به گزارش خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز، جهانگیر الماسی را با بازی در آثار شاخصی همچون «هزاردستان»، «کوچک جنگلی» و «در چشم باد» به خاطر میآوریم. این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون کشورمان در سالهای اخیر بسیار کمکار بوده است. از او خواستیم تا با حضور در خبرگزاری ایسکانیوز از فعالیت این روزهایش برایمان بگوید. در ادامه گفتوگوی خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز با این هنرمند کشورمان را میخوانید.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
- این روزها بیشتر کارهای پژوهشی انجام میدهم، مطالعه میکنم و مینویسم اما متاسفانه محملی برای ارائه محصولات فکریام وجود ندارد، چرا که سیستم فرهنگی کشورمان علاقهای به طرح مسائل جدی و فیلمهایی که به تفکر و فکر کردن منتهی میشود ندارد و مسئولان بیشتر دنبال این هستند که از هنر در حوزه تفریحات سالم بهره ببرند بنابراین هنری وجود ندارد.
مدیریت فرهنگی پاسخگو باشد که چرا من و امثال من بیکار هستیم
چرا کم کار شدهاید؟
- من کم کار نشدهام و فعالیتم بیشتر هم شده اما در خانه، من در شان خود نمیبینم که برای کار کردن به کسی التماس کنم تا به من کار بدهند. در واقع مدیریت فرهنگی باید پاسخگو باشد که چرا من و امثال من بیکار هستیم. من تمایل به کار کردن دارم و به جز سینما و تلویزیون هم کار دیگری بلد نیستم و منبع درآمد دیگری هم ندارم. فقط ۱۱ سال بیمه دارم این در حالی است که من باعث درست شدن بیمه در خانه سینما بودم و برای همه خانه تهیه کردم در حالی که خودم همچنان مستاجر هستم.
این شرایط با آمدن احمدی نژاد رئیس جمهور وقت بدتر نیز شد، چرا که همه گمانشان بر این بود که من بیشترین امکانات را از او دریافت کردهام در حالی که چنین موضوعی اصلا صحت ندارد، و درست از آن زمان تا کنون من هیچ فعالیتی در سینما و تلویزیون ندارم. و اکنون بسیار پشیمان هستم که وارد این حوزه شدهام چرا که فکر میکنم مسخرهتر از بازیگری وجود ندارد.
برخی از همکارانتان به عامل کمکاری خود را مافیا و نقش فروشی در سینما و تلویزیون میدانند شما نیز به چنین موضوعی اعتقاد دارید؟
- بله نه تنها نقش فروشی در سینما و تلویزیون وجود دارد بلکه خریدن نقش هم وجود دارد. فروختن نقش به دلیل نداری تهیهکننده است اما هدف کسی که نقش را میخرد متفاوت است.
نیروهایی وارد سینما میشوند که وضع مالی نسبتا خوبی دارند، چرا که همگی باید حتما وارد کلاسهای آموزشی بشوند و ورود به این دورهها نیازمند پرداخت هزینههای گزاف است. پس نیرویی که وارد سینما میشود دارای تمکن مالی است و کسی را از طبقه محروم نداریم، و نتیجه چنین مسئلهای، این میشود که کسانی سلبریتی میشوند که با رفتارشان سرمایهداری را تبلیغ میکنند در حالی که در گذشته چنین نبود و از طبقات ضعیف جامعه نیز وارد عرصه سینما و تلویزیون می شدند و این باعث ایجاد تعادل میشد.
مدیران ما با دنیای سینما و تلویزیون غریبند
عملکرد صدا و سیما را در یک دهه اخیر چطور ارزیابی میکنید؟
- در حال حاضر مدیریت صدا و سیما به دست کسانی سپرده شده که بیشتر در عرصههای سیاسی مانند امنیت ملی فعالیت داشتهاند و این نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه مشکلاتی را نیز اضافه میکند.، چرا که این افراد فارغ از مسائلی که در دنیای هنر و هنرمند وجود دارد تصمیمگیری میکنند و با این کار احساس تعلق نسبت به این آب و خاک را در مردم از بین میبرند.
باید کسی در راس امور فرهنگی قرار گیرد که درکی از فعالیت هنری داشته باشد. کسی باید در راس امور قرار گیرد که باری آینده فرهنگی کشور استراتژی داشته باشد و یک نگاه نو به مسائل داشته باشد، اما مدیران ما با دنیای سینما و تلویزیون غریبند و آن را نمیشناسند.
سینمای ایران در چه مسیری قرار دارد و چه هدفی را برای خود تعیین کرده است؟
من فکر نمیکنم سینمای ایران اصلا هدفی برای خود داشته باشد و در مسیر مشخصی گام بردارد اما میتوانست این گونه باشد.
تولیدات فرهنگی سطحی، سطح بینش مردم را پایین نگه داشته است
راز ماندگاری آثاری که در گذشته ساخته میشد چیست؟
- دلیل آن زحمتی است که مدیران فرهنگی در آن زمان میکشیدند و از سیاستها و الگوهای تولید فیلم درستی استفاده میکردند. اگر گمان مدیران بر این باشد که مدیریت مخاطب سطحی سینما و تلویزیون در ایران سادهتر است پس با تولید آثار سطحی به چنین موضوعی دامن بزنند، باید گفت که این یک اشتباه بزرگ است، چرا که در چنین شرایطی مدیریت مردم توسط معاندین نیز سادهتر خواهد شد و اوضاع همینی میشود که در حال حاضر شاهدش هستیم. در واقع تولیدات فرهنگی سطحی، سطح بینش مردم را پایین نگه داشته است.
فیلمهای ما به سمتی میرود که عشق را فقط باید از زبان اهل چاقو و قمه شنید؛ چرا در فیلمها یک متفکر علوم اجتماعی یا پزشک را در مقام یک عاشق نشان نمیدهند؟ مگر یک پزشک نمیتواند عاشق شود؟
و به عنوان کلام پایانی.
- آرزوی توفیق برای شما و همکارانتان دارم و استدعا دارم کاری را که من و همکارانم به دلیل عدم توانایی یا تفکر و یا تعریف مناسب از کار خود نتوانستیم انجام دهیم به کمک شما انجام شود و راهی را پیدا کنید که مردم ما تفاوت بین هنر سطحی و زرد و هنر عمیق را درک کنند.
انتهای پیام/
نظر شما