به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ در مقالهای که در فوریه سال 2019 در مجله معتبر «ساینس دایرکت» منتشر شده است، محققان با کمک یک مجموعه داده یونسکو از 15 هزار دانشگاه در حدود هزار و 500 منطقه در 78 کشور جهان -که قدمت برخی از آنها به قرن یازدهم میرسد- بین سالهای 1950 تا 2010 به این نتیجه رسیدند که افزایش تعداد دانشگاهها به طور مثبت با رشد تولید ناخالص داخلی سرانه مرتبط است. برآورد این محققان حاکی از آن است که با افزایش 10 درصدی تعداد سرانه دانشگاههای یک منطقه چهار دهم درصد تولید ناخالص داخلی سرانه افزایش پیدا میکند. البته اثرات سرریز مثبت افزایش تعداد دانشگاهها به مناطق همسایه از نظر جغرافیایی نیز سرایت میکند.
این تحقیق همچنین نشان میدهد که دانشگاهها نه تنها از طریق درآمدزایی و بهبود شرایط اقتصادی به محیط بومی خود کمک میکنند، بلکه این تاثیر از طریق عرضه سرمایه انسانی و نوآوری نمود بیشتری دارد.
براساس مقالاتی که در سالهای 2008 و 2005 منتشر شده است، در سال 1900 از هر 100 جوان در جهان تنها یک نفر به دانشگاه میرفت، اما این روند در طول قرن بعد و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم با فراگیر شدن ارزش سرمایه انسانی برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی به یک نفر از پنج نفر سید.
در همین راستا نیز بسیاری از دولتها حتی در کشورهایی که سیستم دانشگاهی پیشرفتهای دارند، همچنان به گسترش بیشتر آموزش عالی خود اهمیت میدهند. به عنوان مثال، در بریتانیا لایحه آموزش عالی و تحقیقات در پارلمان به تصویب رسیده است. این لایحه شامل اقداماتی است برای تشویق ورود دانشگاهها به تقویت رشد و تحرک اجتماعی.
تولید سرمایه انسانی
بارزترین کانالی که دانشگاهها از طریق آن رشد اقتصادی را به صورت بومی و ملی ایجاد میکنند، سرمایه انسانی است. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد آموزش عالی برای افراد جویای کار بسیار سودمند است، زیرا دستمزد یک فرد فارغالتحصیل بسیار بالاتر از دستمزد یک فرد معمولی است. تحقیقات تجربی اقتصاد کلان به طور کلی نشان داده است که سرمایه انسانی (معمولاً با سالهای تحصیل اندازهگیری میشود) برای توسعه و رشد یک کشور مهم است.
تحریک نوآوری
دانشگاهها همچنین ممکن است با تحریک نوآوری در منطقه خود بر رشد و توسعه اقتصادی تاثیر بگذارند؛ دقیقا همان چیزی که در دره سیلیکون آمریکا به چشم دیده ایم. در واقع، دانشگاهها علاوه براین ممکن است از طریق نقش خود در توسعه موسسات و همچنین خرید کالا و خدمات از یک منطقه روی رشد اقتصادی آنجا تاثیر بگذارند.
به طور کلی باید گفت که نتیجه گسترش آموزش عالی در بازه زمانی ذکر شده، فقط ثروت نبوده است، بلکه پیامد آن رشد اقتصادی در سرتاسر جهان بوده است.
نقش کلیدی دانشگاهها در روند توسعه اقتصادی
به گزارش مقالهای که در نوامبر 2016 در «مجله اقتصاد و توسعه پایدار» منتشر شد، دانشگاهها مرکز فعالیتهای اقتصادی هستند و به عنوان منبع دانش جدید و مربی دانشمندان و مهندسانی که در آزمایشگاههای صنعتی کار میکنند، نقش کلیدی در روند توسعه اقتصادی ایفا میکنند، زیرا:
• دانشگاهها شغل ایجاد میکنند و آموزش و آموزش را برای ساکنان محلی ارائه میدهند.
• بیشتر مشاغل محلی را از طریق تهیه کالاها و خدمات حمایت میکنند.
• توسعه جامعه را از طریق پروژههای املاک و مستغلات پیش میبرند.
• پروژههای خدمات اجتماعی را که دارای یک جزء اقتصادی هستند، تسهیل میکنند.
• با دولت و گروههای مدنی برای تقویت سلامت اقتصادی کشور همکاری میکنند.
دانشگاهها به دلیل ایجاد ارتباط بین خالقان دانش با تجاریسازان دانش از طریق انکوباتورهای فناوری، برنامههای درسی توسعه کارآفرینی و پرورش روابط با صندوقهای مخاطرهآمیز مبتنی بر جامعه شناخته شدهاند.
محققان میگویند: سیستم آموزش عالی ما مسئولیت مهمی برای اطمینان از اینکه نیروی کار ما برای تقاضاهای تغییرات اقتصادی آماده است را برعهده دارد. شهرت آمریکا به عنوان رهبر جهان در آموزش عالی ناشی از توانایی این مؤسسات همهکاره در خدمت به نیازهای عملی اقتصاد از طریق آموزش و آموزش است، و مهمتر از آن، با آزاد کردن تفکر خلاقی که اقتصاد ما را به جلو میبرد.
دانشگاهها با تأمین فارغالتحصیلان دانشگاهی، سهم عمدهای در توسعه اقتصادی دارند. آنها یکی از با ارزشترین داراییها برای جوامع در پیشبرد نیازهای آموزشی، بهداشتی و خدمات اجتماعی ساکنان هستند. به گفته محققان، رشد اقتصادی منطقهای توسط انتخاب مکان افراد خلاق – دارندگان سرمایه خلاق – که مکانهایی را ترجیح میدهند که متنوع، قابل تحمل و پذیرای ایدههای جدید باشد، هدایت میشود. بنابراین دانشگاهها با ارائه نه تنها فارغالتحصیلان، بلکه با ارائه تخصص و اشکال مختلف کمکهای مستقیم به توسعه اقتصادی کمک میکنند تا جوامع ایمن و سالم را حفظ کند و وضعیت را بهبود بخشند.
اقتصاد دانشمحور و نقش دانشگاهها
تعریف اقتصاد دانشمحور بسیار بحثبرانگیز است. در حالی که تعدادی از تعاریف کلی در این مورد وجود دارد، هیچ تعریف واحدی نتوانسته است تمام جنبهها را به تصویر بکشد. با توجه به این سردرگمی، یک استدلال جایگزین پدید آمده است که اقتصاد دانشمحور یک پدیده جدید نیست و اقتصاد همیشه توسط دانش منجر به نوآوری و تغییرات تکنولوژیکی میشود و نهادهای مبتنی بر دانش به ذخیره و به اشتراکگذاری دانش برای قرنها کمک کردهاند. و آنچه ما امروز میبینیم اساساً مشابه است، اما در مقیاس بزرگتر و با سرعت بیشتری عمل میکند.
از این لحاظ دانشگاهها به عنوان محیطهایی در نظر گرفته میشوند که عبارتند از:
• مرکز سیستمهای تحقیق و تدریس.
• موسسات آموزشی برای محققان آینده ما.
• نقطهای که دانش مرزی با کاربردهای عملی روبهرو میشود.
• مدرسه و کتابخانه جامعه دانشمحور
رشد دانشگاهها در 1000 سال گذشته
اصطلاح «دانشگاه» برای اولین بار توسط دانشگاه بولونیا که در سال 1088 تاسیس شد، استفاده شد. این دانشگاه به عنوان اولین دانشگاه مدرن از موسسات مبتنی بر دین که قبلا وجود داشتند، متمایز بود و یک جامعه با استقلال اداری، دورههای تحصیلی، مدارک تحصیلی شناخته شده عمومی و اهداف تحقیقاتی بود.
از آن زمان، دانشگاهها در سراسر جهان گسترش یافتند. مورخان اقتصادی استدلال کردهاند که دانشگاهها از طریق توسعه نهادهای قانونی و همچنین انقلاب صنعتی از طریق نقش خود در ایجاد و انتشار دانش، نیروی مهمی در انقلاب تجاری بودند.
نمودار زیر رشد جهانی دانشگاهها از سال 1088 تاکنون را نشان میدهد:
نمودار زیر نیز توزیع جهانی دانشگاهها را در سال 2010 نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید، این توزیع جهانی در نقاط مختلف گوناگون است و هفت کشور آمریکا، برزیل، فیلیپین، مکزیک، ژاپن، روسیه و هند بیش از نیمی از دانشگاههای جهان را تشکیل میدهند. براساس این نمودار 13 درصد از دانشگاههای جهان در آمریکا قرار دارند و آمریکا بیشترین سهم را در تعداد دانشگاهها در جهان دارد.
دانشگاهها و رشد منطقهای
در دورهای از سال 1950 رشد دانشگاهها به شدت سریع شد. محققان با دسترسی به دادههای محلی در سطح منطقهای به این نتیجه رسیدند که افزایش تعداد دانشگاهها به طور قابل توجهی تولید ناخالص داخلی سرانه را افزایش داده است. همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، افزایش 10 درصدی تعداد دانشگاهها درآمد آن منطقه را چهار دهم درصد افزایش میدهد. این امر نشان میدهد که اثر افزودن یک دانشگاه به منطقهای که 10 دانشگاه دارد، بسیار بزرگتر از افزودن یک دانشگاه به منطقهای است که 100 دانشگاه دارد.
تحقیقات نشان میدهد که دانشگاهها همچنین تولید را در مناطق همسایه در همان کشور نیز افزایش میدهند که البته اثرات قویتر آن برای مناطق جغرافیایی نزدیکتر است.
مکانیسمها
ممکن است یک فرد بدبین ادعا کند که دانشگاهها به روشی مکانیکی روی رشد اقتصادی تاثیر میگذارند؛ به این ترتیب که افراد بیشتری به آن منطقه نقل مکان میکنند و «محصولات» بیشتری را در آنجا مصرف میکنند. اما نتایج مطالعه محققان این عمل را غیرممکن و یا در سطح خیلی پایینی میبینند.
محققان دریافتهاند که به نظر میرسد این «اثر دانشگاهی» با افزایش عرضه فارغالتحصیلان ماهر مرتبط است که بهرهوری را در شرکتهایی که در آن کار میکنند، افزایش میدهند. در واقع، دانشگاهها نوآوری را تقویت میکنند و این موضوع را میتوان از طریق تعداد اختراعات ثبت شده متوجه شد.
انتهای پیام/
نظر شما