به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ مهدی اخوان متولد ۱۳۸۳ در شهرضای اصفهان است. در خانوادهای متوسط به دنیا آمد، اما به واسطه حمایت و کمکهای پدر و مادرش با فضای علمی آشنا شد. مادرش همیشه برایش داستان تعریف میکرد و با فضای کتابخوانی آشنایش میکرد.
او هماکنون پشت کنکور و منتظر جواب آن است، به آیندهاش امیدوار است و تحقیق و پژوهش را سرلوحه زندگیاش قرار داده است. در سه سال گذشته حدودا ۳۰ تقدیرنامه شهرستانی، استانی و کشوری داشته و به عنوان پژوهشگر دانشآموز برتر استان اصفهان معرفی شده است.
موفقیت دانشجویان در تحقیق به ارتباط دانشگاه و صنعت برمیگردد/ دانشجویان ایرانی شادابترند
در دو سال گذشته چهار مقاله با کمک یکی از دوستانش در موضوع سریهای زمانی در کنفرانس علوم نوین هامبورگ به چاپ رسانده و عضو سازمان علوم اعصاب ایران و اروپاست.
در ادامه مصاحبه ما را با این محقق جوان و پرتلاش میخوانید:
از چه زمانی احساس کردی که به علوم علاقه داری؟
شاید کودکی عجیبی داشته باشم. به دلیل فضای مطالعاتی خانواده و علاقه زیاد مادرم به کتابخوانی کودکیام را در فضای کتابخانه و آکادمیک گذراندم و دائما در حال سیر در فضای کتابخانه بودم. با این حال، جریان یادگیری و علاقهام به علوم پایه از آنجایی شروع شد که در کلاس هفتم به موضوع مکانیک کوانتومی علاقه زیادی پیدا کردم. شاید این موضوع برای یک دانشآموز پایه هفتمی بسیار بسیار سنگین باشد، ولی من علاقه و شوق به یادگیری داشتم و این باعث شد که یک سری فیلم آموزشی در مورد مکانیک کوانتومی دانلود و آنها را تماشا کنم.
اولین مبحث فیلم تونلزنی کوانتومی و فرآیند آن بود. قاعدتاً مبحث سنگینی بود و محاسبات سنگینی داشت. یادم است که آن روز روی درهمتنیدگی کوانتومی هم تحقیقات خوبی انجام دادم. البته اکثر موضوعات فیلم را نمیفهمیدم، ولی هر چیزی که نمیفهمیدم را به صورت کلید واژه یاداشت میکردم که بعداً با سرچ آن مباحث را عمیقتر یاد بگیریم. هر چند به یک تسلسل بزرگ میرسیدم، ولی این موضوع مانع یادگیریام نمیشد.
نقش خانوادهات در علاقهمندی به علم چه بوده؟ چقدر از شما حمایت کردند؟
پدر و مادر من تحصیلات آکادمیک خاصی نداشتند، ولی در جهت تحقق اهداف من تا جای ممکن کمک کردند. از وقتی که یادم است من را به کتابخانه میبردند و من را با فضای کتابخوانی آشنا کردند. حتی مادرم با تمرینهایی که با من انجام میداد، کاری کرد که توانستم در ۶ سالگی کتاب قصه بخوانم. پس واقعا نمیشود تاثیر خانواده و محیط را دست کم گرفت.
به نظرت سیستم آموزش ایران چه مزایا و معایبی دارد؟
در مورد معیوب بودن سیستم آموزشی ایران میشود چندین ساعت و چند روز صحبت کرد. ولی به چند تا از مهمترین عیبهای سیستم آموزشی ایران اشاره میکنم. یکی از آنها سیاسی بودن نظام آموزشی ایران است. نظام آموزشی ایران درگیر سیاست محض شده است.
برخی واحدهای درسی عمومی در دبیرستان وجود دارند که ذهن دانشآموزان را با حفظیات پر میکند. متأسفانه تاکید سیستم آموزشی بیشتر بر حفظیات است و این به شدت به تنه سیستم آموزشی آسیب میزند.
اگر بخواهم کل جامعه را به یک باغ تشبیه کنم، خاک آن سیستم آموزشی است و تأثیر سیاست غلط بر سیستم آموزشی مثل آهک درون خاک است که کل سیستم آموزشی را خراب میکند. البته اینجا تاثیر مشکلات فرهنگی را هم نباید دست کم گرفت. متأسفانه ذهنیت بسیاری از ایرانیها ذهنیت سنتیگرایی است.
مواردی که بالا گفتم در ۱۲ سال تحصیلات اولیه تا دیپلم متوجه شدم و به نظرم بعد از دیپلم فساد آموزشی بیشتر میشود؛ تولید علم به هر قیمتی که شده، مقالههایی که دانشجوها به بدبختی چاپ میکنند و بعضی از اساتید که مقالات را به نام خودشان منتشر میکنند تا مقالات دروغین و چند صد نویسندهای که باعث میشود استاد اسم چاپ مقاله در «نیچر» یا «لانست» - از نشریات ساینس دایرکت (الزویر)- را یدک بکشد و با h-index مقالهاش پز بدهد. به نظر من عیب سیستم آموزشی عیب در بُعد سطحی نیست و عیب در بُعد عمیق آموزشی است.
در مدرسه چه چیزی بیشتر از همه آزارت میداد؟
سیستم آموزش معیوب باعث مدرسه معیوب میشود؛ مثل درخت سمی میماند که میوههای سمی به بار میآورد. در مدرسه سیستم ارزشیابی دانشآموز واقعا برایم آزار دهنده بود. به چشم خودم میدیدم که مثلا یک دانشآموز نمیتوانست خودش را در ریاضیات نشان دهد و معلم آنقدر او را سرخورده میکرد که به قرص خوردن روی میآورد. متأسفانه سیستم استعدادیابی درستی در مدارس وجود ندارد و همه را میخواهند به یک شکل واحد تربیت کنند و آموزش دهند؛ مثل همان تابع ثابت که مثال زدم.
آینده خودت را چطور میبینی؟ فکر میکنی ایران بمانی یا خارج از کشور مهاجرت کنی؟
من آینده خودم را فقط و فقط در پژوهش میبینم و شرایط محیطی و آموزشی کشورهای اروپایی یا آمریکا قاعدتا به پیشرفت فردی من کمک بیشتری خواهد کرد. از هر لحاظ ردهبندی، دانشگاههایی مثل «آیوی لیگ» در آمریکا رنک بسیار بسیار تاپتری نسبت به دانشگاههای ایران دارد. به طور کلی، سیستم آموزشی مدرن کشورهای توسعه یافته قطعا به پیشرفت سطح پژوهشی و آموزشی کمک میکند و برای من یک بوستر به حساب میآید. متأسفانه سیستم آموزشی آنقدر خراب شده که ترس این را دارم که بقیه موهایم هم در این سیستم بیهدف سفید بشود. از بروکراسی احمقانه سیستم آموزشی تا سیاسی بودنش دلایلی هستند که بیشتر به مهاجرت فکر میکنم تا ماندن در ایران. ولی در نهایت من یک ایرانی هستم و ماندن در ایران با شرط اصلاحات درست را به خارج رفتن ترجیح میدهم.
چه رشتهای را دوست داری ادامه بدهی و قرار است به کجا برسی؟
رشته اصلی تخصصی که برای پژوهش انتخاب کردهام رشته علوم اعصاب محاسباتی است و تا حدودی علاقه به پژوهش توپولوژی جبری دارم. از هماکنون فعالیتهایم را صرف این رشته کردهام. به طور کلی علوم اعصاب محاسباتی یک زمینه علمی وسیع و گسترده بین رشتهای است که شاخههای علمی مثل علوم اعصاب، علوم شناختی، روانشناسی، علوم رایانه، فیزیک و ریاضیات را در برمیگیرد.
آینده دنیای علم و فناوری جهان را چطور ترسیم میکنی؟
علم روز به روز در حال پیشرفت است و دانشمندان دریچههای جدیدی را در علوم مختلف باز میکنند؛ از جریان جدید چتباتها و هوش مصنوعی ChatGPT تا سیستمهای تهاجمی BCI (رابط کابری مغز و کامپیوتر) علوم اعصاب و حتی ایمپلنت مغزی که نوید دنیای جدید را به ما میدهد. البته که این دنیای جدید میتواند خطرناک هم باشد. به نظر من، علوم جدید مثل گل رز است و بوی خوشش نباید باعث شود ما خارهایش را فراموش کنیم.
به نظرت رمز موفقیت جوانهای ایرانی در چیست و باید چه کار کنند تا موفق بشوند؟
متأسفانه سیستم آموزشی باعث شده که بعضی از نخبههای ما در سیستم آموزشی هضم بشوند، چون سیستم آموزشی غلط مثل تابع ثابت میماند و همه را به یک شکل درمیآورد. با این همه با وجود فضای اینترنت امکان این وجود دارد که جوانها خودشان را بهروز نگه دارند؛ چه از لحاظ آموزشی و چه پژوهشی. کمااینکه هماکنون سایتهای دانشگاهی آنلاین و آکادمیکی هستند که میتوانند از طریق آنها با اساتید مطرح سراسر دنیا ارتباط برقرار کنند و حتی سر کلاسهایشان حاضر شوند؛ مثل کورسرا، یودمی ، edx و .....
جوانها همچنین باید خودشان را در حیطه پژوهشیشان بهروز نگه دارند. آنها باید به طور مرتب در دیتابیسهای مقالات، دنبال مقالات جدید و تحقیقات جدید بگردند و با مقولات جدید آشنا شوند. در کل ما جوانها باید سعی کنیم در حیطه آموزش و پژوهش تنبل نباشیم!
محققهای ایرانی باید چه کار کنند تا در سطح بینالمللی مطرح بشوند؟
یک محقق ایرانی باید همیشه آپدیت باشد و از اخبار و پژوهشهای جدید حوزه خودش مطلع باشد. باید سعی کند همیشه یادگیرنده باشد و هیچ وقت در توهم دانایی گیر نکند. این در حالی است که به دلیل سیستم آموزشی غلط، دانشجو اکثرا تنبل به بار میآید که البته اقتضای فضا همین هست ....
پیشنهادم این است که دانشجوها از طریق شبکههای حرفهای مثل لینکدین استادهای مطرح فیلد کاری و تخصصیشان را پیدا کنند و در ارتباط باشند و نتورک جدیدی بسازند یا از طریق ایمیل زدن با آنها کانکت شوند و ارتباطات پژوهشی انجام بدهند یا حتی از طریق دانشگاهها و پلتفرمهای آنلاین با جدیدترین متدهای پژوهشی آشنا بشوند و آنها را در کارهای پژوهشیشان به کار بگیرند.
در آخر هم باید بگویم که هیچ وقت از شکست نترسند و تسلیم نشوند. اگر مقالهشان ریجکت شد یا پوزیشنی را از دست دادند، ناراحت و ناامید نشوند.
ارتباطات چقدر در پیشرفت یک جوان میتواند نقش داشته باشد؟ این ارتباطات چطور باید شکل بگیرد؟
این ارتباطات در پیشرفت یک دانشجو یا محقق به شدت تاثیر دارد و حتی میتواند به غیر از پژوهش، جهانبینی فرد را تحت تاثیر قرار بدهد! ارتباطات پژوهشی میتواند از حضور فیزیکی در دانشگاه یا کنفرانس صورت بگیرد تا حضور ریموت و غیرحضوری در سایتها و پلتفرمهای پژوهشی. این ارتباطات میتواند بعدها عمیقتر شود و تبدیل به ارتباطات دوستانه بشود که از نظر من واقعا مشکلی ندارد. به شرط اینکه از افراط خارج نشود. کلا افراط در هر موضوعی حتی پژوهش غلط است و به نظر من، فرد افراطی فرد موفقی نیست!
اگه روزی از ایران بروی و در خارج از کشور شروع به پژوهش کنی و به آرزویت برسی، دوست داری برای ایران چه کار کنی؟
متأسفانه فساد در فضای تحقیقاتی و موضوع اخلاق در پژوهش در ایران خیلی خرده گرفته میشود. اگر روزی بتونم تاثیرگذاری خوبی داشته باشم، حتما سیستم پژوهشی معیوب را مورد انتقاد قرار خواهم داد و در رفع آنها تلاش خواهم کرد. چون پایههای کشور بر اساس پژوهش و آموزش استوار است و وقتی پژوهش و آموزش یک کشور درگیر فساد باشد یک بُعد عمیق از جامعه درگیر فساد میشود.
علاقهمندیهایت به غیر از کارهای علمی چه هستند؟ آیا فیلم میبینی یا کتاب میخوانی؟ معمولا چه فیلمهایی میبینی و چه کتابهایی میخوانی؟ به نظرت فیلم و کتاب چه تاثیری روی بینشت داشته و دارد؟
من به غیر از کارهای علمی به ادبیات و فلسفه غرب هم علاقه زیادی دارم. به طور کل زندگی من بر اساس فلسفه اگزیستانسیالیست پیش میرود و این را در اشعار کسانی مثل خیام و مولوی حس کردم. شاید ادبیات برای من یک پناهگاه امن برای گذار از مشکلات زندگی باشد. فیلمهایی که علاقه دارم بیشتر رنگ و بوی علمی دارند، ولی به شدت به فیلمهای فلسفی علاقه دارم.
فیلمهایی که خیلی دوست دارم «بینستارهای»، «ذهن زیبا»، «جزیره شاتر» و «تنت یا انگاشته» هستند.
به نظرت شبکههای اجتماعی چه نقشی در رشد و توسعه علم داشته و دارد؟ تاثیرات منفی آن چی هستند؟ آیا خودت تاثیر منفی آنها را درک کردهای و برایت اتفاق افتاده؟
شبکههای اجتماعی مثل لینکدین واقعا باعث پیشرفت سطح فردی من شدند، ولی از شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام به شدت متنفرم. در کل میشود گفت شبکه اجتماعی میتواند مثل چاقو عمل کند؛ هم میتواند کمک کند و هم میتواند زخمی کند. شبکههای اجتماعی از نظر روانشناسی میتواند آسیب روحی روانی بزند. میتواند در دراز مدت باعث وسواس فکری و حتی پارانوئید در فرد بشود! به نظر من شبکههای اجتماعی باید به صورت منظم و برنامهریزی شده استفاده شود؛ وگرنه کل زندگی فرد را تحتالشعاع قرار میدهد.
نسبت به همسن و سالهایت لذتهای زندگیات چقدر متفاوت است؟
اینجا باید اشاره کنیم به فلسفه زندگی هر کس. فلسفه زندگی هر دو آدم در دنیا یکسان نیست! و هر آدمی در دنیا فلسفه خاص خودش را برای زندگی دارد. شاید من لذت زندگیام را در پژوهش ببینم و فرد دیگری این لذت را در بازیهای کامپیوتری ببیند. اما مهم این است که آدم چه کار کند که خوشحال باشد و به نظر من معیار دقیقی وجود ندارد که بگویم چه کسی از کارش خوشحالتر است.
فکر میکنی خیلی باهوشی؟ آیا باهوشپنداری داری؟ برای اینکه باهوشپنداری نداشته باشی چه کار میکنی؟
به نظر من بدترین افت پیشرفت علمی انسان این است که در توهم دانایی گیر کند. به شخصه بعضی وقتها این حس بهم دست میدهد که فکر میکنم خیلی باهوش یا موفقم، ولی سریع میروم و زندگینامه افراد موفق را میخوانم و با خودم میگویم که من انگشت کوچک خیلی از این افراد هم نیستم. به همین دلیل سعی میکنم این حس غرور را خیلی سریع سرکوب کنم. غرور کاذب قبر آدم را میکند و جلوی خیلی از پیشرفتها را میگیرد.
چه مهارتهای اجتماعی یا مهارت نرمی برای موفقیت یک جوان مهم است؟
به نظرم هر آدمی باید با طیف وسیعی از افراد در ارتباط باشد و نتورک خوبی برای خودش بسازد. چون ذاتا انسان موجود اجتماعی است و افرادی که به هر دلیلی روابط اجتماعی و مهارتهای اجتماعی ندارند، از نظر روانی دچار بیماری میشوند. از این رو، جوانها باید به موضوع مدیریت احساسی توجه زیادی داشته باشند، چون بسیاری از بیماریها و اختلالاتی که گاهی به موضوعاتی چون خودکشی کشیده میشود، به دلیل نداشتن همین مدیریت احساسات است.
گاهی انسان باید زندگی را راحت بگیرد و از گذار زندگی لذت ببرد، چون اگر بخواهد خیلی همه چیز را سخت بگیرد، زندگی هم سخت میشود و کم کم فرد مبتلا به اختلالاتی چون OCD و بیماریهای فکر میشود.
نظر شما