به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ شیده دشتی متولد سال ۱۳۶۱ در تهران است. دبستان و راهنماییاش را در مدرسه شهید بهشتی و دبیرستان را در مدرسه کوشش خواند و تا سوم دبیرستان را در ایران تحصیل کرد.
از نظر خودش، مهمترین اتفاق زندگیاش به دوران بعد از مهاجرت و سختیهای آن برمیگردد؛ زمانی که ۱۷ سال داشت و به همراه مادر و خالهاش به آمریکا سفر کرد و نداشتن پول و پشتوانه و ندانستن زبان و سیستم این کشور آنها را با چالشهای بسیاری مواجه کرد. دو سال طول کشید تا توانستند اقامتش را در آمریکا بگیرند و شیده بتواند از بورسهای تحصیلی برای ادامه تحصیل در دانشگاه استفاده کند.
در ابتدا به دلیل اینکه اقامتش را نگرفته بود، از طریق عموی مادرش در دانشگاه بلومزبرگ چند واحد درسی محدود را گذراند. اما بعد از گرفتن اقامت، به دانشگاه کرنل رفت و دوباره لیسانسش را این بار در رشته عمران یا راه و ساختمان شروع کرد. برای دوره فوق لیسانس به دانشگاه برکلی در کالیفرنیا رفت و تا دوره دکتری را آنجا گذراند.
سال آخر دوره لیسانس بود که زلزله بم در ایران اتفاق افتاد و این موضوع باعث شد که به رشته زلزله علاقهمند شود. در عین حال کلاسی در رشته مهندسی خاک و سنگ با یکی از استادهای خوب دانشگاه گرفته بود و آن موقع بود که تصمیم گرفت رشته زمینفناوری یا ژئوتکنیک و زلزله را برای کارشناسی ارشد و دکتری انتخاب کرد.
وی از ژانویه ۲۰۱۱ تاکنون دانشیار (Associate Professor) دانشگاه کلرادو بولدر در همان رشته عمران است و حدود یک سال پیش یک مرکز تحقیقاتی را در زمینه مهندسی و ترکیب آن با رشتههای دیگر جامعهشناسی تاسیس کرد تا راهکارهای مربوط به ساخت سازه در شرایط مختلف اجتماعی و تاثیر آنها روی اقشار آسیبپذیر جامعه ارائه دهد.
مصاحبه ما را با این محقق و نخبه ایرانی میخوانید:
تاکنون چه دستاوردها یا کارهای پژوهشی مهمی داشتهاید؟
در این ۱۰ سال استادیام، به غیر از تز دکتریام، با همکاران و دانشجوهایم روی پروژههای زیادی با موضوعات مختلف کار کردهام که اکثر آنها به زلزله مربوط میشوند. با این حال اخیرا روی خطرات طبیعی و تاثیر سازهها روی یکدیگر در زمان وقوع حوادث طبیعی مانند زلزله متمرکز شدهام.
کارهای پژوهشی مربوط به زلزله که من در آن مشارکت داشتم، در مورد واکنش بین خاک، سازه و سازههای زیرزمینی مثل تونل بوده است. در این پژوهشها بررسی میکنیم که ساختمانهای بلند در شهرهای بزرگ در زمان وقوع زلزله چطور روی هم و سازههای زیرزمینی مثل تونل یا لولهکشی اثر میگذارند.
طبیعتا ساختمانها در کنار یکدیگر قرار میگیرند و چون پی همه آنها زیر خاک است، با هم واکنش دارند و روی هم تاثیر میگذارند و رفتارهایی که در زمان وقوع زلزله با هم دارند، اثرات زیادی روی تخریب دارند. نتیجه این کار پژوهشی ارائه راهکارهایی است که تخمین بزنیم مثلا اثر یک سازه ۵۰ طبقهای روی تونل مترو در زمان وقوع زلزله چیست. کارهای دیگر ما نشان میدهد که راهکارهای موجود در زمینه ساخت سازه روی خاکهای روانگرا هم اشتباه و هم خطرناک است و طرحهای جدیدی را در این زمینه ارائه کردیم که در آن برای اولین بار موقعیت ساختمان، پیچیدگی خاک و محاسبه احتمال نشست نیز مدنظر گرفته شده است.
چندی پیش جایزه والتر هوبر را از سوی انجمن مهندسان عمران آمریکا گرفتید. کدام کار پژوهشی باعث شد که این جایزه را از آن خود کنید؟
نوعی خاک به نام روانگرا وجود دارد که در شرایط عادی مشکلی ندارد، ولی موقعی که زلزله یا شرایطی شبیه به زلزله پیش میآید، مثل آب رفتار میکند و در نتیجه سازههای روی آن شبیه به قایق حرکت میکنند، خیلی تکان میخورند و رفتارهای ناامنی را از خود نشان میدهند و باعث صدمات جبرانناپذیری به زیربنای همه ساختارهای جامعه میشوند؛ از جمله خود سازه و پی و شبکههای برقرسانی و آبرسانی و زیرساختهای شهری. کاری که ما کردیم تخمین نشست این سازهها روی خاک روانگرا در زمان وقوع زلزله و همچنین پاسخ به این سوال بود که اگر بدانیم نشست بیش از حد است، چطور آن را ترمیم کنیم.
در این پروژه نشان دادیم که راهکارهای کنونی هیچ کدام کارآیی درستی ندارند و مکانیسم کل قضیه را در نظر نمیگیرند و این موضوع میتواند خطرناک باشد. به طور مثال در زلزله کرایستچرچ در نیوزیلند که در سال ۲۰۱۰ اتفاق افتاد، با وجودی که از متدهای مهندسی جدید در ساخت سازه استفاده شده بود، صدمات بسیاری به همراه داشت. ما با اثبات اینکه این متدها درست نیستند، سعی کردیم از چند طریق مختلف تحقیقاتی استفاده کنیم تا راهکار بهتری را هم برای تشخیص نشست سازه و هم ترمیم آن ارائه دهیم که این کار حدود ۱۰ سال طول کشید.
لطفا در مورد جایزه والتر هوبر توضیح دهید.
این جایزه به محققان یا استادان دانشگاه زیر ۴۰ سال رشته عمران تعلق میگیرد و از آنجا که عمران رشته وسیعی است، ژئوتکنیک فقط بخشی از آن به شمار میرود. آب و محیط زیست هم جزو این رشته میشود. بنیاد این جایزه نتایج تحقیق محققان و تاثیر آنها هم روی محققان دیگر و هم روی ارتقای مهندسی را بررسی و بر همین اساس معمولا هر سال سه تا چهار نفر را انتخاب میکند.
برنامه پژوهشی که هماکنون در حال انجام آن هستید، چیست؟
یکی از کارهایی که خیلی هیجانش را دارم، راهاندازی مرکزی است که به تازگی آن را تاسیس کردهام. سال ۲۰۱۸ یعنی زمانی که به مقام استاد دائم ارتقا پیدا کردم، به ETH یا موسسه فناوری فدرال سوئیس در زوریخ سفر کردم و سعی کردم با دانشگاههای مختلف اروپا و حتی چند مرکز در ایران ارتباط بگیرم و نتیجه کاریام را ارائه دهم. در این مدت ایدههای جالبی به نظرم آمد و در سفری که به ایران آمدم، به پیچیدگی کار مهندسی بیشتر فکر کردم و بعد این فرصت را پیدا کردم تا هدف کاری و علاقهمندیهایم را دنبال کنم.
بعد از اینکه به بولدر برگشتم، با همکاری چند استاد دیگر در زمینه مهندسی و جامعهشناسی، مرکزی را افتتاح کردم به اسم RISE که معادل آن به فارسی «زیرساخت انعطافپذیر با پایداری و برابری» میشود و سه هدف را دنبال میکند؛ برگشت به شرایط قبل یا بهتر از قبل زلزله یا حادثهای شبیه به زلزله، آن هم به صورت پایدار و کم کردن مصرف انرژی که در نتیجه آن محیط زیست نیز در نظر گرفته میشود و در شرایط برابری و عدالت اجتماعی که فارغ از جنسیت و ملیت و مذهب میشود.
در این مرکز، اساتید از دپارتمانهای مختلف از مهندسی گرفته تا علوم اجتماعی، روانشناسی، جغرافی و معماری همکاری میکنند تا پروژههایی را تعریف و پیادهسازی کنند و به طور همزمان به سه هدف این مرکز که در قبل اشاره کردم، برسند. این امر ایدهها و کارهای جالبی را به وجود آورده است، چون تاکنون مهندس عمران در کنار جامعهشناس و روانشناس قرار نگرفته است. تجربه ثابت کرده، اشتباهات کارهای مهندسی در جوامع و گروههای مختلف به ویژه در قشر محروم و آسیبپذیر تاثیر منفی بسیاری داشته و ما در این مرکز سعی داریم این تاثیرات منفی را به حداقل برسانیم. این مرکز در ژوئیه سال گذشته افتتاح شد و کمتر از یک سال از فعالیت آن میگذرد.
معمولا در اوقات فراغت چه کارهایی انجام میدهید؟
چند وقتی است که سعی میکنم آخر هفتهها کار نکنم و خیلی تجربه خوبی به دست آوردهام. سعی میکنم شنبه و یکشنبه کاری به غیر از خواندن مقالات تکنیکی و کاریام انجام دهم. اگر چیزی میخوانم، کاملا بیربط به حوزه کاریام باشد و این کار را به بقیه هم پیشنهاد میکنم.
در اوقات فراغت ترجیح میدهم به همراه همسرم و سگ هاسکیام به اسم باران به کوههای اطراف خانهمان برویم، یا پیادهروی میکنم یا میدوم. اخیرا خانهمان را عوض کردهایم و سعی میکنم بخشهایی از خانه را خودم رنگ بزنم که برایم واقعا لذتبخش است.
چه فیلمهایی میبینید و چه کتابهایی میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
تازگیها کتابهایی که میخوانم در مورد شرایط اجتماعی آمریکاست و مخصوصا مربوط به زیرساختهای شهری و اثر آن روی نژادها و طبقات مختلف جامعه و میزان آسیبپذیری آنها میشود. قبل از آن هم کتابهای تاریخی و رمانهای تاریخی زیاد میخواندم.
فیلم هم خیلی دوست دارم. آخرین فیلمی که دیدم و دوستش داشتم «دو پاپ» با بازی آنتونی هاپکینز است.
شرایط قرنطینه به دلیل شیوع کرونا چه مزیتهایی برای شما داشته؟ آیا توانستهاید به کارهایی که قبلا نتوانسته بودید برسید؟
شرایط قرنطینه به طرز جالبی برایم وقت ایجاد کرد، چون دیگر مجبور نیستم فاصله بین خانه تا سرکار و برعکس را رانندگی کنم، یا از یک ساختمان به ساختمان دیگر برای شرکت در جلسات مختلف بروم. از طرف دیگر کلاسهای درسیام همه آنلاین شدهاند و تمام جلسات روی پلتفرم زوم برگزار میشود. همین امر باعث شد که بیشتر به غذاهای سالم رو بیاورم و بیشتر آشپزی کنم و بیشتر به خودم برسم. همینطور روی پروپوزالهای بیشتری فکر و کار کردم. قبلا زیاد وقتی برای فکر کردن عمیق نداشتم.
از نظر شما دانشمندان ایرانی از نظر علوم و فناوری در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
من خیلی نمیتوانم به این سوال جواب بدهم، چون خیلی در موردش اطلاعی ندارم. اما از آنجا که بعضی از مقالات محققان ایرانی به دستم میرسد تا برای یکی از ژورنالها بررسی کنم، میبینم که کار و ایده قوی است، اما طرز بیان و نشان دادن کار اصلی مقاله خیلی مشکل دارد. در نتیجه خیلی اوقات میبینم که یک مقاله پتانسیلش را دارد، اما به دلیل طرز بیان بد به چاپ نمیرسد. البته سطح علمی محققان ایرانی را نمیتوان زیاد سرزنش کنم، چون در ایران با سرمایهگذاری ملی و امکانات آزمایشگاهی محدودی مواجه هستند. با این حال با توجه به ارتباطاتی که با محققان ایرانی دارم، میبینم که آنها حداکثر سعی خودشان را میکنند تا با وجود تمام محدودیتهای پیش رویشان، کار پژوهشی درست و خوبی ارائه دهند.
به غیر از این، عدم آشنایی با زبان انگلیسی و فرهنگ نوشتن مقاله و پرداختن به نکات ضروری مقاله در میان محققان باعث شده که خیلی عقب بیفتند.
با برخی از محققان خارج از کشور که صحبت کردم، به مورد ناآشنایی محققان ایرانی به طرز نوشتن مقاله اشاره کردهاند، فکر میکنید دلیل این امر چیست؟
در دانشگاههای آمریکا، استاد راهنما، دانشجو را با تمام مراحل نوشتن مقاله آشنا میکند. به طور مثال خود من در تمام مراحل نوشتن مقاله و پایاننامه به دانشجویم کمک میکنم، چون دانشجو در آغاز، چیزی از نوشتن مقاله نمیداند. از نحوه نوشتن تا تحقیق کردن و همینطور ارائه دادن مقالهاش در یک کنفرانس او را راهنمایی میکنم. نمیدانم سیستم راهنمایی دانشجوها توسط اساتید در دانشگاههای ایران به چه شکلی است، ولی لااقل میدانم که در اینجا نتیجهای که از کار دانشجوی دکتری میبینید، نتیجه راهنمایی شدید استاد راهنمایش است. به شکلی که وقتی دانشجو درسش تمام میشود، تمام کارهای تحقیق و نوشتن مقاله را یاد میگیرد و خودش میتواند در دوره پستدکتری مقاله بنویسد یا دانشجوهای خودش را راهنمایی کند.
شما گفتید که مقالات علمی را در ژورنالها بررسی میکنید، لطفا بگویید در کدام ژورنال علمی فعالیت میکنید و سمتتان چیست؟
اکثر کسانی که در اینجا دکتری میگیرند، برای بررسی مقالات به ژورنالهای مختلف دعوت میشوند. به طور مثال نشریه ASCE (انجمن مهندسان عمران آمریکا) چندین مجله زیرمجموعه دارد. ژورنالی که به زمینه کاری من میخورد، مجله «مهندسی ژئوتکنیک و ژئو محیط» است که یکی از معتبرترین مجلات دنیاست. در آمریکا زمانی که دکتری را میگیریم مرتب برای بررسی مقالات به مجلات دعوت میشویم و هماکنون بیشتر دانشجوهای دکتری من هم در این مجلات مشغول به بررسی مقالات هستند. در ابتدا بعضیها به عضویت هیات تحریریه مجله درمیآیند و ممکن است بعدا از آنها به عنوان همیار ویراستار (associate editor) و یا مقامات بالاتر دعوت به همکاری شود.
شما قبل از اینکه تحصیلات دانشگاهی را شروع کنید، مهاجرت کردید و بالتبع با سیستم آموزش عالی در ایران آشنایی ندارید. اما با این حال با دانشجوهای ایرانی سروکار دارید. به نظرتان نظام آموزش عالی در ایران با آمریکا چه تفاوتهایی دارد؟
به نظر من سیستم آموزش عالی در ایران هم مزایا دارد و هم معایب. واقعیت این است که ایرانیها جزو بهترین دانشجوهایی هستند که هر سال وارد دانشگاه در گروههای مختلف میشوند؛ البته بیشتر دانشجوهایی که از زمان لیسانس یا فوقلیسانس برای گرفتن دکتری به اینجا میآیند. به شخصه زیاد نمیبینم در زمینه علمی و تکنیکی، کسی به پای دانشجوهای ایرانی برسد.
نکتهای را که دوست دارم بگویم، این است که به طور کلی مهاجرت و درس خواندن در آمریکا کار آسانی نیست، اما دانشجوهای ایرانی آنقدر با مراحل سخت در ایران مثل کنکور دست و پنجه نرم کردهاند که زمانی که به دانشگاههای اینجا میآیند، بعضیها کشش کار جدید را ندارند و در یکی دو سال اولی که به آمریکا میآیند، برایشان سخت است که با همان حجم کاری در ایران جلو بروند. یا تصور میکنند که باید راه پیشرفت را میانبر بزنند. خیلیها اولش شوکه میشوند و نمیدانند که باید چه کار کنند و صبر و تحمل ندارند. در صورتی که در اینجا بهترین دانشجوهای دنیا جمع شدهاند و با هم رقابت میکنند و انگار که از اول کنکور دوباره باید شروع به کوشش و تلاش کنند. البته ناگفته نماند که اکثر این افراد بعد از اینکه یکی دو سال میگذرد و آن شوک اولیه را پشت سر میگذارند، در کار و تحصیلشان خیلی موفق عمل میکنند.
میزان حقوق شما نسبت به درآمد افراد متوسط جامعه آمریکا چقدر است؟ چه بخشی از آن را دانشگاه میپردازد و چه بخشی از آن را پروژههایی که انجام میدهید، تامین میکند؟
در آمریکا نابرابری از نظر درآمدی خیلی زیاد است. با این حال اگر بخواهیم کسی با تخصص و سابقه کاری من را با کسی که در شرکتی مشغول به کار است، مقایسه کنیم، حقوق استادان دانشگاهی شاید بالاتر باشد. البته این موضوع به رشته هم خیلی بستگی دارد. مثلا درآمد افراد حوزه علوم کامپیوتر و رشته حقوق در شرکتهای خصوصی بیشتر از دانشگاه است، اما در رشته مهندسی عمران، حقوق استادها بالاتر است.
حقوق من در طول ۹ ماه سال تحصیلی ۱۲۰ هزار دلار است و دانشگاه آن را میپردازد. ولی برای سه ماه تابستان، اگر خودم پروژهای داشته باشم، حقوقم از آن تامین میشود. منبع مالی بیشتر پروژههایی که من گرفتهام، بنیاد ملی علوم بوده است. هر سال چندین پروپوزال مینویسیم. با رقابت خیلی بالا بعضی از آنها انتخاب میشوند. خیلی اوقات هم نمیشوند. بیشتر بودجهای که از سوی بنیاد به ما تعلق میگیرد، صرف دانشگاه و درآمد دانشجو میشود و مقداری هم برای یک ماه تا یک ماه و نیم تابستانمان باقی میماند.
از شرکتهای تحقیقاتی هم چندین بار فاند گرفتهام که این موضوع با مهندسی مشاور در رشته ما فرق دارد. گاهی هم به عنوان مهندس مشاور فعالیت میکنم.
شاید دلیلی که خیلی از محققان نمیتوانند آنطور که باید و شاید تحقیقات خوب در سطح بینالمللی داشته باشند، این است که حقوق دانشگاه در ایران خیلی کم است و آنها مجبورند خیلی از وقتشان را صرف کار مهندس مشاور کنند به جای تمرکز کافی در کارهای پژوهشی.
تعداد پروپوزالهایی که سالانه مینویسید چقدر است؟
من و خیلی از همکارانم در سال حدود ۱۰ پروپوزال یا بیشتر مینویسیم و در واقع، بیشتر وقتمان خارج از درس دادن و راهنمایی دانشجوهای تحقیقاتی، به نوشتن پروپوزال صرف میشود. چون دانشگاه هر سال ما را ارزیابی میکند و براساس مقالات و کارهای پژوهشی که میگیریم، میتوانیم ارتقا پیدا کنیم. به همین دلیل دانشگاه انتظار پروژههای زیاد و پرپولی را دارد. مثلا از ۱۰۰ هزار دلاری که برای تحقیق فاند میگیریم، ۵۰ هزار دلار آن به دانشگاه تعلق میگیرد و دانشگاه آن را برای فراهم کردن امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی آن را صرف میکند. ۵۰ هزار دلار آن هم بابت حقوق دانشجو و خودم میشود. به همین دلیل، فشار زیادی روی استادهاست تا مثل کارخانه، تعداد بیشتری پروپوزال تهیه کنند و برای دانشگاه پول بیاورند.
اگر بخواهید از شرکتی فاند تحقیقاتی بگیرید، روند کار چگونه است؟ آیا خود شرکت اعلام میکند که نیاز به تحقیق دارد یا خود شما پیشنهاد میدهید؟
من بیشتر با شرکتهای خصوصی به عنوان مهندس مشاور فعالیت کردهام و برای کار ما گرفتن فاند تحقیق از شرکتها کار بسیار سختی است. من فقط یک بار توانستم از شرکت خصوصی فاند پژوهشی بگیرم، آن هم از سوی یک شرکت کاملا تخصصی در کالیفرنیا بود که اکثر کسانی که در آن مشغول به کار هستند، دکتری دارند. این شرکت با شرکت آب و برق لسآنجلس یک مشکل علمی را مشخص کردند و از دانشگاههای آمریکا خواستند به منظور گرفتن فاند پژوهشی برای حل این مشکل وارد رقابت شوند. از آنجا که فقط سه دانشگاه در آمریکا این آزمایشگاه را داشت و دانشگاه کلرادو- بولدر یکی از آنها بود، اعلام کردیم با این بودجه و امکانات برای این مشکل علمی راهکار ارائه میدهیم. پروپوزالی تهیه کردیم و در رقابت با دو دانشگاه دیگر برنده شدیم.
چه توصیهای به خانمهای جوان ایرانی دارید؟
زنان ایرانی هیچ احتیاجی به توصیه ندارند، چون کارشان درست است. اما اگر یک موقع ببینیم که در کارشان به اندازه مردها جلو نرفتهاند، لزوما تقصیر آنها نیست. شرایط جامعه، فرهنگی و تاریخی روی آنها تاثیر گذاشته است. به نظرم اگر سدهای سر راه زنان جوان ایرانی را برداریم، فرقی بین آنها و مردها نیست.
گاهی اوقات در زندگیتان دلسرد میشوید. چه چیزی باعث میشود که در این شرایط خودتان را بازیابی کنید و به هدف یا مسیر زندگیتان برگردید؟
تصویری که از هدفم میسازم، خیلی به من انگیزه میدهد. در جامعهای مثل آمریکا با تمام مشکلاتی که دارد و رقابت وحشتناکی که حاکم است، اکثر مواقع میتوانید مسیر پیش رویتان را ببینید و اگر مسیر را با تلاش و کوشش پیش ببرید، به احتمال زیاد به هدفتان میرسید. این تصویر از آینده خیلی به من انرژی میدهد.
در خبرها دیدم که شما حدود دو سال پیش برای شرکت در سمیناری به ایران آمدید. آیا همکاریهای دیگری نیز با دانشگاههای ایران دارید؟
زمانی که در فرصت مطالعاتی سبتیکال، به چند کشور سفر کردم، یکی از آن کشورها ایران بود. به اساتیدی که در ایران میشناختم، ایمیل زدم که به مدت دو هفته به ایران میآیم و میتوانم یک سمینار بگذارم. با این حال، همکاری خاصی را شروع نکردیم.
به نظر شما پیامرسانها چه تاثیری روی ما گذاشتهاند؟
برای شخص خودم خیلی مفید بوده، چون من و همسرم خیلی از خانواده دوریم و این ابزار باعث شده که با آنها ارتباط داشته باشیم.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟
در حال حاضر تمرکزم روی اهداف کاریام است و آرزویم این است که مرکز RISE را که تاسیس کردم، به درآمدزایی برسد و خودش خرج خودش را دربیاورد و آن را به حدی گسترش بدهیم که بنیاد ملی علوم از آن حمایت کند.
آرزویم برای دنیا، به وجود آمدن آزادی است تا همه آنطوری که میخواهند زندگی کنند.
آیا دوست دارید به ایران برای زندگی برگردید؟ فکر میکنید چه شرایطی باید مهیا شود تا برگردید؟
نمیتوانم با قطعیت جواب این سوال را بدهم. اگر شرایطش پیش بیاید چرا که نه؛ این یکی از آرزوهای من بوده و هست. ولی الان اولویتم کاری است که دارم انجام میدهم. چون کارم به بودجههای مالی و تجهیزات آزمایشگاهی و دسترسی به دانشجوهای خوب در سرتاسر دنیا نیاز دارد، در حال حاضر امکانش وجود ندارد.
نظر شما