ایسکانیوز - گروه فرهنگی - سیفالله نجاریان: این روزها که اوضاع اقتصادی و معیشتی کشور در شرایط خوبی نیست و بسیاری از این وضعیت به تنگ آمدهاند؛ برخی که تواناییهایی دارند به گزینه مهاجرت فکر میکنند، اتفاقی که کار راحتی نیست و نباید فردی که دست به این انتخاب میزند را سرزنش کرد، بلکه باید از کسانی که مسبب پیش آمدن چنین شرایطی هستند بازخواست کرد که با بیتدبیری موقعیتی ایجاد کردهاند که فرد دست به ترک وطن میزند، اما این تمام حرف نیست. اگر از سختی مهاجرت بگذریم و مسببان شرایط را هم معرفی کنیم نباید فراموش کرد که هدف و انگیزه از مهاجرت چیست؟ شاید ایجاد شرایط متعادل برای زندگی یکی از گزینههای مهاجرت باشد که اتفاقا متون دینی نیز به آن توصیه کردهاند اما برخی بدون اینکه شرایط هجرت را بدانند دست به چنین حرکتی میزنند و از چاله به چاه میافتند.
همانطور که گفته شد این روزها بسیاری گزینه مهاجرت را فعال میکنند و مقصد دیگری از کره خاکی را برای ادامه زندگی انتخاب میکنند، در این بین هنرمندان هم دیده میشوند. حالا چندی است خبر میرسد که اهالی موسیقی دست به مهاجرت میزنند، خبر مهاجرت مانی رهنما و همسرش شاید طی چند وقت اخیر بیشترین توجه را به خود جلب کرد. خوانندهای که با خواندن برای حسن روحانی در کمپین انتخاباتی او شرکت کرده بود و با سفر به ترکیه از اواخر سال قبل زمزمههای مهاجرتش به گوش میرسید تا اینکه در صفحهاش در اینستاگرام آن را رسمی کرد.
مهدی مدرس دیگر خوانندهای است که این روزها خبر مهاجرتش به گوش میرسد. خواننده پاپی که فعالیتش را از سالهای دهه هشتاد آغاز کرده بود و با انتشار آلبوم و تکآهنگ فعالیت میکرد که حالا صدای مهاجرتش به گوش میرسد. این اتفاق را درباره برخی هنرمندان و چه در سینما و چه در موسیقی نیز شاهد بودهایم که برخی تکذیب شد و برخی نیز تلویحا تایید کردند. اما حرفی که مد نظر است گفته شود این است که مهاجرت برای یک هنرمند چه نتیجهای در بردارد؟
با مرور سابقه مهاجرت هنرمندان برای مثال در موسیقی میبینیم که عملا چیزی جز کمرنگ شدن آنها در سایه نامهای مهم آنسوی آب نیستیم. شادمهر عقیلی یکی از کسانی است که دست به مهاجرت زد و هرچند روند معقولی را طی کرد ولی در برابر چهرههایی که آن سوی آب فعال بودند درجه یک محسوب نشد و نتوانست آن اعتباری که در داخل داشت کسب کند. روند حرکت هنری شادمهر عقیلی را اگر مرور کنیم که باید گفت از نسل جدید خوانندگان پاپ پس از انقلاب اسلامی محسوب میشد، میبینیم شاید اگر مانده بود اعتبار هنری بیشتری کسب میکرد و موفقیتهای بیشتری در انتظارش بود. این را درباره نامهای دیگری هم که رفتن را به ماندن ترجیح دادند میتوان گفت.
حتی درباره هنرپیشهها نیز میتوان چنین نموداری را متصور بود. بازیگران و کارگردانهای درجه دو و سه که به سودای رسیدن به موقعیتهای مالی و هنری، گزینه مهاجرت انتخابشان بود ولی در عمل موفقیتی کسب نکردند و با سرشکستگی به کشور بازگشتند. رابعه اسکویی یا مهدی مظلومی که دست به مهاجرت زدند و پس از مدتی به کشور بازگشتند از نامهایی هستند که میتوان در این مورد به آنها اشاره کرد. مهاجرتی که آوردهای جز فراموشی برایشان نداشت. حتی میتوان به چهرهای مانند گلشیفته فراهانی که در اوج شکوفایی قرار داشت ولی گزینه مهاجرت را انتخاب کرد و به مرور تبدیل به چیزی غیر از آنی شد که برایش دست به مهاجرت زده بود و احتمالا از خاطره جمعی مخاطب عادی، که کاری به حواشی سیاسی و اجتماعی ندارد و مخاطب یک هنرمند است، پاک شده باشد! در حالی که اگر نرفته بود و ماندن را انتخاب کرده بود در هر زمینهای که میخواست میتوانست اثرگذار باشد و یکی از ستارههای مهم سینمای این روزگار باشد در حالی که امروز نه یادی از او میشود نه کسی خاطره تازهای از او دارد! این سیاهه تمامی ندارد و میتوان اسامی بیشتری به آن افزود ولی ذکر اسامی به منظورت تقریب به ذهن بود نه یادآوری آنها! مهاجرتی که با آرزوی رسیدن به سرزمینهای درخشان آغاز شد ولی در عمل چیزی دیگری را تجربه میکنند.
در مجموع شاید باید آن ضربالمثل که میگوید «رفتهها پشیمانند» را برای بسیاری از هجرتکنندگان به کار برد که شاید خودشان در زبان به آن معترف نباشند ولی شرایطی که مهاجرت رقم زده این نکته را تایید کند که آنها از رفتنشان سخت پشیمانند!
انتهای پیام/
نظر شما