به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز، این شبها شبکه سوم سیما مجموعه تلویزیونی «با خانمان» را برای مخاطبان خود پخش میکند. سریالی که در برهوت آثار تلویزیونی و در لابهلای بخشهای خبری سانه ملی راه خودش را به خانههای مردم باز میکند. سریالی که با همان کلیشههای رایج خانواده پولدار و فقیر و ازدواج و پرسی گم شده و تربیت یافته در خانواده پولدار و یافتن خانواده فقیر و ... ساخته شده و پیش میرود، البته میتوان خوشبین بود که اینها کلیشهها نیستند و الگوهای داستانی هستند ولی کاش اندکی از همان الگوهای فقیر و ندار را در خود داشتند.
آنچه باعث شد درباره این مجموعه تلویزیونی بنویسیم، تصویری است که از فقر نشان داده میشود. خانواده فقیر داستان دچار نوعی بلاهت هستند. بلاهتی که انگار با فقر همنشین است و رسانه ملی بهجای بازنمایی انسانهای شریف که فقر را فخر خود میدانند سعی میکنند این پیام را مخابره کند که فقیر بودن مساوی با بلاهت و لودگی است. در واقع تلاش میکند در ذهن مخاطب این انگاره را ایجاد کند که اگر فقیر بمانید ناچارا اسیر بلاهت و حماقتی میشوید که میتواند مایه خنده دیگران شود.
رسانه ملی در این سریال فقیر را بیعزت نفس نشان میدهد در حالی که آنچه در جامعه ما وجود دارد اینگونه است که فقرا عزت نفس مثال زدنی دارند و به راحتی حاضر نیستند عز ت خود را زیر پا بگذارند در برابر کسی خود را کوچک کنند تا نیازشان برآورده شود. در این سریال میبینیم که خانواده فقیر از دیدن یک خانه مجلل شگفتزده میشوند و با تحیر و ذوقزدگی چیزهایی به هم نشان میدهند که نشان از بلاهت دارد. در حالی که به لطف حضور رسانه ملی چنین تصاویری برای همه اقشار جامعه در دورافتادهترین نقاط هم پخش شده و حتی آن ایرانی کپرنشین هم میداند مختصات زندگی لاکچری چیست، برای همین عجیب است که چطور یک خانواده در ظاهر فقیر که با کار کردن در خانه (عروسکدوزی) امورات خود را میگذارند چنین چیزهایی ندیده و مایه خنده مخاطب میشود.
رفتارهایی که شخصیتهای این فیلم از خود بروز میدهند در راستای تحمیق فقر و ترویج زندگی به سبک طبقه متوسط است ولی یادمان میرود که این فقر ریشه در ساختارهای موجود دارد و اگر کسی فقیر است باید ریشه و علت آن را در بیرون و سطح جامعه و نهادهای حاکمیتی جستوجو کرد. تلویزیون خواسته یا ناخواسته تلاش میکند زندگی به سبک طبقه متوسط را بیشتر ترویج کند. حتی در این سریال دیده شد که این خانواده برای یک مراسم لباس درخور ندارد ولی آنچه ما در واقعیت با آن روبهرو بودیم داشتن لباس آبرومند در گنجهها و کمدها برای روز مباداست که این نشان میدهد سازندگان این مجموعه کمترین اطلاعی از زیست طبقه فقیر و مستضعف جامعه ندارد و تمسخر آنها بهترین راه برای خنداندن مخاطب است و ترجیح دادهاند به جای نشان دادن واقعیت دست به تحمیق این طبقه و حتی مخاطب خود بزنند.
تلویزیون ملی که به تعبیری آن را دانشگاه عمومی میدانند، در این شرایط بهجای اینکه راه درمانی برای زخمهای جامعه و شهروندان آن پیدا کند، خندیدن به آنها را دوای آن دانسته و با بزرگ کردن زخمهای بخش بزرگی از جامعه و به طنز کشیدن آنها سعی کرده تا بهجای رفتن پی راه حل، صورت مسئله را پاک کند و با منطق «بخند به روی دنیا، دنیا بهت بخنده» مخاطب را فریب دهد. در واقع باید به سازندگان این مجموعه تلویزیونی از زبان سعدی گفت: «تو کز محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی»!
این شبها اگر راه دیگری برای سرگرم کردن خود دارید بهتر است به آن متوصل شوید و به جای خندیدن به دیگران محیط مفرحی برای خود دست و پا کنید و از آن لذت ببرید. تلویزیون به جای اینکه سنتهای خوب را ترویج دهد خلاف آنها حرکت میکند. سنتی که میگوید «به هم نخندیم، با هم بخندیم»؛ فقر و فاقه مردم محصول ساختارهایی است که یکی از آنها همین رسانه ملی است ولی میبینیم که با بودجه همین مردم فقیر مجموعهای ساخته میشود که در آن به ریش همین مردم خندیده میشود و کسی هم از این قصه ناراحت نمیشود. در واقع فقری که باید آن را فقر سیستماتیک نامید در تلویزیون به سخره گرفته میشود در حالی که فقیر خود نقشی در فقرش ندارد و هرقدر تلاش میکند نمیتواند بالا بیاید و روز به روز بر تعداد کسانی که ریشخند میشوند نیز اضافه میشود.
انتهای پیام/
نظر شما