به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، ماجرای قارچی که برای بیماران بستری در آیسیوها دردسرساز شده است، تمامی ندارد و به دلیل مصرف داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی در بیماران حاد کرونایی، امکان ابتلا به قارچ سیاه خانوادههای آنها را نگران کرده است. گذشته از نگرانی برای بیمار، گویا کمبود دارو هم به درد خانوادهها اضافه کرده و سرگردان از بیمارستان و داروخانهها دست خالی بازمیگردند و گذرشان به بازار سیاه و دلالان میافتد.
نگرانی از ابتلا به قارچ سیاه خود استرس بیماران کرونایی را بیشتر میکند اما مسئولان وعده داده بودند که لاقل داروی درمان این بیماری را تامین کنند که پیدا کردن دارو به مشکل جدید خانوادهها بدل نشود اما آنچه امروز در کشور شاهد آن هستیم، خلاف وعدههای امیدوارکننده مسئولان است. همین ده روز پیش بود که دکتر حیدر محمدی؛ مدیرکل دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و دارو اعلام کرد که کمبود داروی آمفوترسین بی که برای درمان بیماری قارچ سیاه استفاده میشود، مقطعی بوده و سازمان غذا و دارو بلافاصله نسبت به واردات فوریتی این دارو اقدام و داروی مورد نیاز روز گذشته (۹ شهریور) وارد کشور شده و پس از شناسهگذاری تحویل شرکتهای پخش شده است.
روابط عمومی سازمان غذا و دارو هم اعلام کرد که واردات داروی آمفوترسین تا رفع نیاز کامل بیماران ادامه خواهد داشت و به صورت مستمر وارد و توزیع خواهد شد. نظر دکتر عباس علیمرادیان؛ معاون غذا و دارو دانشگاه علوم پزشکی اراک هم این است که مشکل تامین این دارو جهانی است زیرا تولید جهانی کم است و دلیل کمبود افزایش ناگهانی تقاضا است.
جلیل سعیدلو؛ دبیر انجمن داروسازان هم به ایسکانیوز خبر داد که این دارو نایاب نیست و کمیاب است و داروخانههای دولتی و داروخانه مرکز بیماریهای خاص آن را توزیع میکنند.
جولان دلالان در بیخبری مسئولان
این درحالی که یکی از همکاران رسانهای ما که پدرش در بیمارستانی در تهران بستری است و به گفته او با تزریق فلهای دارو به قارچ سیاه هم مبتلا شده است، میگوید: ابتلا به قارچ سیاه شوک جدیدی برای ما بود و خانوادهها را بیتاب کرده است. شب گذشته تا نیمههای شب همه شهر را به دنبال سرم میگشتم و حتی سرم کلراید موجود نبود تا بلاخره در داروخانه ۲۹ فروردین آن را پیدا کردم اما همه دل مشغولی من برای پیدا کردن داروی اصلی است که کاش آن هم در یک نصف روز پیدا میشد. آمفوترسین داروی اصلی پدر است که در مراکز دولتی بسیار کم است و زود تمام میشود و مجبورم سراغ دلالان بروم.
او تجربه خود از تهیه دارو از بازار سیاه را اینگونه شرح داد: قیمت همان دارو که اگر موجود بود ده تای آن را با دفترچه حدود ۸۰۰ هزار تومان میتوانستیم بخریم را از دلال به قیمت ۴۰ میلیون خریدم. مگر نگفتند که بیمارستانها تمام داروهای کرونایی را تحت پوشش دارند، پس چرا ما باید سراغ دلال برویم تا برای عزیزمان دارو تهیه کنیم؟ تازه اگر دلالی پیدا کنیم که منصفتر از دیگران باشد و قیمتهای بیشتر پیشنهاد ندهد. برخی عزیزان تکذیب کردند اما من از داروخانههای مخصوص داروهای خاص تا دیگر مراکز را زیرو رو کردم اما دارو پیدا نکردم. کاش ستادی درخصوص فرمایشات رهبری تشکیل شود که گفتند «بیمار نباید به جز رنجش درد دیگری داشته باشد» و به درد مردم برسند.
هم قدم با خانواده بیماران کرونایی
از چند پزشکی و داروسازی که پرس و جو کردم بر کمبود شدید این دارو صحه گذاشتند. شاید لازم است که مسئولان دست از تکذیب و متهم کردن رسانهها به سیاهنمایی بردارند و کمی با بیماران و خانوادههای آنها همقدم شوند تا با واقیتی که آنها تکذیب میکنند اما مردم هر روز آن را زندگی میکنند، آشنا شوند. شرط نظام سلامت هدفمند و مردم مدار شفافیت در مدیریت است و در قدم اول مسئولان باید پاسخ بدهند که چرا دارویی که خود اعلام کردند در مراکز دولتی توزیع میشود، به یک ماه نرسیده به حدی کمیاب میشود که خانواده بیماران برای نجات جان عزیزانشان مجبور به مراجعه به بازار سیاه شوند.
دلال هم که دلسوز مردم نیست و خانواده بیمار مجبورند ریسک خرید از او را به جان بخرند تا کورسوی امیدی برای بازگردادن سلامتی به عزیزشان داشته باشند. سوال مهم اینجاست که اگر دارو کمیاب است، چطور سر از بازار سیاه درمیآورد؟ و اگر بیمارستان سهمیه دارد و موظف است که نسبت به تامین داروی بیمار خود اقدام کند، چرا همراه بیمار را به خارج از بیمارستان برای پیدا کردن دارو ارجاع میدهد؟ قصه رنج بیماری و استرسی که دارد برای خانواده کافی است و دیگر نباید رنجی دیگر به آنها اضافه کرد.
انتهای پیام/
نظر شما