به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از قم، در سالیان اخیر با پیشرفتهای روزافزون رسانههای اجتماعی و فضای مجازی و به تبع رایج شدن استفاده از این ابزارها توسط مردم کشورها، پدیدهای به نام سلبریتیسم به وجود آمده است. سلبریتی فردی خارقالعاده است و یا کارهای خارقالعاده انجام میدهد البته ممکن است با استعدادترین فرد نباشد، ولی کارهای او جلب توجه کرده و میتواند متقاعدکننده باشد.
ریشه مبحث سلبریتیها در ایران به حوالی سال ۱۰۶۰ و اجرای خوانندگان و موسیقینوازان مشهور در اصفهان بازمیگردد. ولی در سالهای اخیر با پیشرفتهای فناوری سلبریتیها به عنصر مهمی از جامعه تبدیل شدهاند و سلبریتیها همه جا حضور دارند از تمام برنامههای تلویزیونی در موضوعات مختلف؛ از سیاست تا ازدواج و اعیاد مذهبی و ملی گرفته تا روی بیلبوردهای تبلیغاتی برندهای مختلف و شبکههای اجتماعی و سیاست.
عوامل مختلفی برای ظهور یک سلبریتی در جامعه وجود دارد که ما برای بررسی بیشتر پدیده سلبریتیسم و موضوع سلبریتیها به سراغ پروانه سرکشیک دکترای روانشناسی تخصصی از دانشگاه آزاد اسلامی کرمان و مدرس دانشگاه رفتیم که از سال ۱۳۷۸ مدیر اولین مرکز مشاوره خصوصی استان قم است و در ادامه شرح این گفتوگو را خواهیم خواند.
ایسکانیوز: سلبریتی چطور تبدیل به مرجع فکری مردم به خصوص نسل جوان میشود؟
سلبریتی به معنای مورد تجلیل قرار گرفتن است ولی سلبریتی شغل نیست بلکه افرادی هستند که مورد توجه عموم قرار میگیرند و تغذیه فکری آنها از توجه به وجود میآید و مشهور می شوند. حالا مشهور شدن در گذشته یک معنایی داشت و الان در قرن بیستم معنای دیگری دارد؛ در آن زمان افرادی که استعداد خاصی داشتند مشهور میشدند مثل ادیسون که جهان را منور کرد در اینجا مسلم است که آحاد مردم به ایشان علاقهمند شدند و ایشان به عنوان یک چهره شناخته شد یا فلورانس نایتینگل که در جنگ جهانی از افرادی که در جنگ مجروح میشدند پرستاری میکرد و خودش یک جایگاهی را به وجود آورد که باعث شد صلیب سرخ جهانی به وجود بیاید و به تبع آن در ایران و دیگر کشورهای اسلامی هلال احمر شکل گرفت این افراد یک ویژگیهایی را داشتند ولی این سلبریتیهایی که الان وجود دارند ویژگی خاصی ندارند و چون ویژگی خاصی ندارند مورد توجه قرار میگیرند.
سلبریتیها افرادی بودند که در عصر پسا حقیقت و لذتگرایی میتوانستند در حین انتقال پیام بیشترین لذت را به مخاطبین خود منتقل بکنند و میتوانستند بگویند حقیقت چیست و مردم آن حقیقت را قبول میکردند. اتفاقی که در حال حاضر افتاده است این است که آحاد مردم به ویژه جوانان و نوجوانان میبینند که فرد سلبریتی ویژگی خاصی ندارد ولی جایگاه خیلی مهمی دارد به طور مثال پول، شهرت و ثروت دارد و از منابع اجتماع استفاده میکند به این دلیل که هیچ ویژگی خاصی ندارد و به جایگاه مهمی رسیده است این افراد را آیینه خودشان میبینند و به خاطر همین جذب آنها میشوند یعنی میگویند اینها از پایینترین سطح به بالاترین سطح رسیدهاند پس من هم میتوانم این کار را بکنم.
سلبریتیهای فعلی افراد عام هستند که خصوصیت ویژهای ندارند و هر کسی میتواند با تخیل خودش را در جای آنها قرار دهد که من هم میتوانم اینگونه باشم و این باعث شده که نسل جوان جذب این افراد شوند، افرادی که در سن بلوغ و رشد و در گروه سنی نوجوانان و جوانان یعنی ۱۲ الی ۳۵ سال قرار میگیرند بیشتر جذب سلبریتیها میشوند چون در این سنین انسانها دوست دارند دیده شوند و شخصیت بیشتر در این سنین شکل می گیرد و افراد به خصوص نوجوانان که خود محور هستند بیشتر جذب این افراد می شوند و چون هنوز ویژگی خود محوری دارند یک شخصیتی را از خودشان میسازند که باعث میشود این شخصیت جذاب باشد و دیگران جذب آن بشوند. اولین جایگاه سلبریتیها تلویزیون و سینما بود و این افراد مادیگرایی را آوردند مثل اینکه هرچه ظاهر زیباتر بهتر پول بیشتر و رفاه بیشتری داشته باشد این فرد جذابتر است.
ایسکانیوز: اهداف پشت پرده اقدامات سلبریتیها چیست؟
در قرن نوزدهم افراد چهره در یک زمینه استعداد داشتند ولی سلبریتیهای الان هیچ خصوصیت خاصی ندارند و عادی هستند میروند لحظات خود را ثبت میکنند که با مردم همانندجویی بکنند هرچه بیشتر شبیه مردم عادی شوند آنها را بیشتر تایید میکنند و بر اساس تایید جویی که از مردم دارند خودشان را بالا میبرند و هرچقدر که بیشتر در حال ارتباط با مردم باشند بیشتر در صدر قرار میگیرند حالا وقتی که در صدر قرار گرفتند میتوانند حرفهای خود را به مردم قالب کنند یعنی میتوانند یک حرفی را بزنند که مردم آن را بپذیرند. افرادی میآیند اینها را استخدام میکنند که پشت پرده اینها هستند، افرادی که میتوانند سیاسی، هنری، اقتصادی یا هر کس دیگری که بتواند کالایی را به مردم معرفی کند باشند و آن کالا را به خورد مردم بدهند، حالا این کالا میتواند سیاسی، اقتصادی یا هرچیز دیگری باشد و به مردم خورانده شود.
یک سلبریتی آن کالا را از پشت پرده میگیرد و به مردم معرفی میکند و چون این فرد دائم در دید مردم است از آن میپذیرند؛ حالا میتواند درآمد مالی باشد یا درآمد فرهنگی و درآمد سیاسی. این افراد به این صورت تاثیر میگذارند و چون دائما با مردم هستند میتوانند مردم را به یک امر یا کاری وادار بکنند، در روانشناسی این را داریم که اگر حرفی بیش از ۲۰ بار گفته شود دائمی میشود و حرفی که تکرار مداوم داشته باشد در ذهن ما به عنوان یک باور عمیق شکل میگیرد.
دشمنان بعد از فتنه سال ۱۳۸۸ متوجه شدند که چقدر میتوانند با استفاده از سلبریتیها روی مردم ما تاثیر بگذارند و قدرت رسانه در آن زمان به آنها نشان داده شد. سلبریتیها وقتی در موج رسانه سوار میشوند یک قسمتی را از من میگویند و یک قسمتی را از خودشان، زیباترین فنی که یک رسانه و گفتوگو را زیبا جلوه میدهد استفاده از پارادوکس است؛ انسانها با ایجاد پارادوکس یک تناقضهایی را میگویند که این حرفشان را زیبا میکند و این پارادوکس را هدایت میکنند به سمتی که خودشان میخواهند. رسانهها زیباییشان در این است که یکی چیزی میگوید و آن یکی چیزی برخلاف قبلی و آن شخصی برنده است که بیشتر جنجال آفرینی کند و بیشتر حرفش شنیده شود یعنی دقیقاً کاری که سلبریتیها میکنند، یعنی این پارادوکس را ایجاد میکنند و بعد ما را هدایت میکنند به آن سمتی که خودشان میخواهند.
ایسکانیوز: سلبریتیها اگر به مرجع فکری مردم تبدیل شوند چه عواقبی خواهد داشت؟
سلبریتیهای الان حرفی برای گفتن ندارند وقتی به یک موضوعی دامن میزنند باید ببینیم پشت پرده چه کسانی هستند که اینها را هدایت میکنند و باید ما همیشه ظواهر را در نظر نگیریم و عمق را ببینیم؛ وقتی میبینیم که سلبریتیها جهت گیری میکنند به یک سمتی، چون مادیگرا هستند، در اینجا مسلماً نفع مادی به آنها میرسد حتی اگر ما بگوییم که نفع سیاسی است اینها نفع سیاسیشان هم در مادیات است یعنی بیشتر به سمت یک گرایش سیاسی میروند که منابع مادی به آنها تعلق بگیرد باید عمیق فکر بکنیم نه اینکه همرنگ جماعت بشویم. یکی از آسیبهایی که در نظریههای اجتماعی وجود دارد همرنگی با جماعت است و نباید همرنگ شویم، باید ببینیم مصلحت چه چیزی است و بر اساس عقلانیت تصمیمگیری کنیم نه بر اساس جنجال انسانها وقتی منطقمدار میشوند میتوانند تصمیمات درست بگیرند وگرنه در جنجالها همه تصمیمات افراد هیجانی میشود که گاهاً اشتباه هستند.
کوچکترین واحد سازنده جامعه خانواده است اگر خانواده یاد نگیرد که چطور هیجانمدار مسائلش را حل کند، اگر اینطور نباشد ما یک مسئله بر مسائل خود اضافه میکنیم که باعث میشود در طولانی مدت خانواده دچار آسیب شود، بچهها و پدر و مادر میخواهند با جنجال مشکلات را حل کنند و میبینید که این خانواده دوام نخواهد داشت. در جامعه و در طولانی مدت اتفاقاتی میافتد که آسیب جدی میبیند، شاید ما یک مسئله را با هیجان حلش کنیم ولی در طولانی مدت ما نمیتوانیم جامعه را به سمتی ببریم که سعادت آن تضمین شود به سمت گروهی میرود که مادیگرا هستند یعنی این افراد میآیند هیجان را در سطح جامعه ایجاد میکنند، روی موج هیجانات سوار میشوند و مردم عادی را به سمت خودشان میکشانند، کار را افراد عادی انجام میدهند و منفعت را یک گروه به خصوصی به دست می آورند
در سطح جهانی هم ظلمهایی که اتفاق میافتد، برخی از سلبریتیها کارهای عام المنفعه انجام میدهند و مردم فکر میکنند که چقدر آدمهای خوبی هستند که اموال خود را در این زمینهها هزینه میکنند اما کسی نمیداند پولهای اهدایی مردم در کجا هزینه شده است بعضی از این سلبریتیهایی که روی امواج خیرخواهانه سوار میشوند و موجی که احساسات مردم را در پی دارد خیلی راحت میتوانند تبلیغات خودشان را انجام دهند. تمام افراد وقتی میخواهند کالاهای خود را تبلیغ کنند یا میخواهند چیزی را بفروشند میروند سراغ فردی که جهانی باشد، ولی این فرد در ظاهر اعلام میکند که مبالغ زیادی را به کسانی که به آن مشکل مربوطه برخورده بودند تحویل داده و به آنها کمک کرده است و باز هم موضوعات طبقهبندی جهانی و تاثیرگذاری ماکروسیستمها بر مزوسیستمها را داریم. سیستمهایی که میآیند روی سیستمهای ظریفتر و ضعیفتر تاثیر میگذارند چون قدرت آنها بیشتر است؛ به طور مثال آنجلینا جولی آمریکایی است سیستم سینمایی آمریکا یعنی هالیوود و حالا نگاه میکنیم که هالیوود را چه کسی تغذیه میکند و چه کسی پشت سر اینها است یعنی ما وقتی میدانیم یک فردی به واسطه دیگری الان در صدر است مسلماً وقتی کار خیریه هم میکند افراد دیگری از پشت پرده آن را هدایت میکنند به طور مثال من اگر فیزیک دان باشم هنرپیشه باشم و سرم به کار خودم باشد نمیتوانم نسبت به تمام حیطههای اطرافم اشراف داشته باشم یک عده دیگری باید برای من کار بکنند که به من بگویند تو الان پایین آمدی و مخاطبینت کم شدند و دوباره خودت را به واسطهای به صدر برسان، حالا چه کاری بهتر از امور خیریه که لازم نباشد هزینهای هم بکنیم!
ایسکانیوز: نظرات سلبریتیها و مردم از حیث تأثیرگذاری در یک سطح قرار داد؟
اینکه یک فرد از جامعه مردمی بتواند تاثیرگذار باشد با سطح تاثیرگذاری سلبریتی یکسان نیست و سطح تاثیرگذاری سلبریتی بسیار بیشتر است، سلبریتی به دنبال این میگردد که ببیند موضوعات اشغال کننده ذهن مردم چیست اگر موضوع اجتماعی باشد یا فرهنگی و مذهبی باشد روی آنها میرود یک جا روی قیمت بالای دلار تمرکز میکنند و یک جا روی موضوع حجاب و سوژههایی را پیدا میکنند که بیشترین اشتغال ذهنی را به مردم میدهد، یعنی میآیند دستشان را روی نقطه ضعف فعلی مردم میگذارند و از آن حداکثر استفاده را میکنند و بعد آن را بلد میکنند و برای آن حاشیه سازی میکنند و آن را تبدیل به جنجال آفرینی می کنند و بعد تاثیرگذار میشوند.
وقتی که سطح هیجانات بالا رفت سطح منطق پایین میآید و وقتی منطق مردم پایین آمد به آن سمتی هدایت می شوند که برنامه ریز او گفته باشد؛ پس نظرات سلبریتیها خیلی تاثیرگذارتر هست چون هدفمند است ولی آحاد جامعه هدفمند نیستند و روی موضوعات خودشان درگیر هستند چون میخواهند از این فضا، از این رسانه و از این جایگاه درآمدزایی داشته باشند و تایید جویی داشته باشد، هم حس درونی آنها ارضا میشود و هم حس برونی که مربوط به مسائل مادی است ارضا میشود.
فضای مجازی ما قانونگرا نیست و هرکس در هر زمینهای که دلش میخواهد اظهار نظر میکند و اینها ملاک برایشان تخصصی یا غیرتخصصی بودن نیست و در صدر قرار گرفتن هدف آنها است حتی در مطالب پزشکی که با جان مردم هم در ارتباط است اظهار نظر میکنند مثل اینکه فلان دارو را مصرف کنید کلاً واکسن را بزنید و... هیچ قانونی هم وجود ندارد که اینها را ملزم به این بکند که در حوزه تخصصی خودشان صحبت بکنند.
ایسکانیوز: چه راهکاری برای مدیریت افکار عمومی در مواجهه با سلبریتیها وجود دارد؟
ما باید اولین کاری که میکنیم این باشد که سواد رسانهای را از کودکی بالا ببریم ما میتوانیم از اول دبستان درسی به عنوان رسانه داشته باشیم تا بچهها آموزش ببینند و سواد رسانهای آنها رو بالا ببریم. شما میدانید حتی قبل از چنین سنین افرادی هستند که به بچههای خود تبلت و موبایل میدهند، اولین کاری که برای مدیریت باید انجام دهیم این است که سواد رسانهای را بیاییم نهادینه کنیم و از کودکی برای بچهها آموزش را شروع بکنیم ولی الان فیالبداهه اگر بخواهیم در جامعه خود کار کنیم آموزش مدیریت هیجانات را باید برای آنها بگذاریم و در زمینه رسانهای جدا ما یک آی کیو داریم که هوشی است که به ما رسیده و هر چه که ما به آن بپردازیم شکوفاتر میشود، استعداد ولی تا یک حدی ثابت میماند و بیشتر از آن نمیشود و یک ای کیو داریم بنام هوش هیجانی ما باید ای کیو مردم خود را تقویت بکنیم. ای کیو براساس مهارتهای اجتماعی شکل میگیرد یعنی ما باید بیاییم روی مهارتهای اجتماعی بهخصوص مدیریت هیجانات مردم کار بکنیم.
ما باید خلأهای مردم را پر کنیم، ما باید برنامهریزی و مدیریت بکنیم که وقتی یک خلائی به وجود میایید با مسائل پوچ پر نکنیم، ما باید هدایت بکنیم مردم را به سمتی که بتوانند استفاده بهینه از فضای مجازی ببرند و بتوانند سلبریتیهای زرد را از سلبریتیهای واقعی جدا کنند یعنی بتوانند تفاوت قائل بشوند؛ کسی که سلبریتی است پشت سرش منافع مادی است، ما خودمان باید چهره بسازیم، ما باید بیاییم افراد را برجستهسازی بکنیم و وقتی مردم اینها را داشته باشند به بقیه پناه نمیبرند.
ایسکانیوز: دولتها چه وظایفی در قبال نظارت بر سلبریتیها دارند؟
الان در بین سه قوه حاکمیتی کشور ما، قانونی در این حوزه وجود ندارد که قابلیت اجرای سریع و صحیح داشته باشد چون وقتی با اقدامات غیرقانونی یک سلبریتی برخورد میشود چند وقت دیگر دوباره شاید با دادن یک تعهد کارهای قبلی خود را تکرار کند، اما با این تفاوت که از اینجا به بعد به صورت مخفیانه عمل میکند. در روانشناسی گفته می شود نباید کسی را اینقدر تحریک کرد که به لایههای پنهان برود و ما نمیتوانیم اقدامات بعدی آن را پیشبینی کنیم ما میگوییم هدایت بکنیم و به این افراد بگوییم که جایگاه تو اینجاست و اینجا فعالیت کن. دولت بیاید به این افراد آموزش را دهد که فعالیتهای مفید رسانهای داشته باشند و حتی مراکزی را داشته باشیم که در این حوزه آموزش دهند.
به طور مثال در روسیه و امارات متحده عربی مراکزی وجود دارند که در این حوزهها آموزش میدهند و حتی افرادی از ایران به صورت مجازی از این آموزشها استفاده می کنند که اصلا معلوم نیست این آموزش متناسب با کشور ما باشد یا نه؛ دولت باید بیاید افرادی را در این زمینه آموزش دهد و آنها هم بیایند در سطح جامعه به مردم سواد رسانهای آموزش دهند و حتی مردم بابت این آموزشها هزینه کنند چون ما روانشناسها میگوییم وقتی کاری رایگان انجام شود ارزش خود را در بین عموم از دست می دهد.
پیشنهاد من به عنوان یک روانشناس به شما و جامعه شما که فعالیت رسانهای میکنید این است که طرحی را در حوزه آموزش سواد رسانه و سواد سایبری به نهادهای رسمی ارائه کنید و این طرح به صورت آزمایشی در یک استان اجرا شود اگر نتایج خوبی داشت سپس در همه استانها اجرا شود و میتوانید برای این کار از ایدههای خود مردم هم استفاده کنید مثل خیلی از کشورهای دیگر که به صورت علمی و تخصصی در این زمینه فعالیت می کنند.
خبرنگار: محمدمهدی حسنی
انتهای پیام/
نظر شما