ایسکانیوز - گروه فرهنگی - مجید فاضلی: عدالت فرهنگی عرصه گستردهای است که یکی از جوانب آن به حاشیه نشینی و تخاصم فرهنگی برآمده از آن مربوط میشود. حاشیه نشینی که در آن فرهنگهای مختلفی وجود داشته باشند لاجرم صحنه تقابل زیست بومهای متفاوتی خواهد شد که در بزنگاههای مهم مسئلههای خود را بروز خواهند داد. از این رو برای درک و فهم چنین مسئلهای با سید یعقوب موسوی «استاد دانشگاه الزهرا» به گفتوگو پرداختیم که متن آن را در ادامه میخوانید.
*برخی معتقدند جامعهشناسی کاربردی در جامعه ندارد
ایسکانیوز: با توجه به وجود مشکلات فرهنگی و اجتماعی مثل حاشیهنشینی و هضم شدن برخی فرهنگها در اثر حاشیه نشینی، آیا از علم جامعه شناسی میتوان برای رفع این مشکلات در کشور استفاده کرد؟
علم در دوره جدید سوای اینکه بعد معرفت شناسی دارد اهمیت کاربردی نیز دارد. اهمیت و تاثیر آن در تغییر زندگی مردم است. امروز از علم نافع خصوصا در ایران صحبت میشود. یعنی علمی که نفعی برای جامعه داشته باشد و منافعی را تامین کند. بحث بر سر این است که چگونه از این علوم برای حل و فصل معضلات اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی استفاده کرد. عدهای معتقدند هستند که علوم جامعه شناسی کاربرد مستقیمی در جامعه ندارند. برخلاف علوم دیگر مثل شیمی و فیزیک و پزشکی که مستقیم به درمان و مسائل موجود در زندگی انسان میپردازند.
بر اثر همین امر هم مثلا بیماریهایی تشخیص داده میشود، اما باید گفت تاثیرگذاری علوم اجتماعی به صورت غیرمستقیم است. اما شاخههایی از علوم اجتماعی مثل اقتصاد یا مدیریت، مستقیم و به صورت عینی مسائل را مشخص میکنند و راه حل نیز ارائه میدهند. علوم دیگر مثل جامعه شناسی و شاخههایی مثل جامعه شناسی شهری، ارتباطات، آسیب شناسی اجتماعی به صورت غیر مستقیم در مرحله تولید دانش و معرفت کاربر دارند، در غیر این صورت باید آنها را تعطیل کرد. حالا آنکه این علوم برخی موارد به صورت مستقیم وارد عمل میشوند مثل علومی که در مورد مطالعه علوم شهری است، به صورت مستقیم به مسائل شهری و شهرنسینی و انسان شهری، مهاجرت، کلان شهری میپردازند.
البته معضلاتی از این قبیل را جامعه شناسی شهری مطالعه و راه حل میدهد. برنامه ریزی شهری متکی بر دانش شهری است. بخش مهم دانش شهری از جامعه شناسی و اقتصاد تشکیل شده است. مدلی داریم برای مدیریت فضای شهری که همان مدیریت مبتنی بر برنامهریزی است، این برنامهریزی از سیاستهای شهری بیرون میآید که ریشه در در جامعه شناسی شهری دارد. دانش جامعهشناسی غیرمستقیم دادههای لازم و کافی را در بعد نظری، روشی و استفاده از تجربیات موجود، برای سیاستگذاران و برنامهریزان شهری تولید میکند.مدیران و کارشناسان از طریق آن، ایده ها و اطلاعات را به صورت جزئی اجرا کنند. تا آنها مداخله فضایی داشته باشند و برای حل معضلات کار کنند.
*در شهرهای بزرگ مثل تهران بر تضادهای پنهان اجتماعی سرپوش میگذارند
ایسکانیوز: چه راه حلی وجود دارد تا تخاصم فرهنگی و اجتماعی موجود در حاشیهنشینی را به کمترین حد امکان رساند؟
تخاصم اجتماعی و فرهنگی را در آمریکا به صورت حادتر میبینیم. یعنی تضاد زیادی از نظر فرهنگی و اجتماعی در شهرهای بزرگ وجود دارد. چنین چیزی را میتوان در شهرهای پرجمعیت آمریکایی دید. چنین تخاصمی بین افرادی به وجود میآید که مهاجران مکزیکی، بومیان سرخ پوست یا آفریقایی بودند. چنین فاصله فرهنگی و اجتماعی منجر به نزاعهای شهری و شورشهای گسترده میشده است. این مشکل در تهران و شهرهای بزرگ به صورت پنهان و نه حاد وجود دارد.
اصولا شهرهای بزرگ مثل تهران بر تضادهای پنهان اجتماعی سرپوش میگذارند. این تضادهای پنهان برخاسته از فاصله فرهنگی، درآمدی و اجتماعی است که شاید حتی در بین افراد بومی تهران نیز وجود داشته باشد و لزوما مهاجر هم نباشند. مخصوصا گروهای اخیر که به حاشیه شهرها مهاجرت کردند. یعنی افرادی که به دلیل نداشتن درآمد کافی دست به مهاجرت زدند و در اطراف تهران سکنی گزیدند. این افراد به امید شرایط داخل تهران، داشتن قوم و خویش، کار کردن در شرکتی یا وجود مکانی ارزان برای گرفتن خانه به صورت دسته جمعی زندگی میکنند. در واقع یک نوع احساس فاصله اجتماعی با پردرآمدهای شهر دارند. این حس در تهران پنهان است. شورشهای اجتماعی طبقاتی نداریم. شورشهایی که سال پیش اتفاق افتاد اعتراضهای اجتماعی بود که همه اقشار در آن حضور داشتند و تحلیل چنین وقایعی مستلزم این است که وقت زیادی برای آن صرف شود.
*در ایران شورش شهری نداریم
چنین وقایعی باید جامعهشناسی شوند همچنین افرادی که در اعتراضات نسبت به افزایش سوخت حضور داشتند باید تحلیل و بررسی شوند تا ماهیت چنین اقداماتی فهمیده شود. چنین اتفاقاتی بیشتر در اطراف تهران رخ داد. مناطق مختلفی شاهد چنین حوادثی بودند در مناطق وسط شهر هم خیزهایی وجود داشت. شیوه شورشهای اروپایی و اقداماتی از این دست در درون خود خروش طبقات فرو دست علیه بالا دست بوده است. حتی در مواردی سیاه پوستان علیه ثروتمندان اقداماتی انجام دادند. در ایران شورشهای شهری نداریم اما اعتراضات شهری داریم که برخاسته از فاصله اجتماعی و فرهنگی است. هیچ گاه طبقاتی نبوده است یعنی فرهنگ طبقاتی در اعتراضها نیست. از صنفهای مختلفی در آن حضور دارند.
*مدارای شهری ضرورت زندگی مدرن است
آیا با حضور مردم از بومهای مختلف در حاشیه شهرها، فرهنگهای مختلف در حاشیهنشینی از بین نمیروند؟
توسعه شهری یک فرایند است و این اجتناب ناپذیر است البته شهر در طولانی مدت تعادلی برقرار میکند. جابهجایی جمعیت امری غیرقابل اجتناب است و دولتها نمیتوانند جلوی آن را بگیرند. این یک فرآیند مدرنی است. ظهور تکنولوژی، ارتباطات، بالا رفتن سطح سواد باعث میشود آدمها در فضای اولیه خود زندگی نکنند و توان ادامه این روند را هم نداشته باشند. به دنبال جابهجایی الگوهای زیستی هم متنوع میشود. شهرها باید قبول کنند که این طور هستند. شهرهای بزرگ از اروپا تا توکیو این طور هستند. یعنی افرادی از اقصی نقاط جهان و حتی داخل سرزمین خود به آنجا میروند. موزاییک فرهنگی اجتماعی از گونههای مختلف زندگی در شهر است. از ضرورتهای زندگی مدرن در شهر مدارای شهری است.
آدم ها باید قبول کنند که متفاوت هستند. یعنی پایگاه اجتماعی، طرز تفکر، نوع دیدگاه و سلیقه متفاوتی دارند. خوشبختانه در بین مردم آگاهی عمومی ایجاد شده است. این امر هم به ارتباطات و توسعه شبکههای اجتماعی مربوط میشود. آگاهی از این طریق تولید و توزیع میشود. اکنون نیز هم زیستی وجود دارد اما ایدهآل نیست و چنین چیزی هم به سبک جامعه سنتی و کلاسیک نیست که آدمها دل و روحشان با هم شبیه باشد. آدمها و شهرها یکدیگر را تحمل میکنند. ناهمگونی در دوران جدید وجود دارد. در دراز مدت شهرها زیستی مشترک را به شهروندان خود میدهند یعنی تفکر و زیست یکی میشود. در مرحله سریع انتقال از جامعه سنتی به جامعه مدرن هستیم. یعنی از بافت قدیمی به بافت جدید میرویم. شهرنشینی فرآیند جدید و متفاوتی است. تا 300 سال دیگر کیفیت زندگی شهری با امروز متفاوت خواهد بود. امروز ساکنین شهرها مجبور هستند برخی مسائل را تحمل کنند. نسلهای بعد تجانس زیستی بیشتری دارند.
انتهای پیام/
نظر شما