زهرا گویا عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز در خصوص صدور بخشنامهها اظهار کرد: استقلال، آزادی و تصمیمگیری چشماندازی است که در تمام جهان برای دانشگاهها تعریف شده است. بخشنامهها برای کنترل دانشگاه از طرف مقامات آموزش عالی صادر میشود. اگر دانشگاه را باور داشتند، بخشنامه صادره نمیکردند و دانشگاه نیز وادار نمیشد برای واحدهای تحت حمایت خودش که دانشکدهها و پژوهشکدهها هستند، همان بخشنامه را با اندکی تغییر اعمال کند.
بیشتر بخوانید:
درخواست دانشجویان علوم پزشکی از وزیر بهداشت / بخشنامه هزینه تعهد خدمت آموزش رایگان لغو شود
وی افزود: سه سالی که به دلیل کرونا آموزشها سه سال مجازی بود؛ به جای توسعه بسترهای اجرای آموزش مجازی و تبدیل آن به تهدید، یک فرصت برای دوباره نگری در محتوای درسی، روشهای تدریس، روشهای ارزشیابی و سازماندهی دانشگاه، همان شرایط با بیشتر شدن صدور بخشنامهها حفظ شد. هرکاری که قبلا به صورت حضوری انجام میگرفت، این بار به صورت مجازی صورت گرفت.
گویا بیان کرد: من به عنوان معلم در زمان آموزش مجازی، انواع مطالعات را داشتم که چگونه با نوآوری از این سکوها و پلتفرمهای جدید استفاده کرده و بدون دیدن دانشجویان با آنان تعامل بر قرار کنم و چه نوع تغییراتی در روش تدریس ارزیابی و برنامهام دهم که موجب بیشتر یادگیری دانشجویان شود. در حالی که تلاش بخشنامهها این بود که ما را در چهار چوب قبلی نگه دارند.
وی اظهار کرد: بخشنامهها به قدری دانشگاه را در تنگنا قرار داده است که حتی توان تصمیمگیری برای زمان برگزاری کلاسهایش هم ندارد. به عنوان مثال بخشنامهای صادر میشود که بر اساس آن کلاس باید در فلان روز برگزار شود. تهران شهر آلودهای است مثلا در ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ تهران آلودهترین شهر جهان اعلام شد و عدد آلودگی بالای۴۰۰ بود. آن روز از طرف وزارت علوم بخشنامه آمد که حتما کلاسها حضوری برگزار شود. یادم است که هنگام تدریس در حالت خفگی به سر میبردم. دو هفته بعد که آلودگی از ۲۰۰ کمتر بود، بخشنامه آمد کلاسها تعطیل است. چرا باید وزارت علوم برای تعطیلی کلاسها تصمیم بگیرد؟ چرا به این توجه نمیشود که شاید در دانشگاهی که بالای دماوند است، هوا خوب باشد. چرا دانشگاه نمیتواند برای زمان برگزاری کلاسهای خود تصمیم بگیرد؟ دانشگاهی که توان تصمیمگیری در خصوص برگزاری کلاسهایش را نداشته باشد، به موسسه بزرگ کارمندی تبدیل خواهد شد.
گویا گفت: دانشگاهها هم گاهی ابتکار به خرج میدهند. روزی ساعت یازده و نیم شب از رسانه ملی خبر آمد که صبح کلاس تشکیل نمیشود. ساعت یازده و نیم شب که همه بیدار نیستند تا خبرها را دریافت کنند. کسانی که از تعطیلی خبر نداشتند، به دانشگاه آمده بودند؛ اما وقتی به دانشگاه رسیدند، با در بسته مواجه شدند. به آنها گفته شد دانشگاه به دلیل آلودگی هوا تعطیل است. در همین زمان یکی از دانشگاههایی که میشناختم بخشنامه صادر کرد کلاسها ساعت یک به بعد حضوری هستند؛ یعنی ابتدا به دانشجویان گفتند کلاس تعطیل است، سپس گفتند ساعت یک به کلاس بیایید. آن هم در شهری مانند تهران که هر رفت و آمد تقریبا سه تا چهار ساعت زمان میبرد.
بخشنامه توان تصمیمگیری را از دانشگاهها میگیرد
وی افزود: این موارد به آموزش عالی و توجه به پژوهش ربطی ندارد و گونهای است که انگار چند نفر دور هم جمع شده و دیگران را سرکار گذاشتهاند. این مسائل تمام انرژی افراد را میگیرد. بخشنامه توان تصمیم گیری را از دانشگاهها میگیرد. وقتی یک نظام اجرایی که مسئولیت و ماموریتش آموزش و پژوهش است به قدری از خودش سلب اختیار کند که برای تشکیل کلاس نیز منتظر تصمیم دانشگاه باشند تا آن تصمیم را به زیر مجموعهاش ابلاغ کند، از اعتبار علمی پژوهشی خود میکاهد و این موضوع برای دانشگاه کسر شان است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: آییننامههای ارتقای اعضای هیئت علمی و چگونگی دفاع از رساله دانشجویی دکتری به طور مرتب تغییر میکنند. به گونهای که وقتی سه نفر با اختلاف یک سال وارد دانشگاه شوند، هر یک برای فارغالتحصیلی باید مراحل متفاوتی را طی کنند. با این حال تعریف استاد راهنما، کمیته راهنمایی، رئیس دانشکده و شورای گروه چیست؟ هیچکس هیچ اختیاری ندارد و همه باید طبق آییننامه عمل کنند. پایینترین سطح دفاع از یک کار علمی این است که صلاحیت دفاع آن از طریق چند آییننامه انجام شود.
وی افزود: بسیاری از بخشنامهها برای کسانی هستند که به هردلیلی با دانشکده، پژوهشکده و دانشگاه خود مشکل دارند و دانشگاه با تمرکز بر آن بخشنامهها، دانشجویان را گرفتار میکند. اگرنه که در تمامی بخشنامهها امکان دور زدن، وجود دارد. هیئت علمیها شرایط جذب را شرح داده و هرکس که آن شرایط را داشته باشد، استخدام میکنند. سپس بعد با بخشنامههای مختلف نفسش را گرفته و با این کار تمام ذوق و شوق پژوهشی و آموزشی استاد تازه استخدام شده را از بین میبرند.
گویا اظهار کرد: تمام دنیا را نمیگویم؛ اما در جایی ندیدهام که سرنوشت دانشجو و استاد را با بخشنامه تعیین شود. نکته جالب این است که با وجود این بخشنامهها کمیتههای مختلف تشکیل میشود و نتیجهاش هم این است که آن کمیته از روی همین بخشنامهها نتیجهگیری میکنند.
هرچقدر بدنه مدیریت دانشگاه و وزارت علوم را گستردهتر شد، کیفیت آموزش عالی پایینتر آمد
وی افزود: هرچقدر بدنه مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم گستردهتر شد، کیفیت آموزش عالی پایینتر آمد، تنها نتیجهاش افزایش تعداد مقالات بود؛ اما این مقالات در کجا چاپ میشوند؟
گویا اظهار کرد: برخی از اساتید برجسته تنها ۵ تا ۶ مقاله دارند؛ اما به قدری این مقالات اثر گذار بودهاند که نه تنها در ایران، بلکه در جهان از آنان نام خوش علمی پژوهشی باقی مانده است. درحالی که تعداد مقالات اساتید برخی رشتهها، به ۶۰۰ هم میرسد و هرچقدر مقام اجرایی این اساتید بالاتر میرود، تعداد مقالاتشان نیز بیشتر میشود. این اساتید به قدری بر مقاله نویسی و ارتقا تمرکز دارند که اگر از آنان نام یا موضوع تحقیق دانشجویانشان را بپرسید، نمیدانند.
وی افزود: برای هر اتفاقی که در دانشگاه میافتد، توجیهی به نام بخشنامه وجود دارد. برای آموزش عالی لازم و ضروری است که برای فارغالتحصیلی، استخدام و ارتقای افراد در دانشگاه، کمیتههایی بنشینند و با بررسی در خصوص افراد، تصمیمگیری کنند. نمیشود طبق معیارهایی که در آییننامهها وجود دارد، برای افراد تصمیمگیری شود. دانشگاه یعنی استقلال وتصمیمگیری آزاد برای مسائل جامعهای که در آن زندگی میکنند، این با دانشگاهی که دارای قوانین سخت و چهارچوبهای تنگ است، مغایرت دارد. چنین دانشگاهی نمیتواند به نوآوری برسد و با نوآورانه مسائل روز را حل کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرد: دانشگاههای تحت سلطه باعث میشوند افراد با نگاه سود و زیانی به این نتیجه برسند به جای مدتها زحمت کشیدن، یک سمینار خوب که اثرش برای تمام کشور بماند، خلق کنند. اساتید ترجیح میدهند به دلیل پیروی از بخشنامههایی که برایشان هیچ سودی ندارد، چند مقاله نوشته و با آن ارتقا بگیرند. این نگاه کاسبکارانه به کار علمی و پژوهشی، منجر به مرگ علم و پژوهش میشود.
وی افزود: بخشنامهها به شدت دستوپا گیر هستند و آزادی عمل را میگیرند. برای کارعلمی نیاز به اشتیاق و آزادی عمل است؛ گاه در کار علمی اشتباهاتی صورت میگیرد و برخی اوقات مسائلی پیش میآید که زمان اتمام پژوهش را به تعویق میاندازند. مسائل روز دنیا را نمیتوان پیشبینی کرد. به عنوان مثال وقتی در غزه جنگ است و نسلکشی اتفاق میافتد، این مسئله با تاثیر گذاشتن در روحیات پژوهشگران مانع تفکر شده و باعث به تاخیر افتادن پژوهش میشود؛ چراکه کار علمی نیازمند تفکر است و تفکر درست به سلامت روان و آرامش فکری نیاز دارد؛ اما این بخشنامهها مانند شمشیری بر گلوی دانشجو و استاد آنان را وادار به پایان یک پژوهش در زمانی مشخص میکنند.
انتهای پیام/
نظر شما