مرگ آموزش عالی بدون تغییر نگرش دانشگاه‌ها به کارآفرینی/ ماموریت‌ها باید از نو تعریف شود

مدیرگروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد علوم-تحقیقات گفت: برای پیشرفت حوزه کارآفرینی باید نگاه دانشگاه تغییر کند. ماموریت‌هایش را از نو تعریف کند و افراد حاضر در آموزش عالی را قوی کند. در غیر این صورت مرگ آموزش عالی حتمی است.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، ارتباط صنعت و دانشگاه در دنیای امروز نقش موثری در رشد و توسعه کشورها و حضور آن‌ها در جوامع بین‌المللی دارد. با توجه به رشد لحظه‌ای تکنولوژی و رقابت شدید بین کشورها در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، برخورداری از دانش روز و دستیابی به روش‌های نوین بهترین راه‌حل برای گام برداشتن در مسیر پیشرفت است.

در این راستا، ایسکانیوز با افسانه زمانی مقدم مدیرگروه مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد علوم تحقیقات درباره جنبه‌های مختلف کارآفرینی، تاثیر آن در رشد جامعه و اقتصاد و چالش‌های این موضوع گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌آید؛

به نظر شما آموزش عالی چه نقشی در توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد؟

رسالت‌های دانشگاه به ۴ مورد، رسالت آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و خدماتی تقسیم می‌شود. هرکدام از این رسالت‌ها ماموریت و هدف تعریف می‌کنند که سطح، کیفیت و نوع آموزش عالی را متناسب با نوع تخصص در حوزه‌های مختلف مانند، دیجیتالی شدن، تکنولوژی و نوآوری دانشگاه تعریف می‌کنند. یعنی متحول کردن صنعت، تفکر اجتماعی و اصلاح کردن ارزش‌های جاری در جامعه وظیفه آموزش است.

یکی از رسالت‌ها، حوزه پژوهشی است که مسائل و مشکلات را با دید پدیدارشناسی نگاه می‌کند. یعنی هر مسئله را یک پدیده می‌بیند، آن را شکافته و عناصر آن را پیدا می‌کند. روابط بین این عناصر را کشف می‌کند و برای چالش‌ها، راه حل پیشنهاد می‌دهد. این تفکر در صنعت، جامعه و توسعه کارایی دارد. بدون نگاه پژوهشی به مسائل نمی‌شود با آزمون و خطا به حل مسائل پرداخت.

رسالت بعدی که نیازهای جامعه را پیدا می‌کند، حوزه خدمات است. این حوزه به شناسایی نیازهایی از جامعه که مرتب شکل می‌گیرد و به آن‌ها پاسخ داده نشده است می‌پردازد. اصطلاحا در این حوزه نیاز آفرینی اتفاق می‌افتد و بستر آن در دانشگاه شکل می‌گیرد. همچنین بررسی می‌کند که جامعه در روندهای آینده به کجا می‌رسد و برای این روندها چه بسترهایی مورد نیاز جامعه است. سپس آن را به شکل خدمات و تقویت آن‌ در اختیار جامعه قرار می‌دهد.

رسالت بعدی در حوزه فرهنگی است. بذر فرهنگ‌سازی در پیش‌دبستانی و دبستان کاشته می‌شود. جایی که هدف تشخیص آفت‌ها است، پای دانشگاه به میدان می‌آید. تنها نهادی که می‌تواند آسیب‌های فرهنگی جامعه را تشخیص دهد و اصلاح کند آموزش عالی است. همچنین وظیفه آموزش عالی اصلاح، ویرایش، بازسازی و بازنگری ارزش‌های فرهنگی در جامعه است.

آموزش عالی ماهیتی دارد که اگر از ماهیت خود فاصله بگیرد، باید بررسی کرد که اشکال در ارزیابی و بازسازی به کدام قسمت وارد است. همچنین ممکن است، به آموزش عمومی، کند شدن روند پیشرفت یا عدم تطابق با نیازهای جامعه نیز برگردد. بعد از شناخت مسئله باید دید چرا و به کدام بخش از رسالت آموزش عالی می‌رسد.

پیشینه طرح و ایجاد موضوع کارآفرینی به چه زمانی برمی‌گردد؟

برای ورود به هزاره سوم سه انقلاب اصلی اتفاق افتاد و دنیایی کاملا متفاوت ایجاد کرد. اولین آن، انقلاب دیجیتالی است که تمام جنبه‌های هستی را تغییر داده و وارد دنیای ترابشریت شده‌ایم. ترابشریت، جنبشی فکری و فرهنگی است که می‌گوید با پیشرفتِ فناوری و افزایش در دسترس بودنِ آن، می‌توان از افزایشِ سن جلوگیری کرد یا انسان‌ها را به لحاظِ توانایی‌هایِ فیزیکی، ذهنی یا روان‌شناختی، مجهز کرد. یکی از مواردی که در جهان اثر زیادی گذاشته هوش مصنوعی است. علاوه بر این که بر همه جنبه‌ها اثر گذاشته ، قابلیت تشخیص ربات‌ را از انسان و حتی حیوان گرفته است. با نگاهی به آخرین دستاوردهای هوش مصنوعی که در نمایشگاهی در برلین برگزار شد، درمی‌یابیم که این حجم از پیشرفت در هوش مصنوعی هم قابل تحسین و هم نگران کننده است. همچنین در این نمایشگاه از عینک‌های متمرکز بر هوش مصنوعی رونمایی شد که در چند سال آینده زندگی مبتنی بر عینک را رقم خواهد زد. این عینک، کار سمعک، PC، Search و حتی گوگل را انجام می‌دهد و به بررسی روندهای گذشته، حال و آینده موضوعی که در ذهن شماست،می‌پردازد.

انقلاب بعدی، اینترنت است که کاملا واضح اتفاقاتی که در زندگی بشر و ارتباطات رقم خورده را به تصویر می‌کشد.

سومین انقلابی، کارآفرینی است. در تمام شرکت‌ها و موسسات روش‌های بیزینس و شکل بنیان‌گذاری نظام‌های کسب‌وکار را تغییر داده است. به همین جهت از آن به عنوان یک انقلاب یاد می‌شود و به عنوان یک حوزه اثرگذار در تمام جنبه‌های تجاری، فرهنگی و کسب‌وکار شناخته می‌شود.

لطفا در مورد چالش‌های پیش روی کارآفرینی و راهکارهای آن توضیح دهید؟

شورای پژوهشی کارآفرینی که در علوم تحقیقات ایجاد شده، چالش‌های روز و روندهای نوظهور در زمینه کارآفرینی، همچنین اثر آن‌ها را در جهان فناوری‌های دیجیتال بر مدل کسب‌وکار در استارتاپ‌ها بررسی می‌کند. عمده‌ترین کاری که در کارآفرینی باید اتفاق بیفتد، تولد، رشد و بلوغ استارتاپ هاست.

موضوع دیگری که قابل بررسی است، نقش کارآفرینی اجتماعی در بحران‌های محیط زیستی و اجتماعی است که تبدیل به یکی از چالش‌های جهانی شده است. برای مثال، در یک فیلم هندی دو جوان در قسمت‌های محروم هند، شروع به ساختن سرویس بهداشتی می‌کنند. در ادامه از فضولات انسانی کود درست می‌کنند. همچنین یک سیستم تصفیه‌ای می‌سازند که ازت را جدا کند. به این صورت سبب به‌وجود آمدن یک چرخه شدند. از طریق بحران‌های محیط زیستی و بحران‌های اقتصادی، کارآفرینی ایجاد کردند.

در چالش‌ها و فرصت‌های جهانی شدن استارتاپ‌ها، عنوان شده که از هر ۲۵۰ استارتاپ، ۱۹۶ مورد از آن‌ها به شکست منجر می‌شود. یعنی نه تنها در زمینه خود رشد نمی‌کنند، بلکه به مرحله جهانی شدن نیز نمی‌رسند.

یکی دیگر از مواردی که می‌شود از کارآفرینی بهره برد، در دوران پاندمی است. پاندمی به یکی از موضوعات به روز جهان و فراگیر شده است. بحران‌های همه گیری تثبیت شده و فقط نوع آن تغییر می‌کند. برای مثال، بحران در آفریقا به شکل آبله میمونی دیده شده است. کووید همچنان با سویه‌های جدید در جهان می‌تازد. جهان دیگر خلاصی از پاندمی و بحران ندارد. اینجا این سوال مطرح می‌شود که کارآفرینی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که در این بحران‌ها زنده بماند؟

موضوع دیگر، تحلیل اکوسیستم‌های کارآفرینی است که باید به آن پرداخت. صنعت، جامعه، دانشگاه و مدرسه از بازیگران کلیدی این اکوسیستم هستند. نقش فرهنگ و ارزش‌های محلی در موفقیت و شکست کارآفرینی پررنگ است. همچنین به دنبال جواب این سوالات که، کارآفرین‌ها در کجا رشد می‌کنند و چه اکوسیستمی دارند. به چه طریق این چهار مورد با هم هماهنگ می‌شوند که منجر به رشد یک بذر از استارتاپ و حوزه کارآفرینی شود که نیاز به پژوهش گسترده و دقیق دارد. فرهنگ محلی و بومی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد تا بتواند کارآفرینان را در خود رشد دهد؟ آیا در مناطق مختلف شمالی، جنوبی و مناطق کوهستانی این ویژگی‌ها تغییر می‌کند؟

مسئله دیگری که به آن پرداخته‌ام، وضعیت اقتصادی ایران است که ویژگی‌های به خصوصی دارد. اولین ویژگی تحریم است. ایران کشوری تحت تحریم است که در آن سیستم اقتصادی مریض است و فساد سیستمی ریشه‌دار نیز در آن وجود دارد. سه عنصر نامطلوب که امکان رشد کسب‌وکار در آن نخواهد بود. معادلات جهانی با آنچه که در ایران است تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. پس اینجا بومی‌سازی مطرح می‌شود. کارآفرینی در شرایط تحریم به چه صورت رقم می‌خورد؟ بقای کارآفرینان به چه پارامتری وابسته است؟ برای کسب‌وکارهای کوچک و متوسط چه شرایطی ایجاد کنیم که با حضور تحریم‌ها کارکند.

واژه‌ای به نام کارآفرینی مقاومتی ساخته‌ام که برای کشورهایی با وضعیت ما کاربرد دارد. در این نوع کارافرینی بررسی می‌شود که چنین جامعه‌ای چطور با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند. حتی می‌توان از طریق کارآفرینی بسترهای کاهش فساد اجتماعی را ایجاد ‌کرد. یعنی تورم نواسانات ارزی را بر پایداری استارتاپ‌ها چه طور تبیین کنیم. با افزایش مداوم قیمت ارز و سکه، استارتاپ‌ها زمین می‌خورند. اگر فضایی ایجاد شود که با این مشکلات مقابله کند، به نتایج بهتری می‌رسیم. نقش فناوری مالی مانند فین‌تک‌ها را بررسی کنیم. چه طوری از فین‌تک‌ها در کارآفرینی استفاده کنیم که اثرگذار باشد؟ این بررسی در دانشگاه‌ها اتفاق می‌افتد. دانشجوهای دکتری برای حل و بررسی این مسائل می‌توانند رساله خود را در راستای این موضوعات پیش ببرند.

گروه مالی و تکنولوژی و گروه کارآفرینی در دانشگاه‌ها می‌توانند با همکاری یکدیگر و با استفاده از ابزارهای در دسترس نگاه جدیدی به این موضوعات ایجاد کنند. اما مسئله این است که از پژوهش تا عمل یک حلقه واسط به نام آموزش وجود دارد. یعنی پژوهش‌ها مستقیما به عمل تبدیل نمی‌شوند. مانند، پژوهش‌هایی که در کتابخانه‌ها، وزارت‌خانه‌ها و دانشگاه‌ها خاک می‌خورد به مرحله عملی شدن نمی‌رسد. این پژوهش‌ها نیاز به ترکیب با استانداردهایی دارد که در دسترس نیست. هرچقدر نتایج پژوهش‌ها را تبدیل به پکیج‌های آموزشی کرده و گسترش دهیم به عمل نزدیک‌تر خواهد شد. چون نگرش، ذهن و دست افراد را تربیت می‌کند و فقط آموزش است که می‌تواند این سه مورد را با نتایج پژوهش‌ها ترکیب کند.

اگر از کارآفرینان به عنوان مدرس در آموزش عالی استفاده کنیم، می‌تواند ما را به اهدافی که برشمردید نزدیک کند؟

افراد کارآفرین افراد باتجربه‌ای هستند اما دانشگاهی نیستند. ممکن است مسیر دانشگاهی در یک جنبه قوی شود و در جنبه‌های دیگر افت کند. برای همین به تنهایی کارآیی ندارند. چون ویژگی‌های کارآفرین‌ها ومدرسان با هم تفاوت دارد؛ اما ترکیب خوبی با اساتید اصلی می‌شود. توجه به این دیدگاه، کافی نیست اما ضروری است.

پیشنهاد دیگری که اقدام به انجام آن کرده‌ایم، برگزاری ایونت‌هایی تحت عنوان «یک فنجان تجربه با برترین‌های کارآفرین ایران» است که از افراد نابغه در کارخانه‌های نوآوری حوزه کارآفرینی به عمل می‌آید. این ایونت‌ها در سطح بین‌المللی برگزار نمی‌شود به دلیل این که بسترهایی ایران با خارج تفاوت دارد. همچنین باید افراد موفق در این حوزه را شناسایی کرده و الگو قرار دهیم. مرحله بعدی برای راهکارهای بیشتر موفقیت، الگوهای دیگری را هم به آن‌ها پیشنهاد دهیم. می‌توان کارآفرینان را دعوت کرد و با موضوعات مطرح شده درآمیخت. یعنی چاشنی آموزش عالی شوند. چون به تنهایی کارآیی نخواهند داشت. برای مثال، کلاس‌های دانشگاهی با حضور کارآفرینان تحت نظارت اساتید برگزار شود.

اگر پیش‌نیازهای لازم آموزش کارآفرینی در آموزش عالی فراهم شود تاثیری در رسیدن به اهداف حوزه کارآفرینی دارد؟

برای پیشرفت در حوزه کارآفرینی باید نگاه دانشگاه تغییر کند. ماموریت‌هایش را از نو تعریف کرده و افراد حاضر در آموزش عالی را تقویت کند. در غیر این صورت مرگ آموزش عالی حتمی است.

دانشگاه به آزادی آکادمیک نیاز دارد و این موضوع به آموزش عالی کمک می‌کند زنده بماند؛ اما اگر قرار باشد قدرت تصمیم‌گیری و استقلال را از آن بگیریم و دائما دانشگاه را در معرض تغییراتی که روی آن کار و فکر نشده قرار دهیم، سرانجام این طوفان‌ها منجر به شکست آموزش عالی می‌شوند.

تغییر رویکرد مدارس عادی به مدارس با رویکرد آموزش کارآفرینی امکان پذیر است؟

این تغییر بسیار به جا و کاربردی می‌تواند باشد اگر حساب شده پیش‌رود. امروزه کارگاه‌های مادر و کودک ایجاد شده که کارگاه‌های کار کودکان است. در این کارگاه‌ها بچه‌ها با مشاغل مختلف آشنا می‌شوند. همچنین در سیستم کارورزی یاد می‌گیرند که مهارت چقدر مهم است و هر شغلی چه مختصاتی پیدا می‌کند. حالا باید در آموزش و پرورش این تفکر القا شود و دانش‌آموزان بدانند که چطور باید کار کنند، از خود مراقبت کنند و زندگی خود را بچرخاند. این موضوع حائز اهیمت است به این دلیل که دانش‌آموز ۱۲ سال از زندگی خود را صرف آموزش و تحصیل می‌کند و ۸۰ درصد توانمندی‌های انسان بین ۵ تا ۱۸ سالگی رشد می‌کند.

در راس یک جامعه زمانی که می‌خواهید تغییری را ایجاد کنید، باید رؤسا، بنیادگذران و رهبران را تغییر دهید. تفکری که در رؤسا نهادینه می‌شود مانند آب به همه اقشار جاری می‌شود و خصلت یک رهبر زمانی که جاری می‌شود غلظت پیدا می‌کند.

مهاتیر بن محمد نخست وزیر مالزی در سال ۲۰۱۸ زمانی که به تفکر مالزی باید به سمت رشد برود افتاد، تمام زیر مجموعه‌هایش با این تفکر غلظت پیدا کردند و مالزی تبدیل به کشور پیشرفته امروزه شد. اگر بستر این تفکر را قوی ایجاد کنیم، مخصوصا در آموزش عمومی، ظهور پیدا می‌کند. محل این بسترسازی در پیش دبستانی است.

مولانا زمانی که بحث تغییر فرهنگ را به میان می‌آورد، می‌گوید؛ خوی شاهان در رعیت جا کند/ چرخ اخصر خاک را خضرا کند/ شه چو حوضی دان حشم چون لوله‌ها / آب از لوله روان در گوله‌ها.

در آخر باید تاکید کرد که سرفصل دروس دانشگاهی نیاز به بازنگری دارد. به طوری که یک مهندس بعد از فارغ‌التحصیلی توانایی کار در صنعت را داشته باشد. عدم کیفیت آموزش، عدم تمایل به ادامه تحصیل، کمبود نیرو، مانند یک چرخه، آموزش عالی را به عمق هرچه بیشتر فاجعه می‌برد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1244529

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =