به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و یا هر یکی از ارکان مهم کشور چون اعضای بدن به یکدیگر وصل هستند و نبود هر کدام بر روی دیگری تاثیر میگذارد. اما همین بدن اگر قلب آن دچار مشکل باشد شاهد خواهیم بود که اعضای این بدن دچار نارسایی میشوند و به خوبی نمیتوانند کار کنند. قلب این بدن شاید عدالت باشد. گمشدهای که این روزها نبودش در هر بخشی به شدت حس میشود. نبود عدالت اقتصادی منجر به این میشود که عدهای دچار فقر شوند یا عدالت محور نبودن سیاست هم نتیجهای جز نامطلوب شدن عملکرد کشور نخواهد داشت. در هر صورت باید گفت وقتی عدالت در هر زمینهای نباشد لاجرم باید منتظر ناکارآمدی بود. ناکارآمدی که بیش از همه دودش به چشم مردم میرود. فرهنگ نیز از این غافله بی نصیب نمانده است. وقتی به این عرصه نگاه میکنیم خواهیم فهمید عدالت آنطور که باید و شاید در فرهنگ محقق نشده است. یعنی هنوز مردم کشور با طور ملموس با فرهنگ و ابزارهای فرهنگی خو نگرفتهاند که این موضوع به عوامل زیادی بستگی دارد، اما ریشه یکی است. برای درک و فهم و حتی حل این موضوع باید به ریشهها پرداخت. به اینکه چرا عدالت در عرصههای مختلف به خوبی حس نمیشود و موانع تحقق آن چیست؟
*تمرکزگرایی و عدالت
شاید جواب این سوال را میثم مهدیار جامعه شناس و فعال عدالتخواه داده باشد. وی درباره اینکه بیعدالتی فرهنگی ریشه در چه مواردی دارد، گفت: «یکی از عوامل عمده این امر مربوط به تمرکزگرایی اداری و فرهنگی میشود. تمرکزگرایی اداری یعنی تمام امور اداری کشور در مرکز کشور یعنی تهران و بعضی استانها جمع شده و هر کسی به آنها نزدیک باشد دسترسیهای بهتری دارد.»
اما با نگاهی پرسشگرانه باید دید همین تمرکزگرایی که بر روی تهران وجود دارد چگونه شکل گرفته است که حالا ایران اسلامی درگیر آن شده است. این نکته حائز اهمیت است که وقتی تمرکزگرایی به وجود میآید تمامی عرصههای تحت تاثیر خود قرار میدهد. یعنی حتی اقتصاد، سیاست و آموزش و پرورش هم درگیر چنین مسئلهای میشوند. مسئله مهمی که نباید از آن غفلت کرد تا بعد از مدتی تبدیل به غدهای بدخیم و غیر قابل درمان برای کشور شود.
تهران مرکز توجه!
مهدی آگاهمنش (مستند ساز و فیلمنامهنویس) درباره وجود تمرکزگرایی در تمام ارکان کشور گفت: «چنین چیزی وجود دارد و نه تنها در فرهنگ بلکه در تمامی شئون اقتصادی است. این مسئله نه در چند سال اخیر بلکه از وقتی نفت کشف شد به وجود آمده است. یعنی تمام منابع به سمت کلان شهرها میآید مخصوصا تهران، که البته مسئله طبیعی است. این تمرکزگرایی در تمام عرصهها وجود دارد. به طور مثال اگر پزشک خوب بخواهید به کدام استانها میروید؟ به مراکز استانها میروید مخصوصا شهرهایی مثل تهران، اصفهان شیراز. این کشش همیشه وجود داشته و هنوز نیز وجود دارد.»
بروز و ظهور تضادهای فرهنگی و اجتماعی
وقتی عدالت فرهنگی با تمرکزگرایی تهدید شود باید منتظر عواقب آن نیز بود. عواقبی چون حاشیه نشینی، به خطر افتادن خرده فرهنگهای کشور و حتی تضادهای اجتماعی از عواقب آن هستند. اما چنین مسائلی خود را در مواقعی حساس به خوبی نشان میدهند. این زمانهای حساس درست همان مواقعی است که اعتراضات مردم نسبت به مسائل مختلف ظهور و بروز پیدا میکنند. به طوری که میتوان فهمید چه مشکلی رخ داد و ریشه در چه مسائلی دارد. شاید یکی از این مواقع حساس شکل گیری اعتراضات اجتماعی باشد. آن وقت که عدهای به مسئله مشخص، انتقاد دارد و راه بروز صدای اعتراض خود را در خیابانها پیدا میکنند. از این رو علیرضا شریفی روانشناس اجتماعی درباره خطرات و تبعات حاشیه نشینی گفته است: «رخدادهای سال ۹۸ اگر بررسی شود این نکته به دست میآید که بیشترین اعتراضات در حاشیه شهرهای بزرگ از جمله تهران انجام شد است. بنابراین حاشیهنشینی به جز تبعات منفی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پیامدهای امنیتی هم برای کشور دارد.»
بحران، زمان تشدید مشکلات
چنین به نظر میرسد که وقتی عدالت در عرصههای مختلفی چون فرهنگ، اقتصاد و سیاست رعایت نشود باید منتظر تبعات امنیتی آن بود. اما مهمتر از آنکه چنین اتفاقاتی روی دهد باید دانست سلسله عواملی دست در دست هم دادهاند که حالا در مواقع حساس امنیت کشور دچار تزلزل میشود. وقتی عدالت فرهنگی برای کشور محقق نشود باید در انتظار حل شدن خرده فرهنگهای مختلف در فرهنگ شهر نشینی و به تبع آن از بین رفتن آداب و رسوم اقوام مختلف ایرانی بود. چنین رویهای در انتها با وجود تمرکز گرایی منجر به حاشیه نشینی میشود که در دل خود تضادهای اجتماعی و فرهنگی دارد.
تضادهایی که در نهایت خود را به وقت بحرانها نشان میدهند و ممکن است مشکلات اساسی برای کشور به وجود آورند. اما تا قبل از اینکه چنین رویدادهای تلخی رخ دهد بهتر است به فکر محقق کردن عدالت باشیم. عدالتی که امروزه در فرهنگ گمشده گرانبهایی است و باید به دنبالش گشت. ناگفته پیدا است تحقق عدالت نیاز به همراهی و اقداماتی دارد که باید از سوی ارگانها حاکمیتی اعمال شود. زیرا گسترش عدالت فرهنگی به وسعت کشور نیاز دارد تا قوهای ملی به آن توجه و اقدام کند.
انتهای پیام/
نظر شما