به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ حمیدرضا سیف متولد کرج است. از بچگی از حل مسائل ریاضی لذت میبرد و در دوران دبیرستان علاقه ویژهای به مهندسی برق و مکانیک پیدا کرد. در کنکور سال ۸۳ دروس ریاضی و فیزیک را بالای ۹۶ درصد زد و در رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی شیراز و مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد کرج قبول شد. برای اینکه از خانوادهاش دور نشود، دانشگاه آزاد کرج را انتخاب کرد. در همان دوران کارشناسی تحقیق را شروع کرد و برای ادامه تحقیقاتش به آمریکا مهاجرت کرد.
حمیدرضا دو مدرک فوق لیسانس در رشتههای مهندسی برق-الکترونیک از انستیتو تکنولوژی جورجیا و مهندسی هوا- فضا از دانشگاه میزوری دارد و فارغالتحصیل دکتری مهندسی مکانیک از انستیتو تکنولوژی جورجیا است.
او پس از اتمام دوره دکتری در سال ۲۰۱۹ فلوشیپ لیلین گیلبرت (Lillian Gilbert Fellowship) در دانشگاه پردو را دریافت کرد و به مدت یک سال دوره فوق دکتری خود را در دانشکدههای مهندسی شیمی و مکانیک به تحقیق گذراند.
حمیدرضا سیف هماکنون در شرکت اپل در تیم طراحی تراشههای (CPU) این شرکت که در محصولاتی مانند آیفون و اپلوای به کار میروند، مشغول به کار است.
در ادامه مصاحبه و سرگذشت این محقق موفق و پرتلاش ایرانی از لحظه مهاجرتش تا ورود به شرکت اپل را میخوانید:
چه شد که به خارج از کشور مهاجرت کردید؟
خیلی خوششانس بودم که در دوره کارشناسی، با یکی از اساتید جوان دانشگاه به نام دکتر محمد لایقی آشنا شدم که چند سال پیش از دانشگاه صنعتی شریف فارغالتحصیل شده بود. بدون شک او یکی از تاثیرگذارترین اشخاص در زندگی من است. با تشویقها و راهنماییهای او در همان دوره کارشناسی به کارهای تحقیقاتی رو آوردم و پنج مقاله خوب در زمینه شبیهسازی انتقال گرما در محیطهای متخلخل و لولههای گرمایی با همکاری او به چاپ رساندم.
بعد از گذراندن دوره کارشناسی حدود دو سال در شرکتهای مهندسی و ساخت توربین مپنا (توگا) و ایران خودرو کار کردم. در همان زمان به دلیل علاقه زیادم به تحقیقات تصمیم گرفتم با دانشجویان مختلفی در دانشگاههای شریف همکاری پژوهشی داشته باشم که در نهایت نتیجه این تحقیقات منجر به چاپ پنج مقاله دیگر در مجلات معتبر شد.
چاپ این مقالات در دوره کارشناسی و دو سال بعد از آن من را مشتاقتر کرد که در محیط آکادمیک قویتری شروع به تحقیق کنم و تواناییهای خودم را در جای بهتری بسنجم. این شد که برای آمریکا اقدام کردم و در دانشگاه میزوری در شهر کلمبیا در مقطع دکتری رشته مهندسی مکانیک و هوا-فضا پذیرفته شدم. در این دوره در زمینه شبیهسازی انتقال حرارت و جرم طی فرآیند تغییر فاز در نانوساختارهای متخلخل تحقیق کردم و روشهای جدیدی را ارائه دادم که باعث شد محققان با سرعت بالا، انتقال حرارت را در نانوساختارهای مختلف بررسی کنند. همچنین در این مدت تحقیقاتی در زمینه بهبود سیستمهای خنککاری پردازشگرهای کامپیوتر انجام دادم. نتیجه این تحقیقات منجر به چاپ هشت مقاله در مجلات معتبر شد.
دکتریتان را در کدام دانشگاه گذراندید؟
ترم چهارم دوره دکتری، در یک کنفرانس با استادی از دانشگاه جورجیا تک آشنا و در نتیجه علاقهمند به تغییر زمینه تحقیقاتی خود شدم. بنابراین تصمیم گرفتم که تحصیلاتم را به جای دانشگاه میزوری در دانشگاه جورجیاتک ادامه دهم. به همین دلیل دوره دکتریام را در دانشگاه میزوری تبدیل به فوق لیسانس کردم و دوره دکتری جدیدی در دانشگاه جورجیا تک شروع کردم. در جورجیا تک تحقیقاتم کاملا شکل دیگری به خود گرفت. پژوهشهایم بیشتر روی تبدیل، ذخیرهسازی و تولید انرژی در ابعاد مختلف (اتم تا سیستم) متمرکز شد. به طور کلی تحقیقات دوره دکتریام را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول در زمینه انتقال انرژی و حرارت در ابعاد اتمی و ملکولی است که نیازمند دانستن عمیق مکانیک کوانتومی و فیزیک حالت جامد است و بخش دوم در زمینه طراحی سیستم جدیدی است که میتواند انرژی خورشیدی و بادی را در ابعاد بزرگ مثلا برای کل شهر لسآنجلس با هزینه کم ذخیره کند.
چرا درک انتقال حرارت در ابعاد اتمی مهم است؟
همانطوری که میدانیم امروزه از تلفنهای همراه گرفته تا صنایع خودروسازی و هوا- فضا به دلیل استفاده از تکنولوژیهای جدیدی مثل 5G و هوش مصنوعی، موضوع انتقال حرارت و خنککاری بسیار مهمتر از گذشته شده است. به عنوان مثال برای افزایش طول عمر و کارایی لپتاپها و گوشیهای همراه و همچنین باتریهایی که در خودروهای الکتریکی استفاده میشوند، نیاز به مواد پیشرفتهای داریم که بتواند گرمای تولید شده داخل این دستگاهها را به راحتی به محیط بیرون انتقال دهد. گوشی تلفن همراه را به عنوان یک مثال ساده بررسی میکنیم. پوسته یا قاب بسیاری از گوشیهای همراه از مواد پلمیری ساخته شدهاند که ضریب هدایت حرارتی پایینی دارند. بنابراین گرما به خوبی به محیط بیرون انتقال داده نمیشود. این مشکل نه تنها باعث ایجاد احساس ناخوشایند برای کاربر میشود، بلکه باعث کاهش سرعت پردازشگر موجود در این دستگاهها میشود. این روزها مهندسان علاقهمندند که موادی با ضریب هدایت حرارتی بالا داخل این پلیمرها به کار ببرند تا کارایی گرمایی آنها بهتر شود.
در حال حاضر اگر جدول تناوبی را نگاه کنیم، میبینیم الماس یکی از موادی است که بسیار خوب حرارت را انتقال میدهد، ولی واضح است به دلیل گران بودنش، اصلا مقرون بهصرفه نیست. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا میتوانیم مادهای تولید کنیم که مثل الماس حرارت را خوب انتقال بدهد، ولی هزینه کمی داشته باشد؟ واضح است میلیونها ترکیب اتمی وجود دارد که میتوانیم آزمایش کنیم، ولی این کار عملا غیر ممکن و بسیار زمانبر و هزینهبر است. برای پاسخگویی به این سوال و حل این مشکل باید ابتدا درک عمیقی از حرکت اتمها، الکترونها و ذرات کوانتومی در مواد داشته باشیم. این درک میتواند به ما کمک کند در زمان کم و با هزینه کم موادی را طراحی کنیم که دارای خواص حرارتی مناسب برای کاربرد مورد نظر داشته باشند.
در بخشی از پایاننامه دکتری با استفاده از تکنیکهای مدرن فیزیک حالت جامد و مکانیک کوانتومی توانستم روشهای جدیدی ارائه بدهم که فیزیک انتقال انرژی توسط الکترونها و فونونها -ذرات کوانتومی موجود در مواد جامد- و برهمکنش این ذرات با همدیگر را به درستی مطالعه کنیم. با استفاده از این روشها و به همراه تکنیکهای هوش مصنوعی میتوانیم مواد جدیدی را برای کاربردهای مختلف از صنایع پزشکی تا خودروسازی و هوافضا کشف کنیم. تحقیقاتم در این زمینه منجر به چاپ چندین مقاله در مجلات علمی معتبر از جمله نیچر و در نهایت دریافت جایزه بهترین پایان نامه دکتری موسسه Sigma Xi شد.
در زمینه ذخیرهسازی انرژیهای تجدیدپذیر چه کارهای پژوهشی انجام دادهاید؟
همانطور که میدانید قیمت انرژیهای تجدیدپذیر مثل انرژی خورشیدی و بادی در جهان با سرعت بسیار زیادی رو به کاهش است. به طوری که هماکنون بسیاری از ایالتهای آمریکا از انرژی خورشیدی یا بادی برای تولید برق استفاده میکنند. این خبر بسیار خوبی است، چون خورشید منبع بینهایت انرژی است که ما میتوانیم همیشه استفاده کنیم. ولی مشکل اصلی با انرژیهای تجدیدپذیر این است که این انرژیها همیشه در دسترس نیستند. مثلا شبها نور خورشیدی نیست که بتوانیم از انرژیاش استفاده کنیم یا باد همیشه و در هر کجا در دسترس نیست. بنابراین سوالی که مطرح میشود این است که چگونه میتوانیم انرژی در ابعاد بسیار بزرگ (مثلا کل تهران) را به صورت ارزان و بازدهی بالا ذخیره کنیم؟ این مشکل در حال حاضر یکی از بزرگترین مشکلات دنیای انرژی است. خوشبختانه تکنولوژیهای مختلفی در حال ساخت، بهینهسازی و طراحی هستند. مثلا تیم ایلان ماسک از باتریهای لیتیومی برای ذخیرهسازی انرژی در ابعاد بزرگ استفاده میکند و به طور پیوسته در حال طراحی، بهینهسازی و کاهش قیمت این باتریها است. ولی در حال حاضر هزینه بالای باتریهای لیتیومی یکی از مشکلات پیش روی طراحان است.
در دوره دکتری با کمک تیمی از محققان دانشگاه MIT، فناوری جدیدی را معرفی کردیم که انرژی را به صورت گرما در ابعاد بزرگ (مگاوات) ذخیره میکند. من طراحی و آنالیز این فناوری را در فازهای اولیه به عهده داشتم. این فناوری در طول روز، انرژی خورشیدی و بادی را میگیرد و به صورت گرما ذخیره میکند؛ با قیمتی حداقل ۱۰ برابر کمتر از باتریهای لیتیومی. در طول شب و زمانهایی که باد نیست، این انرژی توسط یک موتور گرمایی حالت جامد با نام «ترموفتوولتائیک» به نور و سپس به جریان الکتریسیته تبدیل میشود. این فناوری توسط دپارتمان انرژی آمریکا حمایت مالی شد و همان تیم MIT هماکنون در حال ساخت نمونههای نهایی این فناوری است. این طرح به شدت مورد توجه جوامع علمی قرار گرفته و خیلیها معتقدند که میتواند تحولآفرین باشد.
از آنجا که این پروژه کاملا بین رشتهای بود و به غیر از مهندس مکانیک، به مهندس برق، مواد و متالوژی نیاز داشت، تصمیم گرفتم که دومین فوق لیسانسم را در زمینه مهندسی برق، گرایش فوتونیک به طور همزمان با دکتریام بخوانم تا بتوانم مشارکت بیشتری در این زمینه داشته باشم.
در دوره فوق دکتری چه تحقیقاتی انجام دادید؟
یکی از کارهای پژوهشیام که در یک سال دوره فوق دکتریام در دانشگاه پردو انجام دادم، مربوط به استفاده از هوش مصنوعی برای طراحی الکترودهای باتریها و پیلهای سوختی بود. در این پروژه، هزاران مواد مختلف را با کمک هوش مصنوعی بررسی کردم و در نهایت ۱۰ ماده جدید را پیشنهاد دادم که خواص حرارتی، شیمیایی و الکتریکی بسیار خوبی برای استفاده از باتریهای حالت جامد دارند. این مواد هماکنون توسط مهندسان شیمی دانشگاه پردو در حال ساخت و آزمایش است.
چطور شد که وارد شرکت اپل شدید؟
در طول دوره تحصیلاتی و تحقیقاتیام توانستم ۳۴ مقاله با کیفیت و با تاثیرگذاری بالایی به چاپ برسانم. بنابراین برای استادی در چندین دانشگاه اپلای کردم و از سه دانشگاه پیشنهاد گرفتم. همزمان برای تیمهای سختافزار در شرکتهای آمازون، اپل و گوگل هم درخواست دادم و در هر سه شرکت پذیرفته شدم، اما در نهایت اپل را انتخاب کردم. دلیل انتخاب اپل این بود که در سال چهارم دکتری، به مدت ۶ ماه در شرکت اپل کار کرده بودم و در این مدت تجربه خوبی از کار کردن با آدمهای باهوش و باتجربه در این شرکت داشتم. به طور کلی شخصیت من به گونهای است که دوست دارم زمینههای مختلف و چالشبرانگیز را کشف کنم. به طور مثال، همین الان در اپل نه تنها روی مسائل حرارتی پردازشگرها کار میکنم بلکه سعی میکنم در زمینههای مختلف مهندسی کامپیوتر هم مطالعه داشته باشم.
مصاحبه در این شرکتها چگونه بود و چه سوالاتی از شما پرسیده شد؟
در کل مصاحبه این سه شرکت شبیه به هم بود. در ابتدا مدیر منابع انسانی تماس گرفت که به رزومه کاری من علاقهمند هستند و برای مصاحبه دعوتم کردند. این مصاحبه ۳۰ الی ۴۰ دقیقه بود و بعد از قبولی در آن، یکی از اعضای تیمی که به رشته کاری من مربوط میشود به مدت یک ساعت سوالهای تخصصی در زمینه کاریام از من پرسید تا سطح دانشم را بررسی کند. در مرحله بعد، یک مصاحبه یک روزه از ساعت هشت صبح تا پنج بعدازظهر پشت سر هم از من شد.
در این هشت ساعت ۹ نفر از مهندسان و مدیران شرکت از من سوالات تخصصی و عمیق بنیادی پرسیدند تا توانایی و قابلیت من را در کار با گروه ارزیابی کنند. در شرکت آمازون حتی مصاحبه کدنویسی داشتم و پشت کامپیوتری که مانیتور میشد، باید کد مینوشتم. به هر حال در مصاحبههای هر سه شرکت قبول شدم، اما به دلیلی که گفتم اپل را انتخاب کردم.
در اپل دقیقا چه کار میکنید؟
در اپل، در بخش طراحی حرارتی تراشههای پرسرعتی که اپل برای گوشیها، لپتاپها، ساعتها و ... میسازد، کار میکنم. همانطور که میدانید، به مدت ۱۵ سال شرکت اینتل تنها سازنده پردازشگرهایی بود که در محصولات اپل استفاده میشد، ولی در سال ۲۰۱۰ اپل اقدام به طراحی و ساخت پردازشگرهای خود برای آیفون، آیپد و اپلواچ کرد. این امر نقطه عطفی برای این شرکت بود.
پارسال مکبوک با تراشه M1 عرضه شد و امسال هم اپل دو تراشه طراحی کرد که جزو بهترین CPU جهان برای گوشیهای تلفن و لپتاپ به شمار میروند. این CPUها با سرعت بسیار بالایی کار میکنند و در نتیجه گرمای زیادی هم تولید میکنند و اگر نتوان این گرما را به خوبی به محیط بیرون انتقال داد، عملکرد آنها پایین میآید و در نتیجه مجبوریم که سرعت کامپیوتر را پایین بیاوریم تا گرما بیشتر تولید نشود. من در گروهی کار میکنم که روی طراحی حرارتی این CPUها تحقیق میکند. به طور کلی سعی داریم CPUها را طوری را طراحی کنیم که به راحتی گرما را به محیط بیرون انتقال دهند.
این گروه کاملا بینرشتهای کار میکند و از مهندسان مکانیک، برق، کامپیوتر، ساخت و تولید، مواد و ... تشکیل شده و من در این گروه باید از نظر حرارتی راهکارهایی را ارائه دهم تا دمای CPU از حد مجازی بالاتر نرود. این کار مستلزم آشنایی من با رشتههای دیگر نیز هست.
آینده شرکت اپل را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظرم اپل یکی از غولهای فناوری دنیاست و به ویژه در طراحی CPU یکی از بهترین شرکتهای سازنده به شمار میرود. چون این شرکت فقط در عرض چند سال –در مقایسه با شرکتهایی که ۵۰ سال است در این زمینه فعالیت میکنند- توانسته تراشههایی تولید کند که کارایی آنها از تراشه بقیه رقبا بالاتر است. اپل سرمایهگذاری کلانی روی تیمهای طراحی میکند و مطمئنا به زودی شاهد تکنولوژیهای جدیدی از این شرکت خواهیم بود.
بزرگترین درسی که در شرکت اپل یاد گرفتید، چه بوده؟
یکی از مهمترین مسائلی که در اپل یاد گرفتم و هم اکنون در حال یادگیری هستم، این است که چطور یک مساله پیچیده را با روشهای ساده و بدون انجام تحلیلهای پیچیده ریاضی حل کنیم. یادگیری این مهارت نیازمند درک عمیق از مباحث پایه در هر رشته است.
درس دیگری که از دوره دانشجویی یاد گرفته بودم، ولی در شرکت اپل کاملا درکش کردم این بود که دانستن رشتهها و زمینههای مختلف کمک بسزایی در پیشرفت در تحقیقات و محیط کار میکند. به نظر من در هر زمینهای که کار میکنید بایستی روزانه حداقل ۲۰ در صد از زمانتان را برای یادگیری مطالب جدید و نامرتبط با رشته تخصصی خودتان صرف کنید. مثلا اگر در زمینه زیست مولکولی کار میکنید، بهتر است کمی هم در زمینه هوش مصنوعی و بیوانفورماتیک بدانید. پیشنهاد میکنم به صورت هفتگی زمانی را اختصاص به پرسیدن و فکر کردن در مورد سوالات بزرگ در زمینه کاری خودتان اختصاص بدهید. از خود بپرسید چرا این موضوع تحقیقاتی مهم است؟ چه مفاهیم پایهای را باید یاد بگیرم که درک بهتری از مساله داشته باشم؟ چرا فلان تئوری درست است و چه فرضیاتی در آن به کار رفته است و چگونه میتوان آن را بهتر کرد؟ و دهها سوال دیگر.
نکته دیگر این است که همیشه اشخاصی که بیشترین کار را میکنند الزاما موفقترینها نیستند. به نظرم کسانی که مساله مناسب را در زمان مناسب با روش مناسب حل میکنند، همیشه موفق هستند. اگر فکر میکنید کاری که میکنید مهم نیست یا احتمالا به نتیجه مهمی نمیرسد چرا باید انجامش بدهید؟ به نظر من اگه روی مساله مهمی کار نمیکنید به احتمال زیاد به هدف مهمی نمیرسید؛ مگر با شانس. همچنین توجه کنید خیلی از ایدههای خوب اگر جلوتر از زمان مناسب خودشان مطرح شوند ممکن است کمتر دیده شوند یا حتی نادیده گرفته شوند.
و در نهایت بزرگترین درسی که یاد گرفتم این بوده که موفقیت در ازای از دست دادن سلامت روانی و فیزیکی موفقیت نیست. ما میتوانیم موفقترین انسان در محیط کار باشیم، ولی از لحاظ روانی و فیزیکی دارای مشکلات جدی باشیم. توجه کنیم که حفظ تعادل روانی و فیزیکی نه تنها در زندگی غیرحرفهای، بلکه در محیط کار هم تاثیر زیادی خواهد داشت.
معمولا در اوقات فراغت به چه کارهایی میپردازید؟
اوقات فراغتم را اکثرا با همسر و دوستانم میگذارم. خیلی هم آشپزی کردن را دوست دارم و بیشتر اوقات غذاهای خانه را من درست میکنم. به غیر از این کتاب زیاد میخوانم و فیلم تماشا میکنم. جدیدا یادگیری پیانو را هم شروع کردهام.
چه فیلم یا کتابهایی میبینید و میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
اخیرا سریال «هجوم» (Invasion) را با بازی گلشیفته فراهانی تماشا میکنم که یک مجموعه علمی-تخیلی آمریکایی است که توسط سیمون کینبرگ و داوید ویل برای اپل تیوی پلاس ساخته شده است. این سریال در مورد حمله بیگانگان به زمین و تاثیر آن روی مردم در نقاط مختلف دنیاست.
سریال دیگری را نیز دنبال میکنم با نام «برنامه صبحگاهی» (The Morning Show) با بازی جنیفر انیستون که به موضوع بسیار مهمی در جوامع کار میپردازد. از سریالهای ایرانی هم «شهرزاد» و «زخم کاری» را تماشا کردهام.
یکی از بهترین فیلمهایی که دیدهام «ذهن زیبا» با بازی راسل کرو است.
در مورد کتاب باید بگویم که کتابهای علمی رشتههای دیگر را خیلی زیاد مطالعه میکنم و کتابخانه بزرگی از کتابهای مهندسی برق، کامپیوتر و مکانیک دارم. از کتابهای غیرعلمی، کتاب «سوار بر زندگی» (The Ride of A Lifetime)، نوشته رابرت ایگر را به تازگی خواندهام و لذت بردهام. رابرت ایگر، مدیرعامل شرکت والت دیزنی بوده و از تحسین برانگیزترین و موفقترین مدیران دنیا به شمار میآید. در این کتاب، از داستان زندگی خود و ایدههای پیروزمندانهاش سخن گفته و ماجرای پیشرفت شگفتانگیزش را از شروع کار به عنوان یک کارمند معمولی تا تبدیل شدنش به مدیرعامل شرکت افسانهای والت دیزنی شرح میدهد.
کتاب دیگری که دوست دارم پیشنهاد کنم و خودم به پیشنهاد بیل گیتس آن را خواندم، کتاب «جادوی واقعیت: چگونه میدانیم چه چیزی واقعا درست است» (The Magic of Reality: How We Know What's Really True) از ریچارد داوکینز، زیستشناس سرشناس بریتانیایی است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است.
محققان ایرانی از نظر رشته کاری شما در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
از نظر من، محققان ایرانی به دو دسته تقسیم میشوند؛ آنهایی که در ایران هستند و آنهایی که در خارج از ایران هستند. محققان ایرانی خارج از کشور به شدت موفق هستند و در دانشگاههای ممتاز و شرکتهای بزرگ جهان در سمتهای خوب فعالیت میکنند. محققان داخل ایران قوی هستند، اما برآیند کارشان قوی نیست و دلیل آن هم خودشان نیستند، بلکه سیستم نظام آموزشی ایران چالشهایی سد راه آنها میگذارد که نمیتوانند تمرکز کافی روی کارهای تحقیقاتی داشته باشند.
مشکلات اقتصادی و تحریمها موانع بزرگی برای بروز خلاقیت در محققان ایرانی هستند. یعنی سیستم ایران نه تنها کمکی به محققان نمیکند، بلکه چالشهای بسیاری را نیز سد راهشان قرار میدهد. برای مثال دانشجویی که در آمریکا تحقیق میکند، معمولا نگران هزینهها و مسائل مادی نیست، چون تمام امکانات در اختیارش قرار میگیرد تا هم درس بخواند و هم بتواند هزینههای زندگیاش را از طریق دانشگاه فراهم کند؛ در حالی که این موضوع در ایران صادق نیست.
به نظر من، بهترین دانشگاه ایران را نمیتوان با معمولیترین دانشگاه آمریکا مقایسه کرد، زیرا در امکانات، سطح تدریس و تحقیقات با هم خیلی متفاوت هستند. در نظام آموزشی ایران، تحقیقات و خلاقیت معمولا معنایی ندارد. به همین دلیل است که به ندرت اساتید مقالاتی در مجلات معتبر مثل نیچر به چاپ میرسانند و تحقیقاتشان معمولا بهروز نیست. علاوه بر این، ارتباطی میان صنعت و دانشگاه وجود ندارد. در حالی که در آمریکا، دولت، صنعت و دانشگاه هر سه با هم روی پروژههای تحقیقاتی تصمیمگیری میکنند و شبیه به ایران نیست که دانشگاه به صورت انفرادی تحقیقی انجام دهد که فقط یک مقاله از آن بیرون بیاید و آن هم مشخص نیست که به درد صنعت بخورد یا خیر. از این رو، هر کار پژوهشی در آمریکا ضربالاجلی دارد و نتیجه پژوهش توسط سازمانهایی که تحقیقات را حمایت مالی میکنند با دقت مورد بررسی قرار میگیرد.
به نظر شما محققان داخل ایران باید چه کار کنند تا بتوانند با محققان کشورهای دیگر ارتباط برقرار کنند؟
به نظر من، متاسفانه این روزها به دلیل تحریمها و هزینههای زیاد سفرهای خارجی ارتباط موثر با محققان خارج از ایران کمی سخت است. به همین دلیل پیشنهاد میکنم دانشجویان و اساتید از طریق توییتر و لینکدین دایره ارتباطیشان را زیاد کنند. یکی از راههای خوب برای شروع مکاتبات مطرح کردن سوالات مناسب است. از این رو دانشجویان با مطالعه مقالات پژوهشگر مورد نظرشان میتوانند سوالاتی را مطرح کنند و علاقهمندی خود را به همکاری مشترک نشان دهند.
نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با آمریکا چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
مشکل اساسی این نظام، دخالت دادن یک سری مسائل در علم است. به طور مثال، کسی که مهندسی مکانیک میخواند، لزومی ندارد که یک سری از درسهایی را پاس کند که بعدا هیچ کارآیی برایش ندارد. مثلا من که درس عربی را در دبیرستان پاس کردم و حالا به کشور دیگری آمدهام، چه کارکردی برایم داشته است؟ به طور کلی باید علم برای علم باشد، چون علم برای خودش تعریف و خروجی خاص خود را دارد.
به نظرم نظام آموزش عالی ایران به قدری مشکلات پایهای دارد که نمیتوان به یکباره همه آنها را درست کرد. مثلا اگر قرار باشد که ارتباط دانشگاههای ایران با دانشگاههای کشورهای دیگر برقرار شود، باید دانشجوهای خارجی وارد ایران شوند تا هم امکان انجام پروژههای مشترک برقرار شود و هم دانشجوهای ایرانی، تجربه تعامل با فرهنگهای مختلف را کسب کنند. یکی از چالشهای دانشجوهای ایرانی که به خارج از کشور میآیند، همین عدم تطابق آنها با فرهنگهای جدید است. در حالی که اگر میتوانستیم در کشور خودمان ارتباطات اجتماعی خارجی را تجربه کنیم –و مثلا با توریست برخورد بیشتری داشته باشیم- خیلی جلو میافتادیم.
در ایران تقریبا بین صنعت و دانشگاه ارتباطی وجود ندارد و هر کدام جزیرهای عمل میکنند. برای ایجاد این ارتباط چه کار میتوان کرد؟
به نظر من راهکار اصلی وجود یک سازمان تصدیگری است که در ایران متاسفانه نه در سیستم دانشگاهی و نه در سیستم صنعتی وجود ندارد. در نتیجه مدیران صنعت و دانشگاه باید دور هم بنشینند و صحبت کنند و راهکار ارائه دهند. حداقل مدیران شرکتها اجازه دهند که دانشجوها به صورت رایگان برای کسب تجربه و آشنایی با محیطهای خارج از دانشگاه در آنجا کار کنند.
علاوه براین، مهندسانی که در شرکتها کار میکنند، میتوانند وارد دانشگاه شوند و تجربیاتشان را در اختیار دانشجوها قرار دهند. در این صورت است که دانشجو از فضای صنعت آگاه میشود و میتواند برای حل مشکلات صنعتی ایدهپردازی کند. تا زمانی که مدیران این دو حوزه تصمیمگیری اساسی در مورد برقراری این ارتباط نکنند، راهیابی دانشجویان به صنعت پس از اتمام تحصیل عملا سخت است.
اپل چه ارتباطی با دانشگاهها دارد و چطور از مزایای دانشگاهها بهره میبرد؟
اپل مانند سایر شرکتهای آمریکایی، دانشجویان در تمامی مقاطع را به عنوان کارآموز استخدام میکند. این فرصت مناسبی هم برای دانشجو و هم برای خود شرکت است. دانشجو تجربه کسب میکند و شرکت چنانچه دانشجو را فرد مناسبی برای گروه تشخیص دهد پس از اتمام دوره کارآموزی و تحصیل استخدام میکند.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟ در شرایط و وضعیت موجود، چه کار کنند تا پیشرفت کنند؟
جوانان دانشجو نباید فقط به درسهای دانشگاه بسنده کنند و همان درسها را حتما از طریق اینترنت و منابع خارجی هم یاد بگیرند. در کشورهای دیگر مهارتهای نرم (Soft Skills)خیلی اهمیت ویژهای دارند که یکی از آنها روابط اجتماعی درست است. پس باید رو این موضوع خیلی تمرکز کنند.
به غیر از این، تا جایی که میتوانند زبان انگلیسیشان را تقویت کنند تا بتوانند از منابع خارجی استفاده کنند. سعی کنند در قالب کارهای گروهی، پژوهش انجام دهند و برای این کار میتوانند از من و محققانی که در خارج از کشور هستند، کمک بگیرند. محققان خارج از کشور بدون ادعا و بدون هیچ انتظاری همیشه مشتاقانه آنها را راهنمایی میکنند.
آیا آن تصویر مدینه فاضلهای که از آمریکا ترسیم میکنند، درست است؟ شما با چه سختیهایی در آمریکا مواجه شدید تا کاملا جا بیفتید؟
مدینه فاضله برای هر شخص، براساس دیدگاه واهداف او تعریف میشود. از دیدگاه من آمریکا مدینه فاضله است؛ اگر من بخواهم درس بخوانم، تحقیقات انجام بدهم، در جایگاهی خوب، در کمپانی خوب مشغول به کاری باشم که در آن سالها درس خواندم و برایش تلاش کردم. من میدانم که اینجا اگر در جهت درست تلاش کنم، پیشرفت خواهم کرد.
اما در این شکی نیست که ما به عنوان مهاجر، با مشکلات و سختیهای بسیاری روبهرو هستیم. خصوصا به دلیل عدم روابط سیاسی دوستانه بین دو کشور، دانشجویان ایرانی سالها از دیدن خانواده محروم هستند. این محرومیت در غربت، باعث ایجاد مشکلات و فشارهای روحی بسیار خواهد شد.
علاوه بر این باید یادمان باشد که به دلیل وجود رقابت بسیار زیاد در محیطهای کاری آمریکا، ناخودآگاه استرس جزئی جدا نشدنی از زندگی میشود. باید یاد بگیرم که چطور این شرایط رو کنترل کنیم.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟ آرزوی پدر و مادرتان برای شما چه بوده؟ آیا به آرزوی آنها رسیدهاید؟
یکی از آرزوهایم این است که روزی هیچ کودکی محروم از امکانات تحصیلی نباشد. همچنین برای کشور خودمان آرزو میکنم روزی موقعیتی پیش بیاد که نخبهها و سرمایههای انسانیمان با اشتیاق به کشور برگردند و از دانش و توانشان در جهت پیشرفت کشور استفاده کنند. به نظرم بسیار ناراحت کننده است که میبینیم به دلیل شرایط نامناسب کنونی کشور خیلی جوانان هدفی برای زندگیشان ندارند یا نهایتا به فکر خروج از کشور هستند که البته به آنها حق میدهم.
در رابطه با آرزوی پدر و مادرم میتوانم بگویم که مثل همه پدر مادرها، پدر و مادر من هم آرزو داشتند که تحصیلات خوبی داشته باشم و در کارم موفق باشم. فکر میکنم به آرزویشان رسیده باشند.
بزرگترین شکست و موفقیت زندگیتان چه بوده است؟
برای رسیدن به اهداف بزرگ باید اقدام کرد و در مسیر موفقیت ممکن است بارها با شکست مواجه بشویم. من هم در ابعاد متفاوت زندگیم شکستهای بسیاری داشتم ولی مهم این است که بعد از هر شکست دوباره شروع کنیم و تسلیم نشویم. ما نباید به شکستها اجازه بدهیم که ما را توصیف کنند، بلکه باید از آنها درس بگیریم. گفتن این حرف میتواند آسان باشد، ولی در عمل بسیار سخت است و نیازمند تمرین و ممارست روزانه در محیطهای متفاوت است.
در هر مرحله از زندگی، یا هر بازه چند ساله زندگی میتوان بزرگترین موفقیت را تعریف کرد. بخش عظیمی از زندگی یک محقق به دنیای کاری و تحقیقاتی و دستاوردهایی که نتیجه سالها تلاش بیوقفه اوست، خلاصه میشود. اما برای من شاید در این پنج سال اخیر، جدا از دستاوردهای تحقیقاتیام، یکی از بزرگترین موفقیتها، گام برداشتن در جهت برقراری تعادل بین کار و زندگی است. سعی کردم بیشتر مطالعه غیر تخصصی داشته باشم، دنبال علائقی غیر از حیطه کاری باشم و از همه مهمتر بیشتر به شناخت خود بپردازم و قدمهای مثبتی در راستای برطرف کردن نقاط ضعفم بردارم.
آیا ازدواج کردهاید و بچه دارید؟ آیا تحقیقات باعث میشود که به خانوادهتان لطمهای وارد شود؟ شما چطور مدیریت میکنید؟
بله ازدواج کردم، ولی فرزندی ندارم. از آنجایی که همسرم هم دانشجوی ترم آخر دکتری است و هر دوی ما بسیار متعهد به کار و تحقیق هستیم، تاثیر خیلی منفی روی زندگی احساس نمیکنیم. البته خصوصا در چند سال اخیر هر دو علاوه بر کار تلاش میکنیم به ابعاد و مهارتهای غیرکاری زندگیمان توجه بیشتری کنیم.
نظر شما