به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ سعید نزهتی متولد ۱۳۶۸ در شهر کرمان است. کل دوره دبستان تا دبیرستان را در کرمان گذراند. وی در سال ۱۳۸۶ در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت تهران قبول شد و به تهران نقل مکان کرد.
در سال ۱۳۹۰ زمانی که دوره کارشناسی را گذراند، در المپیاد دانشجویی مهندسی عمران در کشور رتبه چهارم را کسب کرد. او برای کارشناسی ارشد در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی زلزله، یکی از گرایشهای عمران، پذیرفته شد و بعد از دو سال فارغالتحصیل شد و یک سال بعد به آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه ویسکانسین مارکت کارشناسی ارشد دومش را در رشته علوم کامپیوتر گرفت. در سال ۲۰۱۶ نیز به دانشگاه ایالتی کلرادو (CSU) رفت تا دکتری عمران و سیستم را در آنجا بگذارند.
سال ۲۰۱۹ در دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس یا UCLA در مقطع فوق دکتری در زمینه تحلیل ریسک پذیرفته شد.
او هماکنون محقق تحلیل ریسک مالی شرکت مالی چاب (Chubb) و مشاور مرکز تحقیق ریسک UCLA و دانشگاه ایالتی کلرادو است. چاب یکی از بزرگترین شرکتهای مختص خدمات مالی و بیمه است و سعید به عنوان محقق ریسک مالی مسئول مدیریت ریسک و کاهش اثرات نامطلوب مخاطرات طبیعی است.
مصاحبه ما را با این محقق جوان میخوانید:
چه شد که تصمیم گرفتید برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کنید؟
زمانی که در دانشگاه صنعتی شریف درس میخواندم و نیمنگاهی به موضوعات تحقیقاتی دانشگاههای برتر دنیا مخصوصا در رشته عمران داشتم، متوجه شدم که سطح استفاده از توان و وقت دانشجوها در ایران با کشورهای دیگر بسیار فاصله دارد و در ایران کارهای تحقیقاتی اکثرا غیرکاربردی هستند. دلیل دیگر عدم وجود امکانات مالی و تجهیزاتی برای دانشجویان دکتری و همچنین موضوعات تحقیقاتی قدیمی که معمولا به صورت توافقی بین استاد و دانشجو تعیین میشد، باعث شد که به مهاجرت فکر کنم.
عامل دیگر هم این بود که دانشجوهای دکتری برای تامین مالی خود مجبورند که جذب شرکتها شوند و از این رو، نمیتوانند تمام توان فکری و زمان خود را برای کارهای تحقیقاتی صرف کنند و در نتیجه به غیر از طولانی شدن مدت تحصیل، کیفیت کار پژوهشی آنها پایین میآید.
اما نکتهای که وجود دارد این است که حتی اگر کارهای پژوهشی در ایران بهروز و امکانات فراهم بود، من باز هم مهاجرت میکردم، چون از نظر من اصولا نفس مهاجرت به طور کلی خوب است. مثلا در کشوری مثل ژاپن، که خیلی از مشکلات داخل ایران را ندارد، دانشگاههای خوب مثل دانشگاه توکیو، دانشجوهای خود بخصوص ممتاز را ترغیب میکند که در دانشگاههای برتر آمریکا تحصیل کنند. به طور کلی مهاجرت صحیح سبب رشد است.
مثال دیگر دانشگاه استنفورد است. این دانشگاه قانونی دارد که براساس آن، دانشجویی که در آنجا دکتریاش را گرفته برای استادی جذب نمیکند. چون معتقد است که باید از فارغالتحصیلان دانشگاههای دیگر استفاده کند تا گردش دانش اتفاق بیفتد و علم جدیدی تزریق شود.
به نظر من، مساله جدی در مورد مهاجرت از ایران، سیل عظیم مهاجرت جوانان و برنگشتن آنهاست.
تا به حال چه دستاوردها یا کارهای پژوهشی انجام دادهاید؟
من ابتدا مسیر عمران و زلزله را در پیش گرفتم، اما زمانی که به آمریکا آمدم در مقطع کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر را انتخاب کردم و در دکتری به دلیل اینکه پیشزمینه و مهارت کافی را برای شروع یک پروژه بینرشتهای داشتم، پروژهای را شروع کردم که مهندسی، کامپیوتر و ریاضیات در آن دخیل بود. این پروژه استفاده از هوش مصنوعی در قالب تحلیل ریسک، مدیریت بحران جوامع شهری و شبکههای شهری بعد از یک مخاطره طبیعی بود و جزء اولین پژوهشهایی است که از هوش مصنوعی در تصمیمگیریهای مربوط به شرایط بحرانی بعد از یک مخاطره طبیعی و بازسازی شهر و شبکههای شهری است.
در مورد هوش مصنوعی دوست دارم این توضیح را بدهم که این واژه به صورت کلی برای طیف وسیعی از کارها مثل پردازش خطی تا یادگیری ماشینی به کار میرود. اما زمانی هوش مصنوعی چالشبرانگیز میشود که در تصمیمگیری تحت عدم قطعیت استفاده شود مثلا در خودروهای خودران بخواهد به جای انسان تصمیم بگیرد. از این رو ما هوش مصنوعیمان را از طریق ابزار برنامهنویسی پویا (Dynamic Programming) و همچنین یادگیری تقویتی (reinforcement learning) توسعه دادیم. یادگیری تقویتی یکی از گرایشهای یادگیری ماشینی است که از روانشناسی رفتارگرایی الهام میگیرد. این روش بر رفتارهایی تمرکز دارد که ماشین باید برای بیشینه کردن پاداشش انجام دهد.
برنامهنویسی پویا حدود بیش از یک دهه پیش در توسعه و ساخت بعضی از بازیها مثل شطرنج مورد استفاده قرار گرفت که در آن به جای انسان تصمیم میگرفت مهرهها را حرکت دهد و سالهاست که بشر را شکست میدهد.
الگوریتمی که ما استفاده کردیم به این شکل است که بعد از یک مخاطره طبیعی مثل زلزله، سیل و آتشسوزی و حتی فجایع انسانی مثل بمبگذاری که شهر و شبکههای شهری (آب و برق) از بین میرود، هوش مصنوعی به ما میگوید که با توجه به منابع مالی و منابع انسانی، مثلا در هفته اول بهتر است کدام مکانها را بازسازی کنیم یا شبکه برق کدام منطقه را تعمیر کنیم که با کمترین هزینه و در کوتاهترین زمان ممکن، کل شهر را به حالت قبل برگردانیم. این پروژه را بنیاد ملی علوم آمریکا تامین مالی کرد.
یکی دیگر از پژوهشهای من مربوط به دوره فوق دکتریام است که یک شرکت برق در شمال کالیفرنیا آن را تامین مالی کرد. این شرکت دچار یک مشکل جدی شده بود که در خود آمریکا هم کلی سروصدا کرده است. شبکه برق این شرکت حدود سه سال پیش باعث یک سری آتشسوزی شده بود که تلفات مالی و جانی بسیاری را در پی داشت. این حادثه زمانی رخ داد که در حین وزش باد دکلهای برق این شرکت افتاده بودند و باعث آتشسوزی گستردهای در شمال کالیفرنیا شده بودند. این شرکت دنبال یک چارچوب یا راهحل بود تا بتواند ریسک آتشسوزی ناشی از شبکه برق را پایین بیاورد.
ما در یک گروه پژوهشی روی این مشکل کار کردیم تا بتوانیم ریسک آتشسوزی را در جاهای مختلف شبکه ارزیابی کنیم و در صورت بالا رفتن ریسک، شبکه را خاموش کند. حتی خاموش کردن شبکه هم بحث دیگری داشت، زیرا نباید باعث خاموشی بیدلیل مناطقی میشد که مثلا کارخانجات در آنجا واقع شدهاند.
برنامه آیندهتان برای تحقیقات چیست؟
در حال گسترش همان پروژهای هستم که در دوره دکتری شروع کردم، زیرا هنوز در سال ۲۰۲۱ مشخص نیست که چقدر میتوان روی هوش مصنوعی اطمینان کرد و آیا میتوان با کمترین امکانات و کوتاهترین زمان ممکن بهترین تصمیم را با کمک هوش مصنوعی گرفت یا خیر. و هنوز تصمیمگیری براساس عدم قطعیت راه بسیاری در پیش دارد.
تصمیمگیری براساس عدم قطعیت زمانی است که دادهها خیلی محدود هستند و هوش مصنوعی باید با توجه به کمترین دادههای ممکن، بهترین تصمیم را بگیرد و به غیر از این، تصمیمی را اتخاذ کند که از انسان بهتر باشد. هر چقدر که حجم دادهها بیشتر باشد، مطمئنا تصمیم بهتری گرفته میشود و به همین دلیل است که شهرها باید به سمت هوشمند شدن پیش بروند تا دادههای بیشتری را جمعآوری کنند.
شما در زمینه هوش مصنوعی کارهای بسیاری انجام دادهاید. آینده این فناوری را چطور پیشبینی میکنید؟ فکر میکنید تا چند سال آینده این فناوری کاملا با زندگی ما عجین میشود؟
گریزی از هوش مصنوعی وجود ندارد و این فناوری در تمامی جنبههای زندگی انسان امروزی نقش بازی میکند و این نقش در طول زمان بیشتر و بیشتر میشود؛ چه در حوزه صنعتی مثل ساخت خودروهای خودران و فرستادن فضاپیما به فضا و چه در حوزه اقتصاد بانکی مثل رمزارزها و بلاکچین و چه در حوزه پزشکی، مثل کنترل و تشخیص سرطان و ژنتیک.
شرکتهای بزرگ آمریکایی که در زمینههای مختلف پیشرو هستند، یک بخش جداگانه برای توسعه هوش مصنوعی دارند؛ مثل گوگل که بخش گوگلبرین را برای توسعه این فناوری دایر کرده و وارد حوزههای دیگری مثل پزشکی میشود. در واقع میتوان گفت که جنبههای مثبت این فناوری بیشتر از جنبههای منفیاش است و به راحتی میتواند در عرصههای مختلف به کمک انسان بیاید.
با این حال به نظر میرسد که هوش مصنوعی در زمینههایی مثل تحلیل ریسک مخاطرات طبیعی و شهری هنوز عقب مانده است و در صورتی که مخاطراتی مثل گرمایش زمین برای انسان امروزی روز به روز در حال افزایش است، میتوان به خوبی از این فناوری بهره برد.
چه فیلم یا کتابهایی میبینید و میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
سلیقه من در فیلم، موسیقی و کتاب بسیار گسترده است و تقریبا از هر ژانری استقبال میکنم. با این حال ژانرهای ترسناک، جنایی کلاسیک وعلمی- تخیلی را بیشتر دوست دارم. از فیلمهای کلاسیک پدر خوانده، علمی- تخیلی، فیلم «میانستارهای» (Interstellar) و از فیلمهای ترسناک «وکیل مدافع شیطان» را خیلی دوست داشتم.
در زمینه کتاب، علاوه بر کتابهای تاریخی کتابهای فلسفی و شعر دوست دارم. «سمفونی مردگان» از بهترین کتابهای اخیری بود که خواندهام. اما به طور کلی قلم لئو تولستوی، جورج اورول، پائولو کوئیلو، عباس معروفی و زویا پیرزاد را میپسندم.
علاقه ویژهای هم به موسیقی سنتی ایران دارم و مدتهاست که سهتار میزنم.
شرایط قرنطینه به دلیل شیوع کرونا چه مزیتهایی برای شما داشته؟ آیا توانستهاید به کارهایی که قبلا نتوانسته بودید برسید؟
یکی از مزیتهای قرنطینه حذف شدن زمانی است که صرف رفت و آمد و ترافیک میشد و همینطور کار از خانه خیلی باب شد. کرونا به خیلی از شرکتهایی که در مورد دورکاری مردد بودند این جرات را داد که این مقوله را امتحان کنند و متوجه شوند که آیا کارمندان از خانه هم میتوانند همان کارآیی سرکار را داشته باشند یا نه. به غیر از این، کلاسهای آنلاین در همه زمینههای مختلف برگزار میشود که همه میتوانند از آنها استفاده کنند.
در شرایط قرنطینه فرصتهایی پیدا کردم تا بتوانم موسیقی را هم ادامه دهم.
از نظر شما دانشمندان ایرانی از نظر علوم و فناوری- به ویژه در زمینه هوش مصنوعی و یا زمینه فعالیتهای پژوهشی شما- در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
این مساله از دو دید تئوری و پژوهشی قابل بحث است. در بحث تئوریک، به جرات میتوانم بگویم که از لحاظ سطح کیفیت و دشواری درسهای دانشگاهی مثل صنعتی شریف قابل مقایسه با بهترین دانشگاههای آمریکاست. ولی زمانی که وارد مقوله پژوهشی میشویم، فاصله زیادی را میبینیم. این مقوله هم به دو دسته تقسیم میشود؛ یکی بحث علوم آزمایشگاهی و دیگری بحث کارهای پژوهشی صنعتی. در بحث علوم آزمایشگاهی به دلیل کمبود امکانات، بین محققان ایرانی و خارجی فاصله وجود دارد و در مورد کارهای پژوهشی صنعتی هم ارتباط میان صنعت و دانشگاه بسیار کم است. بیشتر موضوعات تز دکتری و تحقیقاتی در ایران، موضوعاتی توافقی میان دانشجو و استاد است و هیچ مشکل صنعتی کشور در آنها تعریف نشده است. البته جدیدا شنیدهام که سازمانهایی مثل بنیاد نخبگان سعی در پیوند دادن دانشگاه و صنعت هستند، ولی فعلا این فاصله خیلی زیاد است.
بخشی از این مشکل به عدم تبادل اطلاعات و همکاری ایران و خارج از کشور برمیگردد و بخشی به دلیل نبود سازمانهایی است که مشکلات جامعه را به دانشگاهها عرضه میکنند و منابع مالی را در اختیار محققان قرار میدهند. به همین دلیل تصور میکنم که پژوهشهای محققان در ایران درست به سمت موضوع بهروزتر و کاربردیتر هدایت نمیشود.
دلیل دیگر وجود فاصله میان محققان ایرانی و خارجی، مقالهمحور بودن کار آنهاست و بیشتر از اینکه به مشکلات جامعه و صنعت پرداخته شود، به تعداد مقالهها توجه بیشتری میشود.
به نظر شما نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با آمریکا چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
به نظر من تبادل اطلاعات و همکاری میان دانشگاههای ایران با خارج از کشور وجود ندارد. در برخی کشورها حتی سازمانهایی بنا شدهاند که وظیفه آنها برقرار کردن ارتباط با دانشگاههای کشورهای دیگر است.
سیستم آموزش عالی در ایران خیلی مدرسهوار است؛ به این معنا که استاد کتابی را درس میدهد و دانشجو همان کتاب را برای امتحان میخواند. در نتیجه دانشجو خلاقیت بارزی در کارهای تحقیقاتی بروز نمیدهد.
وضعیت دانشجویانی که از ایران به آمریکا برای تحصیل مهاجرت میکنند، چگونه است؟ در مقایسه با افراد بومی آنجا از نظر علمی در چه سطحی هستند؟ نقطه ضعف دانشجوهای ایرانی در خارج از کشور چیست؟
دانشجوهای ایرانی که به آمریکا میآیند، از لحاظ علمی نقطه ضعفی ندارند، ولی اغلب از همان زمان ورود به دنبال مسائلی مثل چگونگی اقامت دائم مواجه هستند که موجب میشود ذهنشان بیشتر روی آنها متمرکز شود.
در زمینه مهندسی عمران و مکانیک یکی از مشکلاتی که سیستم آموزشی ایران دارد این است که روی مهارتهایی مثل برنامهنویسی تاکید نمیشود، در صورتی که پژوهشهای مدرنی که هماکنون در آمریکا تعریف میشود، نیاز به برنامهنویسیهای پیشرفته دارد. به همین دلیل دانشجوهایی که به آمریکا برای ادامه تحصیل مهاجرت میکنند، اغلب این مهارت را به اندازه کافی ندارند.
میزان حقوق شما نسبت به درآمد افراد متوسط جامعه آمریکا چقدر است؟ آیا این میزان خیلی بالاتر است؟
حقوق افراد بستگی به رشته تحصیلی دارد. به طور مثال در زمینه علوم ریاضیات و مهندسی، کسی که دکتری علوم کامپیوتر دارد و جذب شرکتهای فناوری مثل گوگل و اپل میشود، درآمد بالایی دارد و این میزان از حقوق یک استاد دانشگاه بیشتر است و به مرور زمان هم بیشتر خواهد شد.
شغل استاد دانشگاهی مزیتهای خاص خودش را دارد و حقوق پایه یک استاد کفاف زندگی خوب را دارد و این فرصت را هم دارد که با نوشتن پروپوزال و گرفتن پروژه، تامین مالی بیشتری کند. گاهی حتی بودجهای که به واسطه تعریف پروژه از دولت یا صنعت میگیرد، از حقوق پایهاش بالاتر است.
آن سوالی که باعث میشود شما برای یک پروژه تحقیقاتی پروپوزال بنویسید، از کجا میآید؟
بودجههایی که پروژههای تحقیقاتی را تامین مالی میکنند، یا از دولت میآیند یا از صنعت. بنیاد ملی علوم یا NSF و همچنین بنیاد ملی خدمات سلامت یا NHS برای رشتههای پزشکی، سازمانهایی هستند که از طرف دولت این بودجهها را در اختیار پروژههای تحقیقاتی میگذارند و هر سال یک سری موضوع را برای تعریف پروژه مطرح میکند. استادها هر سال این مسائل را بررسی میکنند و براساس آنها پروپوزال تهیه میکنند.
یک سری مشکلات هم مربوط به صنعت است. شرکتهایی مثل اپل و شرکتهای وابسته به شبکه برق یا غیره هم مسائل مربوط به خود را مطرح میکنند تا استادهای دانشگاه برای حل آنها پروپوزال ارائه دهند.
چه توصیههایی به جوانان ایرانی دارید؟
توصیهای که به دانشجویان داخل ایران دارم این است که چشمانداز بلندمدتی برای خود داشته باشید و دیدتان را وسیعتر از پژوهشهایی کنید که در ایران انجام میشود و نیمنگاهی هم به کشورهای دیگر داشته باشید تا متوجه شوید در خارج از ایران چه پژوهشهایی انجام میشود و به چه ابزارهایی نیاز دارید. با این کار خود را آمادهتر میکنید و به سمت موضوعات بهروزتر میروید. در نتیجه میتوانید از زمان و انرژیتان به بهترین نحو استفاده کنید.
شما از پیامرسانها مثل تلگرام و واتسآپ استفاده میکنید. به نظر شما این پیامرسانها چه تاثیری روی ما گذاشتهاند؟
من تقریبا از تمامی پیامرسانها استفاده میکنم. این ابزارها تبادل اطلاعات را بهتر کرده و زمینه بسیار خوبی برای همکاریهای ایجاد کرده است. جدیدا در کلابهاوس، گروههای علمی مختلفی ایجاد شده که در آنها در مورد موضوعات مشترک میتوان بحث کرد و همکاریهای خیلی خوبی در زمینه پژوهشهای علمی میتوان انجام داد. به نظرم از کلابهاوس به عنوان یک رادیوی آموزشی میتوان استفاده کرد. خود من گروههای مربوط به هوش مصنوعی را در کلابهاوس دنبال میکنم.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟
خیلی دوست دارم که مجالی باشد تا بتوانم با محققان و دانشجوهای داخل کشور همکاری کنم. این بیشتر هدف و خواسته است تا آرزو. هدفم از این همکاری این است که از نتایج پژوهشم در زمینه مدیریت بحران بعد از زلزله و فجایع انسانی، در ایران استفاده کنم.
آرزوی غیرکاریام این است که شرایط به شکلی شود که فارغ از سیاست، رفتوآمد به ایران و آمریکا راحتتر شود.
ای کاش در دنیا به جای اینکه این همه توان مالی و انرژی روی سیاست گذاشته میشد، روی بحثهای علمی و هنری گذاشته میشد تا برآیند بهتری داشته باشد.
آرزوی پدر و مادرتان برای شما چه بوده؟ آیا به آرزوی آنها رسیدهاید؟
به نظرم سلامتی و کامیابی آرزوی تمامی پدر و مادرها از جمله پدر و مادر خودم است. طرز تفکر و جهانبینی من بسیار متاثر از پدر و مادرم است. قطعا آرزوهای زیادی برای من داشتهاند که به برخی رسیدهام و احتمالا به برخی خیر. امیدوارم من هم به مسئولیت پذیری آنها باشم.
آیا دوست دارید به ایران برگردید؟ فکر میکنید چه شرایطی باید مهیا شود تا برگردید؟
بعید میدانم که حداقل برای آینده نزدیک برای زندگی به ایران برگردم، شاید در آیندهای دور این اتفاق بیفتد. اگر فقط بحث علمیاش را در نظر بگیریم، در ایران به بحثهای علمی به اندازه کافی بها داده نمیشود و به کسی که پژوهش میکند، ارج نهاده نمیشود و همین باعث ایجاد دغدغههای زیاد برای پژوهشگران است. به علاوه ایجاد زمینههای مناسب برای همکاری با خارج از کشور باید حل بشود تا محققی که در خارج از کشور درس خوانده، بخواهد به ایران برگردد.
امیدوارم که شرایط جامعهام به شکلی شود که کسی مجبور به مهاجرت نشود و کسی که میخواهد مهاجرت کند، مشتاقانه این کار را انجام دهد.
آیا ازدواج کردهاید و بچه دارید؟ آیا تحقیقات باعث میشود که به خانوادهتان لطمهای وارد شود؟ شما چطور مدیریت میکنید؟
خیر. اما به این باور هستم که برخی قیود در زندگی افراد سبب منظمتر و با برنامه شدن زندگی افراد میشود که فرزند و خانواده از این جمله هستند.
نظر شما