به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ رضا بقایی لاکه متولد ۱۳۶۰ در تهران و در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. پدر و مادرش کارمند سابق دولت هستند. همیشه در مدرسه جزو شاگردان اول بود و از همان ابتدا علاقه بسیاری به معلمی و تدریس داشت. به رشته ریاضی فیزیک علاقه زیادی داشت و در دبیرستان از درسهای فیزیک و ریاضی نمرات خیلی خوبی میگرفت و این باعث شد که به رشتههای فنی بیشتر گرایش داشته باشد. خیلی دوست داشت که تا قبل از پایان دبیرستان خود را محک بزند و به همین دلیل از سال دوم دبیرستان در آزمون کنکور شرکت کرد و سال دوم رشته برق دانشگاه آزاد ساوه و سال سوم نیز رشته مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد تهران قبول شد.
در نهایت سال چهارم یعنی سال ۷۸ دانشگاه علم و صنعت رشته مهندسی مکانیک قبول شد و سال ۸۳ در همان دانشگاه کارشناسی ارشدش را در رشته مهندسی خودرو ادامه داد و در همان حین به صورت پارهوقت در شرکتی که پروژهای را برای مترو انجام میداد و سپس در مرکز تحقیقات ایران خودرو، کار میکرد.
در این دوران بود که مشمول سربازی شده بود، ولی احساس میکرد که سربازی رفتن دو سال از عمرش را تلف میکند. از سوی دیگر، فکر میکرد در سیستمی که کار میکرد، هیچ جای پیشرفتی وجود ندارد. به همین دلیل جرقههای مهاجرت از کشور و ادامه تحصیل در خارج به ذهنش رسید.
سال ۲۰۰۸ از دانشگاه هاوایی بورسیه تحصیلی گرفت و به آمریکا مهاجرت کرد. ولی از آنجا که هزینه زندگی در هاوایی خیلی گران بود و هزینهای که دانشگاه میپرداخت کفاف زندگیاش را نمیداد، فقط یک ترم در آنجا درس خواند و دکتریاش را به دانشگاه ایلینوی جنوبی انتقال داد و رشته انتقال حرارت و الکتروهیدرودینامیک شروع به تحصیل کرد.
با این حال به دلیل اینکه به کارهای عملی بیشتر علاقه داشت، در سال ۲۰۱۲ برای دوره پستدکتری رشته انرژی را انتخاب کرد و به دانشگاه UCLA در لسآنجلس رفت و پروژه تحقیقاتی را در زمینه ذخیرهسازی گرمایی شروع کرد. این پروژه سه سال طول کشید و چندین دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری زیر نظر او در این پروژه مشارکت میکردند.
بعد از آن از سوی دانشگاه پلیتکنیک پومونا (بخشی از دانشگاه ایالتی آمریکا) پیشنهاد کار گرفت و از سال ۲۰۱۴ در این دانشگاه مشغول به تحقیق در زمینه آب و ذخیرهسازی انرژی شد و هماکنون مدیر تحصیلات تکمیلی دانشکده مهندسی مکانیک این دانشگاه است.
مصاحبه ما را با این محقق میخوانید:
تاکنون چه دستاورد یا کار پژوهشی داشتهاید؟ لطفا کمی در مورد آنها توضیح بدهید.
زمانی که در دانشگاه UCLA دوره پستدکتری را میگذراندم، درگیر پروژهای شدم که در آن هزینه ذخیره انرژی به صورت حرارتی را پایین بیاورد تا هزینه برق تولید شده از گرما پایینتر دربیاید. هزینه این پروژه را وزارت انرژی آمریکا داده بود که حدود ۳ میلیون دلار بود. در این دوره چون استادم درگیر کارهای دیگری بود، من این پروژه را رهبری کردم.
در این پروژه مواد مختلفی را آزمایش میکردیم تا موادی را پیدا کنیم که از نظر ذخیره کردن انرژی حرارتی عملکرد بهتری دارند و به این نتیجه رسیدیم که این مواد هر چقدر ارزانتر باشند و از نظر شیمیایی ثبات بیشتری داشته باشند، بهتر است و یکی از این مواد گوگرد بود. در همین راستا هم یک شرکت پا گرفت که همچنان روی این پروژه به صورت صنعتی کار میکند.
در دانشگاه پومانا وارد زمینه آب شدم و یک پروژه جالبی را با اداره آب جنوب کالیفرنیا شروع کردم که در آن یک دستگاه تصفیه آب طراحی کردیم که تا ۷۵ درصد آب خاکستری (آب فاضلابی که فضولات انسانی در آن وجود ندارد؛ مثل آب حمام و آب حاصل از ماشین لباسشویی) را تصفیه میکند. این دستگاه با انجام فرآیند فیلترینگ، کیفیت آن آب را به حدی برمیگرداند که حتی میشد از آن برای شرب استفاده کرد، البته به دلیل قوانین کالیفرنیا استفاده از آن برای شرب ممنوع بود، ولی میشد از آن برای مصارف دیگری استفاده کرد. چند تا از دانشجویان من که در این پروژه مشارکت میکردند، از این ایده استفاده کردند و یک شرکت تاسیس کردند و در حال تلاش برای تولید صنعتی محصول» هستند.
این پروژه جایزه بهترین پروژه اداره آب آمریکا را کسب کرد.
پروژه آخری که هماکنون هم درگیر آن هستم، ترکیبی از دو تا پروژه قبلی است. پروسه تصفیه آب یک سری مواد دورریز مثل نمک به جا میگذارد که در خیلی مناطق دنیا به دلایل محیط زیستی امکان برگرداندن آن به طبیعت وجود ندارد. ما از این مواد برای ذخیرهسازی گرمایی استفاده میکنیم تا هزینه ذخیرهسازی انرژی را کاهش دهیم. در این روش ابتدا آب از پروسه تصفیه عبور میکند و مواد آلاینده محلول و معلق در آن جداسازی میشود و به عنوان ماده ذخیره کننده حرارت استفاده میشود. این پروژه جایزه بهترین پروژه تحقیقاتی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا را در سال ۲۰۲۰ از آن خود کرد.
به غیر از اینها، در انجمن مهندسی مکانیک آمریکا فعالیت دارم و دبیر چند کنفرانس در این زمینه بودهام.
برنامه آیندهتان برای تحقیقات چیست؟
سبک تحقیقات من به طور کلی پژوهشهای کاربردی است و به همین دلیل پروژه آخرم را ادامه میدهم و در این زمینه شرکت دانشبنیانی تاسیس کردهام که ایدههای آن پروژه را به صورت عملیتر و کاربردیتر دنبال میکنم و با جذب سرمایهگذار در صدد تولید محصول هستم.
در اوقات فراغت معمولا به چه کارهایی میپردازید؟
عاشق ورزش هستم و رشته مورد علاقهام والیبال و بدنسازی است. به غیر از این، کتابهای روانشناسی و راجع به سرمایهگذاری مطالعه میکنم و به تازگی علاقه زیادی به حوزه اقتصاد پیدا کردهام.
چه فیلم یا کتابهایی میبینید و میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
کتابی که خیلی دوست داشتم، «تکههایی از کل منسجم»، نوشته پونه مقیمی است. زیاد اهل فیلم نیستم؛ مگر اینکه برنده اسکار برده باشد. با این حال بهترین فیلمی که دیدهام، «سگکشی» ساخته بیضایی است.
شرایط قرنطینه به دلیل شیوع کرونا چه مزیتهایی برای شما داشته؟ آیا توانستهاید به کارهایی که قبلا نتوانسته بودید برسید؟
پاندمی کرونا و قرنطینه به طور کلی زندگی آدمها را به شدت تغییر داد و به نظرم یک سری از اثرات ماندگار از خود به جا خواهد گذاشت. جنبه بدی که این شرایط داشت تعطیلی آزمایشگاهم بود که هنوز هم به حالت نرمال برنگشته است. از طرف دیگر فرصتهایی پیدا کردم؛ مثلا کمتر درگیر ترافیکهای سنگین لسآنجلس هستم و زمان رفتوآمد برایم ذخیره شده و سعی میکنم که در این زمان چیزهای جدید یاد بگیرم و به دنبال ابعاد دیگری از پژوهشم برسم که نیازی به آزمایشگاه نداشت. همینطور برای کلاسهای درسم یک سری ویدئو درست کردم که حتی بعد از پاندمی هم میتوانم از آنها استفاده کنم و دیگر لازم نیست که آن کورسها را دوباره تدریس کنم. در واقع، با این کارها روی مواردی سرمایهگذاری کردم که بعد از پاندمی هم به دردم بخورند.
بعد از پاندمی کرونا جهان به سمت و سوی دیگری حرکت کرد. شما آینده بعد از کرونا را چطور میبینید؟
به نظر من سیستم آموزشی تا ۱۰ تا ۲۵ سال آینده دستخوش خیلی از تغییرات خواهد بود. همانطور که گفتم من برای کورسهای درسیام ویدئو تهیه کردهام و آنها را به صورت آنلاین برای دانشجوها پخش میکنم. برای اینکه بدانم نظر آنها در مورد این کلاسها چیست، یک نظرسنجی گذاشتم و نتیجه این نظرسنجی به من نشان داد که فقط ۳۰ درصد دانشجوها دوست دارند که به حالت قبلی کلاسهای حضوری برگردند. تقریبا ۳۰ درصد هم دوست دارند که همین حالت را ادامه دهند و ۴۰ درصد باقیمانده ترکیبی از این دو را ترجیح میدهند. این نظرسنجی نشان میدهد که در آینده کلاسهای درسی به سمتی میرود که استاد دیگر لازم نیست یک درس را بارها و بارها درس بدهد. فقط کافی است که برای هر درسی یک ویدئو درست کند و آن زمان را برای حل مساله اضافی سپری کند.
از چه ابزارهایی برای برگزاری کلاسهای مجازی استفاده میکنید؟ آیا کارآیی لازم را دارد؟ به طور کلی به نظر شما این ابزارها به چه سمتی خواهند رفت؟
در آمریکا تقریبا همه از ابزار زوم برای برگزاری کلاسها استفاده میکنند. زوم حدود ۶ سال پیش در دانشگاه ما در دسترس بود، ولی هیچ کس از آن استفاده نمیکرد و اصلا فرهنگ استفاده از آن وجود نداشت. پاندمی کرونا و قرنطینه باعث شد که به یکباره به ابزار کاربردی در این زمینه تبدیل شود و هماکنون نداشتن ابزار زوم مثل نداشتن تلفن در خانه است. با این حال، به نظرم نسخه کنونی زوم حکم هواپیماهای اولیهای را دارد که انسان طراحی کرده بود و فقط میتوانست انسان را از نقطهای به نقطه دیگر ببرد. ولی همانطور که هواپیماهای کنونی خیلی راحتتر، ایمنتر و پیشرفتهتر شدهاند، مطمئنا تا چند سال دیگر تغییراتی در زوم اتفاق خواهد افتاد که به کلی با زوم کنونی تفاوت خواهد داشت و محیطی کاملا کارآمد را برای کاربران ایجاد خواهد کرد. تصور من این است که در آینده واقعیت مجازی با زوم ادغام خواهد شد.
از نظر شما محققان ایرانی از نظر علوم و فناوری –و به ویژه در حیطه کاری شما انرژی و آب- در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
به نظر من پژوهشهای الکتروهیدرودینامیکی که در ایران انجام میشود در سطح کارهای محققان خارجی است، چون این موضوع کاملا تئوریک است و در حد نوشتن مقاله است. ولی در زمینه آب و انرژی احساس میکنم که یک شکافی وجود دارد، چون این دو فیلد دو حوزه کاملا کاربردی هستند. به طور کلی در ایران تا جایی که موضوع پژوهش روی کاغذ است، مشکلی وجود ندارد و جایزه میبریم و در المپیادها برنده میشویم، اما زمانی که به مرحله تبدیل علم به یک محصول یا پولزایی میرسیم، آنجا به مشکل برمیخوریم. چون سیستم به نوعی است که در این مرحله حمایتی از محققان نمیکند.
به نظر شما نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با آمریکا چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
از نظر ساختاری شبیه به هم هستند، ولی یکی از نکات منفی سیستم آموزش عالی ایران این بود که کلاسها را به گونهای برنامهریزی و برگزار میکردند که دانشجو سرکار نرود و کسانی که سرکار میرفتند، این امر را پنهان میکردند. در صورتی که در خارج از کشور اصلا اینطور نیست و پایه براساس این است که دانشجوها صبح تا عصر کار کنند و بعد از آن در کلاسهای دانشگاهیشان شرکت کنند. در واقع، همکاری دانشگاه با دانشجو کاملا متفاوت است و دانشگاههای ایرانی دانشجومحور نیستند و براساس خواستهها و نیازهای دانشجو بنا نشدهاند.
وضعیت دانشجویانی که از ایران به آمریکا برای تحصیل مهاجرت میکنند، چگونه است؟ در مقایسه با افراد بومی آنجا از نظر علمی در چه سطحی هستند؟ نقطه ضعف دانشجوهای ایرانی در خارج از کشور چیست؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم، اصلا اینطور نیست که ما ایرانیها در دنیا بهترینیم و هیچ کس بهتر از ما نیست. دانشجوهای چینی و هندی و اروپایی به خوبی دانشجوهای ایرانی هستند. غروری در دانشجوهای ایرانی وجود دارد که احساس میکنند که خیلی خوبند که در دانشگاهی در آمریکا قبول شدهاند. این تفکر در ابتدا وجود دارد و برای خیلیها واقعا دردناک است که با واقعیت مواجه و متوجه میشوند که به اندازه دیگران باید تلاش کنند.
نبودن خلاقیت در دانشجوهای ایرانی کاملا دیده میشود و این موضوع بیشتر به آموزش و پرورش ایران برمیگردد. زیرا روی پرورش خلاقیت باید بنیادیتر و از دورههای پایینتر باید کار شود.
به غیر از این، پشتکارشان کم است و خیلی زود از نتیجه نگرفتن خسته میشوند. این در حالی است که در کارهای عملی و آزمایشگاهی باید تحمل شکست انسان خیلی بالا باشد و شاید چند بار از کارهای پژوهشیاش نتیجه نگیرد. این موضوع حالت بیقراری در دانشجوهای ایرانی ایجاد میکند.
میزان حقوق شما به عنوان هیات علمی دانشگاه نسبت به درآمد افراد متوسط جامعه آمریکا چقدر است؟ آیا این میزان خیلی بالاتر است؟ این حقوق از چه طریقی به دست میآید؟ درآمد خود دانشگاه از کجا میآید؟
من از نظر حقوقی ۱۰ درصد بالای افراد متوسط جامعه آمریکا هستم. البته این موضوع خیلی بستگی به شهر و منطقهای دارد که زندگی میکنیم. به طور مثال در لسآنجلس چون هزینههای زندگی بالاست، درآمد من هم بالاتر از برخی شهرهای دیگر است و جزو ۳۰ درصد بالای این منطقه هستم. حقوق ما برای ۹ ماه سال تحصیلی از طریق دانشگاه تامین میشود و برای سه ماه تابستان هم یا باید تدریس کنیم، یا پروژه تحقیقاتی بگیریم و یا کار مشاوره انجام دهیم.
نصف بودجه خود دانشگاه از ایالت کالیفرنیا و نصف آن از شهریه دانشجوها تامین میشود.
به نظر شما اساتید آمریکا چه کار میکنند که دانشجوهای بهتری پرورش میدهند؟ یک مقایسه با اساتید ایران بکنید.
در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد اساتید با تعاریف و تامین مالی پروژههای کاربردی امکان شرکت دانشجویان در این پروژهها را فراهم میکنند. در فرایند انجام این پروژهها، مسئولیتهای مختلفی به عهده دانشجویان گذاشته میشود که نه تنها موجب پیشرفت پروژه میشود، بلکه باعث ایجاد فرصت رشد برای دانشجویان میشود. در ایران مشابه این حالت وجود دارد، اما تعداد این پروژهها بسیار محدود و تعداد دانشجویانی که در این پروژهها شرکت میکنند بسیار محدودتر است.
پروژههای تحقیقاتی چطور تعریف میشوند و منابع مالی آن چطور تامین میشوند؟ برای اینکه پروژهای را تعریف کنید باید یک سوال مطرح کنید. این سوال را چه کسی مطرح میکند؟ خود شما یا صنعت یا دانشگاه؟
بگذارید اینطور بگویم که جواب و راهکار یک پروژه را پول تعیین میکند و مهم این است که سوالی که شما مطرح میکنید و راهکاری که ارائه میدهید به درد چه کسی میخورد. بنیاد ملی علوم یا NSF یک سری بودجه دارد که به تحقیقات بنیادی و تئوریک ارائه میدهد. ولی زمانی که بحث پروژههای کاربردی به میان میآید، این مساله مهم است که چالشها و مشکلات جامعه چه هستند. به شخصه دوست دارم پروژههایی را تعریف کنم که اثرگذاری زیادی روی جامعه دارند و یا مشکل انسانهای بیشتری را برطرف کند.
در حوزه کاری من، به طور مثال، وزارت آب و انرژی مشکل خود را مطرح میکند و از ما ایده میخواهد. برای ما محققان این مساله میشود هدف. هر دانشگاهی یا شرکتی برای این مشکل یک راهکار ارائه میدهد و برای راهکارشان پروپوزال تهیه میکنند. تامین کننده بودجه کمیتهای از متخصصان تشکیل میدهد و این کمیته است که تصمیم میگیرد به کدام پروپوزال بودجه تعلق بگیرد.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟ در شرایط و وضعیت موجود، چه کار کنند تا پیشرفت کنند؟
توصیه میکنم که سطح آرزوهای خودتان را بالا ببرید؛ طوری که گاهی از آرزوهایتان بترسید! همیشه آماده تغییر باشید و راههایی را پیش بگیرید که الزاما نمیدانید ته آن چیست. ترس از آینده نباید باعث شود که هدفتان را دنبال نکنید. عطار در این مورد میگوید: «گر مرد رهی میان خون باید رفت وز پای فتاده سرنگون باید رفت تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت».
هیچ وقت از یاد نبرید که در آینده بیشتر حسرت کارهایی که نکردهاید را خواهید خورد، نه کارهایی که در آنها مرتکب اشتباه شدهاید.
شما از پیامرسانها مثل تلگرام و واتسآپ استفاده میکنید؟ به نظر شما این پیامرسانها چه تاثیری روی ما گذاشتهاند؟
این پیامرسانها هم ما را به هم نزدیک کرده و هم از هم دور کرده است. آنقدر با افراد مختلف در گوشه و کنار دنیا ارتباط برقرار میکنیم که به نظرم ذهنمان توانایی تحمل این همه ارتباط را ندارد و این قدرت ایجاد ارتباط گاهی غیرطبیعی به نظر میرسد. همین باعث میشود که مسئولیت پاسخگویی به ارتباطات مجازی بالا برود و وقت بیشتری را برای این ارتباطات بگذاریم و در عمل وقت کمتری برای ارتباطات واقعی باقی بماند.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟ آرزوی پدر و مادرتان برای شما چه بوده؟ آیا به آرزوی آنها رسیدهاید؟
بزرگترین آرزویم برای خودم این است که سلامت و شاد باشم. برای دنیا هم آرامش آرزو میکنم و امیدوارم که زودتر پاندمی کرونا تمام بشود و دنیای جدیدی را شروع کنیم.
آرزوی هر پدر و مادری این است که فرزندش را موفق و شاد و سلامت ببیند و به نظرم به مقدار زیادی از آرزوی آنها رسیدهام.
آیا ازدواج کردهاید و بچه دارید؟ به نظرتان چطور باید مدیریت کرد که با وقت زیادی که تحقیقات از شما میگیرد برای خانوادهتان در آینده وقت بگذارید؟
خیر مجردم. کار آکادمیک به دلیل ماهیتش خیلی با زندگی ادغام میشود و جدا کردن کار از زندگی را مشکل میکند. مدیریت زمان و داشتن برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت میتواند به مدیریت زمان کمک کند.
نظر شما