به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز ، خورشید حقیقت هیچگاه پشت ابر تحریف و دروغ مخفی نخواهد ماند. چنین چیزی در خصوص جنایات رژیم پهلوی صدق میکند. اقداماتی که باگذشت زمان هرروز ابعاد تازهای از آن مشخص میشود و معلوم میکند که چنین سلسلهای چه ظلمهایی را در حق مردم ایران روا داشتهاند.
از اقدامات این رژیم میتوان به تشکیل سازمان اطاعات و امنیت کشور یعنی ساواک اشاره کرد. سازمانی که باهدف پشتیبانی از شاه و ریشهکن کردن افراد مخالف رژیم پهلوی در سال 1336 تشکیل شد. تشکیل شدن این سازمان همانا و ادامه و تشدید جنایات رژیم پهلوی علیه مخالفان همانا. این سازمان که تحت نظارت سازمانهای اطلاعاتی آمریکا شکل گرفت آمیزهای از «سیا»، «افبیآی» و سازمان امنیت ملی بود. این سازمان مخوف به قول یکی از گردانندگانش که مصاحبه او در ماهنامه اندیشه پویا چاپ شد نه به مجلس شورا پاسخگو بود و نه به مجلس سنا بلکه فقط خود را موظف به پاسخگویی به شاه میدانست. چنین سازمان مخوفی با اقدامات خود خاطرات تلخی را در اذهان انقلابیون ایران برجای گذاشت. طوری که شکنجههای این سازمان زبان زد خاص و عام شد. چنین جنایاتی را میتوان در کتب و اسنادی که منتشرشده است بهوضوح دید.
سوزاندن بدن
کتاب خاطرات «مرضیه حدیدچی دباغ» ازجمله آثار خواندنی و تکاندهنده در حوزه انقلاب اسلامی است. این کتاب در بردارنده خاطرات حدیدچی بهعنوان یکی از مبارزان زمان انقلاب است که تمام وجودش را برای رسیدن به هدفش گذاشت. در این کتاب میخوانیم: «یکمرتبه، مرا بر روی تختی خواباندند و دستها و پاهایم را از طرفین بستند، وقتی شکنجهگر وارد اتاق شد، سیگار روشنی بر لب داشت، بلافاصله آن را روی دستم خاموش کرد و همراه با ضجه و ناله من به مسخره گفت «آخ! سیگارم خاموش شد!» و دوباره سیگار دیگری روشن کرد، این بار آن را بر روی جاهای حساس بدنم خاموش کرد که از تمام سلولهایم درد برخواست.»
این مشتی از خروارها جنایت ساواک در حق انقلابیون بود. میتوان با نگاهی دقیقتر به جنایاتی رسید که در دنیای معاصر امروز کمنظیر است.به همین منظور میتوان گفت متهمان در حالت کلی در زندانهای ساواک حضور داشتند اما برای سختتر کردن کار و همینطور گرفتن اعتراف از آنها گاهی چند ماه شخص را در سلول انفرادی زندانی میکردند. وقتی هم کسی در زندان انفرادی میرفت شکنجههای مخصوص به آن محیط را رویش اجرا میکردند. حبیبالله صحرایی از زندانیان سیاسی زمان ساواک درباره شکنجههای سلول انفرادی توضیح میدهد: «معمولاً اتاقها یکدریک بود.
باز دو نوع اتاق وجود داشت که گاهی میشد زندانیان را در آنها جابجا کرد. اتاقی بسیار تاریک و اتاقی کاملاً سفید که تمام مدت چراغی با ولتاژ بالا در آن روشن بود تا زندانی نتواند بخوابد. زندانبانها برای اینکه شخص را اذیت کنند در فواصل مختلف زندانی را از جا بلند میکردند و از او میخواستند خودش را معرفی کند.
الفاظ رکیک
معمولاً هم این اتفاق زمانی میافتاد که زندانی خواب بود. با این کار روحیه زندانی را به هم میریختند. حالا تصور کنید در چنین اتاقی و چنین شرایطی بخواهند شمارا شکنجه هم بدهند. مثلاً خیلی وقتها در را برای دستشویی رفتن باز نمیکردند و ما مجبور بودیم همانجا قضای حاجت کنیم یا گاهی از طرف آنها بود. مثلاً بازجو به اتاق میآمد و شروع میکرد روی ما یا در اطراف غذای ما ادرار کردن.»
ساواک برای تخریب روحیه افراد همدست به اقداماتی میزد که باعث عذاب داده شدن شخص زندانی میشد. یکی از وحشیانهترین برخوردهای ساواک با زنان زندانی بوده است. ساواک معمولاً در برخوردهایش با زنان تلاش میکرده تا ابتدا آنها را شکنجه روحی دهد. صدیقه اعلایی از زندانیان ساواک دراینباره میگوید: «شکنجههای روحی ساواک واقعاً شرمآور بود. با کلمات بسیار ناشایست با ما صحبت میکردند. تهدید به تجاوز هم یکی از رایجترین مسائل در بازجوییها بوده است. در کلانتریها، اغلب پلیس، زندانیان جوان یا بانوان را با رکیکترین کلمات تهدید میکرد. بدون تردید اگر نبود آرمانهای اصیل و آموزههای انقلابی و قرآنی، هیچکس تاب و تحمل آن شرایط را نداشت.»
آپولو در زندان
از مکانهای مهمی که ساواک شکنجههای خود را در آنجا انجام میداد زندان مخوف ساواک در تهران است. این زندان حالا به موزه عبرت تبدیلشده اما حکایات فراوانی از شکنجههای انجامشده بر روی انقلابیون را با خود دارد. شکنجههایی که نحوه انجام شدنشان انسان را متأثر میکند.
این موزه که به شکل خاصی ساختهشده تا صدای شکنجهشدگان به بیرون سرایت نکند حکایتهای خون باری را بازگو میکند. از شکنجههای معروف در این زندان شکنجهای به نام اتاق فوتبال بود. به این صورت که دست فرد موردنظر را از پشت میبستند و بعد او توسط چند شکنجهگر مثل توپ فوتبال پاسکاری میشد.
یکی دیگر از مقصدهای شکنجه ساواک در تهران، آپولو بود. یکی از معروفترین وسایل شکنجه در این زندان مخوف، که شهرت بسیاری در میان انقلابیون آن روزگار داشت، آپولو نام داشت تا باعث زجر بیشتر زندانیان شود.
طبق روایتهای یکی از دستگیرشدگان، این دستگاه شکنجه را از روی آپولوی فضانوردان، ساخته بودند اما یک تفاوت بزرگ که آن دستگاه سرنشینان را به فضا میبرد و اما اینیکی، سرنشینان را به مرگ میکشاند.
نحوه کارکرد این ابزار مخوف شکنجه بهگونهای بود که زندانی را به شکل فضانورد به این دستگاه میبستند و کلاه آهنی روی سر وی قرار میدادند و بعد با کابل به او می زندند تا در حین دادوفریاد، از شدت درد، صدا تنها در گوش خود بپیچد.
این اسناد و روایتها تنها گوشهای از جنایاتی را نشان میدهد که در حق انقلابیون ایران شد. افرادی که سختترین اقدامات را علیه خودشان به جان خریدند تا به آرمانشان برسند. حالا هم انقلابی که حاصل تلاش مردم ایران بوده است به چهلمین سال خود رسیده و میرود تا پنجمین دهه از عمر خویش را با شتاب بیشتری به سمت اهدافش حرکت کند.
خبرنگار: مجید فاضلی
انتهای پیام/