به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ اختلال دوقطبی بیماری روانی است که فرد معمولا یک دوره شیدایی یا یک دوره افسردگی اساسی را میگذراند. گاهی فرد مبتلا به اختلال دو قطبی رفتارهای غیرعادی دیگری نیز از خود نشان میدهد. به طور مثال، اطرافیانش گاهی او را به دروغگویی، اغراق و گمراه کردن متهم میکنند.
دوگانگی و یادسپاری مهمترین چالش حافظه
فرض را بر این میگیریم که فرد مبتلا به اختلال دوقطبی عمدا این کار را انجام میدهد. اما آیا واقعا این افراد بیشتر از افراد دیگر دروغ میگویند؟ در این مقاله سعی داریم تا دریابیم حقیقت پشت اختلال دوقطبی و دروغگویی چیست. این مقاله توسط رسانه «مدیکال نیوز تودی» منتشر شده که یک رسانه مبتنی بر وب برای اطلاعات و اخبار پزشکی است که مخاطبانش هم عموم مردم و هم پزشکان هستند. این وبسایت سومین سایت بهداشتی پربازدید و محبوب آمریکا به شمار میرود.
آیا ارتباطی بین دروغگویی و اختلال دوقطبی هست؟
در مورد افراد مبتلا به اختلال دوقطبی باید گفت که این افراد میتوانند کاملا بدخواهانه دروغ بگویند و ممکن است این بیماری باعث شود که موقعیتها را متفاوت درک کنند. زمانی که آنها حقایق را همانطور که میبینند تکرار میکنند و این با واقعیت همخوانی ندارد، اطرافیان تصور میکنند که آن شخص دروغ میگوید.
با این حال، هیچ مدرک بالینی وجود ندارد که نشان دهد اختلال دوقطبی فراوانی دروغگویی را افزایش میدهد، اگرچه افراد مبتلا به این اختلال و خانوادههای آنها اغلب این تمایل را گزارش میکنند. چنین تمایلی ممکن است از ویژگیهای شیدایی ناشی شود، مانند:
• اختلالات حافظه
• گفتار و تفکر سریع
• تکانشگری
مادلین هسلت، شخصی که تجربه خود را با اختلال دوقطبی مینویسد، میگوید: هر فکر سالم یا واقعبینانه در مغز یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی از پنجره بیرون میرود.
او در ادامه فهرستی از ۱۰ زمینه را ارائه میدهد که یاد گرفته از آنها آگاه باشد. او اینها را «دروغهایی میگوید که شیدایی من میگوید تا من را به دردسر بیندازد»!
اثرات شیدایی و یا روانپریشی
برخی از افراد با اختلال دوقطبی علائم روانپریشی را تجربه میکنند که شامل توهمات زمانی است که فرد ممکن است چیزهایی را ببیند، بشنود یا بو کند که دیگران نمیبینند یا درک نمیکنند. این در حالی است که ممکن است ادراکات برای شخصی که آنها را تجربه میکند واقعی به نظر برسد. در مورد روانپریشی، فرد ممکن است واقعاً باور کند که فرد بسیار مهمی است یا دوستانی در سطوح بالا دارد.
در مورد هسلت، او میگوید که شیدایی او را متقاعد میکند که واکنش بیش از حد در هنگام ناراحتی، عصبانیت بیش از حد و گفتن چیزهای آزاردهنده و بدخواهانه قابل قبول است.
او خاطرنشان میکند که فردی که دارای خلق و خوی شیدایی است ممکن است معتقد باشد که از آسیب مصون است و این امر میتواند منجر به رفتارهای تکانشی یا خطرناک شود؛ مانند ارتباطات نادرست، یا خریدهای کنترل نشده.
این نوع فعالیت میتواند فرد را به دردسر بیندازد. اگر فردی دچار مشکل باشد، چه مبتلا به اختلال دوقطبی باشد و چه نباشد، ممکن است برای سرپوش گذاشتن بر اشتباه خود یا اینکه خود یا دیگران را متقاعد کند که کار اشتباهی انجام نداده است، دروغ بگوید. اختلال دوقطبی ممکن است احتمال قرار گرفتن در این موقعیت را افزایش دهد.
به غیر از این، گرایش به اعتیاد در میان افراد مبتلا به اختلال دوقطبی شایعتر است. یک نظرسنجی در آمریکا نشان داد که بیش از نیمی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در مقطعی اعتیاد به مواد مخدر یا الکل را تجربه کردند و خود این اعتیاد به تنهایی میتواند تمایل به دروغگویی را تقویت کند. علاوه براین، حفظ خود همراه با میل به هیجان و باور به اینکه فرد در برابر آسیب نفوذناپذیر است، میتواند خطر گفتن دروغ را افزایش دهد.
سوزان پی، یکی دیگر از بیماران اختلال دوقطبی که تجربیاتش را مانند هسلت در وبلاگش مینویسد، میگوید در حالی که برای زنده ماندن دروغ میگفت، به تدریج دوستان و خانواده خود را در این روند از دست داد.
برداشت متفاوت؟
فرد مبتلا به اختلال دوقطبی میتواند دنیا را متفاوت از افراد دیگر تجربه کند.
گیب هووارد، نویسنده مطالب علوم انسانی، میگوید: فرد مبتلا به اختلال دوقطبی دروغ میگوید تا مناسب باشد، زیرا ابراز احساسات واقعی، آنها را برای دیگران عجیب میکند. در واقع ابراز احساسات واقعی ممکن است باعث شود که فرد مبتلا را به جعل متهم کنند؛ اینکه بیش از حد دراماتیک است یا به دنبال جلب توجه است.
وقتی کسی از شما میپرسد که حال شما چطور است، به پاسخ «من خوبم» توجه کنید. حتی اگر حال شما خوب نیست، ساختار اجتماعی ایجاب میکند که مشکلات خود را به عهده غریبهها نیندازیم. اما یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در مورد وضعیت خود دروغ بگوید یا به نظر میرسد که دروغ میگوید. انجام این کار ممکن است برای جلوگیری از ننگ ناشی از بیماری روانی باشد، یا ممکن است کسی واقعاً معتقد باشد که مشکلی در آنها وجود ندارد.
نکته دیگر این است که این افراد در صورت داشتن فاز افسردگی بیشتر از زمانی که در فاز شیدایی هستند، به پزشک مراجعه میکنند. زیرا در مرحله شیدایی مشکلی را درک نمیکنند. اگر شیدایی شامل توهم یا هذیان باشد، این نیز میتواند برای شخص دیگری دروغ به نظر برسد. تمایل به گفتار سریع در مرحله شیدایی نیز ممکن است یک جمله را دروغ به نظر برساند.
نمونهای از این موارد زمانی است که فرد بدون تأمل صحبت میکند. در نتیجه ممکن است بعداً آنچه را که گفته است را به خاطر نیاورد. به عنوان مثال، ممکن است به کسی قول بدهد و در لحظه بعد آن را فراموش کند.
نظر شما