصلاحطلبان، آینده سیاسی احزاب اصلاحطلب، شانس رایآوری لیست اعتدالیون در تهران، تفاوت پایگاه رای کاندیداهای اصلاحطلب در تهران و شهرستانها و واکاوی دلایل خودداری اصلاحطلبان از ارائه لیست برای تهران؛ از جمله محورهای گفتگو ما با دبیرکل حزب مردم سالاری است.
در ادامه مشروح گفتگوی خبرنگار سیاسی ایسکانیوز با مصطفی کواکبیان؛ دبیرکل حزب مردمسالاری را میخوانید:
مهمترین موضوع در انتخابات میزان مشارکت است، به نظر شما این دوره مشارکت چه وضعیتی خواهد داشت؟
امیدوارم میزان مشارکت نسبت به دوره قبل بیشتر شود، چهار سال پیش حدود چهل و دو درصد در انتخابات شرکت کردند و نزدیک به شصت درصد غایب بودند و ان شاءالله این دوره مشارکت بیشتری را شاهد باشیم. البته مشکلات و موانعی وجود دارد که این موانع حل شود و مدیران کشور باید تلاش کنند تا زمینه برای مشارکت را تسهیل کنند و مشارکت بالا برود. بخشی از عدم مشارکت به تنگناهای معیشتی گره خورده است و اساس مسائل اقتصادی باید اصلاح شود. باید مفسدان اقتصادی؛ مانند متهمان چای دبش محاکمه شوند.
در کوروش کمپانی هم دولت بیتقصیر نیست؛ درست است که مردم گول خودهاند و تصور کردند گوشی همراه چهل میلیونی را می توانند بیست میلیون بخرند اما دستگاههایی که مجوز میدادند مانند وزارت صمت و دستگاههای نظارتی باید پاسخگو باشند. یا مثلا گفته شده همه اموال بابک زنجانی را شناسایی کردهایم و باز خواهیم گرداند، زمانی فقط بحث بازگرداندن اموال نبود و مجازات مفسدان اقتصادی به همین جا ختم نمیشد. مسئولین لااقل باید به مردم دلخوشی اقتصادی بدهند، علاوه بر این روابط بینالملل و دیپلماسی خارجی در تصمیمگیری مردم تاثیر زیادی دارد.
ای کاش رد صلاحیتها به این شکل نبود و همه سلایق و جناحها حضور داشتند. الان در یک جناح دعواست که چه کسی در لیست قرار بگیرد و در تهران ۳۵۰۰ نفر تایید صلاحیت شدهاند که فقط ۱۵۰۰ نفر در لیست اصولگرایان هستند ولی از این طرف اصلاحطلبان یک لیست هم ندارند.
در کل کشور کمتر از ۵۰ نماینده اصلاحطلب تایید صلاحیت شدهاند
از حزب مردم سالاری چند کاندیدا در سراسر کشور تایید صلاحیت شدهاند؟ آیا آماری هم از کل کاندیدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت شده در سراسر کشور دارید؟ سخنگوی شورای نگهبان از آمار قریب به ۱۵۰۰ نفری در کشور خبر داده بود، چه ارزیابی از این آمار دارید؟
حدود ۱۵ نفر از اعضای مرکزی و دبیران حزب مردم سالاری را رد صلاحیت کردهاند. ولی تعداد اندکی هم حدود ۱۰ نفر تایید صلاحیت شده در کل کشور داریم. الان دنبال یک لیست ۵۰ نفری از میان اصلاحطلبان شناسنامهدار هستیم. در کل کشور هم آماری قریب به ۴۵ تا ۵۰ نفر تایید صلاحیت شدهاند.
شورای نگهبان از کجا این آمار را به دست آورده است؟ در فرمها که گرایشها را نمینویسند! لطفا بفرمایید ۱۵۰۰ نفر غیر اصولگرا هم تایید صلاحیت شدهاند نه اصلاحطلب به مفهوم حزبی و شناسنامهدار.
در شهرستانها شانس رای آوری کاندیدهای اصلاحطلب و اعتدالیون با توجه به پایگاه رای سنتی، نسبت به تهران چگونه خواهد بود؟
در تهران که اصلا لیست نداریم ولی در شهرستانها برخی اصلاحطلبان مثل آقای پزشکیان در تبریز، پایگاه رای دارند و این پایگاه رای ربطی به جناحهای اصلاحطلب ندارد. ما از امثال ایشان تا ۵۰ نفر در شهرستانها داریم و در حالت خوشبینانه نصف این افراد پیروز میشوند.
به علت اعتراض به قانون انتخابات، عدم ارزیابی از میزان مشارکت مردم و تنزل جایگاه مجلس کاندیدا نشدم
چرا در انتخابات این دوره ثبتنام نکردید؟ رد صلاحیتها را پیشبینی میکردید یا به علت مشارکت پایین بود؟
قانون سخیف مجلس یازدهم باعث شد ثبتنام نکنم. ۵ مرداد امسال گفتند تا ۱۶ مرداد هر کسی اسمنویسی نکند، خداحافظ! در مدت کوتاه ۱۱ روز هم قانون تصویب کردند، هم شورای نگهبان تایید کرد، هم مجمع تشخیص مصلحت مانع ایجاد نکرد، هم وزارت کشور آماده شد! همه این کارها در مدت کوتاهی انجام شد. ما حزب هستیم، باید مشارکت را ارزیابی میکردیم و فرصت پیدا نکردیم لذا در اعتراض به این قانون ثبتنام نکردم.
نوبت قبل برای مجلس یازدهم رد صلاحیت نشدم ولی درتهران فقط ۱۸ درصد شرکت کردند!
موضوع دیگر تنزل جایگاه مجلس در راس امور، توسط مجلس یازدهم بود، این قدر سطح مجلس را پایین آوردند که دیگر رغبتی نداشتم در مجلس باشم. مجلس که نباید ماشین امضاء باشد، مجلس باید در راس امور باشد. لذا به دنبال این هستیم که در قانون اساسی بازنگری شود تا جایگاه مجلس ارتقاء پیدا کند.
معتقدم این سه دلیل یعنی اعتراض به قانون انتخابات، عدم ارزیابی از میزان مشارکت مردم و تنزل جایگاه مجلس باعث عدم حضور بنده در انتخابات بود.
اما بعضی دوستان را تشویق کردیم تا ثبتنام کنند که مزد این تشویق را کف دستمان گذاشتند و ۱۵ نفر از اعضای مرکزی حزب ما را رد صلاحیت کردند و پرونده همه آنها سفید است. پنج مرکز استعلامی داریم که عبارتند از وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، نیروی انتظامی، ثبت احوال و دادستانی که اگر این مراجع پنجگانه سندی آوردند که اعضای ما اقدامی کردهاند؛ بنده حرفم را پس میگیرم و عذرخواهی هم میکنم ولی اگر سند نداشتند معلوم می شود که دستگاههای نظارتی به شکل سلیقهای عمل کردهاند.
اکثریت اعضای جبهه اصلاحات گفتند نباید لیست بدهیم
اگر آقای بهزاد نبوی همچنان ریاست جبهه اصلاحات را به عهده داشتند؛ آیا با توجه به تجربیات ایشان؛ امروز شاهد موضع گیریهای دقیقتری در جبهه اصلاحات نبودیم؟
در جبهه اصلاحات از ۴۶ نفر رایگیری میشود و معمولا تصمیم جمعی میگیرند. فکر میکنم ممکن است اگر آقای نبوی بودند تا حدودی فرق میکرد اما تفاوت ماهوی پیدا نمیکرد زیرا اکثر افراد کسانی بودند که میگفتند نباید لیست بدهیم و به هر حال اقلیتی هم هستند که مخالفند. غیر از ۳۱ حزب، ۱۵ نفر هم به عنوان اعضای حقیقی در جبهه اصلاحات حضور دارند که در کل ۴۶ نفر هستند و نتیجه تفاوتی نمیکرد.
برخی اعتقاد دارند که موضع گیری جبهه اصلاحات در جریان انتخابات صحیح نبوده است و حتی ۱۱۰ نفر از اصلاح طلبان موضعی مخالف بیانیه جبهه اصلاحات گرفتند؛ این اختلاف نظر در بین اصلاح طلبان رو چطور ارزیابی می کنید؟
در یک جبهه بلاخره سلایق مختلف وجود دارد و اگر این طور نباشد اسمش را حزب میگذارند نه جبهه. جبهه شامل احزاب و افکار مختلف است و بنابراین بیانیه این ۱۱۰ نفر نمیتواند انشقاق یا تفرقهای ایجاد کند؛ آنها میخواستند روزنهای در انتخابات باز کنند. همه کسانی که بیانیه را امضاء کردهاند جزو ارادتمندان اصلاحات و خاتمی هستند لذا اصلا نگران انشقاق نیستم و میگویم اصلا ممکن است تعدادی از افراد در این جبهه طور دیگهای فکر کنند، مشکلی نیست.
تشکیل فراکسیون اقلیت در مجلس تا چه اندازه برای مطالبات اصلاحطلبان کارآمد است؟ آیا این بیم وجود ندارد که اعضای فراکسیون اقلیت جذب اکثریت شوند و عملا تشکیل این فراکسیون به اسم اصلاحات و اعتدالیون و به کام اصولگریان شود؟
این مشکل به دلیل نبودن نظام حزبی رخ میدهد، در شهرستان ها شاید ۱۷۰ داوطلب تک نفره داریم و اصلا حزبی نیستند. ممکن است نمایندهای در شهرستان راهنمای چپ بزند و بیاید مجلس و راهنمای راست بزند! چون تشکیلات حزبی وجود ندارد. در مجلس هشتم ۴۰ نفر در اقلیت بودیم اما تکلیف ما معلوم بود هرچند نمیتوانستیم چیزی را تصویب کنیم اما میتوانستیم جلوی تصویب برخی طرحها و لوایح را بگیریم. در مجلس دهم که حدود ۱۱۰ هم بودیم باز هم قدرت تصمیمگیری نداشتیم چون جریانی به نام مستقلین ولایی بود به ریاست آقای لاریجانی که هر وقت به کمک ما میآمدند، اکثریت میشدیم ولی وقتی میرفتند به سمت اصولگرایان ما اقلیت میشدیم و اکثر اوقات جریان مستقلین به سمت اصولگرایان غش میکردند! هرچند در موضوعاتی مانند اف ای تی اف بیشتر با هم هماهنگ بودیم اما در بحثهای داخلی این هماهنگی کمتر بود.
در مجلس دهم ریزش نداشتید؟
۱۵۰ نفر بودیم که در همان مراحل ابتدایی حدود ۴۰ نفر آب رفتند! معلوم بود تعدادی فقط میخواستند در لیست بیایند اما جوهره کار تشکیلاتی و فراکسیونی نداشتند و با این که تعدادمان زیاد بود اما باز هم اکثریت نبودیم.
اصلاحطلبان هر تقلایی هم بکنند در چارچوب این قانون اساسی به جایی نمیرسند
آینده حیات سیاسی اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این پیشبینی محتمل است که در آینده اعتدالیون و میانهروها جایگزین اصلاحطلبها بشوند؟
فکر نمیکنم یک جریان ریشهدار سیاسی درعرصه اجتماعی کلا محو شود و کسی هم نمیتواند اصلاحطلبان را محو کند. اصلاحطلبی یک فکر، یک ایده و یک رویکرد است. ما به عنوان حزب مردم سالاری اعتقاد داریم که باید در قانون اساسی بازنگری شود و تا این بازنگری صورت نگیرد ما هر تقلایی هم بکنیم در چارچوب این قانون اساسی به جایی نمیرسیم.
ما سی مورد را برای بازگری در قانون اساسی مطرح کردهایم. مثلا همین انتخابات خبرگان را در نظر بگیرید، مجلس که هیچ. چرا خبرگان باید فقط مجتهد باشند؟ مگر رهبر فقط مجتهد است؟ رهبر باید بینش سیاسی داشته باشد، عادل، فقیه، شجاع، مدیر و... باشد؛ این صفات را فقط مجتهدین میتوانند تشخیص دهند؟ چرا اصلا اقلیتهای دینی و زنان در مجلس خبرگان حضور ندارند؟ چرا باید قانونشان را خودشان بنویسند؟ برای انتخابات خبرگان در بعضی شهرها ۴ نفر میخواستند که ۳ نفر تایید شده بودند و قس علی هذا...
افزایش مشارکت شانس لیست صدای ملت مطهری را بیشتر میکند
ارزیابی شما از میزان موفقیت لیست صدای ملت آقای مطهری در جذب آرای مردم چیست؟ برخورد طیفهای مختلف اصلاح طلبان با این لیست را چطور ارزیابی می کنید؟
هر چه مردم بیشتر در انتخابات شرکت کنند قطعا این لیست شانس بیشتری برای جذب آراء دارد اما اگر مشارکت در حد دوره قبل باشد - که من به آقای قالیباف گفتم در مجلس دهم شما که در تهران اول شدید از من که مجلس دهم، نفر ششم شدم کمتر رای آوردید - این لیست شانسی نخواهد داشت. میزان مشارکت اگر از چهل و پنجاه درصد عبور کند لیستهای اصولگرایان ممکن است اصلا رای نیاورد.
دوستان اصلاحطلب از ابتدا گفتند در تهران لیست نداریم، دو سه تا حزب گفتهاند که به لیست صدای ملت کمک خواهند کرد اما حزب مردم سالاری نقشی نخواهد داشت. عمده احزاب اصلاحطلب هم گفتهاند که ما در تهران فعال نخواهیم شد ولی در شهرستانها از تعدادی کاندیدا که داریم حمایت خواهیم کرد و خود من در بعضی شهرستانها برای تبلیغات هم قراراست بروم. ما با اصل انتخابات برخورد قهرآمیز نداریم بلکه دست اندرکاران و مسئولین با ما قهر کردهاند! ما میخواهیم جایگاه صندوق رای حفظ شود حالا در عمل ببینیم چه میشود.
احزاب اصلاحطلب با اعتدالیون ائتلاف نکردهاند فقط کمک کردهاند
تحلیل شما از علل پیوستن برخی اصلاحطلبان به اعتدالیون چیست؟ آیا این ائتلاف باعث انشقاق و چند صدایی در میان اصلاحطلبان میشود؟
چنین ائتلافی نداریم!
احزاب اعتماد ملی و ندای ایرانیان ائتلاف نکردهاند؟
نه. ائتلاف نکردهاند فقط به یک لیست کمک کردهاند.
نباید در یک بازی شرکت کنیم که از اول معلوم است میبازیم
برخی احزاب اصلاحطلب دلیل حضور کمرنگ شان در انتخابات را رد صلاحیت چهرههای شاخص اعلام کردهاند، با توجه به این که رد صلاحیت برخی کاندیداهای شاخص قابل پیشبینی بود، چرا احزاب اصلاحطلب از جمله حزب مردم سالاری چهرههای جوانتر و کمتر شناخته شده را وارد عرصه انتخابات نکردند؟
خیلی از احزاب اصلا فرصت نکردند که نامنویسی کنند و کسانی هم که نامنویسی کردند رد شدند. بحث این است که در یک بازی شرکت نکنیم که از اول معلوم است میبازید. اگر در یک بازی فوتبال که از همان ابتدا معلوم است میبازید، حضور پیدا میکنید؟ وقتی زمینهای برای برد وجود ندارد مگر آدم بیکار است شرکت کند؟ حتی بعضی اصولگرایان به قانون مصوب مجلس یازدهم معترض هستند لذا معتقدم که اگر به اصلاحطلبان بگوییم با این که کاندیدا ندارید یا کاندیدای ضعیف دارید باز هم حتما باید لیست بدهید، این دیگر زور است. چه حرفی است که میزنید؟ باید کاندیدای رایآور داشته باشیم و مردم هم مشارکت کنند بعد به اصلاحطلبان بگویید چرا لیست نمیدهید؟
من بارها گفتهام هیچ حزب اصلاحطلبی انتخابات را تحریم نکرده است اما حق احزاب اصلاحطلب است که وقتی کاندیدا ندارند، لیست ندهند.
در جایی گفتهاید آقای روحانی و آقای لاریجانی مجلس را برای انتخابات ریاستجمهوری میخواهند، آیا ارزیابی شما این است که آقای لاریجانی و آقای روحانی از الان در حال برنامهریزی برای انتخابات ریاست جمهوری هستند؟
اشکالی ندارد که فعالیت کنند. در انتخابات ریاست جمهوری من کاندیدای جبهه اصلاحات بودم اما تایید صلاحیت نشدم؛ علیرضا زاکانی تایید صلاحیت شد. آقای همتی و آقای مهر علیزاده که کاندیدای جبهه اصلاحات نبودند؛ ما یک نفر هم نداشتیم. لذا اگر هر کسی نیت ریاستجمهوری هم داشته باشد بد نیست میخواهد خدمت کند. معلوم است که آقای روحانی و آقای لاریجانی که نمی خواهند به مجلس شورای اسلامی بروند، آنها میخواستند فعالیتهایی داشته باشند و احتمالا نتوانستند کاری بکنند.
ایرادات مجلس فعلی را چه میدانید و اگر کاندیداهای حزب شما وارد مجلس میشدند چه تحولی در مجلس بوجود میآوردند؟
کاندیدهای اصلاحطلب با این برنامهای که ریخته شده هیچ وقت اکثریت نمیشدند و فقط میتوانستند صدایی را از یک سلیقه متفاوت بازتاب دهند و حداقل نگذارند طرحهایی که به ضرر ملت است تصویب شود. درباره همین مجلس یازدهم، صدای آقای آملی لاریجانی هم درآمد و گفت حداقل افزایش میزان سن بازنشستگی را میگذاشتید برای بعد.
اقلیت هرگز نمیتوانند کاری را از پیش ببرند. اما اگر در اکثریت قرار بگیرند حتما تحول اساسی در خود جایگاه مجلس ایجاد خواهند کرد و همچنین در سیاست خارجی و کارآمدی دست اندرکاران و معیشت مردم نقشآفرینی خواهند کرد.
ما به عنوان حزب مردم سالاری اگر اکثریت مجلس را به دست میآوریم حتما از رهبری میخواستیم اجازه بدهند در قانون اساسی تحول ایجاد کنیم و جایگاه مجلس را ارتقاء دهیم.
نظر شما