هگمتانه قلبِ سنگیِ تاریخِ همدان است. این محوطه باستانی نه فقط یک سری دیوارِ شکسته که یک مدلِ کاملِ شهرسازی است. کوچههایِ بن بستِ مادها و ردیفِ خانههایِ هم شکلِ آن یک فلسفهیِ عمیق را نشان میدهد. فلسفهای مبتنی بر نظم و برابریِ اجتماعی و تطابقِ کامل با اقلیم.
باید بپذیریم. ما امروز در شهرسازیِ خود نظمِ هگمتانه را گم کردهایم. شهرِ مادی بر اساسِ یک شبکه شطرنجیِ دقیق ساخته شده بود. بن بستهایِ کوتاه و هدفمند که هم امنیتِ محله را تأمین میکرد هم از نفوذِ بادهایِ سردِ الوند میکاست. این نه فقط مهندسی که حکمتِ زیستی بود. اما شهرِ امروزِ ما آشفته و بیقاعده است.
روایتِ این بن بستها پر از درس است. بن بستها در دورانِ مادها فضاهایِ خصوصیِ محله را ایجاد میکردند. جایی که همسایهها یک خانواده بزرگ بودند و فضایِ بازیِ امنی برایِ کودکان فراهم بود. این ساختارِ شهرسازی به تقویتِ پیوندهایِ اجتماعی کمک میکرد. اما شهرسازیِ مدرنِ ما با خیابانهایِ عریضِ نفوذپذیر فضاهایِ اجتماعیِ امن را از بین برد.
پرسشِ جدی اینجاست: چرا ما از الگویِ موفقِ نیاکانِ خود درس نگرفتیم؟ ما میتوانستیم در بافتهایِ نوساز اصولِ نظمِ مادی را با نیازهایِ مدرن ترکیب کنیم. اما ترجیح دادیم از مدلهایِ شهرسازیِ ناموفقِ غربی تقلید کنیم. این بیگانگی با میراثِ بومی هزینه سنگینی به بافتِ اجتماعی و محیطیِ شهر تحمیل کرده است.
کوچههایِ بن بستِ هگمتانه به ما میگویند که امنیت و آسایشِ انسان در اولویت بوده است. خانهها در ابعادِ تقریباً برابر و با دسترسیِ مساوی به معابرِ اصلی ساخته میشدند. این نشانِ عدالتِ فضایی بود. در مقابل امروز شاهدِ ساختمانهایِ قارچ گونه و نابودیِ نورِ خانههایِ همسایه هستیم. این تضادِ عمیق نمادِ فاصلهیِ ما از حکمتِ باستانی است.
راه نجات در بازگشتِ هوشمندانه است. ما باید تیمهایِ پژوهشیِ تخصصی را مأمورِ استخراجِ اصولِ شهرسازیِ مادها برایِ استفاده در طراحیِ محلههایِ جدیدِ همدان کنیم. این کار نه تقلیدِ کورکورانه که احیایِ یک هویتِ بومیِ موفق است. نجاتِ شهر در بازتعریفِ بن بستها به عنوانِ فضاهایِ جمعیِ امن و مبتنی بر انسان است.
انتهای یادداشت/
نظر شما