به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، سرانجام پس از چند هفته تبلیغات و گمانهزنی رسانهای، سفر خاورمیانهای جو بایدن –رئیس جمهور آمریکا- از فردا آغاز خواهد شد. قطعا این سفر تاثیری قابل توجهی بر آینده تحولات منطقه و حتی جهان خواهد داشت. بسیاری از تحلیلگران مسائل بین الملل معتقدند دولت آمریکا تلاش میکند با همراه کردن عربستان سعودی چارهای برای بحران انرژی اروپا بیابد. از طرف دیگر، به نظر میرسد امنیت رژیم صهیونیستی و ادغام آن در نظم جدید منطقهای یکی دیگر از اهداف این سفر باشد. «دنیل بایمن» -تحلیلگر اندیشکده بروکینگز- در آخرین گزارش خود به بررسی همین موضوع پرداخته است. لازم به ذکر است که انتشار این تحلیل به معنای تایید محتوای آن نیست و با هدف آشنایی با فضای سیاسی آمریکا منتظر شده است.
متن کامل این گزارش بدین شرح است:
در حالی که رئیس جمهور جو بایدن برای سفر به خاورمیانه آماده میشود، دولت او در روابط خود با اسرائیل، عربستان سعودی و دیگر متحدان منطقهای با چالشهای متعددی مواجه است. سادهترین دلیل آن این است که ایالات متحده و این متحدان اولویتهای یکسانی ندارند. بخشی از دلیل سفر بایدن به عربستان سعودی متقاعد کردن رهبران این کشور برای تولید نفت بیشتر با توجه به افزایش قیمتهای جهانی است. علاوه بر این، ایالات متحده به دنبال حفظ فشار بر گروه دولت اسلامی (داعش) برای جلوگیری از بازسازی این سازمان تروریستی است. با این حال، هم جنگ روسیه و اوکراین و هم مبارزه با بقایای داعش نگرانیهای جانبی برای کشورهای منطقه است و آنها نگران هستند که تمرکز ایالات متحده بر آسیا و اروپا، ایالات متحده را به شریک امنیتی ناکارامدتر تبدیل کند.
ایران به عنوان اولویت سیاست خارجی اسرائیل، عربستان سعودی و بسیاری دیگر از کشورهای منطقه، یک نقطه چالشبرانگیز بزرگ است. در واقع، اکثر متحدان منطقهای با تلاشهای دولت بایدن برای بازگرداندن توافق هستهای ایران مخالف هستند، زیرا آن را امتیاز دادن بیش از حد به تهران میدانند و میترسند که ایالات متحده به طور کلی در برابر اقدامات ایران ایستادگی نکند. حملات مستمر موشکی ایران به عراق و حملات موشکی حوثیها -که متحدان ایران هستند- در یمن به عربستان سعودی و امارات متحده عربی، این ترس بسیار افزایش یافته است. به نظر میرسد مذاکرات هستهای در حال شکست باشد و دولت بایدن باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد روابط با آنها که در معرض خطر جدایی بیشتر هستند را احیا کند و یا آنها را به حال خود رها کند تا خود راهی برای چالشهایشان پیدا کنند تا از طریق ایجاد گزینههای دیپلماتیک -و نظامی- بتوانند فعالیتهای ایران را متوقف کرده و امنیت منطقه را تضمین کنند. از نظر ایران، سفر بایدن به منطقه قرار گرفتن ایالات متحده در کنار دشمنان منطقهای این کشور تفسیر خواهد شد.
روسیه چالش دیگر است. ایالات متحده در تلاش برای ایجاد یک ائتلاف جهانی برای مقابله با تجاوز روسیه در اوکراین است. با این حال، کشورهای خاورمیانه روسیه را منبع گندم میدانند. جمعیت آنها این سوال را مطرح میکنند که چرا اوکراین باید موضوع همبستگی جهانی باشد در حالی که سوریه چنین نبود. بسیاری از آنها بیشتر ضد آمریکایی هستند تا طرفدار اوکراین. صرف نظر از دیدگاههای روسیه در مورد اوکراین، این کشور نیز یک بازیگر نظامی در سوریه است و اسرائیل با مسکو کار میکند تا اطمینان حاصل کند که میتواند بدون دخالت نیروهای روسیه به داراییهای ایران در سوریه حمله کند.
بایدن همچنین باید برای جلب نظر رهبران منطقه برخی از لفاظیهای انتقادی خود را کاهش دهد. این امر به ویژه در مورد محکوم کردن قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار سعودی و جنگ وحشیانه عربستان و امارات در یمن صادق میکند. این مواضع از منظر حقوق بشر درست است، اما اگر ریاض و متحدانش مورد انتقاد عمومی و منظم قرار گیرند، در سایر زمینهها سازگاری نخواهند داشت. حتی اگر بایدن تمایل داشت جایگاه عالی اخلاقی خود را کنار بگذارد، عقب نشینی از اظهارات او در مورد این مسائل جدی حقوق بشر، از نظر سیاسی دشوار خواهد بود. مشروعیتی که این سفر در عمل به عربستان اعطا میکند، به وضوح نشان میدهد که ریاض مورد حمایت آمریکا قرار دارد و قرار نیست کنار گذاشته شود. ایالات متحده مانند گذشته دوباره تاکید میکند که نگرانیهای عملی مانند قیمت نفت و ایران –و نه حقوق بشر- اولویت ایالات متحده را در قبال پادشاهی [عربستان] به خود اختصاص خواهد داد.
دولت بایدن با پیچیدهتر کردن این مشکلات، ضعف بیشتری نسبت به پیشینیان خود نشان داد. تعامل ایالات متحده با خاورمیانه از زمان دولت جورج دبلیو بوش -زمانی که 11 سپتامبر و جنگ عراق منطقه را در مرکز سیاست خارجی ایالات متحده قرار داد- به شدت کاهش یافته است. باراک اوباما تلاش کرد تا دخالت ایالات متحده در خاورمیانه را کاهش دهد و رئیس جمهور دونالد ترامپ، در حالی که نسبت به متحدان مستبد عرب همدل بود، از دخالت محدود ایالات متحده در منطقه نیز حمایت کرد. دولت بایدن بر رقابت قدرتهای بزرگ، با جنگ در اوکراین و رقابت با تفکر استراتژیک چین بر تاکید کرده است. بنابراین، سفر بایدن با این تصور منطقهای انجام میشود که ایالات متحده بر سایر نقاط جهان و در داخل کشور متمرکز است و تمایل چندانی به حل مناقشات منطقهای و رهبری متحدان منطقهای ندارد. در واقع، تمرکز قابل درک بایدن بر انرژی و روسیه این موضوع را تقویت کرده و روشن میکند که این نگرانیهای غیرمنطقهای موجب این سفر شده و نه منافع مشترک. دولت بایدن همچنین مدعی است که این سفر برای ترغیب عربستان سعودی به صلح رسمی با اسرائیل است؛ اگرچه مقامات آمریکایی تقریبا به طور قطع میدانند که حتی با وجود افزایش همکاریهای امنیتی بین ریاض و اسرائیل، صلح رسمی بسیار بعید به نظر میرسد.
گرایش متحدان خاورمیانهای به روسای جمهور از حزب جمهوریخواه، کار را حتی سختتر کرده است. حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس معتقدند رهبران جمهوریخواه بیشتر ضد ایران و کمتر نگران حقوق بشر هستند. رهبران اسرائیل نیز بر این باورند که جمهوریخواهان بیشتر طرفدار اسرائیل و تمایل بیشتری برای مقابله با تهران دارند. علاوه بر این، متحدان منطقهای به درستی تشخیص دادهاند که ممکن است دوباره ترامپ یا یکی دیگر از رهبران تحولگرا ریاست جمهوری ایالات متحده را بر عهده بگیرند. به عبارت دیگر، ایالات متحده به عنوان متحدی سرگردان در نظر گرفته خواهد شد که سیاستها و منافعش در خاورمیانه با تغییر دولت بسیار متفاوت خواهد شد.
یکی از اهدافی که احتمال موفقیت بیشتری دارد، تشویق متحدان ایالات متحده به همکاری با یکدیگر است. ایالات متحده از نظر تاریخی همکاری دوجانبه و کشورهایی که بیشتر با واشنگتن همکاری می کنند را ترجیح میدهد. با این حال، همزمان که ایالات متحده دخالت خود را محدود میکند، از کشورهای منطقه میخواهد تا تلاشهای خود را افزایش داده و با یکدیگر همکاری کنند؛ چه برای مقابله با ایران باشد و چه برای حل و فصل جنگهای منطقهای مانند جنگهای یمن و لیبی. اسرائیل با خدمات نظامی و اطلاعاتی قدرتمند خود میتواند نقش مهمی در اینجا ایفا کند و قابلیتهای پیشرفتهای مانند ارائه سیستمهای راداری به بحرین و امارات را ارائه دهد، در حالی که ایالات متحده به دلایل سیاسی تمایلی به انجام این کار ندارد.
همچنین احتمالا ایالات متحده از شرکای خود برای تداوم نبرد علیه داعش و سایر گروههای خطرناک جهادی کمک خواهد گرفت. اگرچه این مبارزه برای متحدان اولویت کمتری دارد، اما آنها نیز نگران نیروهای جهادی خشن هستند و به همکاریهای اطلاعاتی و نظامی طولانی مدت ادامه خواهند داد. گروههای جهادی نیز در مقایسه با گذشته خود ضعیف باقی میمانند و اقداماتشان محدود خواهد شد.
شرکای منطقهای از تمرکز ایالات متحده بر آسیا و اروپا آگاه هستند و سفر بایدن این تصور را تغییر نخواهد داد. بهترین چیزی که دولت میتواند به آن امیدوار باشد این است که هم در دیدارهای خصوصی و هم در ملاء عام روشن کند که ایالات متحده چه برای مقابله با داعش و چه برای بازدارندگی ایران،از نظر دیپلماتیک و نظامی در خاورمیانه، به تعامل خود ادامه خواهد داد. بنابراین سفر رئیس جمهور یک سیگنال مفید است، حتی اگر کشورهای منطقه ناراضی باقی بمانند.
شاید امیدوارکنندهترین مسئله در این سفر، آغاز مجدد تعامل ایالات متحده با متحدانش در منطقه باشد. چنین هدفی نوید موفقیتهای بزرگ را نمیدهد و در بهترین حالت ممکن است امتیازات مختصری مانند اعلام عربستان برای تولید مقدار کمی نفت اضافی وجود داشته باشد، اما امید به پیشرفتهای آینده را فراهم میکند. در حال حاضر، رابطه ایالات متحده با متحدان منطقهای جزئی است و اعتماد و احترام کمی نسبت به یکدیگر وجود دارد. دیدارهای مکرر مقامات بلندپایه باعث میشود که آنها به جای اینکه نگرانیهای ایالات متحده را بیربط یا حتی مخالف مشکلات روزمره خود بدانند، به سخنان واشنگتن گوش داده و منافع ایالات متحده را در نظر بگیرند.
انتهای پیام/
نظر شما