بیش از هشت سال اختلاف بین ایران و عربستان نتیجهای جز اتلاف سرمایههای انسانی و مالی در برنداشته است. از این منظر، تحول در روابط تقابلآمیز این دو دولت همسایه امری اجتنابناپذیر بود که توافق اخیر دیپلماتیک بین تهران و ریاض با میانجیگری پکن، توانست این موضوع را محقق کند. توافق دو کشور علاوه بر بازسازی زمینههای همکاری بین ایران و عربستان، آرامش در غرب آسیا را نیز تا حد زیادی محقق و رقابتهای نیابتی را محدود میکند. در این راستا، با توجه به اهمیت این فصل تازه در روابط تهران و ریاض و به دنبال آن، سفر اخیر فیصل بن فرحان -وزیر خارجه پادشاهی عربستان سعودی- به ایران و توافق دو کشور بر سر گشایش نمایندگیهای دیپلماتیک، بر آن شدیم تا ضمن گفتوگو با محمدعلی بصیری عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان، تحولات جدید در روابط ایران و عربستان را به بحث بگذاریم. گفتگوی خبرنگار استانی ایسکانیوز با این تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه را در ادامه میخوانید.
در ۸ سال رویارویی، هر دو طرف متحمل خسارت شدند
توافق بین ایران و عربستان چگونه حاصل شد؟ چه عوامل یا زمینههایی باعث شد تا طرفین، روابط خصمانه را کنار بگذارند؟
اگر با چهارچوبهای مفهومی و نظری به این موضوع بپردازیم میتوانیم از دو منظر، نزدیکی روابط ایران و عربستان را بررسی کنیم. یکی از دیدگاهها، نظریه «موازنه قوا» است؛ طی هشت سال گذشته تصور دو کشور چنین بود که به صورت جنگ نیابتی یا رویارویی میتوانند طرف مقابل را تسلیم کنند. ایرانیها با محور مقاومت در سوریه، عراق، لبنان، یمن و در سوی مقابل عربستان نیز با نیروهای نیابتی مثل داعش و القاعده طی این هشت سال به زورآزمایی پرداخته و در این رویارویی، هر دو طرف متحمل هزینههای سنگین مالی و انسانی شدند. اکنون طرفین به این نتیجه رسیدهاند که این تقابل به صورت جنگ نیابتی و سختافزاری نتیجهای ندارد. لذا محاسبات در تهران و ریاض بدین سمت رفت که موازنه بهتر از تلاش برای چیرگی است؛ در نتیجه از طریق مصالحه، به سمت عادیسازی روابط رفتند و متعهد شدند که به دیگری فشار وارد نکرده و جنگ نیابتی را متوقف کنند.
از منظر نظریه «سازهانگاری» هم میتوان به از زاویه دیگری بهبود روابط بین دو کشور را تحلیل کرد؛ ذهنیت ایرانیها از عربستان «اسلام آمریکایی و اسلام متحد با دشمنان اسلام» و ذهنیت عربستان از ایران هم «دولتی مزاحم و رقیب» بود که باید عوض شود که آرامش به منطقه برگرد. این دو ذهنیت ظرف هشت سال گذشته ادامه یافت تا اینکه دو طرف به این جمعبندی رسیدند که این برداشت منفی دو طرفه، با واقعیت همخوانی ندارد. در حال حاضر نگاه دو کشور به یکدیگر متفاوت شده است. این تغییر ذهنیت مهمترین عامل تحول در روابط دو کشور است.
چرا چین به عنوان یک قدرت جهانی، به روابط پُرچالش ایران و عربستان در خاورمیانه ورود کرد؟
اگر از بُعد عملی و میدانی بررسی کنیم، واسطهگری چین که شریک استراتژیکی برای ایران و عربستان محسوب میشود، تأثیر قابل توجهی در این توافق داشته است. به هر حال، حرف از ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری توسط چین در عربستان و ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در ایران، در میان است. اختلاف بین ایران و عربستان علاوه بر اینکه به زیان هر دو کشور بود، باعث آسیب به تجارتِ چینیها میشد.
چین دو قرارداد بلندمدت با ایران و عربستان امضا کرده و سرمایهگذاری گستردهای را در حوزه نفت، گاز، پتروشیمی، حمل و نقل و سدسازی انجام داده است. پس اگر تنش بین این دو کشور به جنگ میانجامید، سرمایهگذاری چین جز ضرر چیزی دربرنداشت. مضاف بر آن، جادهای که قرار است چین در خاورمیانه در دنباله جاده ابریشم احداث کند، با اختلاف بین ایران و عربستان محقق نمیشد. از سوی دیگر، چینیها نیاز زیادی به نفت و گاز دارند تنش بین دو قدرت نفتی، بازار انرژی را مختل میکرد. به همین دلیل، چین برای تبدیل تقابل به تعامل میان این دو کشور، تلاش بهسزایی انجام داد.
البته دولتهای دیگری هم قبل از چین در این زمینه رایزنیهای مفصلی کرده بودند زیرا بهبود روابط میان تهران و ریاض، باعث نفع آنها نیز میشد؛ مثل دولت عراق، عمان و قطر. مجموعه این عوامل مفهومی، واقعی و میدانی در نهایت به این توافق منجر شد.
محاسبات اعراب در روابط با آمریکا درست از آب درنیامد
تأثیر سایر قدرتها -به خصوص آمریکا- در این توافق چه بود؟
تأثیر غیرمستقیمی که ایالات متحده بر توافق ایران و عربستان داشت، از این زاویه بود که محاسبات عربستانیها در روابطشان با غرب درست از آب درنیامد. آمریکا با وجود پایگاههای متعدد نظامی در منطقه، در جنگ بین عربستان و حوثیها، به آن شکلی که ریاض تواقع داشت از ائتلاف عربستان در یمن حمایت نکرد. علاوه بر این، با سقوط مفتضحانه دولت اشرف غنی در افغانستان، تلنگری به عربستان زده شد که اگر روابط خصمانه میان آنها با ایران به درجاتِ شدیدی برسد، آمریکا و بهطور کلی غرب، پشت عربستان را خالی میکنند. تحت تأثیر این عوامل، سعودیها چرخش دیپلماتیک کردند.
اختلافات قدیمی در لبنان و یمن، میتواند به فرصت تبدیل شود!
برخی تنشها بین ایران و عربستان از جمله جنگ یمن یا رقابت بر سر تشکیل دولت در لبنان، زمینههای بسیار جدی دارند. به نظر شما، این توافق چه اثری بر منازعات قدیمی میان این دو قدرت سنتی در خاورمیانه خواهد داشت؟
اگر پس از عادی شدن کامل روابط با بازگشایی سفارتخانهها، مذاکرات برای کاهش تنش ادامه یابد و هر دو کشور برای دستیابی به فهم مشترک تلاش کنند، علاوه بر اینکه اختلافات قدیمی در لبنان و یمن و سایر حوزههای رقابت، تهدید به حساب نمیآید، بلکه به فرصت تبدیل خواهد شد! ایران و عربستان اعلام کردهاند که هدفشان از این توافق تنها بهبود روابط دیپلماتیک نیست؛ بلکه توافقات سیاسی، صنعتی، مالی و بازرگانی هم در مرکز توجه قرار دارد. بنابراین، اختلافات بر سر کشورهایی مثل لبنان و عراق میتواند هر چه سریعتر حل شود. این کار تنها با مذاکرات بین دو طرف محقق میشود و اگر این اتفاق رخ ندهد، شاهد نتیجهای جز قطع مجدد روابط نخواهیم بود! پس باید در مورد این موضوعات نیز به توافق رسید تا فرصت همکاریهای سیاسی و اقتصادی بین دو کشور، از بین نرود.
آتشافروزی غرب در یمن، با وجود جنگ اوکراین کاهش یافته است
با توجه به آنکه ایران و عربستان تنها بازیگران جنگ یمن نیستند، آینده این جنگ را چهطور ارزیابی میکنید؟
درست است که ایران و عربستان تنها بازیگران این جنگ نبودهاند؛ اما میتوان گفت این جنگ، به نحوی، نزاع نیابتی بین ایران و عربستان بوده است. زمانی که تنشهای این دو کشور کاهش یابد، طرفین مصلحت را به ادامه این جنگ نمیبینند و چنین رویکردی قطعاً بر سرنوشت جنگ یمن هم مؤثر است. باید به این نکته نیز اشاره داشت که آتشافروزی غرب و آمریکا نیز به علت درگیری در جنگ اوکراین، بسیار کاهش یافته است.
تشکیل دولت مشارکتی در عراق نتیجه بخشتر است
چالشهای بین ایران و عربستان در عراق پس از سقوط صدام حسین بسیار جدی بوده و ایران از گروههای شیعه و عربستان از گروههای سنی حمایت کردهاند. آینده سیاسی عراق در پرتوی توافق تهران و ریاض چه خواهد؟
پس از سقوط صدام دو طرف بیش از وزن خودشان در عراق سهمخواهی کردند. ایرانیها بر این باور بودند که چون دولت صدام که ستمهای بیشماری علیه شیعیان انجام داده سقوط کرده، باید قدرت کاملاً در دست شیعیان باشد و شیعیان کنترل حاکمیت عراق را در اختیار بگیرند. در حالی که سعودیها بر این باور بودند که سنیها در عراق ریشهدارترند و باید قدرت در دست آنها باشد. اما در حال حاضر -خصوصاً بعد از تحولات و بیثباتیهای داخلی در خود عراق- طرفین به این نتیجه رسیدهاند که دولت مشارکتی در عراق میتواند نتیجهبخش باشد. اکنون این رویکرد جدید در عراق عملی شده و فیالنفسه باعث کاهش تنش است.
چرخش ریاض به سوی سیاست چندجانبهگرایی
تحریمهای بینالمللی ایران از سال ۲۰۱۷ کماکان به قوت خود باقیست. با وجود تحریمها، عربستان و ایران چگونه میتوانند در اقتصاد یکدیگر سرمایهگذاری کنند؟
عربستان سعودی با در پیش گرفتن سیاست چندجانبهگرایی و دور شدن از وابستگی، عملاً به بسیاری از خواستههای آمریکا پشت پا زده است. آمریکاییها هم از این رفتار عربستان نارضایتی خود را نشان دادهاند. تصمیماتی مثل عدم همکاری عربستان با آمریکا در تحریمهای نفتی علیه روسیه یا تبعیت نکردن از مخالفت کاخ سفید با سرمایهگذاری چین و روسیه در عربستان، نشان میدهد که تبعیت عربستان از سیاستهای غرب، مطلق نیست. سیاستورزی چندجانبهگرایانه توسط عربستان، زمینهساز سرمایهگذاری این کشور در ایران و عدم تبعیت محض از تحریمهای آمریکا علیه ایران خواهد بود.
پیشبینی شما از آینده این توافق چیست؟
همرأی شدن هر دو کشور در اسلامگرایی و دیدگاه وحدت اسلامی، به صلاح ایران و عربستان است. ادامه یافتن این مسیر، میتواند منتهی به تقسیم عرصهها با رهبری ایران بر جهان تشیع و رهبری عربستان سعودی بر جهان تسنن باشد. پس، توافق تهران و ریاض، میتواند مسیر هر دو کشور را به سمت وحدت اسلامی هموار ساخته و آیندهای روشن برای طرفین، ملتهای منطقه و جهان اسلام به ارمغان بیاورد. از منظر نگاه واقعگرایانه نسبت به منافع ملی نیز به صلاح طرفین است که جنگهای بیپایانی که میتواند منافع ملموسی را از نظر کشتار نیروی انسانی، تخریب زیرساختها و نابودی بودجههای هر دو کشور در بر داشته باشد، ادامه ندهند. امیدواریم با تداوم روند کنونی، روابط دولتهای ایران و عربستان بیش از پیش تقویت شود و آینده برای ملتهای هر دو کشور، سازنده باشد.
خبرنگار: مهدی حمزه
انتهای پیام./
نظر شما