به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ بهنام آژنگ متولد ۱۳۳۶ در بندر انزلی است. تا هفت سالگی در شهر زادگاهش زندگی کرد، اما بعد از آن با خانواده به تهران کوچ کرد و تمام دوران مدرسه از ابتدایی تا دبیرستان را در تهران گذراند. در دوران دبیرستان متوجه علاقه شدیدش به ریاضی و فیزیک شد و با توجه به راهنماییهای برادرش که رشته مهندسی برق در دانشگاه پلیتکنیک خوانده بود و از آنجا که قبول شدن در این رشته بسیار سخت بود، برای محک زدن خودش در کنکور رشته مهندسی برق را انتخاب کرد و دانشگاه صنعتی شریف قبول شد.
اما بعد از ۳/۵ سال تحصیل در دانشگاه، همزمان با انقلاب فرهنگی و به دلیل بسته شدن دانشگاهها، تصمیم به مهاجرت به آمریکا گرفت. در آن زمان اینترنت هنوز ظهور پیدا نکرده بود و دانشجوها میبایست برای گرفتن پذیرش از دانشگاههای خارج، از دانشگاه خودشان فرم درخواست میگرفتند و با پست به خارج از کشور ارسال میکردند. او نیز از این طریق درخواست خود را ارسال کرد و در دانشگاه ایلینوی در اربانا- شمپین آمریکا در رشته مهندسی برق پذیرفته شد. این دانشگاه در رشته مهندسی برق جزو تاپترین دانشگاههای جهان به شمار میرفت و همچنان هم میرود. تحصیل را از همان دوره کارشناسی شروع کرد، اما دانشگاه ایلینوی با همه واحدهایی که در ایران گذرانده بود، موافقت کرد و این امکان را فراهم آورد که طی دو سال فارغالتحصیل شود.
ایمپلنتهای کشنده سرطان محققان ایرانی به زودی روی انسان آزمایش میشوند
کارشناسی ارشد و دوره دکتریاش را نیز در رشته مهندسی الکترونیک و کامپیوتر و در دانشگاه ایلینوی خواند و با راهنمایی استادش برای تدریس در دانشگاه درخواست فرستاد و از سوی چند دانشگاه پذیرفته شد. او دانشگاه رایس را انتخاب کرد و از سال ۱۹۹۰ شروع به تدریس در رشته مهندسی برق کرد.
بهنام آژنگ از سال ۱۹۹۵ به عنوان استاد تمام در دانشگاه رایس مشغول تدریس و مدیر گروه مهندسی این دانشگاه است و یک کرسی پروفسورشیپ تحت عنوان «ژوزفین آوالونا ابرکمبی» دارد. او به غیر از کارهای تدریس و تحقیق، مدیر «مرکز نوآوری مهندسی مغز و اعصاب» در دانشگاه رایس است.
آژنگ در ۳۰ سال گذشته، افتخارات و جوایز بسیاری دریافت کرده که از جمله آنها میتوان به درجه دکتری افتخاری از دانشگاه اولو در فنلاند -بالاترین افتخاری که دانشگاه میتواند اعطا کند-، برجستهترین دستاورد فنی برای مشارکتهای سازگار و اساسی در نظریه ارتباطات چند کاربره برای شبکههای بیسیم، جایزه انجمن ارتباطات موسسه مهندسان برق و الکترونیک یا IEEE برای پیشرفت در ارتباطات، مدرس برجسته انجمن ارتباطات IEEE، عضویت انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم و جایزه ابتکار مهندسی بنیاد ملی علوم اشاره کرد.
او در طول کار خود به عنوان استاد مدعو یا دانشمند مدعو در چندین مؤسسه از جمله شرکت سیستمهای فدرال آیبیام، ETH زوریخ، دانشگاه فناوری هلسینکی و موبایل نوکیا خدمت کرده است.
بهنام آژنگ کارهای پژوهشیاش را در رشته مخابرات شروع و در این زمینه ۲۵ سال تحقیق کرده و یکی از کارهای شاخص او در این حوزه «مشارکت ارتباطات» است که در آن دو نقطه ارتباطی میتوانند با هم تعامل داشته باشند و پیغامهایی با یکدیگر رد و بدل کنند. این دستاورد هم جایزه برده و هم برنامه تحقیقاتی جدیدی را راه انداخته است. تاکنون 363 مقاله به چاپ رسانده و همانطور که در نمودار زیر میبینید، سایتیشن او 27 هزار و 764 است.
مصاحبه ما را با این دانشمند بزرگ جهان میخوانید:
لطفا در مورد مرکز نوآوری مهندسی مغز و اعصاب که در آن مشغول به تحقیق هستید، توضیح دهید. چه تحقیقاتی در این مرکز انجام میشود؟
این مرکز یک طرح بسیار جدید و چند رشتهای مشارکتی است که درخشانترین و نخبهترین ذهنها را از علوم عصبی، مهندسی و زمینههای مرتبط گرد هم میآورد تا روشهایی را برای بازیابی و گسترش قابلیتهای مغز انسان کشف کند و در نهایت زندگی انسانها را بهبود بخشد.
این تیم متشکل از من و ۶ استاد دیگر، برای مطالعه عملکرد عصبی مغز از نزدیک با پزشکان و بیماران در ارتباط است و نه تنها برای ابداع فناوریهای جدید تحقیق میکند، بلکه به دنبال کشف روشهای جدید برای تشخیص، درمان و حتی جلوگیری از بیماریها و اختلالاتی مثل آلزایمر، صرع و پارکینسون، درد و افسردگی است. در واقع هدف این پروژهها، ترکیب علوم اعصاب با علوم مهندسی است تا نظریهها و علوم اعصاب را به صورت کاربردی و عملی درآورند.
تاکنون چه پروژههای علمی مهمی انجام دادهاید؟ لطفا در مورد آنها توضیح دهید.
حدود ۲۵ سال بود که در زمینه مخابرات و ارتباطات تحقیق میکردم، اما از ۱۰ سال پیش تصمیم گرفتم که فیلد کاریام را عوض کنم و از همان ابزارهایی که در حوزه مخابرات استفاده میکردم، در حوزه جدیدی تحت عنوان مهندسی علوم اعصاب استفاده کنم. در این حوزه، مهندسان به جراحان و پزشکان مغز و اعصاب کمک میکنند که متوجه شوند چرا مغز انسان دچار بیماری یا اختلالاتی مثل آلزایمر میشود و چطور میتوان این مشکلات را برطرف کرد؟
یکی از این پروژهها پیشبینی تشنج در بیماران صرعی است. فردی که صرع دارد، به دلیل عدم پیشبینی تشنج قادر به انجام بعضی از کارها مانند رانندگی نیست و در هر بار تشنج صدمه میبیند. پس پیشبینی تشنج در این بیماران کار بسیار مهم و بزرگی است.
مغز انسان میلیونها سلول و نورون دارد و هر کدام از آنها مدارهای مختلفی تشکیل میدهند که عملکردهای مختلف مغزی را انجام میدهند. کسی که صرع دارد، این مدارها درست کار نمیکنند. از همین رو در این مرکز سعی کردیم که با کمک ثبت سیگنالهای مغزی، مدارهایی از مغز را شناسایی کنیم که درگیر این مشکل میشوند و سپس با کمک وسایل الکترونیک تشنج را پیشبینی کند و دو دقیقه قبل از آن به بیمار هشدار دهیم تا از آسیبهای احتمالی جلوگیری کنیم. پیشبینی تشنج خیلی شبیه به پیشبینی زلزله و کار بسیار دشواری است. در این تیم به دنبال یافتن روشی هستیم تا بعد از پیشبینی تشنج، با ارسال سیگنالهایی به مغز، از رفتن مغز به حالت تشنج جلوگیری کنیم.
از روش «نورومدولاسیون» استفاده کردیم که عبارت است از تغییر فعالیت عصبی از طریق ارسال هدفمند یک محرک، مانند تحریک الکتریکی یا عوامل شیمیایی، به نقاط عصبی خاص در بدن. نورومدولاسیون یک درمان در حال تکامل است که میتواند شامل طیفی از محرکهای الکترومغناطیسی مانند میدان مغناطیسی (rTMS)، جریان الکتریکی یا دارویی باشد که مستقیماً در فضای ساب دورال (تحویل دارو داخل نخاعی) القا میشود. از آنجا که کل عملکرد مغز مبتنی بر جریان الکتریکی است، در این پروژه با ارسال سیگنال الکتریکی، مدارهای مغزی را به حالت اولیه خود درمیآوریم تا عملکرد درست خود را پیدا کنند.
نتایج آزمایش این دستگاه روی مغز انسان چطور بوده؟
در آمریکا مانند کشورهای دیگر، آزمایش روی مغز انسان ممنوع است و باید مراحل بسیار زیادی همانند محسبات ریاضی برای مدلسازی و آزمایش روی حیوانات طی شود تا اجازه آزمایش روی مغز انسان داده شود. هر کدام از این مراحل ممکن است پنج سال طول بکشد.
ما هماکنون در مرحله مدلسازی با کامپیوتر هستیم و این روش را روی پتری دیش روی موادی شبیه به مغز آزمایش میکنیم، ولی مرحله بعد آزمایش روی حیوانات کوچک است. این پروژه خودش شامل چند پروژه دیگر از جمله آلزایمر و صرع میشود و من تاکنون روی هر کدام از این بخشها حدود ۱۰ سال تحقیق کردهام.
فکر میکنید تا ۱۰ سال آینده این دستگاه روی انسان آزمایش خواهد شد؟
امیدواریم. به هر حال به عنوان یک محقق باید همیشه امیدوار باشیم!
چه شد که از سوی دانشگاه اولو در فنلاند دکتری افتخاری گرفتید؟ چه تحقیقاتی انجام داده بودید؟
من سالها با همکاران نوکیا در فنلاند و همکارانی از دانشگاه اولو کار میکردم. چند سالی در آنجا استاد بودم و تدریس میکردم. آنها خیلی به من لطف داشتند و به پاس قدردانی از همه کارهای مشترک، این دکتری افتخاری را به من اهدا کردند.
آینده دنیای علم و فناوری را چطور ترسیم میکنید؟
تاکنون مهندسان سعی کردند با مهندسی و طراحی ابزارهای جدید و بهتری مثل تلفن هوشمند را برای مردم به ارمغان بیاورند. از سوی دیگر، حوزه پزشکی در ظرف ۱۰۰ سال گذشته بیشتر روی داروسازی متمرکز شده و پیشرفت کرده است. الان دیگر وقت آن رسیده که مهندسها و پزشکان به کمک هم بیایند و «سلامت دیجیتال» را پیش ببرند -که مهندسی علوم اعصاب زیر مجموعه آن است.
معمولا در اوقات فراغتتان چه کارهایی انجام میدهید؟
من آنقدر کارم را دوست دارم که بیشتر وقتم را صرف کارم میکنم، ولی ساعاتی را با خانوادهام میگذرانم و پیادهروی میکنم.
آیا فیلم میبینید و کتاب میخوانید؟ چه کتابها و چه فیلمهایی را پیشنهاد میکنید؟
از آنجایی که برای کار مطالعه میکنم، فرصت زیادی برای خواندن برای لذت ندارم. فیلم تماشا میکنم و بیشتر آنها فیلمهای ساده و تجاری هستند که در اینجا ذکر آنها خیلی عمیق یا تاثیرگذار نیست.
به نظر شما تفاوت اساسی بین سیستم آموزش عالی ایران و آمریکا در چیست؟
ایران به عنوان کشوری که ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد، تعداد دانشآموزان پرتلاش و باهوش بسیاری دارد. این کشور در ظرف ۳۰ الی ۴۰ سال اخیر توانسته دانشجوها را به جایی برساند که در رشتههای مهندسی پیشرفت آنچنانی داشته باشند. از این نظر ایران تک است. به نظر من دانشجوهای ایرانی بسیار پرکار هستند و تمام دانشگاههای آمریکا و حتی تاپترین آنها مانند استانفورد و MIT از دانشجوهای ایرانی استقبال میکنند.
پس چرا برآیند کار محققان ایرانی در سطح جهان خیلی به چشم نمیآید؟
چون دولت باید به اساتید کمک کند و بودجههای بیشتری را صرف تحقیقات کند تا محققان بتوانند به سطح بالاتر علوم برسند. علاوه براین، محققان باید خود را در سطح جهانی نشان دهند. به طور مثال، در کنفرانسهای مختلف بینالمللی شرکت کنند و با بالا بردن سطح مقالات خود، سعی کنند مقالاتشان را در مجلات معتبر به چاپ برسانند تا بیشتر در عرصه جهانی دیده میشوند.
به غیر از این، محققان ایرانی باید بیشتر در جریان تحقیقات و علوم روز قرار بگیرند. البته این کار آسانی نیست و کشورهایی مانند سوئیس بودجههای هنگفتی را برای این کار صرف میکنند.
به نظر شما دانشجوهای ایرانی در مقایسه با دانشجوهای آمریکایی چه نقاط قوت و یا ضعفی دارند؟
به نظر من نقطه ضعفی در مقایسه با دانشجوهای دیگر ندارند و نقاط قوت آنها در ریاضیات و علوم پایه است.
به نظر شما دانشگاه رفتن برای یک جوان نیاز مبرم است؟
به نظر مهم این است که از کاری که متعهد به انجام آن هستید، لذت ببرید. اگر کسی ظرفیت فکری، تمایل و فرصتی برای رفتن به دانشگاه داشته باشد، باید حتماً برود. زیرا تحصیل در دانشگاه فرصت کسب مهارت و رشد را فراهم میآورد و زندگی راحت را تضمین میکند.
نقش زنان در دنیای آکادمیک و علم چطور است؟ چند درصد نقش دارند و نقششان چقدر تاثیرگذار است؟
نقش زنان در دانشگاهها روز به روز بیشتر و بیشتر میشود و دانشگاهها تمام تلاش خود را میکنند که تعداد زنان بیشتری را در فضای آکادمیک خود بپذیرند و امکانات بیشتری را در اختیار آنها قرار دهند. البته هنوز به جایی که باید نرسیدهاند، اما تمام تلاششان را میکنند که این دنیا را فقط برای مردان نسازند و زنان را نیز مشارکت دهند. با این حال به نظر میرسد برای اینکه فضای آکادمیک کاملا برابر برای زنان و مردان ساخته شود، تلاش و زمان بیشتری لازم است.
چند درصد از دانشجویانتان دختر هستند؟
خوشبختانه در گروه ۹ نفره من، پنج نفر دختر و چهار نفر پسر هستند. اما در گروههای پژوهشی دیگر معمولا پسرها بیشتر از دخترها هستند.
آیا تعداد بیشتر دانشجوهای دختر در گروه تحقیقاتیتان امتیاز برایتان محسوب میشود؟
نه امتیازی برای من ندارد، ولی این موضوع به تنوع موضوعات و تنوع ایدهها در تحقیقات کمک خواهد کرد که یکی از اصول مهم پژوهش به شمار میرود.
گاهی اوقات ممکن است یک پروژه تحقیقاتی نتیجهای عکس یا مضری برای انسان داشته باشد. آیا سازمان یا بنیادی در آمریکا وجود دارد که نتایج این تحقیقات را از نظر اخلاقی بررسی کنند؟
به عنوان یک محقق باید تداوم کار تحقیقاتی را سرلوحه کار خود قرار دهیم، اما ممکن است وسط کار احساس کنیم که ایده اولیه آن ایده بدی بوده و ادامه کار یا ممکن نیست یا تبعات منفی خواهد داشت. معمولا رئیس گروه تحقیقاتی تصمیم میگیرد که نمیتواند پروژه را ادامه دهد و یا باید مسیر آن را تغییر دهد.
به غیر از این، سازمانهایی تحت عنوان سازمانهای اخلاقی وجود دارند که از همان ابتدا روی تحقیقات نظارت میکنند و آنها را از نظر اخلاقی بررسی میکنند. این موضوع به ویژه برای تحقیقاتی که روی انسان انجام میشود، بسیار حائز اهمیت است.
به نظر شما در جریان موفقیت افراد، هوش مهمتر است یا تلاش و پشتکار؟
سوال سختی است، اما جواب آسانش این است که هر دو مهمند. در ظرف ۳۸ سالی که تدریس کردهام، هم دانشجوی باهوش تنبل داشتم و هم دانشجویی داشتم که بسیار پرتلاش بود، ولی خیلی باهوش نبود. با این همه به نظرم باید تلفیقی از پشتکار و هوش وجود داشته باشد. دانشجوهای ایرانی هر دوی این موارد را با هم دارند، چون دوست دارند که پیشرفت کنند.
شما هم در ایران دانشجو بودید و هم در آمریکا. به نظرتان تفاوت اساسی بین اساتید ایرانی و آمریکایی در چیست؟
تجربه شخصی من این است که تفاوت زیادی با هم ندارند. تفاوتهای کوچکی که وجود دارد در مورد نحوه ارتباط بین استاد و دانشجوست. در آمریکا اساتید با دانشجوها رابطهای بسیار دوستانه، سالم و صمیمانهای ایجاد میکنند. این موضوع باعث میشود که دانشجویان آزادانهتر با استاد خود بحث و حتی انتقاد کنند و در نهایت در پیشرفت روند کاریشان تاثیر مثبتی داشته باشد. ولی در ایران، اساتید خودشان را از دانشجویان بالاتر میدانستند و فاصلهای بین آنها وجود داشت. اساتید اروپایی از این نظر خیلی شبیه به اساتید ایرانی هستند.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟
پرشور باشند، دنبال رویاهایشان بروند، سخت کار کنند و به کاری که انجام میدهند، متعهد باشند.
به نظر شما شبکههای اجتماعی روی جوانها چه تاثیری گذاشته است؟
اینترنت تأثیر خوب و بد روی بشریت دارد. دسترسی ما به اطلاعات را بسیار گسترش داده و بهبود بخشیده است. با این حال، ممکن است توانایی فکری ما برای به خاطر سپردن، یادگیری و کسب دانش را به تنهایی کاهش دهد. بعداً خواهیم دید که بشریت با اینترنت تکامل مییابد.
آرزوی پدر و مادرتان برای آینده شما چه بوده؟ آیا آنها در قید حیاتند؟
در آن سالها، مهندسی همانند پزشکی جزو رشتههای بسیار مهم بود و پدر و مادر من دوست داشتند که من مهندس بشوم. چون از نظر امنیت شغلی شغل خوبی به شمار میآمد. زمانی که به آمریکا آمدم و دکتریام را گرفتم، پدر و مادرم خیلی خوشحال بودند. خیر، هر دو فوت شدهاند.
چند فرزند دارید؟ آرزویتان برای فرزندانتان چه بوده؟
همسرم دو فرزند و خودم هم دو فرزند دارم که همگی ازدواج کردهاند و مستقل شدهاند. هر چهار نفر دانشگاه رفتهاند، ولی هیچ کدام در فضای آکادمیک کار نمیکنند. آرزویم این بوده که همیشه موفق باشند و خانواده و کارشان را دوست داشته باشند. در نهایت از زندگی خوشحال و راضی باشند.
برای چه چیزی در ایران بیشتر از همه دلتنگ میشوید؟ آخرین باری که به ایران آمدید، چند سال پیش بوده؟
برای غذاهای سنتی، همزبانهایم و اعضای فامیلم. حدود پنج سال پیش به ایران آمده بودم.
معمولا تحقیقات ذهن محققان را درگیر میکند و آنها حتی زمانی که در خانه و در کنار خانواده هستند، به فکر پیدا کردن جواب سوال مربوط به پژوهش خود هستند. آن زمانی که فرزندانتان در خانه بودند، شما چطور به این موضوع رسیدگی میکردید تا لطمهای به خانواده نخورد؟
در فضای آکادمیک آزادی زیادی وجود دارد؛ یعنی میتوان زمانهایی را کار نکرد. از این رو، سعی میکردم که تعادلی بین زیاد کار کردن و وقت گذراندن با خانوادهام ایجاد کنم. همسرم هم در این موضوع نقش مهمی داشت. همسرم آمریکایی و وکیل است و اهمیت بسیاری برای فضای آکادمی قائل است.
نظر شما