به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، ماجرای آتشسوزی جنگلها که از جنگلهای بلوط غرب کشور آغاز شده بود نه تنها تمام نشد بلکه ابعاد گستردهتری پیدا کرد تا جایی که گریبان جنگلهای هیرکانی در شمال کشور را هم گرفت. موضوع اما هنوز تمام نشده و در گوشه و کنار زاگرس حیوانات مجبور به فرار میشوند چراکه دیگر آشیانهای برای زندگی ندارند.
الهوردی از اعضای انجمنهای محلی اطفای حریق در زاگرس به ایسکانیوز خبر داد که در 48 ساعت گذشته 17 حریق در نقاط مختلف زاگرس رخ داده است و مناطقی هم که در آتش سوختند از نقاط مهم جنگلهای زاگرس بودند. او توضیح داد: کسی از مسئولان به وضعیت رسیدگی نکرده است و نهادهای قضایی و امنیتی به ماجرا ورود نکردند.
الهوردی عنوان کرد: زاگرس حال خوبی ندارد و اگر این آتشسوزیها ادامه پیدا کند، دیگر چیزی از جنگلهای زاگرس که منبع آب شیرین کشور هستند، نمیماند. اگر درهفتههای آتی هم بخشهای مختلف آن بسوزد، دیگر چیزی نمیماند که بخواهیم از آن دفاع کنیم.
او ادامه داد: خبرگزاریها و روزنامهها گزارش مینویسند اما کسی گوشش بدهکار نیست مگر اینکه خبر به گوش رییس جمهور برسد و خود شخصا به موضوع ورود کند. متاسفانه مسدولان دغدغه محیط زیستی ندارند و منابع طبیعی جز اولویتهای آن نیست.
این فعال محیط زیست بیان کرد: زمانی که با سوختن منبع 40 درصد از آب شیرین کشور، دچار بحران آبی شدیم آن روز میفهمیم که چه ثروتی را از دست دادهایم. جنگلهای منطقه مانع خوبی برای کنترل سیلابها هستند و نابودی آنها بلایایی را که در سال 98 تجربه کردیم، تکرار میکند. امروز میتوان با هزینهای کم مشکلات را کنترل کرد اما اگر پیشگیری نشود، باید هزینههای کلان کرد تا مشکل حل شود.
زاگرس زیستگاه جانوران و گیاهان بسیاری است که شاید در ظاهر احساس نشود اما وجود هر کدام از آنها همچون زنجیره به حیات ما بستگی دارد. حال سنجان و کبک زاگرس این روزها خوب نیست و دنبال کنجی میگردند تا از گرمای سوزان آتش در امان باشند.
گاهی لازم است که مسئولان به جای شعارهای محیط زیستی خود پای کار بیایند تا از ثروت ملی حفاظت کنند. از دست دادن منابع قدم اول برای وابسته شدن است و در شرایطی که تکیه بر توان داخل برای محفوظ ماندن از حملات دشمن وظیفه همگانی است، بیتوجهی به منابع طبیعی مصداق بازی کردن در زمین دشمن است چراکه کشوری خالی از منابع همچون لشکر خلع سلاح شدهای است که توان زنده ماندن بدون نیاز به کمک خارجی ر ا ندارد.
نگاه سطحی و مقطعی به ممسدلهای مانند آتشسوزی آفت این روزهای تصمیمات محیط زیستی است. شاید به ظور موقت و با حضور مسئولی در منطقه مشکل کمی حل شود اما همچون زخم کهنهای دوباره سرباز میکند و گریبان منابع طبیعی کشور را میگیرد. نگاه به مسائلی از این دست باید اولا برنامهریزی شده و بلند مدت باشد و دوما از کارشناسان آگاه برای بررسی ابعاد ماجرا استفاده شود.
مسئله زاگرس و هیرکانی هم به همین صورت است و در ابتدا باید نهادهای امنیتی به موضوع ورود کنند و ریشه مشکل و خرابکاریهای احتمالی را پیدا کنند و بعد از آن به دنبال چاره بگردند نه اینکه نهایتا چند دستگاه دمنده در اختیار مردم محلی قرار دهند و منتظر باشند که جایی آتش بگیرد تا خاموشش کنند. هرچند که همان دمندهها هم به تعداد کافی وجود ندارند.
اگر تجربه و علم کافی در این خصوص وجود ندارد، مسئولان باید حتی به دنبال چاره نمونههای مشابه در دنیا را بررسی کنند و از آن برای احیای منابع طبیعی و جلوگیری از هدر رفت آنها استفاده کنند نه اینکه محیط زیست به دستآویزی برای رسیدن به اهداف انتخاباتی تبدیل شود و پس از آن فراموش کنند که چه شعارهایی سر دادهاند.
اتحاد میان نهادهای مرتبط به موضوع دیگر گره آتشسوزیهای زاگرس است. این موضوع وظیفع ستاد بحران است که همه نهادهای ذیربط را بسیج کند و از توان هر کدام برای حل موضوع بهره ببرد. اینکه نماینده مجلس فقط قول همکاری بدهد، مسئول منطقه تکذیب کند و مردم و فعالان محیط زیست هم به تنهایی دست به گریبان آتش شوند، راه به جایی نمیرسد و این مردم ایران هستند که سرمایههایشان در سایه بیتدبیری به نابودی میرسد.
انتهای پیام/
نظر شما