به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ اسماعیل امیری متولد شهرکرد، استان چهارمحال و بختیاری و یکی از محققین فعال خارج از کشور است که در زمینه سلامت زنبور عسل مشغول به فعالیت تحقیقاتی است. اسماعیل در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمده که به قول خودش با اینکه پدر و مادرش سواد خواندن و نوشتن ندارند، ولی تلاش مضاعفی برای موفقیت تحصیلی فرزندانشان کردند؛ به طوری که همه ۹ فرزندشان تحصیلات عالیه دانشگاهی دارند. به قول اسماعیل، شرایط سخت زندگی باعث شده که همه، انسانهای خودساختهای باشند و روی پای خود بایستند.
او داستان زندگی جالبی دارد که واقعا شنیدنی است.
هر چند زندگی در یک خانواده پرجمعیت چالشهای زیادی داشته، ولی اسماعیل دوران کودکی خاطرهانگیزی را تجربه کرده و همین باعث پرورش شخصیتی جستجوگر و پرتلاش در او شده است. او زمانی که دوران دبیرستان را در شهرکرد به اتمام میرساند، در دوره کاردانی رشته علوم دامی دانشگاه شهرکرد مشغول به تحصیل و پس از تکمیل آن، دوره کارشناسی خود را در همین رشته در دانشگاه گیلان ادامه میدهد. بعد از پایان تحصیلات، از طریق پدر دوستش با حرفه زنبورداری آشنا میشود و به دلیل علاقه زیاد شروع به فعالیت در این رشته تولیدی میکند. چراکه به گفته خودش، شغلی بود که سرمایه زیادی نیاز نداشت، رضایتمندی درونی برایش ایجاد میکرد و درآمد حاصل از آن هزینههای یک فرد مجرد را پوشش میداد. در همان حین تمایل به دانستن بیشتر باعث تشویق او به ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد علوم دامی با گرایش ژنتیک و اصلاح نژاد در دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه ساری میشود.
بعد از پایان مقطع کارشناسی ارشد، در یک پروژه تحقیقاتی در گروه علوم دامی دانشگاه تهران شروع به همکاری میکند. اگرچه این همکاری فقط حدود هشت ماه ادامه داشت، ولی فضای کاملا رقابتی، تحصیلی و پژوهشمحور موجود که متفاوت با فضای دانشگاههای قبلی بود باعث ایجاد انگیره به تجربهآموزی در فضای آموزشی جدید میشود. در همین زمان با برنامه تحصیلی به نام «ارسموس موندوس» (Erasmus Mundus) که یک برنامه مشترک بین چندین کشور اروپایی است آشنا و پس از پذیرش به این برنامه میپیوندد و دوباره در مقطع کارشناسی ارشد شروع به تحصیل میکند. بعد از این دوره، به دلیل علاقه زیاد به زنبور عسل تحصیلات دکتری را در دانشگاه آرهوس دانمارک با گرایش زنبور عسل ادامه میدهد. در این زمان نه تنها آموختههای علمی، بلکه تجربیات قبلی زنبورداری به کمکش میآید.
بعد از اتمام دکتری، برای ادامه تحقیقات به آمریکا مهاجرت و در یک تیم تحقیقاتی متشکل از اساتید دانشگاههای کارولینای شمالی مشارکت میکند که پس از دو سال فعالیت با عنوان پستدکتری، هماکنون به عنوان محقق مهمان در دانشگاه کارولینای شمالی در شهر گرینزبرو مشغول به تحقیق است.
در ادامه مصاحبه ما را با این محقق ایرانی میخوانید:
گویا شما داستان جالبی در مورد رفتن به خارج از کشور دارید. بگویید که چطور مهاجرت کردید؟
هیچ وقت برنامهای برای تحصیل در خارج از کشور نداشتم؛ حتی خانواده به ویژه مادرم با این کار مخالف بودند. اما زمانی که در دانشگاه تهران بودم، به طور اتفاقی یکی از اساتید پیشنهاد داد که در برنامه تحصیلی ارسموس موندوس شرکت کنم. که پس از یک جستجوی اولیه و شناخت بیشتر راغب به آزمودن شانس خودم برای پذیرش در این برنامه شدم. چراکه به قول معروف سنگ مفت و گنجشک هم مفت بود و اگر پذیرش هم نمیشدم چیزی را از دست نمیدادم. ولی در صورت پذیرش هم امکان تحصیل در خارج از ایران برایم فراهم میشد، هم فضای آموزشی جدیدی را تجربه میکردم و هم اینکه بورسیه تحصیلی هزینه زندگیام را پوشش میداد. به همین دلیل مدارک لازم را به دبیرخانه مربوطه فرستادم و در کمال ناباوری حدود سه ماه بعد، از دانشگاه سوئد ایمیلی دریافت کردم که نشان میداد در این برنامه تحصیلی پذیرفته شدهام. هر چند در این مرحله با مخالفتها و شک و شبهههایی روبرو شدم ولی تصمیم گرفتم که مراحل را یک به یک جلو ببرم. در گام بعدی برای ورود به دانشگاه نیاز به ویزا داشتم و باید مدارک مورد نیاز برای صدور ویزا را به سفارت سوئد ارائه میدادم. در آن زمان اصلا هیچ اطلاعاتی نسبت به روال اداری سفارت نداشتم، به علاوه نه پاسپورتی داشتم و نه حتی تسلط زیاد به زبان انگلیسی. حتی هیچ تصوری نسبت به زندگی در خارج از ایران نداشتم و یک احساس ترس همراه با هیجان در تمام این مدت در وجودم احساس میکردم.
یک روز صبح زود به سفارت سوئد رفتم و با یک صف طولانی مواجه شدم. تازه متوجه شدم که باید از قبل وقت میگرفتم و من اصلا از این ماجرا خبر نداشتم. اما ماجراهایی پیش آمد که توانستم وارد سفارت بشوم و مدارک را تحویل بدهم. بعد از آن نیز بقیه کارها خیلی پیوسته انجام شد تا از کشور خارج شدم.
چرا رشته زنبورداری مهم است؟
زنبور عسل از جنبههای مختلفی مورد توجه است. برای مدت بسیار طولانی زندگی اسرارآمیز زنبور عسل ذهن بشر را مشغول کرده بود هر چند امروزه بعد از قرنها ما اطلاعات زیادی در مورد زندگی زنبور عسل به دست آوردیم و همین اطلاعات به انسان کمک کرده تا این حشره وحشی را در کنترل خود درآورد و به عنوان یک جزء جداییناپذیر در کشاورزی مدرن از آن استفاده کند. به علاوه احتمالا عسل یکی از اولین مواد شیرینی بوده که بشر تجربه کرده، ولی به مرور زمان یاد گرفته فرآوردههای دیگری از قبیل موم، گرده گل و ژل رویال را که امروزه مصارف خوراکی، دارویی و بهداشتی دارند از کندوی زنبور عسل جمعآوری کند. زنبور عسل یک حشره ارزشمند برای گردهافشانی برای گیاهان کشاورزی و وحشی است. عمل گردهافشانی باعث افزایش تولید محصولات کشاورزی میشود که با توجه به افزایش جمعیت دنیا، در کشاورزی مدرن امروز بسیار مورد توجه است. ولی متاسفانه جمعیت زنبور عسل در سالهای اخیر به دلایل گوناگون از جمله استفاده زیاد از سموم کشاورزی، گسترش بیماریهای مختلف و تغییرات آب و هوایی در حال کاهش است که برای حل این معضل دولتها و شرکتهای مختلف با اختصاص بودجههای تحقیقاتی، متخصصان در رشتههای مختلف مثل ویروسشناسی، باکتریشناسی و ژنتیک را بر آن داشتند تا دلیل مرگ و میر این حشره ارزشمند را پیدا کنند. چراکه زنبور عسل در مجموع در اقتصاد ناخالص کشورها از اهمیت بالایی برخوردار است.
موضوع مهم دیگر این است که زنبور عسل به عنوان یک مدل مطالعاتی ارزشمند از جنبههای مختلف از جمله ژنتیک، اپیدمیولوژی بیماریها و حتی ریاضیات مورد توجه دانشمندان است. به طور مثال یک کندوی زنبور عسل را میتوان با یک شهر انسانی مقایسه کرد با ارتباطات گسترده در یک مکان محدود به نام کندو.
تاکنون چه دستاوردها یا کارهای پژوهشیای داشتهاید؟
در زمان دکتری تحقیقاتم بیشتر متمایل به شناسایی و راههای انتقال ویروسها در بین جمعیت زنبور عسل بود و چندین مقاله علمی در این زمینه به چاپ رساندهام. به عنوان مثال مطالعهای درباره انتقال بیماریهای ویروسی از طریق جفتگیری از زنبورهای نر به ملکه زنبور عسل انجام دادهام که در نوع خود نتایجی کاربردی برای زنبورداران جهت کاهش بیماریهای ویروسی در سطح زنبورداری به همراه دارد. این مطالعه از این جهت مورد توجه است که بدانیم زنبور عسل یک رفتار جفتگیری غیر معمول دارد به این شکل که عمل جفتگیری در هوا و در حین پرواز انجام میگیرد.
برای درک بهتر اجازه بدهید کمی بیشتر توضیح بدهم، چراکه این تنها مورد غیرمعمول در این رفتار نیست. معمولا زنبورهای نر فقط در طول تابستان در کندو تولید میشوند و صرفا مسئول انتقال ژنها از طریق جفتگیری از نسلی به نسل بعد هستند و به جز آن حتی قادر به تغذیه خودشان هم نیستند. زنبورهای نر طول عمر کوتاهی دارند، به طوری که طول عمر آنها وابسته به عمل جفتگیری است و حتی در حین عمل جفتگیری میمیرند. این زنبورهای نر بعد از بلوغ از کندو خارج میشوند و در ارتفاع چندین متر از سطح زمین به محل مشخصی که چندین هزار زنبور نر از کندوهای دیگر در حال پرواز هستند پرواز میکنند و همه به صورت گلهای از زنبورهای نر با ژنتیک متفاوت منتظر ملکه باکره در حال پرواز میمانند. از طرف دیگر ملکه چند روز بعد از تولد برای جفتگیری به این منطقه پرواز میکند و از آنجا که ملکه فِرِمونهای مختلفی تولید میکند به محض ورود به این محل زنبورهای نر متوجه حضور ملکه میشوند و برای جفتگیری شروع به رقابت میکنند؛ رقابتی که به محض انجام عمل منجر به مرگ میشود. از طرف دیگر برای ملکه این اولین و آخرین پرواز جفتگیری در طول عمر خودش است، چراکه در این پرواز ملکه به طور متوسط با ۱۵ زنبور نر جفتگیری میکند و چندین میلیون اسپرم را در ارگانی در بدن برای بقیه عمر برای تولید تخمهای بارور نگهداری میکند. با دانستن این جزئیات و موارد دیگر من موفق شدم آزمایشی طراحی کنم که برای اولین بار نشان بدهم که بیماریهای ویروسی از طریق جفتگیری از زنبورهای نر به ملکه زنبور عسل منتقل میشوند و باعث بیماری و کاهش طول عمر ملکه میشوند.
درادامه فعالیتهای بیشتری روی سیستم ایمنی زنبور عسل داشتهام. چراکه مطالعات اولیه نشان داده بود زنبور عسل صرفا دارای سیستم ایمنی ذاتی است و سیستم ایمنی اکتسابی ندارد. ولی مطالعات اخیر به کمک پیشرفتهای علمی نشان میدهد که حشرات قادر به انتقال ایمنی از نسلی به نسل دیگر هستند. به همین دلیل تصمیم گرفتم روی این موضوع تحقیق کنم. به عنوان نمونه برای من سوال بود که آیا ایمنی زنبور عسل از یک نسل به نسل بعدی منتقل میشود یا خیر. در یک کندوی زنبور عسل، یک ملکه به عنوان مادر کندو طول عمری طولانی بین یک تا پنج سال دارد و به همین دلیل با استرسهای مختلفی از جمله بیماریهای ویروسی، باکتریایی و استرسهای شیمیایی مواجه میشود. از آنجا که آنتیبادیهای مختلفی برای مبارزه با این بیماریها در بدن ملکه تولید میشوند نتایج این مطالعه نشان داد ملکه بعد از مواجهه با بیماریهای ویروسی قادر به انتقال ایمنی ایجاد شده در بدن خود از طریق تخمهای تولیدی به نسل بعد است. نتایج این مطالعه میتواند به عنوان پایههای علمی برای ساختن واکسن و کاهش بیماریهای ویروسی در صنعت زنبورداری مورد استفاده قرار گیرد؛ اگر چه مطالعات تکمیلی و گستردهتری نیاز است.
چه کارهای پژوهشیای را در حال حاضر در دست کار دارید؟
همانطور که عرض کردم در حال حاضر بیشتر تمرکز تحقیقاتم بررسی ایمنی ملکه در شرایط استرسزا و بیماریهای ویروسی است. به این دلیل که سلامت ملکه به عنوان مادر کندو از اهمیت بالایی برخوردار است و به نوعی سلامت و تولیدات یک کندو وابستگی زیادی به ملکه دارد.
به غیر از کارهای پژوهشی مطمئنا اوقاتی هم برای فراغت دارید. دوست دارید چه کارهایی در این زمانها انجام دهید؟
یک دختر ۶ ساله دارم و به همین دلیل بیشتر اوقات فراغت را با خانواده میگذرانم و سعی میکنم که با آنها به طبیعت بروم. در مواقع دیگر دوست دارم که شنا کنم، البته فعلا به دلیل شیوع کرونا کمتر شنا میکنم.
شرایط قرنطینه به دلیل شیوع کرونا مشکلی برای کارهای تحقیقاتی شما به وجود آورده است؟ آیا توانستهاید به کارهایی که قبلا نتوانسته بودید برسید؟
چون با زنبور عسل سروکار دارم و کندوهای تحقیقاتی هم در محیط طبیعی باز قرار دارند، به همین دلیل مشکلی در تحقیقات من به وجود نیاورده است. هر چند به دلیل قرنطینه سراسری سال گذشته کارهای آزمایشگاهی با وقفه چند ماههای مواجه شد، ولی توانستم زمان بیشتری را برای نوشتن مقالات صرف کنم.
چه فیلمهایی میبینید یا کتابهایی میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
من علاقه بسیاری به کتابهای صوتی دارم و عاشق رمان هستم. کتابهای بیوگرافی نیز خیلی دوست دارم و آخرین کتابی که خواندهام، کتاب «شدن» میشل اوباما است که خیلی برایم جالب بود.
بیشتر انیمیشن تماشا میکنم و به همراه دخترم فیلمهای علمیای که راجع به فضا و سیارات هستند را تماشا میکنیم.
از نظر شما دانشمندان ایرانی از نظر علوم و فناوری در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
شرایط تحقیقاتی در ایران مخصوصا در مطالعات وابسته به تکنیکهای آزمایشگاهی شرایط متفاوت و یکطرفهای را برای محققین ایرانی در مقایسه با دیگر کشورها ایجاد کرده است؛ به طور مثال، یک سری از مواد آزمایشگاهی را که ما در آمریکا به راحتی در اختیار داریم، در ایران به سختی به دست میآیند. از آنجا که بیشتر تجهیزات و مواد آزمایشگاهی باید از خارج از کشور تهیه شوند، به دلیل تحریمها و قیمت بالای ارز تحقیقات را برای دانشمندان ایرانی دشوار میسازد. با این همه، با توجه به بودجههای تحقیقاتی موجود و مشکلاتی که عرض کردم، محققان ایرانی تمام تلاش خود را میکنند و به نظر من در نوع خود قابل ستایش هستند.
شما هم در ایران و هم در چند کشور دیگر درس خواندهاید، به نظرتان نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با این کشورها چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
سیستم آموزشی ایران با کشورهای دیگر تفاوتهای زیادی دارد که یک بحث طولانی را میطلبد، ولی من برای مقایسه مواردی را خدمتتان عرض میکنم. به نظرم نظام آموزشی در سوئد و دانمارک نسبت به دیگر کشورهایی که در آنجا تحصیل کردهام، انعطافپذیرتر است. علاوه براین، برداشت کلی من این است که هر دو کشور بروکراسی اداری کمتری نسبت به کشورهای دیگر دارند. در حالی که در آلمان بروکراسی اداری بیشتر جلب توجه میکند.
تجربه شخصی من این است که سیستم آموزشی دانشگاه ایران، به نوعی کپیبرداری ناقص از سیستم آموزشی آمریکاست، ولی هنوز به بلوغ کافی نرسیده است. در آمریکا دانشگاههای مختلف هدف و ماموریت خاص خود را دارند. به طور مثال، دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی بیشتر روی تولید علم و مقاله متمرکز است و علاوه بر وظیفه آموزش دانشجو وظایف ترویجی نیز برعهده دارد که موجب ارتباط تنگاتنگ دانشگاه با صنعت میشود. همین مساله باعث آشنایی دانشجویان با نیازهای صنعت قبل از فارغالتحصیلی نیز میشود. ولی وظیفه دانشگاهی مثل دانشگاه گرینزبورو بیشتر آموزشی است و تحقیق در اولویت دوم آن قرار دارد. علاوه بر این موارد به نظر من سطح همکاریهای بین دانشگاهی و بینالمللی در دانشگاههای خارج از کشور بسیار بالاست.
تجربه من در ایران نشان میدهد که دانشگاهها هنوز به بلوغ تحقیقاتی نرسیدهاند. در هر استان چندین دانشگاه وجود دارد که باید به عنوان یک نهاد علمی مستقل در جهت رفع مشکلات مختلف هر استان و کشور مشارکت کنند، ولی به نظر میرسد که ماموریتهای تعریف شده خاصی خارج از وظیفه پرورش دانشجو ندارند. نوع نگاه به علم و نوع آموزش در ایران به شکلی است که دید و ذهن بازی به دانشجو ارائه نمیدهد و عموما مطالب آموزشی متمرکز بر دروس تئوری است. در واقع دانشگاههای ایران محققپرور نیستند و ارتباطات بسیار محدودی با صنعت دارند و همین مساله باعث عدم شناخت دانشگاه از نیازهای صنعت نیز هست.
در ضمن، در اروپا و آمریکا زمانی که استادی کمک هزینه تحقیقاتی میگیرد، اختیار کامل هزینهکرد در فرآیند پژوهش را دارد. ولی در ایران، آنقدر بروکراسی اداری هزینهکرد استاد یا محقق را با مشکلات متعددی مواجه میکند، تا دوران طلایی تحقیق در مواجه با این بروکراسی پیچیده بدون نتیجه ملموس به اتمام میرسد و همین امر موجب از بین رفتن انگیزههای پژوهش میشود.
وضعیت دانشجویانی که از ایران به آمریکا برای تحصیل مهاجرت میکنند، چگونه است؟ در مقایسه با افراد بومی آنجا از نظر علمی در چه سطحی هستند؟ نقطه ضعف دانشجوهای ایرانی در خارج از کشور چیست؟
وضعیت دانشجویان ایرانی بسته به مقطعی که از آن شروع میکنند، متفاوت است. به نظر من آنهایی که از دوره لیسانس وارد دانشگاههای آمریکا میشوند، چون سن کمتر و دید بازتری دارند، راحتترو سریعتر سازگار میشوند و اکثرا هم مشکل زبان انگلیسی ندارند. اما دانشجوهایی که از مقطع فوق لیسانس و دکتری وارد این دانشگاهها میشوند، با پشتوانه فرهنگی قویتری میآیند و همین تفاوت فرهنگی باعث میشود که دیرتر با محیط و فرهنگ جدید سازگار شوند. اگر با خانواده مهاجرت کرده باشند، کارشان سختتر هم میشود، چون باید با قوانین مربوط به خانواده هم آشنایی پیدا کنند. این امر باعث میشود که این دانشجوها در ابتدا فشار زیادی را متحمل شوند که البته چند ماه بعد برطرف میشود و آن فشار اولیهای که به آنها وارد شده، موجب میشود که مثل کمان رها شوند و به موفقیتهای خوبی برسند و در بسیاری از موارد حتی از دانشجویان بومی عملکرد بسیار بهتری دارند.
میزان حقوق شما به عنوان محقق نسبت به درآمد افراد متوسط جامعه آمریکا چقدر است؟ این حقوق از چه طریقی به دست میآید؟ چه بخشی از آن را دانشگاه میپردازد و چه بخشی از آن را پروژههایی که انجام میدهید، تامین میکند؟
حقوق من در حد متوسط است، ولی زندگی بدون دغدغهای دارم. برای محققانی مثل من، مهمتر از حقوقی که میگیریم، فضا و محیط علمی و همچنین رضایتمندی درونی مهم است که به واسطه تولید علم و کمک به جامعه بشری به دست میآوریم. به نظر من محققان در آمریکا زندگی متوسطی دارند، ولی عاشق کارشان هستند.
حقوق من صددرصد از کمک هزینه تحقیقاتی تامین میشود.
پروژههای تحقیقاتی چطور تعریف میشوند و منابع مالی آن چطور تامین میشوند؟ آیا صنایع منابع مالی هستند یا سازمانهای دیگر؟
کمک هزینههای تحقیقاتی یا دولتی هستند یا صنعتی و بخش خصوصی. البته مبالغ کمک هزینههای تحقیقاتی وابسته به منابع دولتی بیشتر از صنعتی است. در رشته ما، اتحادیههای زنبورداری یا سازمانهای مرتبط با گردهافشانها نیز برای پروژههای تحقیقاتی کمک هزینههایی در نظر میگیرند.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟
به نظر من رضایتمندی درونی از هر چیزی در این دنیا مهمتر است و به همین دلیل توصیه میکنم که عاشق کارشان، جامعه و مردم باشند. زمانی که به این رضایتمندی برسند، دیگر زمان و مکان برایشان مهم نخواهد بود و فقط به هدفشان فکر خواهند کرد.
به طور مثال زمانی که دانمارک بودم، متوجه شدم که مردمان این کشور خیلی شادند، در صورتی که خیلی هم پولدار نیستند. خانههای کوچکی دارند، ولی کارهایی که دوست دارند انجام میدهند.
شما با دانشگاههای ایران هم همکاری دارید یا خیر؟
با خیلی از محققان در ایران ارتباط دارم، ولی به جز موارد اندک تاکنون منجر به همکاریهای تحقیقاتی گسترده نشده است. در سالهای اخیر برای سخنرانی در کنگرههای زنبور عسل و آموزش زنبورداران به صورت آنلاین هم دعوت شدهام.
چقدر از پیامرسانها مثل تلگرام و واتسآپ استفاده میکنید؟ به نظر شما این پیامرسانها چه تاثیری روی ما گذاشتهاند؟
معمولا خبرهای روز را بیشتر اوقات از طریق کانالهای تلگرامی دنبال میکنم. از واتسآپ هم بیشتر برای ارتباطات تصویری با خانواده و دوستان استفاده میکنم. هرچند بعضی اوقات ممکن است وقتگیر باشند، اما اگر با هوشیاری از آنها استفاده شود، در برقراری ارتباطات بسیار مفید هستند.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟
یکی از بزرگترین آرزوهای من کمک به حفظ طبیعت است. ما در سیارهای زندگی میکنیم که جمعیت انسانی در حال افزایش و منابع طبیعی در حال از بین رفتن هستند. همه ما در قبال این موضوع مسئولیت داریم که باید با همکاری یکدیگر در جهت حفظ زمین برای نسلهای آینده تلاش کنیم.
متاسفانه در سالهای گذشته جنگهای مختلفی در سراسر دنیا و مخصوصا در خاورمیانه اتفاق افتاده که به طور ناخواستهای مسیر زندگی افراد را تغییر داده است. به طور مثال در حین جنگ سوریه بسیاری از سوریها به اجبار خانه و کسبوکار خود را رها کرده و به کشورهای اروپایی پناهنده میشدند. سالها بعد بچههای این خانوادههای سوری به مدرسه میرفتند و مجبور بودند که به یک زبان دیگر غیر از زبان مادری صحبت کنند و با فرهنگ دیگری رشد کنند. خودشان در این موضوع کوچکترین تقصیری نداشتند. مطمئنا سالها بعد دیگر از زبان مادری و فرهنگ کشور خودشان چیزی به یاد نمیآورند و در جامعه جدید گم میشوند و این موضوع واقعا باعث تاسف است و بزرگترین آرزویی که برای دنیا دارم، آرزوی صلح است.
آیا دوست دارید به ایران برای زندگی برگردید؟ فکر میکنید چه شرایطی باید مهیا شود تا برگردید؟
حتما. در هر سخنرانیای که شرکت کردم، گفتهام که دوست دارم به ایران برگردم، اما هنوز شرایط مهیا نشده است. به نظر من ریشه آدم و تعلقات خاطر در زندگی خیلی مهم است؛ همین دلیل است که حتی کسانی که چندین دهه خارج از ایران زندگی میکنند، هنوز اخبار داخل ایران را دنبال میکنند. این نشان میدهد که هنوز دغدغه و وابستگیهای عاطفی در آنها وجود دارد.
حرف آخری دارید؟
دوست دارم از پدر و مادرم به خاطر همه زحماتشان تشکر کنم. همچنین دوست دارم از همسرم تشکر کنم که در این ۱۲ سال زندگی خارج از کشور به عنوان لنگرگاه زندگی باعث شده که من همیشه با خیالی آسوده به مطالعات تحقیقاتیام ادامه بدهم.
در ادامه میتوانید ویدئویی را که این محقق از روشهای پژوهش روی زنبور عسل فرستاده، تماشا کنید:
نظر شما