به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، آییننامه ارتقای اساتید با مشکلاتی مانند یکسانانگاری رشتهها همراه است. به این معنا که توجهی به تفاوت ماهوی رشتههای مختلف نمیشود و در نتیجه ارتقای اعضای هیئت علمی برخی رشتهها مانند موسیقی با مشکل مواجه میشوند.
استادی که حاصل سالها فعالیتش ساخت یک قطعه موسیقی یا معرفی فرهنگ موسیقیایی کشور به دنیاست، نباید با چاپ مقاله و نوشتن کتاب مورد سنجش قرار گیرد.
در این راستا، با لاله صمدی عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و نویسنده مقاله «چالشهای آئیننامه ارتقا اعضای هیأت علمی برای همترازسازی سنجش و ارزیابی بهرهوری علمی پژوهشگران رشته موسیقی در ایران» درباره ابهامات و مشکلات آییننامه ارتقای اساتید گفتوگو کردیم.
در ابتدا در مورد مفاد آییننامه ارتقای اساتید و مشکلات این آییننامه در زمینه سنجش اعضای هیئت علمی توضیح بفرمایید.
آیین نامه ارتقای اعضای هیئت علمی از چهار بند کلی تشکیل شده که این چهار بند هر کدام به نوعی اعضای هیئت علمی را ارزیابی میکنند. ماده یک آییننامه، شامل فعالیتهای فرهنگی است که اعضای هیئت علمی حداکثر میتوانند ۱۰ امتیاز از این ماده آییننامه به دست بیاورند. فعالیتهای آموزشی اساتید در ماده ۲ آییننامه آمده است که ۲۰ امتیاز برای آن در نظر گرفته شده است.
ماده سه، چالشبرانگیزترین و بحثبرانگیزترین ماده آییننامه است که شامل فعالیتهای علمی و پژوهشی استادان میشود. این ماده تا سقف ۸۵ امتیاز را به خودش اختصاص میدهد. ماده چهار هم فعالیتهای اجرایی اساتید را در نظر میگیرد.
مشکل اصلی این آییننامه به ماده سوم آن برمیگردد که استادان را بر اساس متر و ملاک یکسانی مورد سنجش قرار میدهد. مشکل مهمتر اینجاست که این آییننامه ارتقای اعضای هیئت علمی بین وزارت علوم و وزارت بهداشت مشترک است. به عبارت دیگر، فاکتورها و عواملی که برای ارتقای اعضای هیئت علمی وزارت بهداشت و وزارت علوم در نظر گرفتهاند، یکسانانگاری شدهاند.
یکی دیگر از مشکلات آییننامه ارتقای اساتید این است که در حالی که فعالیتهای دانشگاههای کشور با هم متفاوت است؛ اما هیچ تفاوتی در رتبهبندی اعضای هیئت علمی دانشگاهها و پژوهشگاههای وزارت علوم وجود ندارد. متاسفانه با توجه به اهدافی که یک دانشگاه و یک پژوهشگاه دارد و عملکرد متفاوتی که اعضای هیئت علمی هر کدام دارند، همه با یک متر یکسان مورد سنجش قرار میگیرند.
یکی دیگر از مشکلات آییننامه، یکسانانگاری همه رشتههای دانشگاهی است. به عبارت دیگر، آییننامه نتواسته تفکیک درستی بین رشتههای مختلف قائل شود. همه رشتههای علوم انسانی، فنی و مهندسی، هنر و پزشکی در قالب یک فرم ارزیابی، قرار میگیرند و همانطور که گفتم بیشترین امتیاز مربوط به ماده سه یا فعالیتهای پژوهشی است.
اشاره کردید که ماده سه آییننامه در مورد فعالیتهای علمی و پژوهشی استادان است و بیشترین امتیاز را برای ارتقای استادان دارد، سوالی که مطرح میشود این است که در این ماده، چه مفادی برای امتیازدهی ذکر شده است؟
فعالیتهای علمی و پژوهشی اعضای هیئت علمی بر اساس ماده سه آییننامه ارتقا، بیشتر در قالب مقالات علمی-پژوهشی و ISI سنجیده میشود.
وزارت علوم و وزارت بهداشت، مجلات مهمی را معرفی کردهاند که اگر اعضای هیئت علمی در این مجلات مقاله داشته باشند، به خاطر این که اینها در نمایههای تخصصی فهرست شدهاند، امتیاز خوبی کسب خواهند کرد.
این مجلات به صورت Q۱، Q۲ ، Q۳ و Q۴ رتبهبندی میشوند که Q۱ بیشترین و Q۴ کمترین امتیاز را دارد. نکته مهم است که یک عضو هیئت علمی در صورتی میتواند بیشترین امتیاز را برای ارتقایش کسب کند که فعالیتهای پژوهشی و نگارش مقالهاش به زبان لاتین باشد و نه زبان فارسی.
یک عضو هیئت علمی در صورتی میتواند بیشترین امتیاز را برای ارتقایش کسب کند که فعالیتهای پژوهشی و نگارش مقالهاش به زبان لاتین باشد و نه زبان فارسی.
توجه به این هم لازم است که رشتههای مختلف، ماهیتهای متفاوتی دارند و متفاوتترین ماهیت مربوط به رشتههای حوزه هنر و بعد از آن علوم انسانی است. رشتههای حوزه هنر با مفاهیم انتزاعی سروکار دارند. البته رشتههای درون حوزه هنر هم با هم متفاوت هستند، یعنی نمیتوان اعضای هیئت علمی رشته نقاشی و موسیقی را با یک فاکتور یکسان مورد سنجش و ارزیابی قرار داد.
به عبارت دیگر، ماهیت و جنس رشتهها تفاوتهای بسیاری دارند حتی اگر در یک حوزه مشترک قرار بگیرند. آییننامه ارتقای اساتید در حوزه هنر با مشکلاتی جدی همراه است به خصوص ماده سه آییننامه چون تمرکز اصلی آن بر روی نوشتن مقاله است.
بر اساس آییننامه ارتقای اساتید، همه اعضای هیئت علمی رشتههای موسیقی، فلسفه یا نقاشی مجبورند مقاله بنویسند و هر چقدر که این مقالات در مجلات با گرید بالاتری چاپ شده باشد، آن عضو هیئت علمی میتواند امتیاز بیشتری کسب کند. این مورد یکی از مشکلات اساسی آییننامه ارتقای استادان است و در بسیاری مواقع اعضای هیئت علمی حوزه هنر مانند رشتههای موسیقی، مجسمهسازی و نقاشی نمیتوانند امتیازات زیادی را از این آییننامه کسب کنند.
بر اساس مطالعات و پژوهشهایی که در زمینه آییننامه ارتقای اساتید برای رشتههای هنری از جمله موسیقی داشتهاید، این آییننامه با چه مشکلاتی در رتبهبندی اعضای هیئت علمی رشتههای هنری مواجه است؟
تز دکتری من در مورد بهرهوری پژوهشگران است و این که چطور میتوان بهرهوری پژوهشگران را در حوزههای علمی مختلف بررسی کرد. به همین دلیل معمولا خبرهای مختلف این حوزه را پیگیری میکنم.
سال ۹۷ خبری منتشر شد مبنی بر این که دست دانشگاهها برای امتیازدهی به استادانی که فعالیتهایی از نوع ارتباط با صنعت و اختراعات دارند، باز است. بر این اساس، اگر فعالیت یک استاد منجر به چاپ مقاله نشود؛ اما بتواند دانشگاه را توجیه کند که در زمینه ارتباط با صنعت و دانشگاه فعالیت کرده، میتواند امتیاز مقاله را دریافت کند. چنین خبری تا حدی نویدبخش است و نشان میدهد که وزارتخانه هم به این مشکلات واقف شده است.
به علاوه کارگروههایی هم اخیرا در حوزههای علوم انسانی و علوم تجربی تشکیل شده و نیازهای دانشگاه را از خود دانشگاهها پرسیدهاند و سعی میکنند که ماده سه آییننامه را اصلاح کنند. همچنین تلاش میکنند تا از خروجی پژوهشها در اصلاح آییننامه استفاده کنند.
یک مشکل اساسی دیگر این است که وقتی تمرکز اصلی آییننامه ارتقای اساتید بر روی نوشتن مقاله باشد، به توانمندیهای اصلی اعضای هیئت علمی بیتوجهی میشود. برای مثال توانمندی یک عضو هیئت علمی که در رشته موسیقی تدریس میکند، نواختن موسیقی و آهنگسازی و اجرای کنسرت در سطح ملی و بینالمللی است.
یک استاد موسیقی خوب باید تلاش کند قطعات موسیقی ملی را به سایر کشورها بشناساند. به همین دلیل وقتی از یک عضو هیئت علمی رشته موسیقی یا رشته نقاشی انتظار داریم که فقط مقاله بنویسند، آن استاد به جای این که مهارتهای خود را پرورش دهد، وقتش صرف نوشتن مقاله خواهد شد.
مشکل وقتی ایجاد میشود که برخی از اساتید ترجیح میدهند وقتشان را بیشتر روی مهارتپروریشان بگذارند و نوشتن مقاله را به دانشجویان واگذار میکنند. فشاری که از خارج به یک عضو هیئت علمی وارد شده، باعث میشود که مشکلات دیگری مانند افزایش تقلبهای علمی یا دادههایی ساختگی به وجود بیاید، چون آن استاد به هر قیمتی میخواهد ارتقا پیدا کند یا تبدیل وضعیت شود.
شعار معروفی وجود دارد که Publish or Perish، به این معنا که؛ بنویس یا از دور حذف میشوی. این اصطلاح به این معناست که استاد برای ماندن تلاش میکند و بیانگر فشاری است که استادان برای انتشار مقاله تجربه میکنند. به همین دلیل، آییننامه ارتقای اساتید برای دانشگاهها و استادان زحمت ایجاد کرده است.
رشتههای هنری مانند موسیقی چه شاخصههایی دارند که سبب تمایز آنها از سایر رشتهها و در نتیجه لزوم تدوین نوع متفاوتی از آییننامه ارتقای اساتید میشود؟
یک عضو هیئت علمی که در رشته موسیقی فعالیت میکنند، نوع بروندادهای علمیاش با سایر رشتهها متفاوت است. فعالیت پژوهشی یک عضو هیئت علمی در بسیاری از رشتهها در قالب مقاله، طرح پژوهشی، کتاب، نقاشی یا لوح فشردهای از قطعات موسیقی منتشر میشود.
با توجه به توضیحاتی که در مورد هدف و ماهیت متفاوت رشتهها گفتم، پس طبیعتا بروندادهای این رشتهها نیز با هم متفاوت خواهد بود. بر اساس پژوهشی که من و همکارانم انجام دادیم، مشخص شد که قطعا مقاله یکی از بروندادهای درجه اول و مهم در رشته موسیقی نیست. برونداد قالب در رشته موسیقی، آهنگسازی است.
یک عضو هیئت علمی که در رشته موسیقی فعالیت میکند، نمیتواند به کمک آییننامه کنونی ارتقای اساتید به درستی مورد ارزیابی قرار بگیرد و بدون شک ضرر خواهد کرد چون بدون مقاله نوشتن، نمیتواند امتیاز بیاورد.
اگر یک عضو هیئت علمی رشته موسیقی بخشی از فعالیتهای خود را معطوف به مقاله نوشتن کند، آیا اصلا مجله معتبری که وزارت علوم از این استادان میخواهد، وجود دارد؟
به جرات میتوانم بگویم که فقط سه عنوان مجله مورد تایید از سوی وزارت علوم برای رشتههای هنر معرفی شده که همین تعداد هم تغییر میکند و گاهی به یک مجله میرسد. تنها همین سه عنوان هستند که گرید علمی پژوهشی دارند و اگر اساتید در این مجلات، مقاله منشر کنند، امتیاز میگیرند.
این مجلات حتی منحصر به موسیقی هم نیستند و در مورد هنر به طور کلی هستند. حوزه هنر به چند رشته مختلف مانند نقاشی، معماری، گرافیک، موسیقی، نگارگری و ... تقسیم میشود و هر کدام از اینها مخاطب خاص خودشان را دارند.
وقتی تعداد مجلات تا این حد محدود باشد، پس استاد میتواند مقالهاش را برای کدام مجله ارسال کند؟
مسائل و محتوای رشتههای علوم انسانی و هنر معمولا بومی هستند و طبیعی است که در سطح بینالملل خریدار نداشته باشد. به همین دلیل، مجلات معتبر بینالمللی در رشته هنر، نمیتوانند موثر باشند. بنابراین، آییننامه ارتقای اساتید ابزار مناسبی برای ارزیابی یک عضو هیئت علمی رشته موسیقی نیست.
با توجه به مشکلاتی در آییننامه ارتقای اساتید برای رتبهبندی اعضای هیئت علمی رشتههای هنری وجود دارد، به نظر شما چه راهکاری برای اصلاح این آییننامه وجود دارد؟
بهرهوری علمی بر اساس پژوهشها یعنی فعالیتهای علمی، پژوهشی و فناورانه از سوی یک پژوهشگر در قالب یک کتاب، مقاله یا یک طرح پژوهشی منتشر شود و در اختیار دیگران قرار گیرد. این بهرهوری پژوهشی هم باید بر اساس همان رشته تعریف شود. بهرهوری برای اساتید رشته موسیقی باید به این صورت باشد که چه میزان فعالیتهای موسیقایی دارند. چه میزان فعالیت در حوزه رهبری ارکستر، اجرای آلبوم و برگزاری کنرست داخلی و خارجی دارند و نوشتن کتاب و مقاله در سطوح آخر اهمیت، قرار دارد.
بهرهوری پژوهشی بر اساس رشتههای مختلف تعریف میشود و این تعریف باید با فعالیت اصلی آن رشته، مرتبط باشد. ما نمیتوانیم این بهرهوری را برای همه رشتهها یکسان تلقی کنیم. اگر یکسان قلمداد کنیم، همین مشکلی که با آییننامه کنونی ایجاد شده، پیش میآید.
من و همکارانم در آن پژوهش، راهکاری را پیشنهاد کردیم مبنی بر این که این بروندادها را همترازسازی کنیم به این معنا که به جای این که از عضو هیئت علمی در رشته موسیقی بخواهیم مقاله علمی پژوهشی بنویسد. در عوض اگر ۱۰ قطعه موسیقی ساخته بود، آن ۱۰ قطعه معادل یک یا دو مقاله علمی پژوهشی باشد. به نظر من، همترازسازی راهکار بسیار خوبی خواهد بود.
برای مثال اگر یک استاد، یک کنسرت انفرادی داخلی داشته باشد، آن کنسرت به علاوه ساخت قطعات موسیقی برای فیلم و سریال میتواند معادل یک مقاله علمی-پژوهشی در مجلات خارجی باشد یا این که آهنگسازی معادل تولید دانش فنی باشد.
به نظر من این همترازسازیها تا حدی میتواند این مشکل را برطرف کند و به اعضای هیئت علمی رشته موسیقی و سایر رشتهها کمک میکند.
من در پایاننامه دکتری خودم روی حوزه هنر و علوم پزشکی، به عنوان دو رشته از دو طیف مختلف متمرکز شدم. اعضای هیئت علمی رشته پزشکی هم با این مشکل مواجه هستند چون نمیتوان از یک پزشک جراح خواست تمرکز خود را بر روی نوشتن مقاله بگذارد. پس کارهای تخصصی مانند جراحیهایی که نیاز به مهارت زیادی دارد مانند دندانپزشکی، نمیتوانند برای مقاله نوشتن وقت بگذارند.
همه فعالیتهای مهارتی هم باید به عنوان برونداد درنظرگرفته شوند و نمیتوان گفت برونداد فقط به معنای نوشتن و چاپ مقاله و کتاب است. با توجه به نکاتی که گفتم، آییننامه ارتقای اساتید معیار مناسبی برای سنجش استادان رشته موسیقی و دیگر رشتههای از این دست نیست.
پیشنهاد من این است که پژوهشهای زیادی در این حوزه انجام شود تا نقاط ضعف و کاستیها شناسایی شود و وزارت علوم بتواند آییننامهای متناسب با همه رشتهها، تدوین کند.
انتهای پیام/
نظر شما