به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ خطر ابتلا به بیماری آلزایمر و افسردگی به طور قابل توجهی در مردان و زنان متفاوت است و با این حال، اکثر تحقیقات مربوط به مغز این موضوع را منعکس نمیکنند. به غیر از این، اغلب آناتومی مرد به عنوان آناتومی استاندارد انسان در نظر گرفته میشود و مغز تمام انسانها براساس آن اندازهگیری میشود.
«کلودیا بارت»، نوروبیولوژیست نروژی، استدلال میکند که این تعصب علمی مستمر «عواقب شدید» برای سلامتی دارد و تاثیر منفی بر سلامت زنان وارد میکند.
بارت و همکارانش اولین گروهی نیستند که سوگیری جنسی رایج را در تحقیقات علوم اعصاب مطرح میکنند، اما گزارش آنها فوقالعاده جامع است و راههای متعددی را که هورمونهای جنسی ممکن است بر پیری سالم مغز تأثیر بگذارند، نشان میدهد.
تیم بارت متشکل از روانپزشکان، روانشناسان و عصبشناسان اذعان میکند که تا به امروز، بیشتر مطالعات پیشبالینی در مورد سلامت مغز انسان فقط روی مغز مردان متمرکز شدهاند یا تفاوتهای جنسیتی را نادیده گرفتهاند.
در سال ۲۰۱۹، تنها پتج درصد از مطالعات منتشر شده در زمینه علوم اعصاب یا روانپزشکی تأثیر جنسیت را بررسی کردند. حتی در مطالعات حیوانی هم مغز جنس نر اغلب اولویت دارد.
هدف این مطالعات «خنثی بودن نسبت به جنسیت» است، اما واقعیت این است که تمرکز روی یک جنس خنثی نیست؛ بهخصوص زمانی که بیماریهای شناختی متعددی وجود داشته باشد که تفاوتهایی را بین طبقهبندیهای فیزیولوژیکی و رفتاری جنسیت نشان میدهد که احتمالاً توسط عوامل بیولوژیکی، فرهنگی یا محیطی ایجاد میشود.
بیشتر بخوانید:
۵ توصیه متخصصان علوم اعصاب برای سلامتی مغز
به عنوان مثال، خطر ابتلا به افسردگی در زنان در طول سالهای باروری افراد بالاتر است، در حالی که خطر ابتلا به آلزایمر پس از یائسگی، زمانی که هورمون استرادیول تا ۹۰ درصد کاهش مییابد، باز هم افزایش مییابد. به این ترتیب، برخی از دانشمندان پیشنهاد کردهاند که نوسانات هورمونهای جنسی مانند استروژنها، آندروژنها و پروژسترونها نقش مهمی در پیری سالم مغز دارند. این هورمونها «تنظیمکنندههای اصلی» بدن انسان هستند و بر سیستم ایمنی، متابولیسم، عملکرد عروق، حفظ استخوان و عملکرد مغز تأثیر میگذارند.
در واقع، مغز پر از گیرندههای استروئیدی جنسی است، بهخصوص در هیپوکامپ که با خلق و خو، یادگیری و عملکرد حافظه مرتبط است. تغییرات در هیپوکامپ نیز از ویژگیهای آلزایمر و افسردگی است.
با این وجود، تنها ۲ درصد از مطالعات تصویربرداری عصبی به عوامل هورمونی اشاره میکنند و تنها نیم درصد به بررسی تفاوتهای بین آنها میپردازند. در معدود مطالعاتی که انجام شده است، بیش از 50 درصد ارتباط آماری معنیداری را بین استروئیدهای جنسی زنانه و تغییرات در مغز نشان میدهند.
بنابراین، بارت و همکارانش استدلال میکنند که درک چگونگی تأثیر غلظت استروئیدهای جنسی بر هیپوکامپ در مراحل انتقالی زندگی، مانند بلوغ، بارداری یا یائسگی، میتواند خطر ابتلا به افسردگی و بیماری آلزایمر را تسهیل کند. به عنوان مثال، نوجوانی با تغییر غلظت هورمونهای جنسی و همچنین تغییرات اساسی در مغز و افزایش خطر افسردگی مشخص میشود.
هنگامی که برخی از محققان هورمونهای جنسی را در میان گروه کوچکی از داوطلبان زن سالم دستکاری کردند، دریافتند که باعث ایجاد علائم افسردگی تحت بالینی میشود. همراه با چندین شواهد دیگر، چنین یافتههایی نشان میدهند که خطر ابتلا به افسردگی با دورههای گذار هورمونی مرتبط است.
این در حالی است که امروزه، پرمخاطرهترین عامل خطر ویژه زنان برای آلزایمر، یائسگی است و با این حال، حتی در آن زمان، نتیجهگیری زیادی در مورد اینکه چرا این زمان انتقالی با زوال شناختی مرتبط است، وجود ندارد. در طول یائسگی، غلظت استرادیول به شدت کاهش مییابد و ممکن است این تغییر پیری سلولی در مغز را تسریع کند و در نتیجه خطر ابتلا به آلزایمر را افزایش دهد.
به طور کلی، مطالعات تصویربرداری از مغز و تحقیقات اپیدمیولوژیک نشان میدهد که هر چه زنان در زندگی بیشتر در معرض استرادیول قرار گیرند، خطر ابتلایشان به بیماری آلزایمر در آینده کاهش مییابد. اما به طرز گیج کنندهای، مطالعات دیگر دقیقا اثر معکوس را مشاهده کردهاند. واضح است که تحقیقات بیشتری در مورد مغز زنان پیر مورد نیاز است تا مشخص شود چه اتفاقی در حال وقوع است.
انتهای پیام/
نظر شما