به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از اصفهان، سوریه نامی که در یک ماه اخیر بیشترین توجه را به خود معطوف کرد. حتی منجر شد نگاههای رسانههای جریان اصلی از غزه به سمت این کشور تغییر لنز دهد. سوریه که در جنگ با تروریسم سال 2011 حتی با رسیدن تروریستها به پانصدمتری کاخ ریاست جمهوریاش سقوط نکرد؛ این بار در ظرف مدت یازده روز، تمام خاک آن به دست مخالفان دولت افتاد. سوریه به عنوان یکی از نقشآفرینان اصلی در محور مقاومت، همواره ظرفیتی استراتژیک برای سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی داشت. ظرفیتی که البته بسیاری معتقدند پس از پایان جنگ با تروریسم تکفیری، جمهوری اسلامی نتوانست از آن بهرهبرداری مثبت داشته باشد. اولین سهشنبه دی ماه 1403، حسن شمشادی، خبرنگار پیشین صداوسیما در سوریه و دبیرکل سابق اتاق بازرگانی ایران – سوریه در کنار دکتر محمد خواجویی، مدیر سابق خبرگزاری ایرنا در بیروت و پژوهشگر حوزه مسائل لبنان و سوریه در برنامه عصرهای رسانه به بیان نکاتی پیرامون آن چه که قبل و بعد از سقوط اسد گذشته، پرداختند. همچنین به بازخوانی نقش ایران در تحولات اخیر منطقه اشاراتی کردند.
حسن شمشادی در پاسخ به سوال خبرنگار ایسکانیوز مبنی بر نقش ایران در بحران اقتصادی سوریهی پس از جنگ و چرایی عدم مشارکت و تبادلات اقتصادی ایران در حل و رفع معضل این عضو مهم محور مقاومت گفت: ایران اولین نقشی که در حفظ نظام سوریه ایفا کرد، ترسیم عمق دفاع استراتژیک بود. یعنی ایران تلاش کرد در قبال آن تحرکاتی که در سوریه ایجاد شد و گروهکهای مختلف تروریستی که بودند، از قضا تمام سعیشان بر رسیدن به ایران بود، یک نوار دفاعی ایجاد کند با حفظ نظام مستقر، تا هم سوریه به دست تروریسم نیافتد و هم امنیت ما نیز تامین شود. سیزده سال نیز این اتفاق را رقم زد. یک اشتباه محاسباتی که ما در ایران داریم این است که فکر میکنیم تنها بازیگر میدان در منطقه ما هستیم؛ که اینجور نیست. تنها بازیگر میدان نبودیم و هنوز هم نیستیم.
حضور اقتصادی ایران در سوریه تقریبا هیچ!!
وی اضافه کرد: حضور اقتصادی و اجرای پروژههای موثر اقتصادی توسط ایران در سوریه تقریبا هیچ بود. این نیز خیلی دلایل متعددی دارد که مهمترین آن داشتن تشدد درونی نهادهای اقتصادی بود. نهادهایی که هر کدام خود را متولی اجرای پروژه در سوریه قلمداد میکردند و به طرف سوری اینجور القا میکردند که تصمیمگیر اقتصادی در کشور ایران ما هستیم نه ارگان دیگر. نزدیک به 22 ارگان و سازمان از ایران در سوریه حاضر بودند که هر کدام خود را متولی اصلی معرفی میکرد. از طرف دیگر، ما که خودمان تحریم هستیم میخواهیم تازه به یک کشوری با اقتصاد فروپاشیده، کمک و راهبری اقتصادی بدهیم، چگونه و با کدام پول؟ یکی از اتفاقات که باید میافتاد در سوریه، بازسازی زیرساختها بود که آن هم نیاز به سرمایهگذاری داشت.
شاید بپرسند سوریهای که قرار بود سقوط کند را چرا نگه داشتیم؟ چون پانزده سال به جمهوری اسلامی زمان داد تا بتواند برنامههای منطقهای خود حول مباحث امنیت و سیاست خارجی را عملیاتی کند. آقای بشار اسد پس از پایان جنگ در سال 98 گفت بندر لاذقیه برای ایران، آیا ما رفتیم آنجا کار اقتصادی بکنیم؟! ما یک دلار نه درآوردیم و نه سرمایه گذاری کردیم در آن بندر.
دکتر خواجویی نیز در پاسخ به این سوال خبرنگار ایسکانیوز بیان کرد:
وقتی که حوادثی این چنین رخ میدهد ما دو رویکرد میتوانیم اتخاذ کنیم. یا به صورت رو بنایی تحلیل کنیم و یا به مرحله تحلیل زیربنایی و عمیق وارد بشویم. بنظرم درباره اتفاقات در حال انجام، بسیار نیاز است که تحلیل زیربنایی داشته باشیم. برای مثال وقتی ما عهدنامه ترکمنچای را تقلیل میدهیم به بیکفایتی حکمرانان، درواقع در حال اجحاف واقعیت هستیم. در همان دوره شاهان و شاهزادگان قاجار در جنگهای علیه اشغالگری شرکت کردند و شهید دادیم اما نکته مهم این است که نتوانستیم. چرا نتوانستیم؟ این محصول یک عقب ماندگی تمدنی آن زمان است. وقتی رفتیم در میدان جنگ تازه متوجه شدیم. ما با تسلیحات قدیمی و دشمن با مجهز و جدیدترین تسلیحات وارد جنگ شد. راهبرد ما لزوما اشتباه نبود اما دارای عقب ماندگی بودیم. حالا با این دید، ناکامیهایی که در منطقه برای ایران رقم خورده، ناشی از تاکتیک اشتباه ایران نیست. این محصول قدرت و بازی نامتوازن ایران در منطقه است.
مقاومت هدف نیست، ابزار است
وی ادامه داد: اساسا به دلیل این که ایران به دنبال یک بازیگری محدود به فرآیند نظامی بود، از همین نقطه قوتاش، ضربه خورد. البته این مرتبط با آرایش جریانات داخلی هم هست. جمهوری اسلامی تا اوایل دهه هشتاد، دو محور اصلی، توسعه و امنیت را متقارن با هم پیش میبرد. با آغاز پرونده اتمی ایران و آغاز دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، کم کم محور توسعه ضعیف و ضعیف شد و کامل محو شد. تا قبل از این شما میبینید که ایران در مسیر اعتلای توسعه و اقتصاد بود. آن چیزی که ما را به این شرایط برد این بود که محور امنیت، متولی تمام سیستم راهبری کشور شد. تا هم امنیت و هم توسعه را تامین کند. تقریبا بعد از آن میبینید که ایران از ریل توسعه عقب افتاد. سیاست خارجی ایران با اشتباهات فراوان، به مدت دو دهه تحت تاثیر پرونده اتمی قرار میگیرد. پروندهای که نه برای ما برق داشت و نه حتی بمب اتم و از نگاه دیگر منجر به ضررهای اقتصادی متعددی نیز شد. این محصول نبود رویکرد ایجابی در مسیر پیشبرد کشور است. در منطقه کل سیاست خارجی ما تحت عنوان محور مقاومت است. محور مقاومتی که پیشران اصلی آن، صرفا جنگ است. یعنی جنگ مسئله اصلی این محور است. من مخالف این نیستم چرا که مقاومت اساسا در مقابل اشغالگری و ظلم است اما مقاومت هدف نیست بلکه ابزار است. وقتی شما برنامه حکمرانی و توسعه ندارید، وارد چرخه بیپایان جنگ میشوید. ایران حضور داشت و از یکسری گروه شبه نظامی حمایت میکرد ولی تهش چیزی نبود. یعنی خب من میروم این جا را آزاد میکنم اما خب بعدش چه؟ چقدر ایده دولتسازی داریم؟
راه حل این است که این ایده مقاومت را فراتر از امور صرفا نظامی ترسیم کنیم. بدانیم که مقاومت پیشرفت را شامل میشود. شما نگاه به جغرافیای محور مقاومت بیاندازید، هر چه ناکارآمدی و فساد اداری است در جغرافیای کشورهای این محور قرار دارد. این ناشی از آن است که اساسا شما برنامه برای این ماجرا ندارید. ایران درباره حزبالله لبنان هم نتوانست کاری بکند. نه که نخواست، بلکه نتوانست. در مورد حماس نیز همین اتفاق رخ داد.
نیازمند تغییر پارادایم هستیم
این تحلیلگر مسائل سوریه افزود: وقتی شما در منطقه تک بُعدی حرکت میکنید، همان مزیتی که شما را موفق کرده اما این بار میشود نقطه ضربه پذیری تو. ما اساسا یکی از مشکلاتی داریم همین موضوع است که نقطه اتکا ما در منطقه گروههای شبه نظامی بودند. دولتهای منطقه که از قضا با حمایت جمهوری اسلامی، در کشورشان مستقر شدند بارها تقاضا داشتند که حمایت از این گروهها را کم کنید. اگر به دنبال روابط هستید با من حاکمیت قانونی تعامل کنید نه با گروهک شبه نظامی که صرفا هدفش تامین امنیت است. یکی از چالشها همین است که نفوذ منطقهای خودمان را تقلیل دادهایم به بازیگران غیردولتی. نفوذ منطقهای را در سطح دولتها پیش ببریم. ما باید به سمت هم تراز کردن قدرت ملی برویم.
ایران امروز نیازمند تغییر پارادایم است. ما برای این که بقا داشته باشیم، باید از این مدل سیاست گذشته فاصله بگیریم. یک شبه رخ نخواهد داد اما باید شروع کنیم. یکی از مسیرهایش همین مسئله مقاومت است. تلاش بشود در همین فضای رسانه، مسئله مقاومت از موضوع نظامی صرف خارج بشود و متوجه بشود که یک زاویه از مقاومت این است که ما به توسعه هم برسیم. این بازی سلبی ته مانده قدرت ایران در خاورمیانه را میگیرد. گرچه وضعیت فعلی بسیار تهدید آمیز است برای ما من امیدوارم که این فرصتی باشد برای تغییر یکسری مسیرها و ورود به مسیرهای جدیدتر که ایران نقش جدیدی بگیرد. ایران از بازی کریدورها دور مانده، از صنعت توریسم دور مانده، از سرمایهگذاری دور مانده؛ همه این مزیت ها را ایران شیفت داده به کشورهای حاشیه خلیج فارس.
خبرنگار: علی معینی
انتهای پیام./
نظر شما