ابراهیم کوکبی رحمان، استاد دانشگاه و دکتری روان شناسی تربیتی، در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار استانی ایسکانیوز همدان در رابطه با اختلال دو قطبی یا همان بایپولار گفت: مبتلایان به این اختلال، درگیر دوره ها و اپیزود هایی چند روزه از شیدایی و افسردگی می باشند. که این حالات به صورت قطعی درمان نخواهند شد و افراد مبتلا باید به صورت مادام العمر تحت درمان قرار بگیرند. مرحله اصلی درمان، دارو درمانی می باشد اما می توان با روان درمانی و رفتار درمانی، شرایط را هر چه بیشتر و بهتر تحت کنترل در آورد.
در ادامه مصاحبه این استاد دانشگاه، با خبرنگار ایسکانیوز را میخوانید:
》اختلال دو قطبی از منظر روان شناسی چه تعریفی دارد؟
اختلال دو قطبی یا همان بایپولار، یک بیماری با نوسانات خلقی بین شیدایی و افسردگی می باشد. و طی این اختلال، دوره ها و اپیزود هایی چند روزه از شیدایی و افسردگی در افراد مشاهده میشود.
این اختلال در حدود شش درصد از افراد جامعه وجود دارد و افرادی که سابقه خانوادگیِ این بیماری را دارند، احتمال مبتلا شدنشان به این بیماری نسبت به سایر افراد، هفده تا بیست و پنج درصد بیشتر است و این بیماری به صورت یک طیف از خفیف تا شدید شناخته می شود. هر بیمار با توجه به علائمی که از خود نشان می دهد، در یک نقطه از این طیف قرار میگیرد.
》علت ایجاد این اختلال در افراد چیست؟
علت اصلی و دقیق این اختلال تاکنون به صورت قطعی شناخته نشده است. اما طبق تحقیقات، اختلالات ژنتیکی و بد کارکردیِ شیمیایی مغز به دلیل کمبود نمکی به نام لیتیم، مهم ترین و اصلی ترین علل ایجاد این بیماری میباشند.
》روش درمان اختلال دو قطبی به چه صورت میباشد؟
با توجه به اینکه بیماری بایپولار یا دو قطبی، یک اختلالِ ژنتیکی است، قدم اول درمان آن دارو درمانی می باشد و در قدم بعدی روان درمانی، رفتار درمانی و گروه درمانی میتوانند برای این بیماران موثر واقع شوند.
نکته دیگر اینکه درمان این بیماری به طور قطعی و دائمی اتفاق نمی افتد و در اصل، این بیماری برگشت پذیر میباشد. و افرادی که درگیر این بیماری هستند باید با تجویز پزشک به صورت مادام العمر دارو مصرف کنند و در دوره های مختلف با مراجعه به پزشک متخصص دوز داروهای خود را تغییر دهند.
اما برای تاثیر بیشتر و بهتر داروها و همچنین عملکرد بهتر بیماران، بهتر است جلسات روان درمانی و رفتار درمانی به عنوان مکملی برای داروها، برگزار شود.
》در اختلال دو قطبی، کدام بخش از مغز بیماران، درگیر میشود؟
حالات شیدایی و افسردگی که در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی ایجاد می گردد، ناشی از بد عملکردیِ لوب پیشانی مغز می باشد.
لازم به ذکر است که لوب پیشانی، وجه تمایز انسان از سایر موجودات محسوب می شود و چهل درصد از مغز را تشکیل می دهد. در اصل بزرگ ترین بخش مغز است.
دقت و توجه، تمرکز، بازدارندگی، سازماندهی، برنامه ریزی و انعطاف پذیری از جمله کارکرد های اجرایی می باشند که در لوب پیشانی مغز صورت می گیرند و دقیقا همین کارکردهای اجرایی هستند که در اختلال دو قطبی تحت تاثیر قرار میگیرند و فرد را دچار مشکل میکنند.
》علائم اختلال دو قطبی چیست؟
در افراد مبتلا، عدم بازداری دیده میشود. به این معنی که این افراد کارهایی با ریسک بسیار بالا انجام میدهند و تصمیمات منطقی نمی گیرند و به عواقب و پیامدهای تصمیمات و فعالیت هایشان، فکر نمی کنند و به همین دلیل در بسیاری از مواقع، دچار مشکل میشوند.
این افراد، هم حسی یا همدلی ندارند. یعنی درکی از احساسات خود و دیگران ندارند. در نتیجه دچار خشکی در رفتار می شوند و رفتاری خود محورانه، سخت و عاری از هرگونه همدلی و صمیمیت را از خود نشان می دهند و در روابط بین فردی، سایرین آنها را به عنوان افرادی خودشیفته و خودخواه می شناسند. بنابراین، این بیماران عمدتا نمیتوانند روابط دوستانه و دو طرفه و صمیمی داشته باشند.
افرادی که با این بیماران معاشرت دارند، در اکثر مواقع ناچار به اطاعت از این افراد می شوند. چون افرادِ دچار اختلال دو قطبی، همواره حالتی متعصبانه، تحکمی و تدافعی دارند.
همچنین این افراد انعطاف پذیری ندارند و همواره نسبت به باورها و عقاید خود، بسیار متعصبانه رفتار میکنند.
رفتارهای خودانگیخته که بدون برنامه ریزی قبلی و بدون فکر و هدف صورت می گیرد، در رفتارهای این افراد به وفور مشاهده میشود. که دلیل عمده آن، انرژی بسیار بالای آنها است.
یکی دیگر از علائم اختلال دو قطبی، عدم تنظیم هیجانات و عواطف در مبتلایان، می باشد. و این افراد بیش از اندازه حساس می باشند.
■ اگر بخواهیم علائم اختلال دو قطبی را به صورت تیتر وار بگوییم، می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
● حساسیت بیش از حد
● عدم انعطاف پذیری در رفتار
● عدم بازداری
● اختلال در توجه، تمرکز و دقت
● عدم همدلی و همراهی و درک متقابل
● ناتوانی در تنظیم عواطف و خلق و خو
● داشتن کنش ها و واکنش های انفجاری و تکانشی
● تعصب بسیار زیاد نسبت به باورها و عقاید خویش
》فرمودید که بیماران درگیر اختلال دو قطبی، دوره های شیدایی و افسردگی را پشت سر میگذارند. تفاوت این دوره ها در چیست و افراد در این دورهها چه حالاتی دارند؟
در دوره شیدایی بیماران دچار هیجان و انرژی و توان بسیار بالایی می شوند که بی خوابی، پر توانی، پر تحرکی، حواس پرتی، کنش ها و واکنش های تکانشی و انفجاری، رفتارهای هیجان زده، اعتماد به نفس بسیار بالا، عدم تعادل در رفتار و اقدامات بی هدف را به همراه دارد. که همه اینها موجب می گردد فرد بی هدف و غیر منطقی و پر ریسک عمل کند. همچنین در طول این دوره، هجوم ایده ها و افکار بر ذهن بیماران، بسیار زیاد است.
در دوره افسردگی، دچار بی انگیزگی، عذاب وجدان، اعتماد به نفس پایین، پوچی و حقارت می شوند و سطح انرژی در این دوره به شدت افت پیدا میکند.
در کل این دو دوره بر عکس یکدیگر میباشند.
》آیا میزان شیوع و نوع بروز و ظهور این بیماری در زنان و مردان یکسان می باشد؟
با توجه به تحقیقات، این بیماری در مردان و زنان به صورت مساوی دیده میشود.
اما در مورد نوع بروز و ظهور آن باید بگویم که در مردان حالت شیدایی ( بایپولار نوع یک ) و در زنان حالت افسردگی ( بایپولار نوع دو ) بیشتر مشاهده میگردد.
همچنین دوره شیدایی در زنان نسبت به مردان کوتاهتر میباشد.
در اصل ما در مردانِ دچار اختلال دو قطبی، بیشتر شاهد رفتارهای خشن و پرخاشگرانه مانند سو مصرف و خودکشی هستیم.
اما در زنانِ مبتلا، بیشتر حالت های اعلام نیاز به توجه و محبت، ترس و خودکشی های ناموفق بروز میکند.
》این بیماری عمدتا در چه رده سنی قابل تشخیص است؟
ایجاد این بیماری و یا فعال شدن ژن مربوط به آن، عمدتا در رده سنی نوجوانی تا دهه سی، اتفاق میافتد.
اما احتمال اینکه این اختلال در نوجوانی شناسایی نشود، وجود دارد. زیرا در دوران نوجوانی افراد تحت فشارهای روحی و روانی مختلف قرار می گیرند. مثل فشار هم سالان، شرایط سخت انتخاب رشته و شغل و... که همه این فشارها، استرس و اضطراب ها ممانعتی برای شناسایی این بیماری ایجاد می کنند. و حتی در بسیاری از موارد، به اشتباه، بیماری افراد، افسردگی تشخیص داده میشود.
》بنابراین طبق گفته های شما تشخیص این بیماری از درجه سختی بالایی برخوردار است؟
بله. تشخیص این بیماری بسیار سخت و برای افراد متخصص یک حدس خردمندانه است. و تشخیص توسط اشخاص غیرمتخصص شاید در حد یک برچسب زدن به فرد باشد و قطعا نیاز به بررسی های بیشتری خواهد داشت.
》سخن پایانی:
باید بدانیم که افراد درگیر این اختلال، افرادی بسیار حساس محسوب میشوند و در بسیاری از موارد، بخش زیادی از رفتارهایشان، تحت کنترل خودشان نیست. بنابراین نه تنها باید تحت درمان توسط روان پزشک و روان شناس قرار بگیرند، بلکه ما نیز در برخورد با آنها، باید میزان حساسیت و شرایط سخت آنها را درک کنیم و کمی انعطاف پذیرتر باشیم تا به نقطه ای بحرانی، نرسند. همچنین از برچسب زدن های بیهوده که شرایط آنها را سخت تر می کند، خودداری کنیم.
خبرنگار: نازنین مولایی منظر
انتهای خبر/
نظر شما