گروه اقتصادی ایسکانیوز - مصطفی فدایی فرد؛ بی توجهی مسئولین به فاجعه آلودگی هوا، توسعه ریزگردها، بحران آب و خاک و فرونشست زمین، ایران را در مسیر تبدیل به کشوری غیر قابل زندگی قرار داده است.
بیشتر بخوانید
چه کسانی از خشک شدن بختگان و کمبود آب سود میکنند؟
وضعیت اقلیمی حال و آینده کشور
در طی یک دهه گذشته، کارشناسان و سازمانهای ملی و بینالمللی، در خصوص بحران آب، تنش آبی، ورشکستگی آبی، زوال خاک و تبعات فاجعه بار آن و به خصوص بحران فرونشست زمین، هشدارهای مختلف فراوانی دادهاند. پیشبینیها نیز حاکی از آن است که به دلیل وقوع تغییرات اقلیمی، ایران در دهههای آینده نیز همچنان با خشکسالی، افزایش دما، کمبود شدید آب، افت شدید کیفیت آب، نابودی کمی و کیفی خاک، وقوع سیلابهای ویرانگر بیشتر و بیابانزایی شدیدتری مواجه خواهد شد.
سوء مدیریت و افزایش خسارات خشکسالی
بحران کمی و کیفی منابع آب و خاک و همچنین آلودگی هوا به همراهِ ضعف شدید مدیریت، منجر به بیثباتی بیشتر، مناقشههای محلی و آوارگی جمعیت در بسیاری از مناطق کم آب کشور و مهاجرت خواهد شد. بحران آلودگی هوا، آب و خاک و محیط زیست که در ایران بوجود آمده است، تنها در اثر یک خشکسالی عادی ناشی از کمبود بارش و یا تغییرات آب و هوایی بدون دخالت انسان نیست بلکه خشکسالی انسان محور است.
پژوهشگران و دانشمندان، خشکسالی انسانمحور را به عنوان فرایندی چند بُعدی و در اندازههای متفاوت میشناسند که در نهایت میتواند منجر به ورشکستگی آبی شود. تغییرات آب و هوایی، تصمیمگیریهای نادرست مدیریتی و فعالیتهای نابخردانه انسانی و همچنین تغییر شرایط اقلیمیِ ناشی از سوء مدیریت آب و خاک، از جمله عوامل ایجاد خشکسالی انسانمحورهستند.
خسارات ناشی از توسعه بیرویه کشاورزی
متاسفانه بدون مطالعه و از روی احساسات و با نیت کمک به روستاییان و افزایش تولید کشور و به بهانه خودکفایی محصولات کشاورزی، سالانه صدها میلیون تن خاک را که هر سانتیمتر آن هزار سال طول میکشد تا تشکیل شود را از دست دادهایم و نتیجه آن تخریب پوشش گیاهی و جنگلها و نابودی محیط زیست و فرسایش خاک وتشدید سیلابهای ویرانگر است. به هر حال، همان برنامهها و تصمیمگیریهای احساسی، از مجموعه عوامل مؤثر در خشکسالی انسانساخت در ایران هستند.
امنیت غذایی مردم فدای خودکفایی کشاورزی شد
عمدهترین مشکل و راهبرد غلط در حوزه کشاورزی پس از انقلاب، تأکید بیش ازحد بر مسئله خودکفایی غذایی است. این سیاست با تفسیری نادرست، امنیت غذایی را صرفا در خودکفایی کشاورزی معرفی کرد و با محور توسعه قرار دادن کشاورزی در برنامههای توسعه کشور، خصوصا برنامههای پنج ساله اول و دوم، آسیب جبرانناپذیری به منابع آب و خاک کشور وارد کرد و متاسفانه نه تنها به خودکفایی نرسیدهایم بلکه همچنین امنیت غذایی را نیز به شدت به خطر انداختهایم.
بر اساس مراجع معتبر بینالمللی، امنیت غذایی زمانی وجود دارد که مردم همواره به غذای کافی، سالم و مغذی دسترسی فیزیکی و اجتماعی و به خصوص اقتصادی داشته باشند و غذای در دسترس، نیازهای یک رژیم تغذیهای سازگار با سلیقهها وترجیحات آنان را برای یک زندگی سالم و فعال فراهم سازد.
برای دستیابی به امنیت غذایی، الزامی به خودکفایی در بخش کشاورزی وجود ندارد. با توجه به این که توسعه کشاورزی در هر منطقه بایستی با توجه به توان و پتانسیل آن سرزمین و شرایط اقلیمی منطقه باشد و کمترین آسیب به منابع آب و خاک و محیط زیست وارد شود، ممکن است شرایط یک حوضه برای تولید یک یا چند محصول خاص فراهم باشد و ضمن تأمین نیاز کشور، آن محصولات راحتی صادر هم کنیم. اما از طرف دیگر توان تولید برخی محصولات در کشور وجود نداشته باشد و لازم باشد این خلا را با واردات محصولات کشاورزی مورد نیاز را تامین کرده و در نهایت امنیت غذایی تأمین شود.
دسترسی اقتصادی به غذای سالم یکی از مهمترین ارکان امنیت غذایی است. در حالی که در حال حاضر، با توسعه شدید فقر و بیکاری و تورم و گرانی، قدرت مردم برای تامین حداقلهای مورد نیاز ناممکن شده و عملا امنیت غذایی کشور به شدت به خطر افتاده است.
کاهش سلامت غذایی و افزایش خطر سونامی سرطان
سلامت غذایی به این معناست که مواد غذایی عاری از آلایندهها، شامل عوامل بیماریزا، پسماند نهادههای شیمیایی کشاورزی مانند کودهای شیمیایی، سموم، آفتکشها، فلزات سنگین و دیگر آلایندهها باشد. این در حالی است که به منظور تولید بیشتر محصولات کشاورزی، استفاده از این مواد در کشور به خصوص در یک دهه اخیر روند افزایشی داشته است، بهطوری که حتی شاهد ماندگاری سموم و نیترات در آبهای زیرزمینی، منابع خاک و حتی محصولات کشاورزی هستیم که میتواند باعث توسعه سونامی سرطان در کشور شود.
ناممکن بودن تداوم سیاستهای خودکفایی با آب تجدیدپذیر موجود
در حال حاضر میزان تولید محصولات کشاورزی در ایران حدود ١٢٠ میلیون تن تخمین زده میشود که متاسفانه حدود ٣٠ درصد از این تولیدات به صورت تلفات و یا ضایعات هدر میرود و از چرخه مصرف خارج می شود که طبیعتاً در تولید آن بخش نیز، زمین و آب و انرژی زیادی به مصرف رسیده است. این در حالی است که برای رسیدن به خودکفایی در بخش کشاورزی، لازم است تولید محصولات کشاورزی به حدود ۱۵۰ میلیون تن برسد.
در ایران حدود ۹۰ میلیون متر مکعب آب تجدیدپذیر کشور به مصرف کشاورزی میرسد که راندمان مصرف آن در بهترین شرایط حدود ۴۰ درصد است. بر این اساس حدود شصت درصد از این حجم عظیم از آب، هدر میرود. این در حالی است که برای تولید ۱۵۰ میلیون تن محصولات کشاورزی حداقل در شرایط کنونی، سالانه به بیش از ١٢٠میلیارد متر مکعب آب نیاز است، که در عمل این مقدار آب در ایران وجود ندارد و کل آب تجدیدپذیر ایران در حال حاضر به کمتر از ۱۰۰ ممم رسیده است. چون که به دلیل توسعه پدیده فرونشست و از بین رفتن آبخوانها، حدود ۳۰ درصد از آب تجدید پذیر کشور در طی سه دهه اخیر نابود شده و دیگر در دستری نیست.
شرایط بسیار وخیم منابع آبی ایران نه تنها اجازه اضافه برداشت را به ما نمیدهد بلکه بایستی آن میزان ۹۰ میلیارد متر مکعبی که سالانه برداشت میشود نیز به کمتر از ۵٠ میلیارد کاهش یابد تا به منظور کاهش سرعت فرونشست در کشور، بتوان حقابه محیط زیست و تعادل بخشی آبخوانها را تامین کرد.
افزایش سرعت نابودی منابع خاک
وضعیت منابع خاک کشور بسیار وخیمتر است و امکان خودکفایی محصولات کشاورزی در این خصوص نیز فراهم نیست. با توجه به اعمال فشار بیرویه بر منابع خاک، در حال حاضر حدود ٢۵ درصد از اراضی کشور تحت تنش شوری قرار گرفتهاند.
بنابراین منابع فعلی خاک کشور نیز شرایط لازم برای تداوم کشاورزی در این سطح را ندارند و بیتوجهی به این موضوع، آسیب بیش از پیش به منابع طبیعی و محیط زیست کشور وارد خواهد کرد.
در مجموع، با توجه به شرایط اقلیمی و منابع آب و خاک ایران، لازم است بهجای سیاست نابخردانه خودکفایی، مدیریت پایدار سرزمین را مورد توجه قرار داده و در پی جلوگیری از به خطر افتادن ِ بیشتر ِ امنیت غذایی بود.
توسعه پدیده فرونشست و شرایط وخیم آبخوانهای کشور
در بسیاری از دشتهای ایران، سطح دسترسی به آبخوانها بطور سالانه حتی تا دو متر پایینتر میروند و آبخوانها هر روز بیشتر از قبل تُهی میشوند و به تبع آن، فرونشست زمین رخ میدهد.
بحث فرونشست در کشور بسیار جدی است اما متاسفانه در هیچ کدام از وزارتخانهها، شوراهای عالی، مجلس شورا، دستگاهها، سازمانها و یا نهادهای مختلف در کشور،هیچ برنامهای برای جلوگیری از توسعه پدیده فرونشست در کشور وجود ندارد و هیچ فعالیت موثری انجام نمیشود و عموما در حد برگزاری همایش و سمینار و وبینار و صدور اطلاعیه و البته اخیرا صدور نامه محرمانه برخی مراکز دولتی درباره وضعیت فاجعه بار فرونشست در کشور، محدود است.
بر اساس آمارهای رسمی، سالانه تا حدود ۴۰ سانتیمتر فرونشست در برخی مناطق کشور و کلانشهرها به وقوع میپیوندد و به شدت در حال پیشرفت است ولی متاسفانه مسئولین هیچ درکی از موضوع ندارند و کسی احساس فاجعه نمیکند. این در حالی است که در کشورهای اروپایی اگر سالانه بیش ازیک سانتی متر فرونشست رخ دهد، وضعیت بحرانی اعلام میکنند و محدودیتهای فراوانی را برای مصارف منابع آب وضع می کنند.
فرونشست زمین به معنای مرگ آبخوانها است و وقتی که تخلخل تشکیلات زمین شناسی آبخوانها بر اثر فرونشست زمین از بین رفته و فشرده میشوند، دیگر قابلیت بازگشت به وضعیت اولیه را ندارند، از این رو فرونشست به عنوان یک مخاطره غیر قابل بازگشت محسوب میشود.
خسارات جبران ناپذیر و غیر قابل بازگشت بحران فرونشست
فرونشست زمین در ایران طی یک دهه اخیر، حدود سه برابر تشدید شده است. موضوع فرونشست از آغاز سال جاری که مصادف با قرن پانزدهم است، تأثیر خودش را روی بسیاری از تأسیسات مهم و زیربنایی کشور نشان خواهد داد. در زمان وقوع زلزله، تأسیسات نفت و گاز و برق و آب و راه و راه آهن میتواند بهشدت مورد خسارت قرار گیرند و آسیبها به شدت بالا خواهند بود. بر این اساس فرونشست را میتوان با عنوان زلزله آرام ولی مخرّب معرفی کرد. فرونشست دشتهای ایران، آغاز وضعیت برگشتناپذیر است و زمینی که دچار فرونشست میشود، غیر قابل استفاده شده و امکان احیای آن وجود نخواهد داشت. فرونشست زمین یکی از خطرناکترین مخاطرات طبیعی است که متاسفانه قابل مشاهده نیست و زمانی متوجه این پدیده میشویم که دچار آن شدهایم و دیگر هیچ کاری از دستمان برنمیآید. با تخلیه کامل آب از آبخوانها، مخازن طبیعی زیرزمینی برای همیشه از بین میروند و حتی اگر در کشور شیرینسازی آب دریا در حجمی عظیم نیز انجام پذیرد و به مناطق بحران زده منتقل شود، امکان ذخیرهسازی طبیعی و مدیریت آن توسط آبخوان ها وجود نخواهد داشت. این در حالی است که فرونشست باعث از بین رفتن خاک حاصلخیرکشور نیز میشود و راندمان کشاورزی را بیش از پیش کاهش خواهد داد.
ایران در مسیر غیر قابل سکونت شدن
فرونشست زمین در ایران ابعاد وحشتناکی به خود گرفته است. این فاجعه زیستمحیطی پیامدهای ناگوار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و حتی امنیتی دربرخواهد داشت. به دلیل توسعه پدیده فرونشست زمین، آبخوانها و سفرههای آب زیرزمینی ما اکنون در حال نابودی است و در آینده نزدیک با بحران بیشتر منابع آب و خاک روبرو خواهیم شد. در حالی که این آبخوانها و سفرههای آب زیرزمین طی چندین هزار سال ایجاد شدهاند و خسارات ناشی از نابودی آبخوانها جبران ناپذیر است.
تاثیرات پدیده فرونشست زمین در بسیاری از زمینهای کشاورزی، دشتها، نقاط مختلف شهری و صنعتی و خانههای مسکونی یا پلها و بناهای تاریخی ایران مشهود است. پلها و زمینهایی که به یکباره ترک خورده و شکافهای طولانی برداشتهاند یا بناها و ساختمانهایی که ناپایدار شده و هر لحظه احتمال ریزش هر یک از آنها وجود دارد.
فاجعه توسعه اشتغال آب محور در شهرهای تاریخی کم آب
شهرهای یزد، اصفهان، شیراز، کرمان، شوشتر و بسیاری دیگر از شهرهای ایران از پتانسیل گردشگری بینظیر برخوردار هستند و هر کدام از آنها میتوانند به قطب گردشگری دنیا تبدیل شوند. ولی به دلیل سوء مدیریت و توسعه صنایع آب بَر و حتی تولید محصولات کشاورزی با نیاز آبی بالا مانند برنج در آن مناطق کم آب، نه تنها منابع آب و خاک آنها رو به نابودی است بلکه همچنین، آثار باستانی آنها نیز به دلیل توسعه پدیده فرونشست، رو به تخریب هستند و شاهد توسعه پدیده ریزگردها در آن مناطق نیز هستیم.
در استان تاریخی اصفهان، در اثر برداشت آب از حدود ۱۲۰۰۰ حلقه چاه غیر مجاز و همچنین اضافه برداشت از حدود ۶۵۰۰۰ حلقه چاه مجاز، متاسفانه تراز منفی آبخوانهای آن به حدود ۱۲ میلیارد متر مکعب رسیده و توسعه بسیار شدید پدیده فرونشست زمین را در پی داشته است. بسیاری از آثار باستانی و بی نظیر اصفهان به دلیل همین پدیده مخرب و بیرحم، در معرض خطر نابودی قرار گرفته است.
لازم به ذکر است که تمامی صنایع آب بَر قابل تصور، مانند صنایع فولاد، ذوب آهن، پتروشیمی، صنایع اتمی، کارخانجات تولید سیمان، کارخانجات تولید کاشی و سرامیک و همچنین کشت محصولات با نیاز آبی بسیار بالا مانند برنج، در استان اصفهان که به لحاظ اقلیمی و منابع آب بسیار فقیر است، توسعه یافته است که بدترین نوع از مدیریت سیاسی و حاکمیتی است.
آلودگی هوا و توسعه ریزگردها
در روزهای گذشته آلودگی هوا و توسعه ریزگردها در مناطق غربی، مرکزی، دامنههای البرز و حتی بخشهایی از استانهای گیلان، گلستان و مازندران ایران افزایش یافته و شاخص آلودگی هوای تهران، به حدود ۵۰۰ رسیده که براساس این شاخص، در وضعیت خطرناک قرار گرفته است.
دلیل توسعه ریزگردهای اخیر در ایران، توسعه چشمههای تولید گرد و خاک در شمال عراق و سوریه و عربستان اعلام شده است که علت اصلی آن، "کمبارشی" در آن مناطق و توسعه سد سازیها در کشور ترکیه بر روی سرشاخههای دجله و فرات است که احتمال تکرار آن تا اواخر مرداد هم وجود خواهد داشت و تا زمانی که این سرچشمههای تولید ریزگرد وجود داشته باشند، گرد و خاک نیز مهمان ناخوانده ایران خواهند بود.
بر اساس تحقیقات بینالمللی، آلودگی هوا و توسعه ریزگردها از آنچه تصور میشد خطرناکتر است. سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند که سالانه هفت میلیون نفر در اثر بیماری های مرتبط با آلودگی هوا دچار مرگ زودرس میشوند. وزارت بهداشت ایران در مورد وضعیت هوای شهرهای ایران و تاثیر آلودگی هوا بر شهروندان، آماری را به مناسبت روز هوای پاک منتشر کرد که نشان میدهد آلودگی هوا در سال ۱۳۹۹، باعث از دست رفتن حدود ۴۵ هزار سال از عمر ساکنان تهران شده است.
در شرایط توسعه ریزگردها و تنفس گرد و خاک معلق در هوا، سلامت افراد به ویژه بیماران تنفسی و قلبی را به شدت تهدید میکند و علاوه بر آن، بر آلودگی منابع آب، افزایش مصرف انرژی، کاهش کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی، افزایش بیماریهای گیاهی و دامی، کاهش عملکرد تولید محصولات زراعی، باغی، دام، طیور، آزبزیان، افزایش خسارات اقتصادی و اجتماعی در اثر تعطیلی واحدهای اداری، صنعتی، تجاری، آموزشی، کشاورزی و در نهایت بر افزایش مهاجرت نیز موثر است.
البته خشکیدگی کامل دریاچه ارومیه که به نظر میرسد دور از انتظار نخواهد بود، به دلیل تولید ریزگرد و غبار نمک، آثار و تبعات بسیار فاجعه بارتری در بر خواهد داشت.
بررسی و ارزیابی عملکرد مسئولین کشور
بررسی و ارزیابی عملکرد مسئولین و مدیران کشور حاکی از آن است که دیگر عملکردی بدتر از این وضعیت، ممکن و قابل تصور نخواهد بود چرا که وضعیت کمی و کیفی منابع آب و خاک و هوا و محیط زیست کشور که در مسیر نابودی کامل است، گرانی و تورم و فقر و فلاکت و بیکاری و امنیت غذایی و سلامت جسمی و روانی مردم در شرایط بسیار وخیمی قرار دارد، خشونت و طلاق و اعتیاد و فساد و دزدی و اختلاس و بی اعتمادی و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی بیداد میکند و بر این اساس تابآوری مردم در مقابل مشکلات به شدت کاهش یافته است که خطری بسیار شدید است.
همه اینها نشان می دهد که مشکلات، بنیادین و ریشهای است و مسیر طی شده تا کنون درست نبوده و نیاز به اصلاحات اساسی به شدت احساس میشود.
مهمترین دلایل تشدید بحران
سیاستهای نامناسب کلان حاکمیتی و ضعف حکمرانی، مدیریت نادرست مصرف آب، تغییرات اقلیمی و خشکسالی بلند مدت، کاهش شدید سطح آب سفرههای زیرزمینی در اثر برداشت بیرویه و غیراصولی برای مصارف صنعتی و کشاورزی، از مهمترین دلایل فاجعه فرونشست زمین در ایران است.
هر ساله به طور میانگین با حدود هفت میلیارد مترمکعب کسری تجمعی آبخوانهای کشور مواجه هستیم و در حال حاضر، حدود۱۴۰ میلیارد مترمکعب کسری تجمعی آبهای زیرزمینی داریم. این تهدید زنگ خطر جدی برای اکثر مناطق کشور است. یکی از پیامدهای فاجعهآمیز زیستمحیطی از جمله پدیده فرونشست زمین، بروز تنشهای اجتماعی و افزایش حاشیهنشینی است. در همین ارتباط، اینجانب به تاریخ۲۴ مهر سال گذشته، در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، جابهجایی اجباری۳۷ میلیون نفر را به عنوان یکی از پیامدهای فرونشست زمین معرفی کردهام.
لزوم اصلاح سیاستهای کلان حاکمیتی
در صورت پذیرش دلایل ریشهای بحران و انجام اقدامات فوری برای اصلاح سیاستهای کلان حاکمیتی و جایگزینی سیاست تعامل به جای تقابل با جهان، امکان بهره برداری از سایر پتانسیلهای بی نظیر ایران مانند گردشگری خارجی برای ایجاد اشتغال غیر آب محور و معیشت جایگزین ِ کشاورزی فراهم شده و امکان کاهش فشار بر منابع آب و خاک و محیط زیست فراهم خواهد شد.
گردشگری بخش بسیار مهمی از اقتصاد کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه یافته را تشکیل میدهد. این بخش بسیار مهم، به رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال پایدار غیر آب محور برای محو فقر کمک کرده و درک متقابل فرهنگی و اجتماعی ایجاد نموده و میزان بهزیستی را در بین کشورها افزایش میدهد. بخش گردشگری ایران که در دنیا بینظیر است، از پتانسیل بسیار بزرگی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی برخوردار است.
با توجه به این که کشورهای گردشگرفِرست عموما کشورهای غربی پولدار هستند، لازم است شرایط مطلوب آنها مورد توجه قرار گرفته و موانع موجود در این خصوص برطرف شود. به طور مثال در صورتی که موانع خود ساخته در مسیر توسعه گردشگری خارجی برطرف شود، امکان بهره گیری از پتانسیل طبیعی و باستانی بی نظیر گردشگری در بسیاری از شهرهای کشور فراهم خواهد شد. و در آن صورت است که دیگر نیازی به توسعه بیرویه و ناپایدار کشاورزی، توسعه صنایع با نیاز آبی بالا در مناطق خشک و کویری، تجاوز به حریم و بستر رودخانهها، مسیلها، سیلابدشتها، مراتع، جنگلها، دریاها، تالابها، دریاچهها و عدمِ رعایت الگوی کشت برای دستیابی به منافع بیشتر وجود نخواهد داشت و امکان مبارزه با فساد و اختلاس و دزدی و رانت نیز فراهم خواهد شد. با توجه به شرایط وخیم موجود، فرصت برای اصلاح بسیار اندک است.
*پژوهشگر حوزه آب و محیط زیست، رییس کمیته تخصصی ارزیابی سیلاب کمیته ملی سدهای بزرگ ایران و مدیر سابق طرح جامع آب کشور
نظر شما