گروه بین الملل خبرگزاری ایسکانیوز - خلاء دولت فراگیر در افغانستان، سبب فروماندگی امور حکومتی و حاکمیتی در این کشور شده است. کمتر کسی میداند که طالبان چه برنامه ای برای استقرار دولتی با مقبولیت داخلی و مشروعیت بین المللی در افغانستان دارند.
زنجیره انفجارهای انتحاری در افغانستان همچنان ادامه دارد و وضعیت حاکی از آن است که طالبان با تکیه بر به رویکردهای سنتی، قادر به برقراری امنیت در تمامی افغانستان نخواهد بود و نیازمند همکاری با همسایگان پیرامون خود برای مبارزه با افراط گرایی است. در مقابل، همسایگان افغانستان نیز منتظر شفاف شدن سیاست های طالبان در اداره افغانستان و راستی آزمایی آن هستند. در اینجا است که ابهاماتی در اذهان متبادر می شود. از جمله این سوال که: آیا طالبان «به صورت مستقل»، توانمندی برنامه ریزی سخت افزاری و نرم افزاری برای مدیریت «مسائل داخلی» افغانستان را دارد یا محتاج دریافت خط و خطوط از این سو و آن سو است؟!
اگر پرسش فوق را از مقامات ارشد طالبان بپرسیم، قطعاً از عملکرد خود دفاع خواهند کرد لیکن وضعیت میدانی مردم افغانستان حکایت دیگری دارد. در صحنه شطرنج افغانستان رنجور؛ این که چه کسی – طالبان یا مجموعه همسایگان و سایر ذینفعان – قدم های موثر در تثبیت شرایط داخلی را برمی دارد همچنان نامشخص است. شاید هم باید منتظر حرکت بازیگردانانی باشیم که از پشت صحنه مشغول هدایت «عناصر وابسته» به خود هستند تا معادلات افغانستان وارد مرحله تعیین کنندگی بشود.
این قلم در چنین مجال کوتاهی، قصد اثبات یا ردّ مدعای فوق را ندارد ولی اگر در فرض مزبور، جریان های تکفیری مانند داعش توسط مهره های پنهان – به ویژه سرویس های امنیتی غربی، عربی و عبری - در پازل کنترل از راه دور (!) قرار داده شوند؛ آن گاه افغانستان به گردابی مکنده تبدیل خواهد شد که همه بازیگران دور و نزدیک خود را با مخاطرات جدی – خصوصاً در حوزه امنیت – مواجه خواهد کرد. از این رو، به دست گیری ابتکار عمل و پرهیز از انفعال در محیط افغانستان و پیرامون آن؛ همان چیزی است که قدرت های عمده منطقه را به سمت چالش های پیدا و پنهان سوق خواهد داد. در این شرایط غفلت از «پشت صحنه» تبعات غیرقابل جبرانی به همراه خواهد داشت.
هدیه به پیشگاه مطهر شهدای نهضت اسلامی، به ویژه شهدای پاکباخته سید مجتبی علمدار، حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس صلوات.
*کارشناس حوزه سیاسی، امنیتی و بینالملل
نظر شما