به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، همزیستی انسان و طبیعت سالها در این سرزمین انجام شده و هر گوشه از کشور را که نگاه کنیم و سبک زندگی مردمان بومی منطقه را بررسی کنیم نوعی سازگاری و همراهی با طبیعت میبینیم اما شهری شدن، مدرنیته و حرکت به سمت دنیای تکنولوژی از یادمان برده که نیاکانمان چطور در کنار جنگل و کوه و دریا زندگی میکردند، بی آنکه آسیبی به آنها بزنند. یک حلقه مهم از زنجیره حفظ تعادل محیط زیست جوامع محلی هستند.
بیشتر بخوانید
پشت پرده ساخت باغ شهر در حومه شیراز / چه کسانی از خشک شدن بختگان و کمبود آب سود میکنند؟
چراکه اگر جوامع محلی اقتصاد پایدار و زندگی متعادلی نداشته باشند خود که روزگاری حافظ محیط زیست بودند برای داشتن زندگی متعادل و تلاش برای بقا دست به تخریب محیط زیست خواهند زد.از این گذشته فقر همچون غده سرطانی اگر در هر گوشه از کشور باشد و درمان نشده رها شود، به دیگر نقاط هم سرایت خواهد کرد و زمینهساز آسیبهای اجتماعی خواهد شد. به همین واسطه توانمندسازی جوامع محلی و توجه به اقتصادشان باید مورد توجه قرار گیرد. در این گزارش ضمن گفتوگو با فعالان محیط زیست تبعات توجه نکردن به اقتصاد جوامع محلی را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه میخوانید.
حفظ درآمد گروههای خاص مقدم بر جوامع محلی
محمد الموتی؛ فعال محیط زیست در این باره به ایسکانیوز گفت: از یک دهه پیش غیر از درآمد رانتی برای کارخانهها و افراد خاص و سواستفاده از طبیعت، موضوع معیشت جوامع محلی هم کم کم سرزبانها افتاد اما چون اعتقادی به این موضوع وجود نداشت و فقط برای توصیههای بین المللی بود، مورد توجه واقع نشد و اگر در درون کشور کارشناسانی هم به این اعتقاد رسیده بودند که باید به معیشت جوامع محلی اهمیت داد، صدایشان پژواکی نداشت تمام این طرحها به شکست انجامید چون واقعی نبودند و از طرفی در تعارض با طرحهای دیگر بودند.
او ادامه داد: یعنی از سویی مدیران فریاد میزدند که دنبال بهرهبرداری پایدار از جنگل هستند اما بهرهبرداری پایدار به حضور همه دست اندرکاران و ذی نفعان این موضوع نیاز دارد که مهمترینشان جوامع محلی ساکن در حریم جنگلها هستند درحالی که مسئولان آنها را نادیده میگرفتند. طرحها هم متاسفانه چون واقعی نبودند و پوششی برای بهرهبرداری از جنگل به نفع گروههای خاص بودند و در نهایت علی رغم شعارها طرح به شکست انجامید.
این کارشناس محیط زیست توضیح داد: شاید بتوان با جرئت گفت که در دو سه سال گذشته به دلیل اجرای طرح ملی به نام طرح جامع مدیریت حوزههای آبخیز که اعتبار خوبی هم از صندوق توسعه ملی با اجازه رهبری داشت، به طور واقعی خواسته شده که به مسئله جوامع محلی رسیدگی شود اما دههها مدیریت جنگلها با ایده بهرهبرداری پایدار، نه تنها منجر به پایداری نشد بلکه جنگلهای ما را بسیار تُنک کرد یا کاملا از بین برد اما ذی نفعان تمام تلاشش را انجام دادند که منفعت گروههای خاص از بین نرود. بنابراین در پس ذهن هدف کلان مدیریت و شعارهای خوب همیشه این بوده که فلان مجموعه درآمدش را از دست ندهد و از جنگل بهرهکشی کند. جنگل دیگر توان سابق را ندارد کماینکه همان موقع هم توان این سطح بهرهبرداری را نداشت.
توسعه بیرویه مزارع کشت برنج و بیتوجهی وزارت کشاورزی
بهمن ایزدی کویرشناس هم در گفتوگو با ایسکانیوز موضوع بیتوجهی به اقتصاد مردم در منطقه سپیدان را مطرح کرد که این بیتوجهی و نبود نظارت باعث توسعه بیرویه مزارع برنج و تخریب جنگلهای بلوط شده است. او در این باره توضیح داد: کشت برنج آن منطقه حدودا از دهه ۱۳۴۰ خورشیدی از زمانی آغاز شد که مرحوم محمد خان ضرغامی به لنجان اصفهان رفت و بذر برنج آن منطقه را در قصردشت سعادت آباد کشت کرد و بعدها از همانجا این بذر به جلگه کامفیروز و دیگر نقاط انتقال پیدا کرد. لذا با توجه به این که درآمد کشت برنج نسبت به دیگر محصولات کشاورزی بیشتر است، کشت برنج هم توسعه پیدا کرد. البته کاشت برنج در مناطق داخلی کشور به استثنا استانهای مازندران و گیلان، جانمایی غیراصولی و بسیار مخربی بود که بخش وافری از منابع آب کشور را هدر داد.
ایزدی عنوان کرد: وزارت کشاورزی و نیرو هم هیچگونه تولیگری درستی در این خصوص نداشتند. بعد از انقلاب با توجه به خلاء قانونی موجود مردم هم از این بیتوجهی استفاده کرده و اراضی کشت برنج خود را گسترش دادند. حتی برخی باغهای خود را تخریب کردند و به مزارع برنج تبدیل کردند. متعاقبا پای از این فراتر گذاشته شد و اراضی مرتعی هم تصرف و تبدیل به شالیزار شد. اراضی مرتعی و جنگلها منابع ملی بودند ما در این منطقه جنگلهای بلوط ۴۰۰ یا ۵۰۰ ساله داریم و هنوز تک درختان کهنسال بلوط و بنه باقیمانده در مزارع، نشانگر آثار جنگل کهنسال قبل از تصرف اراضی حنگلی و مرتعی بوده است.
او افزود: سالهاست به موازات رودخانه کر و از بالادست کانالهای آب ایجاد شده که آب را به اراضی زیر دست در جلگه کامفیروز شمالی انتقال میدهند. سازمانهای متولی هم نه تنها ممانعتی به عمل نیاوردهاند بلکه با واگذاری زمین و انتقال آب از این موضوع حمایت کردند.
غنای بالادستیها و فقر پایین دستیها
ایزدی توضیح داد: با اینکار عملا آب حوضه بختگان، طشک و تالاب کمجان را در بالا دست تصاحب کردند و رودخانه کر را از زیر سد دورودزن خشک کردند و آب به پایین دست نرسید و در پایاب کر واقع در جنوب شرقی آن منطقه دریاچه بختگان، طشک و بخش کربال را خشک کردند و کربال که حدود هشتاد پارچه آبادی دارد و درآمدهایشان مبتنی بر اقتصاد کشاورزی بود که تا حدودی برنج و بیشتر گندم جو و صیفی جات میکاشتند اما بعد با خشک شدن رودخانه کر، حقابه شان از دست رفت و مردم آنجا با مشکلات عدیده درآمدهای معیشتی روبرو شدند و چهره کریه فقر بر منطقه مستولی شد و در ادامه مساحت ۱۲۰ هزار هکتاری دریاچه بختگان و طشک تبدیل به کویر نمک شد و با وزش کوچکترین باد ریزدانههای نمک مناطق اطراف را تحت تاثیر مخرب خود قرار میدهند که شیوع بیماریها از جمله بیماریهای پوستی از اتفاقاتی است که مناطق کربال، خرامه و بختگان را در بر گرفت که در واقع کارنامه سیاهی از مدیریت حفاظت و بهره برداری از منابع آب برجای گذاشت.
او عنوان کرد: بعد از استفاده بیرویه از رودخانه کر سطح آبهای زیرزمینی افت شدیدی پیدا کرد و در برخی مناطق دهها متر افت تراز آب ایجاد شد و متعاقبا کشاورزان برای دستیابی به آب، عمق چاههای خود را تا بیش از ۱۰۰ متر افزایش دادند. خشکاندن رود کر باعث شد که آب زیرسطحی دریاچه بختگان نیز به منفی هشت متر برسد و با افت تراز ایستایی سفره آبهای زیر زمینی در مناطق کربال، خرامه و بختگان و غیره در فرآیند عدم توزیع ناعادلانه آب، اراضی برخی نقاط دچار فرونشست زمین شوند.
این کویرشناس بیان کرد: آیا مسئولین بحرانی که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند را نمیبینند؟ فقری که مردم کربال دچار آن شدهاند را نمیبینند؟ و هم اکنون سعی دارند فلاکت مردم شریف کربال را با برداشت آب از سرشاخههای کر به دیگر مناطق و شهرستان کامفیروز منتقل کنند!!
او اضافه کرد: مسئولین به جای اینکه کمک کنند تا بحران کاهش یابد و تعادلات طبیعی به حالت قبل باز گردد، خود عامل برهم زدن تعادل میشوند و به جای اینکه برنامهریزی کنند تا با تغییر الگوی کشت و استفاده از گیاهان کم آب بر، اقتصاد مردم محل بهبود پیدا کند، سراغ بهرهبرداری بیش از اندازه از منابع طبیعی و حوضههای هیدرولوژیک مفلوک میروند. سازمان بازرسی کشور چرا ساکت است و به این موضوعات هستی سوز ورود نمیکند؟
به گزارش ایسکانیوز، بیتوجهی به اقتصاد جوامع محلی تبعات بسیاری برای محیط زیست دارد، اگر تعادل زندگی جوامع محلی به هم بخورد برای بقا تلاش خواهند کرد و این تلاش ممکن است با بهرهبرداری بیرویه از طبیعت همراه باشد چراکه آنها در طول سالها آموخته بودند که چطور از طبیعت بهره ببرند و آن را تخریب نکنند اما اگر مسئولان با طرحهای متعدد و نگاه سرمایهمحور دست به برداشت بیرویه از طبیعت بزنند، تعادل زندگی جوامع محلی هم بر هم خواهد خورد و نتیجه این تعارض از دست دادن ثروتهای ملی است.
انتهای پیام /
نظر شما