به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، پیرغلام اهل بیت عصمت و طهارت ابوالشهیدین مرحوم حاج غلامرضا لشگریان به لقاءالله پیوست.
بیشتر بخوانید:
کشف پیکر ۳ شهید دارای پلاک در فکه
مرحوم لشگریان پدر شهیدان عبدالرضا و مجیدلشگریان است. این دو برادر شهید به فاصله پنج سال از یکدیگر در دفاع مقدس به شهادت رسیدهاند.
حاج غلامرضا در یکی از خاطراتش میگوید که عبدالرضا فرزندش میدانست بنیصدر خائن است. او اینطور تعریف میکرد: "در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی عبدالرضا از نخستین افرادی بود که با بنیصدر مخالفت کرد. او خوب فهمیده بود که بنیصدر خائن است برای همین در میتینگی که در دانشگاه تهران برگزار شده بود در حالی که عکس امام در دستش بود با پوستری علیه بنیصدر توانسته بود خودش را به جلوی صف برساند و سپس این وسایل را بالای سرش برده بود. موافقان بنیصدر و جمعی از منافقان از دست او به شدت عصبانی شده بودند و او را زیر مشت و لگد گرفته بودند اما چون قد و هیکلش ریز بود از مهلکه گریخته بود."
یکی از نکات جالب توجه رفاقت دیرینه عبدالرضا با شهید حسن طهرانی مقدم و برادرش بود. عبدالرضا دو روز پس از شکست حصر آبادان در سرپل «مارد» در پی انفجار مین در آبادان به شهادت رسید.
یا ماجرای سماجت گروهی از اهلسنت برای خاکسپاری «مجید» فرزند دیگرِ حاج غلامرضا در روستای خودشان جالب توجه بود. او در خاطراتش اینگونه گفته بود: "زمانی که قرار بود پیکر مجید را تشییع و به خاک بسپارند گروهی از اهل سنت با مینیبوس به منزل ما آمده بودند و با جدیت تأکید داشتند که باید مجید در روستای آنها در نقده خاک شود. آنها میگفتند که «کاک مجید» شهید ما است و باید در کنار ما باشد. من دلیل این کارشان را نمیدانستم تا اینکه برایم گفتند شبی که مجید را پس از جراحت به روستای آنها منتقل کرده بودند و به شهادت رسیده بود محلی که پیکرش در آنجا قرار داشت به شکل خاصی نورباران میشد. آنها این را میگفتند و معتقد بودند که این مسأله باید دلیلی بر کرامت فرزندم باشد."
شاید قابل توجهترین خاطرات مرحوم لشگریان حضور رهبری در منزلشان باشد که این اتفاق را بهترین لحظه زندگیاش عنوان کرده بود. او میگفت: "اولین روز بهمنماه سال 1394 بود که ایشان در خانه ما حضور یافتند. چند روز قبل از اینکه ایشان تشریف بیاورند به ما خبر داده بودند که قرار است رئیس بنیاد شهید به دیدارمان بیاید و از ما خواستند که همه اعضای خانواده در منزل باشیم. اما چون همزمان با سالروز وفات حضرت معصومه بود، همسرم میخواست به قم برود ولی مجدد اصرار کردند که حاج خانوم نیز در خانه باشند.
من چون تصور میکردم که قرار است رئیس بنیاد شهید بیاید چند مورد را یادداشت کرده بودم تا به ایشان منتقل کنم اما پس از اینکه زنگ منزلمان به صدا درآمد مقام معظم رهبری در سادگی و بدون تشریفات به خانه آمدند من حیرت زده بودم و تمام حرفهایی را که میخواستم بزنم را فراموش کردم. لحظه شگفتانگیزی بود و بسیار خوشحال شده بودم. ایشان یک جلد قرآن را برایمان دست نویس کرده و به ما هدیه دادند.
ای کاش مردم ما قدر چنین رهبری را بدانند، ناشکری نکنند. بیشک اینکه اکنون امنیت در کشور حاکم است به دلیل تدبیرهای ایشان و از جان گذشتگی شهدا است."
برنامه های تشییع و تدفین پدر مرحوم شهیدان لشگریان متعاقباً اعلام خواهد شد.
انتهای پیام/
نظر شما