به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز، پیامها همیشه مکتوب نیستند. گاهی طرفی که گیرنده پیام است، شایسته پاسخ کتبی نیست. در یک واقعه تاریخی، آیتالله «سیدعلی خامنهای» رهبر انقلاب در ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ (۱۳ ژوئن ۲۰۱۹) در دیدار با «شینزو آبه» نخستوزیر فقید ژاپن که حامل پیام رئیسجمهور وقت آمریکا بود، به وی تاکید کردند: «من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.» زمان برای «جو بایدن» رئیسجمهور کنونی آمریکا هم درحال تکرار است، زیرا مسیرش با اندکی تفاوت، همان مسیر ترامپ است.
بیشتر بخوانید:
رونمایی از موشک هایپرسونیک فتاح ۲ برای اولین بار
رهبر انقلاب چندی قبل و در ۱۵ آبانماه جاری واقعه شینزو آبه را برای «محمد شیاع السودانی» نخستوزیر عراق نیز بهنوعی تکرار کردند. السودانی پس از آنکه پیام بایدن را از دست «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه او دریافت کرد به سرعت راهی تهران شده بود تا این پیام را به همتای ایرانی او «سیدابراهیم رئیسی» برساند، اما رهبر انقلاب با فراخواندن او ضمن حمایت از مردم فلسطین، به وی تاکید کردند باید بهدنبال فشار بر آمریکا باشد؛ نه آنگونه که درحال انجامش بود، تبدیل شدن به حامل پیامهای واشنگتن برای رهایی از فشار محور مقاومت. از آبه ۱۳۹۸ تا السودانی ۱۴۰۲ و از ترامپ تا بایدن، آمریکا شایسته پاسخ مکتوب نبوده است. آنها، چون از موضع زور و با تهدید نظامی سخن میگویند، باید بهجای قلم از «دهانه توپ» و بهجای کاغذ روی «زمین» پاسخ بگیرند.
آیتالله خامنهای روز گذشته (یکشنبه) بازدیدی از دانشگاه علوم و فنون هوافضای عاشورا داشتند. در این دیدار سردار «امیرعلی حاجیزاده» فرمانده نیروی هوافضای سپاه و همکارانش، از موشک هایپرسونیک «فتاح ۲»، دو سامانه پدافند هوایی «مهران» و نمونه ارتقا یافته «۹دی» به همراه پهپاد «شاهد-۱۴۷» رونمایی کردند.
این سلاحها رونمایی شدند تا اگر کسی قصد حمله به «میادین نفت»، «بنادر»، «پالایشگاههای نفت» و حتی مواضع نظامی نزدیک به ایران در منطقه را داشت، بداند سامانههایی دفاعی مانند مهران و ۹دی حمله را ناکام گذاشته و سلاحهای تهاجمی مانند فتاح ۲ به همراه شاهد-۱۴۷ منشأ حملات را شخم خواهند زد. هدفگیری هر شهروند و یا موضع متعلق به ایران، هزینهای به بهانه مواجهه با موشکهای سنگین و بمبهای دقیق دارد.
رهبر انقلاب، دیروز این پاسخ را در زمان و مکان مناسب به آمریکا و متحدانش دادند. این بازدید، اما پیامهای دیگری نیز برای دشمنان داشت. از آنجا که ایران پشتیبان محور مقاومت است، هر آنچه امروز رونمایی میکند، فردا در دستان دوستانش خواهد بود. تسلیحاتی که سالهای گذشته رونمایی شدند، درحالحاضر از یمن بهسمت فلسطین اشغالی و از عراق بهسمت پایگاههای آمریکا پرتاب میشوند. اعضای محور مقاومت از تهران دستور نمیگیرند، اما تاثیرپذیری بالایی از آن دارند.
صبح روز گذشته رهبر انقلاب تاکید کردند «شریانهای حیاتی رژیمصهیونیستی باید قطع شود» و در غروب همان روز یک کشتی تجاری متعلق به رژیم توسط یمن توقیف شد. برای این اقدام دستوری در کار نبود، اما اثرپذیری گروههای مقاومت غیرقابل انکار است. زمان و مکان ارسال پیام و سرعت انتقال پیام که واقعه دریای سرخ نشانگر آن است، همه آشکارکننده «وخامت» اوضاعند. اعضای محور مقاومت پیش از این هشدار داده بودند هر چه اوضاع انسانی در غزه بغرنج شود، عرصه بر رژیم و آمریکا تنگتر خواهد شد. نمیشود مردم غزه در تنگنا باشند، ولی نظامیان آمریکایی در پایگاههایشان در امنیت فعالیت کرده و شهرکنشینان گریزی برای تنفس بیابند.
موشکهای هایپرسونیک دارای دو ویژگی اصلی هستند. ویژگی نخست و اصلی «سرعت هایپرسونیک» و ویژگی دوم «قابلیت مانوردهی» است. سرعت هایپرسونیک ۵ تا ۲۰ ماخ در ثانیه است. این سرعت معادل یکهزار و ۴۷۰ متر تا ۵ هزار و ۹۰۰ متر بر ثانیه است. در میان موشکها، انواع غیرهایپرسونیکی نیز یافت میشوند که دارای قابلیت مانوردهی هستند، اما ویژگی اصلی موشکهای هایپرسونیکی سرعت بالای آن است که در ترکیب با مانوردهی موثر میشود. یک موشک با سرعت هایپرسونیک بدون آنکه بتواند مانور دهد، بهدلیل پیشبینیپذیری مسیر حرکتش قابل رهگیری و انهدام توسط سامانههای پدافند ضدموشکی خواهد بود. به همین دلیل سرعت بالا و مسیر حرکت غیرقابل پیشبینی دو جزء اساسی موشکهای هایپرسونیک هستند. این موشکها میتوانند از زمین، از دریا بهوسیله زیردریاییها و از هوا بهوسیله بمبافکنها و جنگنده- بمبافکنها پرتاب شوند. موشکهای هایپرسونیک دارای دو نوع بالستیک و کروز هستند. از این میان، هردو نوع قابلیت پرتاب از زمین و دریا را دارند، اما تنها نمونه کروز میتواند از هوا پرتاب شوند. در نوع بالستیک، موشک بهلحاظ ظاهری تفاوتی با دیگر موشکهای بالستیک ندارد. کلاهک موشک همانند دیگر موشکهای بالستیک است. در نوع کروز، اما وضعیت ظاهری متفاوت میشود، زیرا بهجای کلاهکی مشابه دیگر موشکهای بالستیک، یک موشک کروز نصب میشود.
این مساله نشان میدهد موشکهای هایپرسونیک زمینی و دریایی، دارای دو بخش هستند. یک بخش ثابت و معمولی که تنه موشک بالستیک است. مورد دوم، بخش هایپرسونیکی است. بخش ثابت یا همان تنه موشک بالستیک تنها بهعنوان حامل وظیفه رساندن بخش هایپرسونیکی به ارتفاع بالا و رهاسازی آن را برعهده دارد. به همین دلیل در هر دو نوع بالستیک و کروز یکسان است. موشک فتاح ۱، از انواع هایپرسونیک بالستیک بهشمار میرود، اما موشک فتاح ۲، هایپرسونیک کروز است. در این دسته، موشکهای هایپرسونیک کروز خطرناکتر بهحساب میآیند، زیرا نسبت به انواع بالستیک در ارتفاع پایین پرواز کرده و شناسایی آن توسط رادارها دشوارتر است.
اهمیت دیگر موشک فتاح ۲، تکمیل زنجیره پرتاب موشکهای هایپرسونیک در داخل کشور است. ایران درصورت امکان میتواند در آینده بهصورت هواپرتاب نیز از موشکهای هایپرسونیک کروز بهره گیرد. درخصوص برد با توجه به تنه هر دو موشک که از موشکهای بالستیک تاکتیکی است، برد نیز در همان دسته قابل ارزیابی است. ایران با تمرکز بر موشکهای بالستیک تاکتیکی، موفق شده برد آنها را که در جهان بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ کیلومتر است به حداکثر ۱۴۵۰ کیلومتر برساند؛ تقریبا دوونیم برابر حداکثر برد نمونههای موجود در جهان. برد موشکهای هایپرسونیک نصب شده بر تنه موشکهای بالستیک تاکتیکی نیز به همان میزان است. موشک فتاح ۱ برد موثری معادل ۱۴۰۰ کیلومتر داشت؛ هر چند برد نهایی و غیرموثر آن به ۱۸۰۰ کیلومتر نیز میرسد. بهنظر میرسد برد فتاح ۲ تفاوت چندانی با نمونه پیشین نداشته باشد.
کار آمریکا از بمب گذشته
جنگ در غزه غرب را بهلحاظ اخلاقی در مضیقه قرار داده است. امروز نه تنها غیرغربیها بلکه شهروندان و حتی سیاستمداران غربی از خود میپرسند چرا در هنگام حمله روسیه به اوکراین آن را محکوم کردند، اما باید در میانه جنایتهای رژیم علیه غزه از تلآویو حمایت کنند. شکسته شدن این موضع اخلاقی به زیان اوکراین نیز تبدیل شده است، زیرا انگیزه عمومی در غرب برای حمایت از کییف کاهش یافته است. سردرگمی ناشی از استاندارد دوگانه در برابر جنگ اوکراین و جنگ غزه، عامل این کاهش حمایت است. علاوه بر سیاستخارجی، فشارهای جنگ غزه در سیاستداخلی غرب نیز موثر واقع شده است.
چندی قبل وزیر کشور انگلیس که دولتش از اصلیترین حامیان رژیم در طول جنگ بوده است، بهدلیل ابراز مواضع ضدفلسطینی تحت فشار افکار عمومی توسط نخستوزیر برکنار شد. همزمان با این تحولات، اوضاع میدانی نیز طبق خواست غرب پیش نمیرود. پیش از جنگ «طوفان الاقصی» آمریکای لاتین و در سطحی بسیار بالاتر غرب آفریقا شاهد شورش علیه غرب شده بود. غرب آسیا نیز امروزه بر سطح واگرایی خود از آمریکا افزوده است که جنگ غزه نشانهای از آن بهحساب میآید.
تغییر این میدان با سلاح شدنی نیست. گفته میشود تلآویو به اندازه قدرت انفجاری دو یا سه بمب اتمی، بمب روی غزه پرتاب کرده است که وسعت کمی دارد. نه بمب اتم و نه معادل متعارف آن که بهدلیل دقیق بودن میتواند خطرناکتر هم باشد، قادر به تغییر اوضاع نیستند بهویژه آنکه امروز افکار عمومی غرب نیز بخشی از ماجرا بهحساب میآید. غرب اگر جواب دشمن را با بمب بدهد، نمیتواند روی شهروندان و رأیدهندگان خود بمب بریزد. اگر آمریکا و متحدانش در این مجموعه به جنگ غزه اصرار داشته باشند، بدون آنکه قادر به ترتیب اقدامات موثر میدانی باشند، صرفا وضعیت را در تمام شاخصها برای خود دشوارتر میکنند.
منبع: فرهیختگان
نظر شما