به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، تهران شبها چهره دیگری پیدا میکند و تماشای مردان و زنانی که حتی جایی برای خوابیدن ندارند چهره فقر که در روشنایی روز پنهان شده را آشکار میکند. پدیده بیخانمی اتفاق جدیدی نیست و سالهای قبل هم کشور مبتلا به این درد بوده اما در سالهای اخیر موضوع رنگ دیگری به خود گرفته و به یک معضل تبدیل شده است. از چند سال پیش که گورخوابی سرزبانها افتاد انگار مسئولان تازه متوجه شدند که این کلانشهر بیخانمان هم دارد و البته معضل نه تنها حل نشد بلکه با پدیدههای دیگری هم مانند اتوبوسخوابی، ماشینخوابی و غیره هم مواجه شدیم. در این گزارش ضمن آسیب شناسی بیخانمی در تهران نگاهی داریم به علل و عواملی که منجر به گسترش این اتفاق شدهاند.
خوابیدن و داشتن جایی که بتوان با فراغ بال و بدون ترس در آن شب را به صبح رساند برای مردمی که خانه دارند شاید بیاهمیت باشد اما افرادی هستند که روز را با دغدغه اینکه شب کجا بخوانند سر میکنند و تمام شب با ترس از دزدی و آسیبهای جانی در گوشهای پناه میگیرند. در نگاه مردم همه کسانی که در جایی برای گذران شب ندارند مصرف کننده مواد مخدر هستند اما همه آنها مصرف کننده نیستند.
همه بیخانمانها معتاد نیستند
سپیده علیزاده؛ مددکار اجتماعی که بیشتر در حوزه زنان بیسرپناه فعالیت داشته در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز با اشاره به اینکه افراد بیسرپناه صرفا معتاد نیستند عنوان کرد: از سال ۸۸ موسسهای را با هدف کاهش آسیب ثبت کردم. چهار گروه هدف به مرکز ما مراجعه میکردند که این گروهها شامل مصرف کننده موادی میشد که به ته خط رسیده بودند، بیسرپناهانی که معتاد نبودند و آسیبهای جدیتری را تجربه کرده بودند، مادران باردار و یا مادرانی که به همراه فرزندشان بیسرپناه بودند که در این گروه کودکان در معرض آسیبهای متعدد هم قرار داشتند و گروه چهارم بهبودیافتههای از اعتیاد بودند که خانواده حمایتگری ندارند یا خانواده خود آسیب دیده است.
پاکسازی راهکار نیست
این مددکار اجتماعی ضمن بیان اینکه آنچه که امروز شاهد آن هستیم، افزایش آدمهایی است که اعتیاد ندارند اما بیسرپناه شدهاند، اضافه کرد: بعد از کرونا بیشترین مراجعان ما زنان مصرف کننده مواد مخدر بودند و هنوز هم بیشترین مراجعات مربوط به این افراد است اما آنچه که امروز شاهد آن هستیم، افزایش آدمهایی است که اعتیاد ندارند اما بیسرپناه شدهاند. زاد و ولد زنان بیسرپرستی که انواع آسیبها را تجربه کرده و همسر ندارند هم زیاد است. برخی دستگاهها ذاتا مدعی این حوزه هستند اما از واقعیت ماجرا خبر ندارند. مدیران ما فکر میکنند که با بازدید از یک مرکز در جریان همه آسیبهای این حوزه قرار میگیرند. مسئولان به جای گریه کردن کار بهتری انجام دهند. چرا مسئولان ما از مشورت کردن گریزان هستند؟ پاکسازیها راهکار نیست. مشکلات اقتصادی جامعه به گونهای است که هر روز تعداد بسیاری افراد آسیب دیده به اجتماع اضافه میشوند و شوش و دروازه غار یک شبه به این وضعیت دچار نشده که یک شبه پاکسازی شود. زندگی ارزانتر و نزدیکی بازار افراد آسیبدیده را اینجا دور هم جمع کرده و زنهای آسیب دیده به این مناطق میآیند.
سپیده علیزاده مددکار اجتماعی با انتقاد از شیوه مسئولان در برخورد با آسیبهای اجتماعی گفت: مسئولان مربوطه دانش مقابله با آسیبها را ندارند، آنها فکر میکردند که همه آسیبهای پارک شوش با حصارکشی به پایان میرسد و گفتند که با حصارکشی پارک را به مردم بازگرداندیم اما اتفاقی که افتاد این بود که تعدادی پلیس در پارک حضور داشتند و مددجویان ما هم دیگر مراجعه نمیکردند، ۱۵۰ غذا روزانه توزیع میشد که به دلیل کاهش مراجعات بیشترشان برمیگشت. شاید پارک شوش از معتادان خالی شد اما در حقیقت معتادان جای دیگری برای مراجعه پیدا کردند و به مناطق اطراف رفتند. مسئولان میتوانستند خدمات مناسبتری به این افراد بدهند اما آسیب را در شهر پخش کردند و این درد همچنان باقی است.
یکی از مهمترین دلایل بروز این پدیده موضوع بیکاری است. برخی از این بیخانمانها افرادی هستند که به امید پیدا کردن شغل از شهرشان راهی تهران شدهاند. از طرفی تعدادی از این افراد هم هستند که تمایلی به استفاده از گرمخانهها ندارند.
چرا برخی از بیخانمانها به گرمخانه مراجعه نمیکنند؟
در گزارش که خبرگزاری ایسنا منتشر کرده بود یکی از این بیخانمانها که اتوبوس را برای خواب انتخاب کرده بود دلایل مراجعه نکردن به گرمخانههای شهرداری را اینطور شرح داد: آمدی کشف کنی چرا به اینجا رسیدیم و چرا شب ها بعضی مردم در اتوبوس می خوابند؟ چون این جماعت همان ۵۰ یا ۶۰ تومنی که برای یک شب جای خواب لازم است را هم ندارند وعلتش هم اعتیاد نیست. درست است که من معتاد هستم اما آنهایی که نیستند چه؟ همگی هم صبحها کار میکنیم اما وضعیتمان این شده است. وقتی سقف خانهات روی سرت خراب شد داشتن یه سقف حتی اتوبوس هم برایت تبدیل به آرزو میشود. اوایل گرمخانهها خوب بودند اما بعد درست تمیز نمیشدند، بوی بدی داشتند، ۱۰ تا مرض میگیریم و بعد هم وسایلت را میگیرند و تحویل نمی دهند؛ حتی بعضی وقتها کتکت میزنند و از تو دزدی میکنند.
صحبتهای محمود ترفع، مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی شهرداری تهران هم که گفته بود از گذشته شاهد خوابیدن معتادان روی صندلیشان در اتوبوس بودهایم، اما این افراد جدید، ظاهر مناسبی دارند و کارت بلیت میزنند و وارد اتوبوس میشوند، گواه این ادعاست که همه بیخانمانها معتاد نیستند و شاید دلیل مراجعه نکردنشان به گرمخانه موضوع سومدیریت باشد.
سید مالک حسینی مدیر عامل سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای شهرداری تهران هم پیشنهاد داده بود که مسکن اجتماعی برای این افراد فراهم شود. او گفته بود: ما افرادی را داریم که بیش از یک دهه است، در گرمخانههای تهران زندگی میکنند، اما اینکه بتوان این افراد را از این چرخه خارج کرد و برای آنها زندگی باثباتتری را ایجاد کرد، چالش جدی است که منابع آن وجود ندارد و افزایش بیش از اندازه هزینههای زندگی کار ما را روز به روز سختتر میکند.
کودکانی که از لحظه تولد در معرض آسیب قرار دارند
تبعات بیخانمانی میتواند دامان جامعه را بگیرد و افراد سالم را هم تحت تاثیر قرار دهد. علیزاده مددکار اجتماعی با اشاره به کودکانی که از مادران آسیب دیده متولد میشوند و از همان کودکی در معرض آسیب قرار دارند، بیان کرد: بچههایی این میان به دنیا میآیند که پیش از تولد در معرض آسیب قرار دارند و گاهی مادرانشان تا لحظه مرگ هم در حال مصرف مواد مخدر هستند یا مادرانی در بین افراد آسیب دیده وجود دارند که به نرخ گذاری برای واگذاری نوزادشان فکر میکنند. بچههایی که در این شرایط به دنیا میآیند در ابتدا کودکان در معرض آسیب هستند و بعد به آسیب دیده و سپس به بزهکار تبدیل میشوند. یک جایی باید این تسلسل قطع شود و این اتفاق با مداخله درست اجتماعی رخ میدهد. من به عنوان مددکار نمیتوانم به تنهایی کاری انجام دهم و حداقل حمایتها هم از من صورت نمیگیرد که بتوانم تاثیرگذار باشم اما نهادهای مسئول باید پا به میدان بگذارند.
بیخانمانها به دلیل عدم رعایت ضوابط خانوادگی مجبور به ترک خانه شدند
مجبد ابهری؛ آسیبشناس و رفتارشناس هم در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز با اشاره به اینکه بیخانمانی یکی از آسیبهای اجتماعی است که عوارض آن روی افراد جامعه اثر منفی میگذارد، گفت: در کالبدشکافی بیخانمانی باید گفته شود که 95 درصد بیخانمانها دچار اعتیاد بوده و همراه با آن به بیماریهای گوناگون پوستی، تنفسی و عصبی نیز مبتلا هستند. بیخانمانها به دلیل عدم رعایت ضوابط خانوادگی و مشکلات متعددی که دارند، مجبور به ترک خانه و خانواده شده و به اماکن مختلف مانند خرابهها و دیگر مناطق پناه آوردهاند البته این موضوع دیگر تنها مختص تهران نیست و در دیگر شهرها هم وجود دارد. این پدیده در جنوب شهر به ویژه جنوب شرقی تهران بیشتر است. بیخانمانهایی که شاید زمان طولانی بین هر استحمامشان وجود داشته باشند مبتلا به انواع ویروسها میشوند و منبع متحرک بیماریهای واگیر شده و الگوی منفی تربیتی و رفتاری میشوند، پس لزوم مقابله با این پدیده و آسیب شناسی ابعاد مختلف آن احساس میشود.
تنها در زمستان یاد بیخانمانها میافتند
او افزود: خانوادهها پس از چندین مرتبه درمان این افراد از بهبودی آنها قطع امید کرده و آنها را به حال خود رها کردهاند. متاسفانه در زمستان و هوای سرد تنها یاد این افراد میافتیم. البته ایجاد گرمخانهها تاحدودی به این افراد کمک کرد چراکه پیش از آن تعداد زیادی از آنها در سرمای زمستان میمردند. متاسفانه ساماندهی این افراد تا امروز به طور جدی در دستور کار سازمانها و نهادهای دولتی مرتبط قرار نگرفته و هنوز آمار مشخصی از تعداد آنها در دسترس نیست. برخی کارشناسان معتقدند که تا سه هزار بیخانمان در کشور وجود دارد و برخی دیگر معتقدند که جمعیت آنها بسیار بیشتر است.
ابهری عنوان کرد: شناسایی این افراد و درجه بندی اعتیاد و بیماریهایشان، نگهداری و درمانشان میتواند جامعه را از آلودگی نجات دهد. دولت باید سازمانی با امکانات لازم برای مدیریت این موضوع انتخاب کند. در واقع نباید همه توقعات از سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی نباشد چراکه این سازمانها به اندازه کافی مشکلات و دغدغههای مختلف دارند و همه دستگاهها برای حل این معضل اقدام کنند. متاسفانه با گرم شدن هوا بیخانمانها هم فراموش میشوند و به چرخه اعتیاد، بیماری و آوارگی برمیگردند.
به گزارش ایسکانیوز، برای حل معضل بیخانمانی در قدم اول باید این موضوع را آسیبشناسی کرد و صرفا جمع کردن آنها از سطح شهر پاک کردن صورت مسئله است اما مسئولان فقط در فسل سرد یاد بیخانمانها میافتند و بعد از آن دیگر این موضوع به اولویتهای دست چندم تبدیل میشود.
انتهای پیام /
نظر شما