به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، جنگی که بین روسیه و اوکراین در جریان است به صحنه صف کشی کشورهای غربی و تلاش برای شکست دادن مسکو و پوتین تبدیل شده است. رهبران غربی به صورت آشکار و پنهان حمایت تمام عیار خود را از زلنسکی و کیف اعلام کرده و تا کنون محمولههای مختلف سلاح برای این کشور ارسال کردهاند. اما این جنگ فراتر از این صحنه، تصویر بزرگتری در ذهن ناظران بین المللی ایجاد کرده که روایت کننده ایجاد قطبهای جدید جهانی و زمینه ساز جنگهای بزرگتر بت تعداد بازیگران بیشتر باشد. شاید بسیاری خود را برای وقوع یک جنگ احتمالی بین آمریکا و چین آماده میکنند؛ جنگی که به احتمال زیاد آینده نظم جهانی و موقعیت قدرتهای بزرگ را ترسیم خواهد کرد. همین موضوع در مصاحبهای با پل پیلار -استاد دانشگاه «جرج تاون» و از کارشناسان ارشد اندیشکده بروکینگز- مورد بررسی قرار گرفت.
متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:
- پس از جنگ اوکراین بحثهایی پیرامون آغاز نظمی جدید در جهان شکل گرفت و با تداوم این جنگ و ناتوانی غرب در مهار روسیه این فرضیه تقویت شد. نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟
من اعتقادی به این ندارم که جنگ اوکراین پیامدهای تغییر دهنده نظم جهانی را مانند جنگهای جهانی قرن بیستم به همراه داشته باشد. همه مسائل اساسی مربوط به روابط غرب با روسیه که اکنون با آنها مواجه هستیم با شروع این جنگ آغاز نشدند. صرف نظر از اینکه این جنگ دقیقا چگونه به پایان میرسد، یک نکته بسیار حائز اهمیت در آن وجود داشت که حتی اهمیتش از ناتوانی غرب در مهار روسیه بیشتر است و آن اینکه ارتش روسیه آنقدر که تا پیش از شروع این جنگ تصور میشد، توانمند نیست. تسلیحات هستهای و منابع نفتی روسیه همچنان تصریح میکند که این کشور یک قدرت بزرگ خواهد بود اما روسیه از این جنگ ضعیفتر از قبل بیرون خواهد آمد و بهطور گستردهای [در افکار عمومی] ضعیفتر در نظر گرفته میشود.
- به نظر میرسد ائتلافها و روابط جدید در جهان با محوریت چین در حال شکل گیری است و حتی برخی متحدان آمریکا تلاش میکنند روابط خود را با چین تقویت نمایند. فکر میکنید رویکرد سیاستگذاران و اندیشکدههای آمریکا در قبال این موضوع چیست؟
دیدگاه غالب در واشنگتن اتخاذ مواضع سخت در قبال چین است. دولت بایدن بسیاری از سیاستهای دولت ترامپ در قبال چین از جمله ادامه تعرفهها را ادامه داده است. اپوزیسیون جمهوری خواه عموما از چنین دیدگاه رادیکالی حمایت میکنند و بنابراین گروههای سیاسی بسیار کمی در ایالات متحده وجود دارد که بتواند سیاستها در قبال چین را به طرز محسوسی تغییر دهد. برخی از تحلیلگران -از جمله در اندیشکدهها- معتقدند که این رویکرد اشتباه است؛ زیرا هم خطر تشدید درگیری را افزایش میدهد و هم به این دلیل که رویکرد تندرو مانع همکاری لازم با چین در موضوعاتی مانند تغییرات آب و هوایی میشود. اما دیدگاههای این طیف از تحلیلگران تاکنون حمایت کافی برای تغییر سیاست [آمریکا در قبال چین را] به دست نیاورده است.
- بر اساس برخی تئوریهای تاریخی از جمله «تله توسیدید» احتمال وقوع جنگ بین قدرت نوظهور (چین) و قدرت مستقر (ایالات متحده آمریکا) وجود دارد. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
در واقع خطر شروع جنگ علنی بین ایالات متحده و چین وجود دارد؛ هر چند که هیچ یک از این دو کشور خواهان چنین جنگی نیستند. من معتقدم خطر موجود نسبت به آنچه در ایده «تله توسیدید» در مورد به چالش کشیده شدن یک قدرت رو به زوال توسط قدرت در حال رشد کمتر است اما در مقابل در اثر یک تصادف ساده یا اشتباه محاسباتی اوضاع میتواند برعکس شده و حوادث خارج از کنترلی رخ دهد.
- فکر میکنید روند سیاستگذاری در آمریکا و اشتباهات محاسباتی سیاستمداران این کشور موجب افول قدرت آمریکا شده است؟
بدون تردید در طی سالها محاسبات اشتباه بسیاری از سوی سیاستمداران ایالات متحده صورت گرفته است اما آنچه که میتوان به عنوان کاهش قدرت ایالات متحده توصیف کرد، ناشی از عوامل اساسیتر درازمدت است که حتی عاقلترین سیاستمداران نیز نمیتوانند از آنها اجتناب کنند. ایالات متحده در پایان جنگ جهانی دوم در اوج قدرت بود که توزیع نامتناسب قدرت در دهههای بعدی را اجتناب ناپذیر میکرد. تبدیل شدن چین به یک قدرت اقتصادی و نظامی امروز، بزرگترین عامل درازمدتی محسوب میشود که در این فرآیند دخیل است.
- جنابعالی چه سناریوهایی در مورد آینده نظم جهان متصور هستید؟
هیچ قدرت هژمون جهانی وجود نخواهد داشت که به طور محسوسی قدرتمندتر از بقیه بقیه کشورها باشد. رقابتهای متعددی بین چندین کشور وجود خواهد داشت که میتوانند به عنوان قدرتهای بزرگ واجد شرایط باشند. در روابط بین ایالات متحده و روسیه و چین، رگههایی از جنگ سرد قدیمی تداوم خواهد یافت، اما آن نوع خط منازعه جهانی مانند جنگ سرد اولیه ایالات متحده و شوروی وجود نخواهد داشت.
انتهای پیام/
نظر شما