به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، بیش از ۱۹ سال وقوع جنگهای متعدد در کشور افغانستان، بیثباتی، فقرو خشکسالی منجر به مهاجرت تعداد زیادی از مردم این کشور به کشورهای دیگر شده و اشتراکاتی مثل زبان، دین مشترک و داشتن بازار کار مناسب همراه با امنیت باعث شده تا ایران انتخاب اول بسیاری از آنها باشد. ایران هم در طی این سالها میزبان خوبی برای این افراد بوده اما در ماههای اخیر شاهد افزایش نگرانیها در میان افکار عمومی نسبت به حضور مهاجران در کشور هستیم. برای بررسی چالشهای حضور مهاجران در کشور گفتوگویی با حمیدرضا بوالی معلم، روزنامهنگار و فعال حوزه مهاجران داشتیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
بیشتر بخوانید
هشدار وزیر کشور درباره حرکت دشمن برای ستیز بین جامعه ایرانی و مهاجران افغانستانی
موضوع مهاجرت مسئله امروز نیست اما چرا اخیرا مسئله مهاجرت به موضوع داغ رسانهای و حتی صحبتهای عمومی میان مردم تبدیل شده است؟ به بیان سادهتر مردم نگران چه چیزی هستند؟
در این بازه حداکثر یک ماهه که التهاب درباره حضور مهاجران افزایش پیدا کرده است، ما اتفاق مهاجرتی خاصی نداشتیم و حتی در یک ماهه اخیر تعداد مهاجران هم افزایش پیدا نکرده است. حتی اتفاق تنشزایی هم رخ نداده که حساسیتها نسبت به مهاجران افزایش پیدا کند، مانند آنچه در ماجرای خفاش شب رخ داد و گمانهزنیهایی درباره افغانستانی بودن وی مطرح شد و جامعه را ملتهب کرد. همین موضوع نشانهای برای این است که ماجرا را غیرطبیعی تفسیر کنیم.
بهرهبرداریهای جناحی از مهاجران
البته بعد از به قدرت رسیدن طالبان، تعداد مهاجران در ایران افزایش پیدا کرد و طبق آمارهای رسمی و غیررسمی چیزی حدود یک میلیون مهاجر به مهاجران داخل کشور افزوده شد. طبیعی است که این افزایش یک باره مهاجران باعث نگرانیهایی شود اما برخی که سالهای سال تلاش میکردند که این رابطه را مخدوش کنند و مسئله آنها امنیت ملی نیست و به مهاجران به چشم ابزاری برای گروکشیهای سیاسی و بهرهبرداریهای جناحی نگاه میکنند از افزایش تعداد مهاجران افغانستانی در ایران سواستفاده کرده و ماجرا را به یک قدمی بحرانی اجتماعی کشاندند.
واضح است که تعداد مهاجران افزایش یافته و سوالاتی در جامعه میزبان به وجود آورده که کاملا مشروع است و باید به این سوالات پاسخ داد اما برخی با نگاه فرادستی سعی در بهرهبرداری جناحی از مهاجران دارند و ماهی خود را صید میکنند. در ابتدا باید این دو را از یک دیگر تفکیک کرد.
ما با یک بحران مهاجرتی ویژه مواجه نیستیم
درباره ابهامات بیشتر توضیح بدهید.
ما با یک بحران مهاجرتی ویژه مواجه نیستیم. آمارهای رسمی و غیررسمی از حضو حدود پنج میلیون مهاجر در ایران خبر میدهد و به نسبت جمعیت ۸۰ میلیونی ایران حدود پنج درصد جمعیت را تشکیل میدهد. ما موجهای بزرگتر از این در زمان طالبان اول داشتیم که به صورت علنی به پاکسازی قومی میپرداخت و مهاجران بیشتری از ترس جان به ایران آمدند. نکته اول این است که ترسی که در افکار عمومی ایجاد شده که در برخی روزنامهها هم بازتاب داشته و صحبت از محاصره شهرها میزنند، با مراجعه به تاریخ رفع خواهد شد.
ما با مسئله مهاجرت مواجه هستیم و تفاوتهایی میان بحران و مسئله وجود دارد. ما باید تفکیکی میان مهاجر افغانستانی قانونی که تشریفات قانونی را طی کرده و هر سال مبالغ قابل توجهی برای حضور در ایران میپردازد، مکان زندگی و کار وی مشخص است و مهاجر غیرقانونی که هویتی ندارد و کسی نمیداند که کجا زندگی میکند، قائل شویم؛ کسی که تشریفات قانونی را طی کرده از سوی دولت و حاکمیت مجوز حضور در ایران را دریافت کرده است.
۸۰ درصد مهاجران داخل ایران شناسایی شده
۸۰ درصد مهاجران داخل ایران شناسایی شده و مشخص هستند و مدارک قانونی دارند. بنابراین بحث ما مهاجران غیرقانونی است که زودتر باید تعیین تکلیف شوند که یا بعد از طی کردن تشریفات قانونی در کشور بمانند یا از برای خارج کردن آنها اقدام شود. این خواسته موجهی است.
مسئله اینجاست که اگر ما در پی امنیت ملی هستیم، شیوه برخورد ما با مهاجران قانونی اهمیت دارد. برخورد اشتباه با مهاجری که ۴۰ سال پیش به ایران آمده و فرزندانی در کشور ما دارد و هر سال ضوابط قانونی را طی کرده است، در تمام این مدت حتی یک مسئله امنیتی برای کشور نداشته و برادری خود را ثابت کرده و حتی در دوران دفاع مقدس در کنار ایران جنگیده، پسندیده نیست.
موج نژادپرستی به وجود آمده در ماه اخیر شک برانگیز است
مطالبه مردم برای ساماندهی مهاجران و درخواست خروج مهاجران غیرقانونی مطالبه به حقی است اما آیا موج نژادپرستانه و ضد انسانی که به وجود آمده از سوی جریانی هدایت میشود یا خودجوش است؟
هنوز در درون این موج هستیم و قضاوت کردن درباره اینکه این موج هدایت شده است یا خودجوش ایجاد شده زود است و باید صبر کنیم و تحلیل دوستان جامعهشناس در این باره را بشنویم اما نکاتی وجود دارد که شک برانگیز هستند؛ برای مثال این موج یک باره ایجاد شده و منطقی برای به وجود آمدن آن وجود ندارد.
از جهتی هماهنگی و ساماندهی جریانات سیاسی برای اینکه به این موضوع دامن بزنند، شک برانگیز هستند. علاوه بر این حمایتها و پشتیبانیها از این موج با امواج سنگینی از پروپاگاندا، عجیب و غیرطبیعی است. از این نظر من هم مشکوک هستم که این موج که غیرانسانی است و در تاریخ ایران پذیرفته شده نیست، هدایت شده باشد.
اظهارنظرهای غیرکارشناسانه
اخیرا اظهارنظرهایی از سوی برخی که تریبونی در اختیار دارند، مطرح میشود مبنی بر اینکه به مهاجران شناسنامه و حق رای بدهیم، فارغ از موانع قانونی که در این میان وجود دارد، آیا بیان اظهارنظرهایی از این دست از سوی افرادی که نه مسئولیت و نه جایگاه مطرح کردن این حرفها را دارند، میتواند به متنشنج کردن جامعه و افکار عمومی نسبت به مهاجران بیانجامد؟
یکی از هیزمهای آتشی که امروز باعث برافروخته شدن جامعه شده همین اظهارنظرها است و کسانی که این حرفها را میزنند، از شرایط مهاجران در ایران به دور هستند و آشنایی با این فضا ندارند و تصورات ذهنی خود را بیان میکنند.
اصولا ما در کل این ۴۰ سال درخواستی از سوی جامعه مهاجران برای چنین چیزهایی نداشتیم اما برخی تیتر زدند که مقصد بعدی مهاجران بهارستان است و میخواهند کرسیهای مجلس را بگیرند. حتی کارت بانکی مهاجران افغانستانی چند وقت یک بار قطع میشود، پس صحبت از حق رای و نماینده مجلس چیزی دور از ذهن است. برخی از سر ناآگاهی و شاید دلسوزی چنین حرفهایی را میزنند اما عدهای با دامن زدن به این موارد سعی در متنشنج کردن افکار عمومی دارند و اگر هیزم در آتشی انداختند که منجر به ریختن خون و ضایع شدن حقی شود، باید در تاریخ پاسخگو باشند.
ضعف در اطلاعرسانی و اقناع افکار عمومی
آیا این مسئله نشات گرفته از عملکرد اشتباه دولتها در پاسخگویی به افکار عمومی در حوزه مهاجرت و شفافسازی موضوع برای مردم نیست؟ برای مثال آمار دقیق مهاجران از نهادی رسمی اعلام شود یا دولت مشخص کند که چه برنامهای برای مهاجران دارد و کشور چقدر ظرفیت مهاجرپذیری دارد.
اصولا در مسئله مهاجران این شلختگی سیاستگذاری و نگاههای محدود و غیرعلمی و آزمون و خطایی در این شرایط بیتاثیر نبوده است. مثلا این بسیار عجیب است که شما ۴۰ سال در کشوری مهاجر باشید اما تکلیفتان مشخص نشده باشد. آقای مبینی رئیس سازمان ملی مهاجرت هم اعلام کردند که ایران سختترین قوانین مهاجرتی را دارد.
علاوه بر این در حوزه اطلاعرسانی و اقناع افکار عمومی ضعفهایی وجود دارد. البته این بار سازمان ملی مهاجرت به موضوع ورود کرد و پاسخ داد که اقدام خوبی بود.
اما اصولا مسئله مهاجران با بهم ریختگی تصمیمگیری مواجه است و دلایل آن هم تعدد مراکز تصمیمگیری است. برای مثال نماینده مجلس شهری برای کسب آرا اظهارنظرهایی برخلاف سیاست نظام در قبال مهاجران مطرح و جامعه را ملتهب میکند. یا فرماندار یک شهر خودجوش فتوا میدهد که به مهاجران خانه اجاره ندهید.
چنین مواردی فضا را بحرانی میکند و این ناشی از ضعف ساختار در اقناع افکار عمومی است. مراقب باشیم که متوجه کردن تفسیرها به سمت ایرادات ساختار چیزی از قبح نگاه نژادپرستانه و غیرانسانی این کار کم نمیکند که هشتگ بزنیم همه افغانستانیها را اخراج کنید.
اگر ما به مهاجر غیرقانونی اعتراض داریم باید چیز دیگری مطالبه کنیم یا اگر ناراضی از تعداد مهاجران یا ساماندهی این افراد هستیم باید هشتگ دیگری را رواج بدهیم. تلاش برای ایجاد موجی که مطالبه آن اخراج تمام افغانستانیها است، نگاهی فاشیستی و دیگری سازی است. البته افکار عمومی و مردمی که این هشتگ را استفاده میکنند، مقصر نیستند چراکه در یک ماهه اخیر در معرض بمباران اطلاعاتی از سوی صفحات میلیونی فضای مجازی، سلبریتیهای بیسواد و برخی تریبونهای سیاسی بودند و طبیعی است که وحشت کرده و تصور کنند که مقصر شرایط دشوارشان مهاجران افغانستانی است.
چرا برخی مهاجران را به چشم تهدید میبینند؟
ماجرای اصلی جای دیگری رخ داده و در مواجهه مردم با مردم نیست و ابعاد سیاسی و ضد منافع ملی دارد. هرچند که دولت هم باید در راستای اقناع و پاسخگویی قدم بردارد. دیروز دوستی در بنیاد مسکن عنوان کرده که ما مهاجران افغانستانی را طرد کردیم و کار مسکن ما متوقف شده زیرا قشر اصلی بیکار ما تحصیل کرده هستند و سمت این کارها نمیآیند.
برخی هم اشاره میکنند که بخشی از جامعه افغانستانی که وارد ایران شدهاند، افراد فرهیختهای از جمله استاد دانشگاه، فیلمساز، شاعر، دانشمند و غیره هستند. یا اخیرا سازمان ملی مهاجران کلیپی منتشر کرده و گفته که جامعه مهاجر قابلیت ۸۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری دارد و افغانستانیها بزرگترین سرمایهگذاران خارجی در ایران در طی این سالها بودند.
وقتی این اخبار به گوش جامعه ایران نمیرسد و در مقابل خبر کذب حضور ۱۰ میلیون مهاجر اعلام میشود، نگاه جامعه به مهاجران منفی میشود. صحبتهایی هم مبنی بر جرم و جنایت جامعه مهاجر مطرح میشود که اغراق شده و کذب هستند. در این ۴۰ سال جامعه مهاجر با شرافت در ایران زندگی کرده و وقتی ما این حرفها را نمیزنیم و جامعه مهاجر را درست معرفی نمیکنیم، اخبار کذب جای آن را میگیرد. اینطور که دوستان تعداد مهاجران را اعلام میکنند، از جمعیت خود افغانستان بیشتر میشود. به همین جهت جامعه ایرانی تصور میکند که مهاجران برای کشور تهدید هستند.
هزینههایی که مهاجران برای زندگی در ایران پرداخت میکنند
بخشی از نگرانی مردم یا بهتر بگوییم گزارههایی که در فضای رسانهای و فضای مجازی مطرح میشود این است که مهاجران از منابع و یارانه پنهان استفاده میکنند و افزایش آنها زندگی مردم را به خطر میاندازد. این گزارهها چقدر درست هستند؟ به طور مثال مهاجران از یارانههای درمانی، اقتصادی و سوخت استفاده میکنند؟
اگر بگوییم که مهاجران افغانستانی رایگان در ایران زندگی میکنند و از همه یارانهها بهره میبرند، حرف اشتباهی است. به این جهت که مهاجران افغانستانی در ایران هزینه پرداخت میکنند و اگر از یارانهای استفاده میکنند، هزینه آن را پرداخت کردهاند. مهاجران برای تمدید مدارک، کارت کار و عوارض شهری، هزینه پرداخت میکنند. هزینه درمان مهاجران هم چند برابر دیگران است. در بخش نان ممکن است که از یارانه استفاده کنند. علاوه بر این اموال منقول و غیرمنقولی به نام مهاجر نیست.
مهاجران هزینههای چند میلیونی برای حضور در ایران پرداخت میکنند و حتی اگر نفر اول کنکور شوند باید صفر تا صد هزینه را پرداخت کنند.
بار چنین چیزی روی دوش مردم نیست و در محاسبات دولت باید محاسبه شود. از جهتی با پرداخت هزینه ویزا برای ورود به ایران ارز وارد ایران میشود.
امروز دیپلماسی نفوذ مطرح است و دیپلماسی زور و جنگ پاسخگو نیست. یکی از ابزارهای دیپلماسی نفوذ هم این است که مهاجر بپذیرید و بعد از خو گرفتن این مهاجر با کشور میزبان، وی به مدافعان آن کشور تبدیل میشوند. در هر صورت دوستان افغانستانی هم اذعان دارند که حکومت ایران برای مهاجران هزینه کرده است اما اگر ماشین حساب در دست گرفتیم، همه چیز را حساب کنید و نفع ایران از مهاجران را هم در نظر بگیرید.
جزیرهای عملکردن نهادها در برخورد با مهاجران
جزیرهای عملکردن نهادها در برخورد با مهاجران و نبود نهاد واحدی در مدیریت این موضوع چقدر در این شرایط تاثیرگذار بوده؟
این موضوع خود عامل نابسامانی در حوزه مهاجران بوده است. برای مثال سال گذشته بانک مرکزی خود تصمیم گرفت که حساب مهاجران را مسدود کند و اداره اتباع بارها و بارها نامه نوشت که این کار غیرانسانی است و به منافع اقتصادی هم ضربه میزند و پول در گردش را متوقف میکند اما بانک مرکزی به نامههای اداره امور مهاجران توجه نکرد.
متاسفانه هرکسی خیال میکند که میتواند در مورد مهاجران تصمیم بگیرد. یکی از فلسفههای تشکیل سازمان ملی مهاجران این است که نهاد تصمیم گیرنده در حوزه مهاجران یک سازمان مشخص باشد و هر نهادی ساز خود را نزند. سیاست نظام مشخص است و یک فرماندار، نهاد و یک اداره نباید بتواند به تنهایی تصمیم بگیرد. این برخورد جزیرهای میتواند از اتفاقات بحران بسازد.
رئیس سازمان ملی مهاجرت میگوید که مهاجران افغانستانی مشکلات امنیتی برای کشور ایجاد نکردهاند اما نماینده مجلس جعلیاتی را به مهاجران نسبت میدهد تا رای بیاورد. این یک فوریت است و حضور سازمان ملی مهاجرت را خوش یمن میبینیم.
حضور مهاجران غیرقانونی در ایران چه ابعادی میتواند داشته باشد؟
مهاجر غیرقانونی هر ابعادی دارد زیرا کنترل نشده و مشخص نیست که چه هویتی دارد. به سرعت باید با این موضوع برخورد شود اما این برخوردها باید انسانی باشد و مثلا اگر اردوگاهی در نظر گرفته میشود، این اردوگاه شرایط غیرانسانی نداشته باشد و حتی برخورد با مهاجران غیرقانونی مطالبه مهاجران قانونی در ایران است چراکه حضور این افراد میتواند وجه آنها را خراب کند.
البته مردم نمیدانند که روزانه چندین اتوبوس از نقاط مختلف کشور مهاجران غیرقانونی را به افغانستان بازمیگرداند.
افزایش جمعیت مهاجران افغانستانی را برخی به پیاده نظام طالبان در ایران تعبیر کردهاند و با همین تعبیر شروع به افغانستانی هراسی و تشویش افکار عمومی کردند در این باره چه تحلیلی دارید؟
این موضوع درباره اکثریت مهاجرانی که به ایران آمدهاند، تعبیر دور از ذهنی است. وقتی که طالبان در افغانستان به قدرت رسیده، طبیعی است که طیف اصلی مهاجران کسانی باشند که با طالبان مشکل دارند یا طالبان با آنها مشکل دارد. به لحاظ منطقی این موضوع دور از ذهن است اما ممکن است که چنین شرایطی در مورد مهاجران غیرقانونی وجود داشته باشد. با این حال اقدامی که اخیرا برای شناسایی و مدیریت مهاجران غیرقانونی در حال انجام است، این نگرانی را کم میکند.
تکلیف مهاجران قانونی مشخص است، پس با احتمال عقلی این موضوع بعید اما ممکن است که دستگاههای امنیتی باید این موضوع را رصد کنند که آنها هم کارشان را انجام میدهند. شاید لازم است که پیوست رسانهای و اطلاعرسانی انجام شود تا مردم بدانند که در چه شرایطی هستیم.
یکی از چیزهایی که چالش اخیر را به وجود آورده این است که دوستان ایرانی از خانه خارج میشوند و با جمعیت افغانستانیها مواجه میشوند و چون پیش زمینهای از تبلیغات منفی علیه مهاجران را هم داشته، نسبت به این موضوع نگران میشوند. یک دلیل این موضوع این است که توزیع جمعیتی درستی از مهاجران در کشور صورت نگرفته است و در ۱۶ استان حضور آنها ممنوع است. تراکم بالای مهاجران در برخی مناطق این تصور را ایجاد کرده که در همه جای کشور این شرایط حاکم است و اگر در همه نقاط چنین چیزی باشد، نگران کننده است. اگر توزیع متوازن باشد، مردم با تراکم جمعیتی مهاجران در برخی مناطق مواجه نمیشوند.
اساسا دلیل ترس برخی از جامعه مهاجر چیست؟
ترس ما از جامعه مهاجر این است که بخشی از جامعه مهاجر در جامعه میزبان ادغام نشده چراکه دائما مهاجران از سوی میزبان طرد شدهاند. وقتی جامعه مهاجران در تنگنا نگه داشته شده و اجازه نزدیک شدن به جامعه ایرانی در زمینه آموزش، فرهنگ و غیره داده نشده است، ادغامی صورت نمیگیرد.
جامعه مهاجر میتواند به عضو فعال و پویای جامعه ایرانی تبدیل شود
مشابهت زبانی و دینی وجود دارد و جامعه مهاجر میتواند به عضو فعال و پویای جامعه ایرانی تبدیل شود اما به قدری تنگناها زیاد است که مثلا یک مهاجر برای تشکیل یک دفتر فرهنگی یا کانون دانشگاهی دچار مشکل میشود. ما نه تنها به ادغام جامعه کمک نکردیم بلکه جلوی آن را گرفتیم. بسیار عجیب است که مردمی با اشتراکات بسیار به ایران میآیند اما برای جامعه ایرانی هراسآور است. ما گاهی حتی قانون تسهیلگر هم داشتهایم اما برخورد سلیقهای یک مدیر مانع شده است.
جامعه مهاجر رسانه ندارد و نمیتواند صدای خود را به جامعه میزبان برساند. همه اینها مانع ادغام شده است. یکی از کارهای سازمان ملی مهاجرت میتواند تلاش برای رفع این موانع باشد. بسیاری از مهاجران خود را جزوی از جامعه ایرانی میدانند و اگر این از سمت ما هم وجود داشته باشد، نگرانیها در میان جامعه ایرانی نسبت به مهاجران کمتر میشود.
تا امروز تنها کشوری که برای کمک به زلزلهزدگان افغانستان رفته ایران بوده و ما تاریخ بلندی از یک دلی و یک رنگی داریم که نمیتوان آن را انکار کرد.
انتهای پیام /
نظر شما