زنگ خطر فرهنگی مدت‌هاست به صدا درآمده

علیرضا واحدی*

گروه اجتماعی ایسکانیوز - هر تعدادی از مردم برای رسیدن به هدفی نیاز به فعالیت یک پارچه زیر نظر یک رهبر با یک راهبرد مشخص دارد، این ویژگی مختص انسان نیست و همه موجودات از آن پیروی می کنند.

حال در اجتماع عمومی که قشر مشکلات خاص خود را دارند مانند تعطیلی کارخانه‌های هفت تپه، مشکلات مربوط به کامیون‌دارها، بحث بحران منطقه‌ای آب اصفهان و ورشگستگی موسسات مالی خود نشانگر مشکلاتی که با نبود یک رهبر کارآمد تبدیل به بحران ملی و گاها ناآرامی‌های خیابانی شدند که دی‌ماه ۹۶ و آبان ماه ۹۸ شاهد آن بودیم.

کمی تامل کنیم و به بحث بنشینیم، آیا این سوال پیش‌آمده که یک توده اجتماعی چه مراحلی را طی میکند که دچار یک خیزش اجتماعی می شود؟ نقش جامعه و افراد حاضر در آن چگونه است؟
خب بیاییم از کمی عقب تر به قضیه نگاه کنیم.

گردهمایی گروه‌ها به صورت موقت به صورت "ناخودآگاه " شکل می‌گیرد و دلیل آن تحت کنترل غریزه گردهمایی است.

توده‌های جامعه به صورت نا همگون تشکیل شده‌اند و این عناصر به صورت لحظه ای به هم جوش می‌خورند و موجودیتی جدید تشکیل می‌دهند که ویژگی‌های منحصر به فردی دارد.

در این زمان که یک موجودیتی جدید شکل می‌گیرد از ملزومات آن وجود یک رهبر برای تصمیم‌گیری و راهبرد این توده است که در عملی کردن آرا، عقاید و نیات و نظرات رهبر به آن توده تلقین و تحمیل می‌کند.

حرکت توده به صورت خودکار و فارغ از تفکر، تعقل و استدلال است.

حال خصوصیات روانشناختی کل توده را بررسی کنیم.

اولین ویژگی هیجان زدگی و ناشکیبایی است. به چه صورت؟ به این صورت که افراد حاضر در این توده با تلقین‌پذیری و سرایت دادن نظرات و خواسته‌های گروه به تمام افراد همه را در وضعیتی هیجانی قرار می دهند و به دست توهمات دسته‌جمعی می‌سپارد.

و از این راه گرایش‌های افراطی و کور کورانه در آنها بر انگیخته می‌شود و همه را به هر کاری که بخواهند وادار می‌کنند و این موضوع را القا می‌کنند که راه صحیح همین است مانند اعتراضاتی که با همین روند تبدیل به اغتشاش می‌شوند، بانک‌ها و خودروها و اموال عمومی به دستور رهبرهای نا کار آمد توسط توده‌ها آسیب می‌بینند.

در جریان اخیر موسوم به حادثه گشت ارشد و فوت خانم امینی، این پیام از لیدر های خارج نشین به مردم القا شد که در آمبولانس ها مریض و بیمار نیست و از آنها برای انتقال بازداشتی ها استفاده میشود پس باید آنها را نابود کرد که متاسفانه طبق آمار ارائه شده در صداو سیما ۶۰ خودرو امدادی آمبولانس دچار اننفجار و آتش سوزی شدند. پس به همین سبب توده ها بیشتر اهل عمل دستورهای لیدرها هستند تا اهل تفکر و اندیشه و تماما سعی در عملی کردن دستور ها و رضایت رهبرشان دارند.

دومین ویژگی توده ها توجه نکردن به اخلاق است، نشانه  این موضوع در تحمل‌ناپذیری و پرخاشگری و گرایش به ارتکاب جنایت و ویرانگری است. البته تنها رعایت اخلاق توده پایبندی به خط و مشی‌ای است که لیدر آنها اعلام کرده است.

به صورت مصداق عرض کنم، در اعتراض های منجرب به اغتشاش می‌بینیم کشته سازی افراد حاضر در توده توسط لیدرها صرفا جهت ایجاد شور و هیجان برای فرمان‌پذیری بیشتر و پیشبرد اهداف توده به کار می‌رود. آسیب به نیروهای امنیتی که بارها شاهد زنده آتش زدن و بربدن گلوی آنها بوده‌ایم و این مصداق بارز بی اخلاقی حاکم بر توده‌هاست.

سومین ویژگی توده‌ها خیال بافی حاد و شدید است. که با عقلانیت و استدلال تعارض دارد. اینگونه است که در توده خیال بافی با واقع‌بینی همسان گرفته می‌شود و امکان تشخیص حقیقت را از بین می برد.
در ناآرامی‌ها می‌بینیم که موضوع بسیار مهم حرکت توده در فضای مجازی و رسانه‌های جمعی است.

تولید هشتگ‌های متحدالشکل و استمرار مبارزات هشتگی در سال‌های اخیر بسیار پررنگ شده است. در ناآرامی‌های دی ماه ۹۶ شاهد آن بودیم که در رسانه‌های معاند و فضای مجازی و توئیتر اعلام کردند شهر ایذه سقوط کرده که با واقعیت جامعه در تعارض بود. در ناآرامی‌های اخیر هم شاهد آن بودیم که در رسانه‌های جمعی از سقوط چند شهر و نا آرامی در اکثریت شهرهای کشور خبر میداد که باز هم افراد حاضر در توده به آن باور و اعتقاد داشتند که باز هم با واقعیت جامعه در تعارض بود.

در سال‌های اخیر کنترل افکار عمومی به دست رسانه‌های جمعی است و شاید کسی نمی‌تواند قدرت آن را در کنترل افکار عمومی نقض کند. استمرار اخبار نا درست و اکثرا مبهم و آمیخته با حقیقت قدرت تشخیص را از هر کسی میگیرد، حال فرض کنید این موضوع در دست لیدر هایی باشد که برای آنها هدف توده مهم نیست و فقط برای رسیدن به اهداف شخصی از همراهی توده‌ها سواستفاده می‌کنند، متاسفانه با ضعف شدید رسانه ملی و صدا و سیما هیچ گاه روایت اول و گاها روایت کامل به دست مردم نمی رسد و هرکسی اولین روایت را شرح دهد کنترل توده را به دست می‌گیرد، ببینید که با آرام شدن شهرهای مختلف کشور، رسانه‌های معاند هنوز اصرار دارند دولت و نظام حاکم در حال سقوط است و بیشتر از قبل توده را قربانی اهداف خود می‌کنند.

لوبون، روانشناس و صاحب نظریه روانشناسی توده ها به این موضوع تاکید دارد که: فرد ادغام شده در توده دیگر خودش نیست و خودکار و بی اراده شده و نمی‌تواند مستقل از توده و لیدر آن فکر و عمل کند.

چند خصلت عمومی وجود دارد که افراد پیوسته به توده را از هویت شان جدا می سازد و یک هویت جدید به آنها می‌دهد.

اولین ویژگی مسئولیت گریزی است. با همراه شدن فرد در توده بازداری‌های درونی از او سلب می شود و احساس مسئولیت در او از بین می‌رود، فردی که به اموال عمومی آسیب می‌زند مسئولیت اجتماعی خود را در قبال جامعه از دست داده است، از این رو این فرد توده را یک قدرت مغلوب نشدنی تصور می‌کند و خود را اماده انجام فعالیت‌هایی می‌بیند که بدون وجود گروه و توده از عهده آنها بر نمی آید.

دومین ویژگی پدیده سرایت یا واگیری است و این یعنی فراگیر شدن یک نظر، عقیده احساس و یا هیجان زدگی در بین افراد آن توده به صورت مهار نشدنی است. همانطور که در رسانه ملی اعلام شد یک دختر ۱۷ ساله با ضرباتی دو نفر از افراد حافظ امنیت را با ضربات چاقو به قتل رساند و بعد از دستگیری تازه متوجه پیامد عمل خود شد و اظهار ندامت و پشیمانی کرد، اما چه شد که یک دختر نوجوان به این حد از خشونت اجتماعی می‌رسد؟ جز این است که حضور او در توده‌ها باعث تغییر هویت اجتماعی او شده؟ قدرت استدلال و تفکر او جایگزین هیجان‌زدگی و مسئولیت‌گریزی شده؟ ببنیید تاثیرات توده بر یک عضو می‌تواند چقدر مخرب و آسیب‌زا باشد به طوری‌که هیچگاه پیامد آن جبران نمی‌شود و آن دختر ۱۷ ساله مجرم به قتل دو نفر شده است، حال همان لیدر ها و رهبران توده کجا هستند تا زندگی و آینده نابود شده ی این دختر را جبران کنند و به او بازگردانند؟

سومین ویژگی این افراد تن دادن به هیپنوتیزم یا خواب ساختگی است که شخصیت معجزه گر لیدر به آنها تلقین می‌کند و این امر راه را برای تاثیر و تلقین‌پذیری هموار می‌کند.

این ویژگی‌هایی که در بالا ذکر شد شخصیت خودآگاه فرد را فرو می‌پاشد و آگاهی و اراده جای خود را به تمکین‌پذیری و نا آگاهی و رفتارهای غریزی می‌دهد از این جهت توده دست به تصمیماتی می‌زند که با مواضع شخصی هویت سابق فرد و منافع و مصالح ملی و اجتماعی مغایرت دارد. در نتیجه این ویژگی‌های منفی و مخرب با سرایت در توده و جمعیت حاضر در آن رفتار و عمل کاملا متفاوت از خود نشان میدهد ، رفتار هایی که قبل وجود این توده ، اعضا آن هیچ گاه سمت این تصمیمات نمی رفتند و حتی آن را قبیح و گاها ترسناک تلقی می‌کردند.
کمی درمورد واقعه اخیر و نا آرامی‌های چند روز پیش صحبت کنیم.

مطالب مذکور را در نظر داشته باشید و آن را با روند شروع اعتراضات و تبدیل آن به اغتشاش مقایسه کنید.

سال‌هاست موضوع حجاب کشمکش بسیاری در بطن جامعه دارد، از همان ابتدای انقلاب و و دهه شصت که خارج‌نشین‌های فعلی در اتش افراط در جامعه باعث بدبینی مردم نسبت به عملکرد حاکمیت شدند، به‌عنوان مثال اقای اکبر گنجی که در دهه شصت معروف به اکبر پونز بود و به پیشانی افرادی که زعم خودش حجاب را رعایت نمی‌کردند پونز می‌زد، هیج کس رفتارهای افراطی گشت‌های کمیته را فراموش نکردند و این زخمی که ایجاد شد حال عفونت کرده و گریبان جامعه و حاکمیت را گرفته است.

درمورد بحث قانونی و شرعی حجاب اقناع عمومی توسط مسئولین و مراکز ذی ربط صورت نگرفته، مردم سال‌ها در مدارس و دانشگاه‌ها رها شدند و فقط درمورد لزوم وجود حجاب شنیده‌اند اما تاثیر تربیت خانواده‌ها نیز قابل تامل است، آن دسته از خانواده‌ها که حتی خود در زمینه‌های اجتماعی و تربیت خانواده آموزش ندیده‌اند و این نقص بزرگ و آشکار مبادی فرهنگی و اجتماعی حاکمیت است. مردم به حال خود رها شدند و فقط روایت‌ها و آموزش‌های خود را از مبادی نادرست و رسانه‌های معاند و مغایر با اموزه‌های انقلاب و اسلام می‌گیرند. با وجود این کاستی‌ها حال شاهد این افسارگسیختگی نسلی نباشیم؟

از بحث دور نشویم، رسانه‌های معاند سال‌هاست در گوش مردم می‌خوانند که موضوع حجاب باعث نقض حقوق زنان است که این موضوع با آمیزه‌های دینی در تضاد است. گروهی از مردم در این توده قرار گرفتند و به‌رغم خود شروع به مبارزه کردند، فعالیت‌های متاسفانه بی ثمر گشت ارشاد هم به این نا رضایتی دامن زد و روند گرایش به این توده سرعت گرفت، تصور کنید سال‌ها و حتی چند نسل برای شما تکرار کنند حجاب محدودیت است و مبادی فرهنگی هم اقناع صحیح صورت ندهند، طبیعی‌است که این شعار تبدیل به باور عمومی توده می‌شود، تجربه‌های متفاوت و گاها ترسناک برخورد مردم با گشت ارشاد هم به این موضوع دامن می زند و با تلاش های مستمر افراد خارج‌نشین مثلا مبارز حقوق زنان باور عمومی توده شکل می‌گیرد.

حال همه چیز آماده است، با یک جرقه که روایت اول آن از رسانه های معاند اعلام شد فوت خانم امینی بود و شروع هشتگ های توییتری و اینستاگرامی به بقیه شبکه های اجتماعی سرایت کرد، در موارد بالا عرض کردم که هیجان زدگی از ویژگی‌های خاص توده است، لیدر های مختلف توده از نارضایت و ناراحتی مردم جامعه و قشر نوجوان سو استفاده میکند و اعتراض آنها تبدیل به ناآرامی در کف خیابان می شود، اشاره شد که بی اخلاقی، مسئولیت گریزی، توهمات دسته جمعی از پیامدهای خاص افراد توده است، دیدید که چند لیدر خارج‌نشینی که از دسترس جامعه دور بودند با تحریک احساس و هیجانات افراد توده و دستور و آموزش‌های خاص لیدرها شروع به اغتشاش کردند، آسیب اموال عمومی و آسیب‌های جانی نتیجه تحریک توده بود.

لیدرها این باور کاذب را به همه القا کردند که مبارزه با این صورت باعث پیروزی است اما پیروزی در چه؟ اهداف توده یا اهداف خود؟

سابقه‌دار شدن با عنوان‌های قتل، اقدام علیه امنیت ملی، نزاع دسته جمعی و ... زندگی هر شخص و خانواده‌ای را از هم می پاشد، این افراد مرتکب این اتفاقات فقط آموزش و دستور های لیدر ها را انجام می‌دادند.

کدام پسر یا دختر ۱۶ یا ۱۷ ساله بدون آموزه های لیدر می‌تواند ککتل مولوتف بسازد؟ یا با سلاح سرد به خیابان بیاید و مرتکب قتل شود؟ جز با سازماندهی نمی‌توان به این مرحله رسید.

یکسال بعد را تصور کنید، دختر و پسرانی که اعتقاد داشتند کار درست را انجام می‌دهند و پیامد جبران نا پذیری را متحمل شدند حال با کوهی سرخوردگی، احساس شکست و افسردگی رو به رو هستند، خطرات خودکشی به شدت بالا می رود چون هویت جعلی برای آنها ساخته اند و حال به اهداف نرسیده‌اند. بارها در توئیتر دیده‌ام می‌گویند اگر حرکت ما به نتیجه نرسد زندگی پوچ است و به مرگ و خودکشی فکر می‌کنم، این یعنی چه؟ جز فشار دستان ناپاک لیدرها در گلوی آنها باعث خفگی و بن‌بست اجتماعی آنها می‌شود؟

حمله‌های اضطرابی (پنیک) در حضور ماموران امنیتی جای خود را به احساس امنیت می‌دهد، برای آسیب دیدگان این ناآرامی اختلال استرس پس از حادثه روی می‌دهد، در یک جمله خلاصه کنم، سلامت روان این توده پس از شکست اهدافشان به شدت آسیب دیده و گاها نابود می‌شود.

جواب این آسیب هارا شبکه های بی بی سی و من تو می دهند که باعث این اغتشاش شده اند یا سلبریتی ها و هنرمندانی که در آتش این ناآرامی دمیده‌اند؟

این لیدر های نا کارآمد و راهبرد های غلط و آسیب زا هیچ گاه اجازه به ثمر نشستن اعتراضات به حق و قانونمند را نداده اند و با موج سواری بر اعتراضات و رهبری توده ها به سمت اهداف خود باعث گم شدن نیت اصلی اعضای توده شدند و همیشه خواسته آنها را منحرف  کردند و باعث عدم نتیجه و سرخودگی شدند.

حالا مشخص شد چگونه یک گروه یا توده رفتارهای خارج از عرف و عقلانبت انجام می‌دهند؟

راه طولانی برای اصلاح روند موجود در جامعه داریم شاید نسل ها طول بکشد اما باید آغاز شود دیگر نباید با اهمال‌کاری‌های فرهنگی و اجتماعی فرزندان کشور را قربانی اهداف خارج نشین های معاند کنیم.

اقناع و آموزش به صورت صحیح در سطح جامعه و خانواده ها آغاز شود و امیدوارم شاهد شکل گیری توده‌هایی با آسیب‌های فردی و اجتماعی نباشیم.

جوانان و نوجوانان و به خصوص خانواده ها را در یابیم و صدای خواسته ها نیاز ها و انتقاد و اعتراضات آنها را نیز بشنویم.

امید است روز های بهتری برای اسیب دیدگان این ناآرامی شاهد باشیم.

اکنون پس از گذشت چندین هفته از شروع ناآرامی ها چندین گسل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی سوار بر موج شده و اعتراض را به اغتشاش کشانده اند.

گسل‌هایی که هر کدام می‌توان یک بحران جدی برای امنیت کشور باشد و اگر در کنترل آن تدبیری اندیشه نشود می‌تواند باعث مشکلات جدی در کنترل کشور شود.

اولین گسل را می‌توان نشات گرفته از جامعه مرد سالار قرن ها پیش که در ناخودآگاه جمعی شکل گرفته دانست و اکنون شاهد قشری هستیم که معترض به حقوق سیاسی و اجتماعی خارج از شرع و قوانین کشوری هستند گسلی که می‌توان آن را نمودی از جنبش های فمنیستی ۲۰۰ سال گذشته غرب دانست که در آخر به نابودی جامعه زنان انجامید.

گسل دوم، گسل قومیتی توسط جدایی طلبان خارج از کشور فعال شد مثل تحرکاتی که در سیستان بلوچستان و کردستان شروع شد و پرچم این گروه های معاند در جمعیت دیده می‌شد ، سالهاست که این گروه ها به دنبال تجزیه ایران هستند و هرگاه اعتراضی از مردم شکل می‌گیرد به نام مردم ولی در عمل به ضد مردم شروع به فعالیت می کنند ، گروه های مسلح باعث قتل عام مردم و آسیب به اموال عمومی و شخصی می شوند.

گسل سوم، گسل اقتصادی است، به ندرت می‌توان فردی را پیدا کرد که اظهار کند مشکل اقتصادی ندارد و از آن آسیب ندیده اما این دلیل به شروع مبارزات خیابانی نیست، نهاد هایی که متولی ایجاد رونق اقتصادی هستند از طرف مردم دچار مطالبه گری نمی شوند و بعضی فقط راه اعتراض را ایجاد اغتشاش خیابانی می بینند ، خیلی از مردم حاضر در صحنه دغدغه حجاب، گشت ارشاد و فوت خانم امینی را ندارند و فقط اعتراض آنها مشکلات اقتصادی است.

گسل بعدی موضوع سیاسی است که قشر اپوزیسیون و سازمان های اطلاعاتی علیه نظام اسلامی همیشه بر شدت بخشیدن و بحران سازی فعالیت داشتند، شبکه‌هایی مانند bbc انگلیس و ایران اینترنشنال عربستان سعودی و رسانه های سلطنت طلب و مجاهدین خلق با قدرت رسانه ای و دروغ پراکنی و کشته سازی و اخبار کذب باعث آسیب‌های روانی و تحرکات مردم علیه نظام بودند، تفاوت این گسل این است که جنگ رسانه ای تمام عیار را با کنترل ذهن مردم شروع کردند ، شاید اگر قدرت مقابله داشتیم میتوانستیم حملات سخت را پاسخ دهیم اما در جنگ رسانه ای قدرتمند نیستیم.

حال به مهم‌ترین و گسل اصلی می‌رسیم شکاف میان نسل‌ها که ایجاد آن به نقص آموزش در سیستم خانواده بر میگردد، نسلی موسوم به نسل z که متولدین اواخر دهه هفتاد به بعد را شامل می‌شود که با شبکه‌های مجازی و رسانه‌های قدرتمند رشد کرده‌اند، یادتان باشد در آموزش نسل‌های قبل خانواده بسیار قوانین سختگیرانه ای داشتند که باعث می‌شد گاهی فرزندان بخاطر بعضی قوانین اشتباه یا سختگیرانه از محیط خانواده فراری بشوند به هر وسیله چنگ بزنند تا بتوانند محیط آرام‌تری را تجربه کنند، به این روش تربیتی روش استبدادی می‌گویند که از روش‌های‌ نادرست تربیت فرزند است که دچار افراط شدید هستند، اکنون نسل z با دو موضوع مواجه هستند، خانواده‌هایی که به روش استبدادی تربیت شده‌اند که می‌خواهند فرزندان شان سختی‌های آنها را متحمل نشوند به روش تربیتی سهل‌گیر رفتار می‌کنند در واقعا این دسته دچار تفریط هستند و گاها فرزندان را رها کرده‌اند تا آزادی داشته باشند اما آزادی به چه معنا؟؟

دومین موردی که وجود دارد خانواده هایی هستند که روش برخورد با نسل جدید را نمی‌دانند و مراجع مرتبط با خانواده آموزش نداده اند و از نیازهای نوجوان نسل جدید اطلاع ندارند و نمی‌توانند فرزندشان را اغنا و ارضا کنند پس با تربیتی غیر خانواده مواجه می‌شوند. در این بین خانواده هایی که روش صحیح دارند به تعداد کمی در جامعه هستند.

حال ویژگی نوجوانان نسل z چیست؟

طرفدار خلاقیت و نوآوری هستند و علاقه شدید برهم زدن ساختار و قوانین دارند و از یک نواختی دوری می‌کنند. به راحتی و آزادانه نظرات و احساسات را بیان می‌کنند اما پایبندی به قوانین گذشته که درکی از آن ندارند برایشان سخت است و باید با دلایل و اغنا فکری با آنها برخورد کرد، اهل تبعیت کردن نیستند و بیشتر می‌خواهند پیشرو باشند.

رفتار با نسل z بسیار چالش بر انگیز است اما نباید آنها را رها کرد ، مدتهاست مراجع ذی ربط برای نسل نوجوان و جوان برنامه ای ندارند و این آسیب بزرگی به این نسل و جامعه خواهد زد.
امید است این بحران و ناآرامی به سود مردم و نظام اسلامی پایان یابد تا بیش از این شاهد آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و روانی نباشیم.

زنگ خطر فرهنگی مدت‌هاست به صدا در آمده اما متولیان امر کی از خواب غفلت بیدار می‌شوند؟

پژوهشگر حوزه فرهنگی و اجتماعی

کد خبر: 1162762

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =