به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ شایعه استعفای مسعود پزشکیان اوایل زمستان ۱۴۰۳ به مدت یکی دو روز بر سر زبانها افتاد اما دامنه این شایعه همچنان در هفته دوم زمستان هم گرم است. ماجرا چیست و چه کسانی نمیخواهند این شایعه سرد شود؟ پس از انتشار این شایعه علی احمدنیا، سرپرست امور اطلاعرسانی شورای اطلاعرسانی دولت صرفا آن را تکذیب کرد و نوشت: «دولت به دروغهای شاخدار مثل استعفای رییسجمهور با هدف جذب فالوور، توجه نمیکند و گرفتارحاشیهها نمیشود.»
بیشتر بخوانید؛
چالشِ دشوار وفاق برای حامیان دولت/ کمک ناخواسته ترامپ به پزشکیان چگونه اتفاق میافتد؟
اما علی ربیعی، دستیار اجتماعی رییسجمهور در سطحی عمیق تر به مساله پرداخت و تلاش کرد سرنخهایی از منبع این خبر کذب را آشکار کند. وی نوشت: «در صحبتی که با چند کارشناس فضای مجازی داشتم، با پیگیری اولین توییت دریافتیم سرنخ اولیه موضوع استعفای رییسجمهور و دولت، ازسوی گروههای خارجنشین منتشر شده و با یک هدف عملیات روانی در داخل دنبالشده است. متاسفم که چقدر با سرعت، مخالفان کینهای دولت همسو با این افراد میشوند. به نظر میرسد این روزها، جریانسازیهایی از این نوع در اشکال مختلف را میتوان شاهد بود.»
ایران در ماههای اخیر حوادث فشرده و عجیبی را از سرگذارنده که گنجاندن تمام این وقایع در یک سال هر چند عجیب اما کاملا واقعی است. زنجیره توالی این حوادث فرصت خوبی برای ماهیگیری فرصتطلبان داخلی و خارجی است تا به راحتی بتوانند اهداف خود را دنبال کنند و پایههای نظام حکمرانی را از داخل سست کنند.
برای بررسی ابعاد شایعه استعفای رئیسجمهور و چرایی دامن زدن به آن، باید دید چه کسانی از تحقق آن یا حداقل خبرسازی در این زمینه سود میبرند؟ در دو هفته گذشته سه دسته داخلی و خارجی ذینفعان کنارهگیری خودخواسته رئیسجمهور بودهاند. مثلثی که همواره در تمام اعتراضات خیابانی، گسلهای اجتماعی، ایجاد شکافهای عمیق میان مردم و نهادهای حاکمیتی نقش محوری دارند و مانند تکههای یک پازل یکدیگر را تکمیل میکنند.
این پازل سه تکهای عبارتند از رادیکالهای جناحهای اصولگرا و اصلحطلب و براندازان. اما هر تکه از این پازل در ماجرای اخیر چه کرده است؟
۱) اصلاحطلبان رادیکال و تلاش برای دروازه گشایی به جای روزنه گشایی!
در روزهای نخست انتشار شایعه استعفای رئیسجمهور حامیان دولت ضمن تکذیب قاطعانه، انتشار آن را به مخالفان و منتقدان دولت نسبت دادند. اما درست در این میانه، سایت رویداد ۲۴ گزارشی از جلسه پزشکیان با روحانی، ناطق نوری، جهانگیری و سید حسن خمینی منتشر کرد. در بخشی از این گزارش آمده بود: «در صورت لزوم و در شرایطی که مذاکرات (تعویق قانون حجاب) به نتیجهای نرسد، پزشکیان محکم در مقابل مسئولیت اجرای قانون بایستد و بگوید با این شیوه نمیشود، کشور را اداره کرد.»
هر چند بعد از انتشار این گزارش، انصافنیوز رسانه نزدیک به دولت چهاردهم به بخشی از گزارش رویداد ۲۴ خدشه وارد کرد اما با فرض درستی گزارش فوق باید پرسید اساسا منظور از «این شیوه» چیست؟ آیا شیوه اداره کشور در ید قدرت رئیسجمهور نیست؟ آیا تغییر در امور اجرایی کشور در صورت ناکارآمدی شیوههای فعلی فراتر از اختیارات رئیس دستگاه اجرایی کشور است؟ اما صرفنظر از ابهام بنیادین فوق، مفاد این جلسه موجب شد تا منتقدان و مخالفان دولت به دنبال سرنخهای شایعه استعفای پزشکیان در میان یاران خودش بگردند. آنها با یادآوری اخباری مبنی بر استعفای حسن روحانی در دی ماه ۹۸ براین باورند که شایعه استعفای پزشکیان عملیات روانی حامیان وی است.
روحانی آن زمان درباره خبر استعفایش به خبرنگاران گفته بود: «ماههای اولیه که انتخابات برگزار شد، موضوعی به دلایلی در ذهن من بود و خدمت رهبری بیان کردم که دولت آمده است و میخواهد کار کند، اما شما اگر به هر دلیلی فکر میکنید فرد یا دولت دیگری بهتر میتواند خدمت کند، من آمادهام که کنار بروم. ایشان به شدت این موضوع را رد کردند و گفتند من دلم میخواهد شما تا آخرین لحظه به خدمت خود ادامه دهید و من از دولت حمایت میکنم.»
حضور حسن روحانی در ترکیب جلسه ۶ نفره مذکور نیز سبب شده تا منتقدان دولت که دل خوشی از رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم ندارند ردپای وی را در ایجاد زمینه برای استعفای پزشکیان قطعی تلقی کرده و بین شایعه استعفای رئیسجمهور فعلی و اسبق مشابهت برقرار کنند.
اما انگاره وجود فشار از سوی اصلاحطلبان تندرو را نمیتوان صرفا به منتقدان دولت محدود کرد زیرا چنین انگارهای در میان هواداران دولت نیز پذیرفته شده است. مثلا در بخشی از یادداشتی که انصافنیوز منتشر کرده این گونه آمده است: «آن روزها (سال ۸۸) میر حسین موسوی موازی با آقای خاتمی اعلام کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری کرده بود و طیف عظیمی از اصلاحطلبان که بعدها جنبش سبزی شدند معترض بودند که چرا میر حسین کاندید شده است! میرحسین موسوی سال ۸۸ میتوانست رئیس جمهور شود اما جریانی داخل همین جریان اصلاحات چنان فضا را به هم زدند که قیصریه به آتش کشیده شد و حالا سالهاست میر حسین در حصر است.»
در ادامه این یادداشت آمده است: «این روزها باز هم یک جریان تند مانند سال ۸۸ قصد دارد بر پایهی تحلیلهای اشتباه خود که فکر میکند چنانچه سیاست فشار برای استعفای پزشکیان را در دستور کار قرار دهد حاکمیت عقب نشینی خواهد کرد و روزنه گشایی تبدیل به دروازه گشایی خواهد شد، شروع به تحلیل و فشار برای جا انداختن استعفای پزشکیان کرده است! سیاستی غلط که آیندهای تیره و نامعلوم هم برای پزشکیان و هم برای کشور در پی دارد.»
بزرگترین خطری که دولت مسعود پزشکیان را تهدید میکند گرفتار شدن در بازی حامیان و مخالفان افراطیاش است. خطری که علاوه بر کاهش مشارکت در ادوار آتی، منجر به عدم شکلگیری وفاق ملی میشود.
۲) اصولگرایان رادیکال و تداوم خالصسازی
از آنجایی که در تحلیل ریشه بحرانهای کشور قانون نانوشتهای برای رقابت میان طیفهای سیاسی رقیب بر سر سیاه مطلق بودن جناح مقابل و سفید مطلق جناح خودی وجود دارد، بر اساس این قانون نانوشته اما بسیار موکد! بازار انگیزهیابی و نیتخوانی میان چهرههای شاخص دو طیف بر سر علتیابی شایعه استعفای پزشکیان همپنان داغ است و در یکی از آخرین واکنشها محمود واعظی رئیس دفتر حسن روحانی، استعفای پزشکیان را جنگ روانی طراحی شده در خارج میداند که از سوی اقلیت تندرو گسترش یافته است. وی در این زمینه نوشته است: «استعفای رییسجمهور پروژه جنگ روانی طراحی شده در خارج به جهت ناامید کردن مردم از طریق متزلزل نشان دادن دولت و تخریب نظام است. اقلیت تندرو که با دکتر پزشکیان و دولت چهاردهم مخالفند ، این دروغ پردازی وارداتی را تبلیغ و گسترش دادند».
حمیدرضا جلائیپور از جامعهشناسان حامی دولت نیز سقوط دولت بشار اسد را در طرح استعفای پزشکیان موثر دانسته و در این زمینه مینویسد: «در فضایمجازی در موضوع استعفا دو نیرو در فضای سیاسی کشور نفع مشترک پیدا کردهاند و هر دو نیرو بر تنور استعفا میدمند. یک نیرو، سرنگونیطلبان هستند که ضربه به موتلفین جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه را و ثانیاً پیروزی افراد تندرو در اطراف ترامپ را یک فرصت برای ایجاد فشار موثر بر جمهوریاسلامی میدانند. نیروی دوم، خالصگرایان هستند که در فضای تحلیلی ناواقعگرایانه بوده و هستند و از شعار استعفا دفاع میکنند.»
عباس عبدی، عضو شورای راهبری دولت چهاردهم نیز از دریچه نقد رقبای پزشکیان نوشته است: «بدترین علامتی که میتواند از یک تیم یا حکومت به بیرون مخابره شود، شکاف و اختلاف داخلی است. در ایران پیامهایی که بیانگر شکاف بلکه ستیز درونساختاری است فراوان مخابره میشود و عجیب اینکه سطح برخی از سیاستمداران آنچنان پایین و سخیف است که حتی نمیتوانند این اختلافات را از دید دیگران پنهان کنند و آگاهانه و عامدانه بر آتش آن میدمند. آقای پزشکیان حتما بهتر از خیلیها میداند که اتفاقات و اعتراضات سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ چگونه شکل گرفت و چه کسانی آتش بیار معرکه بودند. این گروهها عملا نقش تخریبی فراوانی دارند. باید از سطوح بالای قدرت مساله آنان را حل کرد».
انتقاد از کنشگری غیرحرفهای مدعیان انقلابیگری در مواجهه با خط تخریب پزشکیان صرفا به چهرهها و جریانهای اصلاحطلب محدود نماند و برخی رسانههای اصولگرایان نیز در برابر آن واکنش نشان دادند. روزنامه صبح نو نزدیک به محمدباقر قالیباف و طیف میانهروی اصولگریان در این فضا نوشته است: «برخی گروهها مدعی نمایندگی هسته سخت شدهاند که رفتارهایشان با تعریف صحیح آن فاصله بسیاری دارد و این رفتارها هم موجب بروز چالشها و انحرافاتی شده است تا جایی که موجب بدبینی برخی افراد جامعه نسبت به انقلاب شده است.»
روزنامه کیهان نیز نتوانسته از نقش داعیهداران انقلابی در دامن زدن به استعفای پزشکیان در شرایط حساس کشور چشمپوشی کند و در این راستا آورده است: «برخی دستهای آلوده به سرویسهای خارجی بهویژه صهیونیستها برای کنار رفتن پزشکیان لحظهشماری کرده تا یک فشار سیاسی با آنتالپی بالا را به کشور تحمیل کنند، این جریان در حال حاضر با پوشش نیروی انقلابی مشغول کار است.» البته این روزنامه در ادامه نیز آورده است: «اما در درون دولت نیز برخی حرکتهایی نظیر واکنش رسمی به شایعهسازی و هشتگهای سازمانی برای استعفا یا استیضاح رئیسجمهور، ابهاماتی را ایجاد میکند.»
با وجود اذعان کیهان و صبح نو به نقش افراطیون اصولگرا در تخریب رئیسجمهور و با فرض صحه گذاشتن بر مدعای واعظی، جلائیپور و عبدی اما باز هم باید گفت چنین مدعاهایی هر چند منطبق بر واقعیت است اما متاسفانه همه واقعیت نیست و به نظر میآید تلاش برای برونسپاری تقصیرات اصلاحطلبان رادیکال و فروکاستن مقصران نارضایتی از دولتهای خاتمی، روحانی و پزشکیان به اصولگرایان رادیکال و براندازان، خطای راهبردی است که اگر سرنوشت سال ۸۸ موسوی را برای پزشکیان رقم نزد اما میتوان گفت تکرار حوادث ۱۳۹۸ را میتواند محتمل سازد.
۳) براندازان؛ همان منوی همیشگی
تکه سوم پازل که همان جریان برانداز هستند مثل روال قریب به نیم قرن گذشته با هر جرقهای که ممکن است دستآویزی برای ناکار آمدن جلوه دادن دادن دولتی در ایران باشد تمام قوای خود را به میدان میآورند و اصلا هم تفاوتی ندارد که در سال ۱۳۸۸ با دولت محمود احمدینژاد روبرو هستند یا سال ۱۳۹۸ است و حسن روحانی رئیسجمهور کشور شده و یا در سال ۱۴۰۱ قرعه پاستورنشینی به نام شهید رئیسی افتاده و یا اصلا همه این ماجراها تمام شده و دیگر تقویم هجری شمسی سال ۱۴۰۳ را نشان میدهد و مستاجر جدید پاستور مسعود پزشکیان است. منوی تکراری براندازان با تغییر اندکی در جزئیات برای همه دولتها یکسان است و آن منو تکراری عبارت است از «اعلام پایان نظام حکمرانی جمهوری اسلامی از طریق ناکارآمد جلوه دادن دولت مستقر».
نمونه اخیر این منوی تکراری موجسواری بر اعتراضات جمعی از بازاریان تهران است. هر چند مساله ناترازی ارزی ناشی از سیاستهای انتقاد برانگیز وزیر اقتصاد و بانک مرکزی دولت چهاردهم در ماههای اخیر حتی احتمال استضاح وزیر مربوطه را بارها بر سر زبا نها انداخته است اما قدر مشترک تمام این انتقادات در سطح داخلی رسیدن به راهکاری برای عبور از این ناترازی با مفروض گرفتن امکان دستیابی به آن است. اما رسانههای براندازان ۹ دی ۱۴۰۳ باز هم در سناریویی تکراری برای شعله وار کردن نارضایتی کسبه یازار تهران و تعمیم و گسترش آن به سایر نقاط کشور تلاش کردند تا حوادث آبان ۱۳۹۸ در دی ۱۴۰۳ تکرار شود همانگونه که در آبان سال جاری نیز در ماجرای دانشجوی دانشگاه آزاد علوم تحقیقات تلاش کردند تا حوادث پاییز ۱۴۰۱ را رقم بزنند.
در راستای تحقق این نقشه، پس از روی کار آمدن دولت پزشکیان با شعار وفاق میان مردم و حاکمیت، تلاش براندازان به طور خاص در پیوست رسانهای برای ایجاد شکاف میان مسئولان و مردم و ناکارآمدن نشان دادن دولت جدید روی دور تند افتاد و پیامهای ویدئویی نتانیاهو به مردم ایران نمونههایی از این تلاشها در یکی از مقرهای فرهنگی و نظامی براندازان است.
پس از طرح استعفای پزشکیان نیز دستهای آشکار و پنهانی در رسانههای براندار از سویی با دلسوزی برای مطالبات به حق مردم در زمینه انرژی، تورم و حتی آلودگی هوا در صدد بزرگنمایی ترک فعل برخی از دولتمردان کابینه نوپای پزشکیان هستند تا زمینه را برای شورش عمومی فراهم کنند و در این چارچوب ایده استعفای دولت به معنای شکست حاکمیت و بهترین بهانه برای این شورش فرضی است.
اما تمام تلاش براندازان صرفا بر اشتباهات دولت متمرکز نشده است بلکه زیرکانه در صدد برزگنمایی کمی و کیفی جریان محدودی هستند که در ظاهر داعیهدار انقلابیگری و ولایتمداری هستند تا از این رهگذر اولا این جریان را به کل جناح اصولگرا تعمیم دهند و در ثانی قدرت داعیهداران انقلابیگری را بیش از کل قدرت نهادهای انتخابی جلوه دهند تا مردم امید ایجاد تغییرات قانونی را از دست دهند. نمونه از این بزرگنمایی را میتوان در پوشش مانور موتورسواران مخالف رفع فیلترینگ گوگل پلی و واتساپ دید که علیرغم تعداد اندکشان و عدم توانایی تاثیرگذاری بر نهادهای تصمیمگیر در ابعداد وسیعی از سوی براندازان به خورد مردم داده شد.
آنچه دولت پزشکیان به عنوان داعیهدار توامان اصلاحطلبی و وفاق، باید بیشتر از دولتهای مشابه گذشته (دولت سید محمد خاتمی و حسن روحانی) مورد اهتمام قرار دهد پرهیز از چشمپوشی در برابر کاستیهای درون گروهی و برونسپاری مشکلات است زیرا پروژه براندازان و اوهام خالصسازان چوب لای چرخ و استخوان لای زخم تمام دولتهای پس از انقلاب بوده و از قرار معلوم ادامه دارد.
اما دولت چهاردهم و نیروهای وابسته به آن به شرطی میتوانند در شرایط بحرانی فعلی کارنامه قابل قبولی بگیرند که با بهرهگیری از تمام توان موجود برای کاستن مشکلات مردم تلاش کنند. در این چارچوب قرار گرفتن در پروژه بیگانگان تحت عنوان «ناکارآمدی دولت» با ضریب دادن به طرح استعفاء و شائبه اختیارات ناکافی ریاستجمهوری صرفا لغزیدن روی پوست خربزهای است که مثلث رادیکالهای دو جناح سیاسی داخلی و براندازان برای دولت مسعود پزشکیان نیز تدارک دیدهاند و نتیجهای جز آشوب و از بین رفتن سرمایههای مردمی ندارد.
انتهای پیام/
نظر شما