به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، پس از حمله روسیه به اوکراین صحبتهای زیادی در مورد شکلگیری نظمی نوین در جهان و کاهش نفوذ و قدرت جهانی ایالات متحده مطرح شده است. موضوعی که در واقع ناشی از ناتوانی آمریکا در حمایت از متحدانش است. پس از آغاز جنگ اوکراین، برخی اندیشکدهها و محافل سیاسی این کشور احتمال حمله چین به تایوان را به عنوان پیامد سستی دولت آمریکا در دفاع از اوکراین مطرح کردند. آنچه که آشکار است، حتی خود نخبگان آمریکایی به کاهش نفوذ جهانی این کشور معترف و به شدت نگران افزایش قدرت چین هستند. «البریدج کولبی» -تحلیلگر نشریه آمریکایی نشنال اینترست- در گزارش اخیر خوب به همین موضوع پرداخته و تاکید میکند که ایالات متحده باید هرچه سریعتر فکری به حال قدرت روز افزون چین بکند.
متن کامل این گزارش بدین شرح است:
سیاست خارجی آمریکا پس از –یا در واقع حتی در حین- جنگ روسیه و اوکراین باید بیدرنگ به سمت تعیینکنندهترین منطقه جهان یعنی آسیا حرکت کند. بر این اساس لازم است که سیاست خارجی و دفاعی آمریکا واقعا آسیا را در زمینه سرمایهگذاریهای نظامی، تخصیص سرمایه و منابع سیاسی و توجه رهبران در اولویت قرار دهد.
از زمان تهاجم نفرتانگیز روسیه به اوکراین هیچ اتفاقی که واقعیتهای موجود را تغییر داده باشد، رخ نداده است: آسیا بزرگترین بازار جهان محسوب میشود و سهم جهانی آن در حال افزایش است. چین که در کنار ایالات متحده یکی از دو ابرقدرت جهان به حساب میآید، در وسط آسیا واقع شده است. رفتار چین به طور فزایندهای تهاجمی و سلطه جویانه شده و به نظر میرسد در جهت ایجاد هژمونی پکن بر آسیا باشد. اگر پکن به این هدف دست یابد، عواقب ناشی از آن برای زندگی آمریکاییها وخیم خواهد بود.
بنابراین جلوگیری از ایجاد هژمونی چین بر آسیا باید اولویت سیاست خارجی ایالات متحده باشد؛ حتی با وجود آنچه در اروپا اتفاق میافتد. واقعیت آشکار این است که آسیا مهمتر از اروپا و چین تهدیدی بسیار بزرگتر از روسیه است. برای مقایسه، اقتصاد آسیا تقریبا دو برابر اقتصاد امروز اروپا است اما در عرض بیست سال احتمالا چندین برابر خواهد شد. علاوه بر این، تولید ناخالص داخلی چین بسیار بزرگتر از روسیه است.
اگر روندهای کنونی ادامه یابد، چین مسیرش را برای دستیابی به جاهطلبیهای هژمونیک خود پیگیری خواهد کرد. پکن در حال ساخت نیروی نظامی است که به طور مشخص به دفاع در داخل مرزهای خود محدود نمیشود. این امر میتواند پکن را برای دستیابی به اهداف بزرگتر و بلندپروازانهتر- مصمم کند که ابتدا با بلعیدن تایوان آغاز اما به همین جا ختم نمیشود. در واقع، پکن در میان خشم ناشی از جنگ در اوکراین بار دیگر اعلام کرد که هزینههای دفاعی خود را در سال جاری 7 درصد افزایش خواهد داد. در همین حال، ایالات متحده علیرغم صحبتهای زیاد از جایگاه نظامی خود در آسیا غافل شده است؛ در حالی که بسیاری از متحدانش -به ویژه ژاپن و تایوان- در دفاع از خود ناتوان هستند. در نتیجه، موازنه نظامی در آسیا به طور قابل توجهی علیه ایالات متحده و متحدان ما تغییر کرده است. به بیان صریح، اکنون به سرعت به شرایطی نزدیک میشویم که چین ممکن است تصمیم به حمله به تایوان بگیرد و ما شکست بخوریم.
ممانعت از چنین تحولی باید اولویت اصلی سیاست ایالات متحده باشد. این بدان معنا نیست که اروپا بیاهمیت است یا اینکه ما باید از آن غفلت کنیم و یا آنها را رها کنیم. ما باید فعالانه از اوکراین با تسلیحات و یا روشهای دیگر حمایت کنیم و در عین حال قاطعانه به ناتو متعهد باشیم؛ هرچند مشارکتهایمان جزئیتر و در مقیاس محدودتر باشد. این بدان معناست که آسیا باید اولویت ما باشد و واقعا چنین است. البته نه فقط از نظر لفاظی، همانطور که اغلب در گذشته اتفاق افتاده است.
با توجه به عوامل ذکر شده، صرف نظر از اینکه حمله روسیه به اوکراین چرا اتفاق افتاده، تغییر تمرکز ما به آسیا منطقی خواهد بود. اما جنگ در اوکراین و واکنش به آن، گرایش آمریکا به آسیا را الزامی کرده است. در حالی که مسکو هنوز تهدیدآمیز و خطرناک است، اما به وضوح مشخص شده که قدرتش کمتر از آن چیزی است که بسیاری از ما از آن میترسیدیم. به احتمال زیاد روسیه تلاش خواهد کرد تا قدرت خود را بازیابی کند، اما ضررهای جنگ و تاثیر تحریمها احتمالا این روند را کند و دشوار میکند. در عین حال، اروپا ایستاده و افزایش عمده هزینههای دفاعی را اعلام کرده، از دفاع مشروع اوکراین حمایت میکند و درجه بیسابقهای از انسجام در اعمال تحریمها و سایر اشکال فشار بر روسیه را نشان میدهد.
در نتیجه مسکو کمتر از آنچه که بسیاری از ما تصور میکردیم تهدید به نظر میرسد، در حالی که اروپاییها بیشتر برای دفاع از خود تلاش میکنند. در هر صورت، این امر باید ایالات متحده را بیش از پیش برای تمرکز بر آسیا آماده کند. در واقع در این شرایط، درک منطق افزایش تمرکز آمریکا بر اروپا دشوار است. چرا در اروپا دو برابر هزینه کنیم در حالی که آسیا را از دست میدهیم، آن هم در شرایطی که تهدید کمتری از سوی روسیه و کمک بیشتری از سوی خود اروپاییها را شاهد هستیم؛ در حالی که خطر در صحنه آسیا افزایش مییابد؟
با این حال به نظر میرسد بسیاری از نخبگان سیاسی و سیاست خارجی، جنگ روسیه و اوکراین را فرصتی برای دو برابر شدن [حضور آمریکا] در اروپا میدانند. برای برخی حتی از این هم بیشتر است؛ آنها این فرصت مناسب تلاش برای برگرداندن ساعت سیاست خارجی به امپریالیسم لیبرال دو دهه پیش در سطح جهان میدانند.
واشنگتن باید مانند طاعون در برابر این وسوسه مقاومت کند. سیاستهای خارجی مغرورانه در دهه 2000 حتی در دوره تکقطبی هم نابخردانه بود و سرانجام موجب ناراحتی شد. هنگامی که رهبران آمریکایی در مورد پایان دادن به شر موعظه میکردند، چین از غفلت ما استفاده کرد. جاهطلبی نظامی در خاورمیانه با ناامیدی به پایان رسیدو ما برتری نظامی و بسیاری از مزایای اقتصادی خود را از دست دادیم. زمانی که ما درست در یک رقابت استراتژیک با چین –به عنوان یک ابرقدرت که بسیار قدرتمندتر از اتحاد جماهیر شوروی، آلمان یا ژاپن است- درگیر هستیم، چنین سیاستهایی حتی بسیار نادرستتر خواهند بود. به زبان ساده ما دیگر قدرت هدر دادن منابع خود را نداریم.
پس اکنون موقع تمرکز بر منطقه و رقابتی است که واقعا اهمیت دارد: تلاش برای جلوگیری از سلطه چین بر آسیا. ما در حال حاضر کاملا از این مبارزه عقب هستیم و هر روز که از افزایش تمرکز خود غفلت میکنیم، شانس بحران، جنگ و شکست -با عواقب ناگواری برای همه آمریکاییها- افزایش مییابد.
انتهای پیام/
نظر شما