به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز، هفته کتاب و کتابخوانی جزو ایامی است که همه متوجه قسمت مهمی از جامعه میشوند که این روزها با ورود تکنولوژی به زندگی روزمره خاک میخورد. کتاب نقش مهمی در زندگی و حتی جامعه دارد که هرچه به آن بیشتر توجه شود میتوان برای مردم آینده بهتری متصور شد. از این رو برای دانستن اینکه چرا امروزه کتاب کمتر مورد توجه قرار میگیرد با زهرهسادات میرحسینی «استاد دانشگاه» به گفتوگو پرداختیم که در ادامه آن را میخوانید.
*ایران از کهکشان گوتنبرگ عبور نکرد!
ایسکانیوز: همانطور که میدانیم آمار خوبی هم در حوزه کتابخوانی نداریم؛ کرونا هم مشکلات بیشتری را به وجود آورده است. اکنون ریشه اصلی که باعث شده فرهنگ کتابخوانی بین مردم گسترش پیدا نکند چیست، میبینم مردم ایران رقبت کمتری به کتابخوانی دارند و حتی این امر در بین مدیران کشور نیز وجود دارد؟
دکتر محسنیان راد در کتاب «ارتباط شناسی» خود گفته است که ایران از کهکشان گوتنبرگ عبور نکرد. یعنی چی؟ یعنی هفت نسل در اروپا و آمریکا کتابخوان شدند اما ایران فرهنگ شفاهی داشت و هنوز بیسواد داشت. چاپ گوتنبرگ ۴۰۰ سال بعد به ایران رسید این اتفاق نیمه دوم قرن نوزدهم بوده است. در دوران شاه عباس چاپخانهای وارد ایران شد اما کتابها به زبان ارمنی چاپ شد. این کار محدود به ارامنه جلفا و کلیسا وانک بود. سایر ایرانیها دسترسی به چاپخانه نداشتند. سواد هم مخصوص عدهای خاص بود. البته در فرهنگ ایرانی قبل اسلام، خواندن مخصوص درباریان بود. در فرهنگ اسلام هم دانستن، دانش و دانشآموزش امری پسندیده بوده و فرقی هم بین زن و مرد نداشته است. اما مسئله در بحث سواد این بوده که چاپخانه به ایران نیامده بود. زمان عباس میرزا در حکومت قاجار چاپخانه به ایران وارد میشود در آن زمان ایران با روسیه جنگ ده ساله دارد. بر اثر همین جنگها بود که عباس میرزا پیشرفتهای روسیه را میبیینند و متوجه میشود به آموزش مردم در ایران توجه کافی نشده است. بنابراین به روسیه دانشجو میفرستد و میرزا صالح یکی از همین افرادی بوده است که بعدها اولین روزنامه ایران را با عنوان «کاغذ اخبار» چاپ میکند. ۱۲۹۷ هجری قمری این اتفاق افتاده است.
*مطالعه نباشد بازگشت به بیسوادی خواهیم داشت
بعد از آن «وقایع اتفاقیه» امیرکبیر در زمان ناصرالدین شاه چاپ میشود. اما باز هم تودههای مردم سواد نداشتند. زمانی که خود ایران صاحب چاپخانه میشود، کتاب نیز منتشر میشود و توجه عامه هم به کسب سواد جلب میشود. تا اینکه زمان مشروطه از راه میرسد. در آن زمان مشروطه خواهان جلسه پرورش افکار برای مردم میگذارند و سعی میکنند افراد مشروطهخواه را با سواد کنند. پایه سوادآموزی هم از زمان مشروطه گذاشته شده است. یعنی یک بخشی از کم توجهی ما به کتاب از این فاصله زمانی سرچشمه میگیرد. اروپا و امریکا قرن هجدم کتابخانه عمومی داشتند. اما در ایران کتابخانه عمومی تازه از زمان محمدرضا پهلوی در ایران دایر میشود. در دوره رضا شاه کلاسهای سوادآموزی گذاشته میشود در دوره پهلوی هم این کار ادامه دارد. نهضت سوادآموزی هم در انقلاب ادامه مییابد. نهضت بعد از انقلاب کارهای خیلی زیادی کرده است. اما وقتی سواد میآید باید مطالعه هم در کنارش انجام شود. اگر مطالعه نباشد شاید بازگشت به بیسوادی هم داشته باشیم.
*سوادآموزی و مطالعه مکمل هم بودند
باید محیط پویا باشد. کتابخانههای سیار باید باشند. در روستاها آدمها را با سواد کردیم. این کار در صورتی انجام شد که نهضت بودجه کمی داشت با کمک دیگر نهادها کتابخانههای سیاری درست شدند. با وجود این، برای روستاها کتاب میفرستادیم. چون مشکل بیکاری و کسب درآمد هم داشتند و مشکلاتی هم به وجود میآمد که با توجه به مسائل مورد نیازشان مثل اعتیاد، چگونگی پرورش کودکان کتابهایی با عنوان خواندنیهای ساده برای آنها تهیه میشد. این کتابها تصاویر بومی سازی شده داشت. اما با این حال ذهنیت مسئولان ایراد داشت. مسئولان کتابخانههای عمومی میگفتند سوادآموزی به ما چه، در حالی که سوادآموزی و مطالعه مکمل هم بودند. کتابخوانی عمومی باید پشت سواد آموزی را میگرفت. همکاری و تعاون در ایران ضعیف است. مدیران فرهنگی مثل مدیر انتشارات، کتابخانهها و فرهنگسراها با هم باید همکاری کنند تا کارها جلو رود و جامعه جذب خواندن شود. سال ۱۹۲۰ رادیو و بعد تلویزیون آمد. جاذبه رادیو و تلویزیون بیشتر بود.
*دسترسی به کتاب باید راحت شود
این دو بر فرهنگ شفاهی مردم ایران غلبه داشتند. الان هم مردم بیشتر میپرسند تا بخوانند. به دانشجویانم میگویم تابلو هست بخوان اما باز هم میپرسند. سینه به سینه چنین فرهنگی باقی مانده است. عوامل مختلفی برای این موضوع دست در دست هم میدهند.
بحث کتاب مدیریت تغییر میخواهد. مدیریت ریسک میخواهد و مدیران باید نقدپذیر باشند. جامعه باید در معرض مطالعه قرار بگیرد. اگر در معرض مطالعه قرار بگیرد و باید به راحتی بتوانند به منابع مطالعاتی مورد نیازشان دسترسی داشته باشند. یک نفر تاریخ محلیِ محل زندگی خود را میخواهد که بداند. باید به کجا مراجعه کند؟ باید به کتابخانههای عمومی برود. کتابخانههای عمومی دانشگاه مردم است. چرا؟ همه که نباید به سیتم آموزش رسمی وارد شوند. فردی میخواد در مودر درآمدزایی بداند یا ماشینش را رنگ کند و به تعمیرگاه نرود که در این موضوعات باید هند بوکها باشند. یعنی کتابهای شناختی نیاز است. مردم کتابهای زیادی میخواهند.
فشار زندگی، رکود اقتصادی و تعطیل شدن به منابع درآمدی مردم ضربه زده است. نشستهای خانوادگی هم کمتر شده است بنابراین با توجه به دوره کرونا باید کتابخانهها فعالتر شوند و درهای بسته نداشته باشند.
*مدیر فرهنگی بازاریابی بلد نیست
بلژیک یکی از مناطقی را که اجازه داده باز باشند همین کتابخانهها و کتابفروشیها بوده است. در اخبار دیدم کتابفروشیهای مستقل انگلیس علیه آمازون اعتراض کرده بودند. به مردم هم اطلاعیه داده بودند که از ما بخرید. خب کتابفروشیها میتوانند فروش آنلاین بگذارند. خودم کتاب آنلاین میگیرم. قیمت مناسبی هم دارد. بازاریابی ضعیفی در این خصوص داریم. مدیران فرهنگی بازاریابی بلد نیستند. در دوران کرونا خدمات را اینترنتی کنیم برای کتاب هم همین کار را انجام دهیم. این اوضاع وقت خواندن و مطالعه است. پدر و مادر باید طوری رفتار کنند تا بچهها از آنها خواندن کتاب را یاد بگیرند. کتابخانههای عمومی باید کتاب مورد نیاز مردم را ارائه کنند.
*کتابخانهها دسترسی به کتاب را آسان کنند
در کنگرههای بین المللی زیادی بودم که در آنجا میگفتند ببیند مردم چه میخواهند. برخی برای بیماری خود کتاب میخواهند و برخی هم برای کسب و کار خود به دنبال کتاب میگردند. پیدا کردن کتاب در اینترنت سواد اطلاعاتی نیز میخواهد اینکه مردم بتوانند جستوجو کنند. هر سایتی معتبر نیست. به سایتهای معتبر باید رفت. هرچیزی را هم بخواهیم، در بستر وب اطلاعات غلط دارد. ارزیابی کنیم اطلاعات درست است یا نه این سواد اطلاعاتی است. کتابخانهها باید کارگاههای اطلاعاتی را برگزار کنند. خوشبختانه رشتههای مختلف دانشگاهی سواد اطلاعاتی دارند و تدریس میشود. اما آیا مردم عادی هم سواد اطلاعاتی دارند؟ کتابخانههای عمومی میتوانند کتاب را دسترسپذیر کنند تا مردم استفاده کنند. همه کارهای گفته شده در کشورهای دیگر نیز انجام شده است. مثلا میتوان از یک شهرستان کتاب بگیرید و بعد از خواندنش آن را در شهر خودتان به کتابخانه برگردانید. یعنی نیازی به حضور در محل گرفتن کتاب نیست.
*تبعیض در دسترسی باید از بین برود
مدیران فرهنگی باید روی این بحثها کار کنند. یعنی اینکه که چطور امانت بین کتابخانهای داشته باشیم و یا فناوری را در اختیار نیازهای مردم قرار دهیم. میخواهم بگویم زمانی میرسد دسترسی به اطلاعات بسیار ضروری است. آدمها به خاطر این سیتم آموزش مجازی بیشتر کار با آن را یاد گرفتند این مورد میتواند پایهای باشد برا رفتن به سمت خدمات مجازی، یعنی خدمات کتابخانهای را بیرون ببریم. روزنامههای الکترونیکی، مجله های الکترونیکی و کتابهای الکترونیکی را ذخیره کنیم و بعد به افراد معرفی کنیم. برخی کتابفروشیها اینها را دارند. برخی کتابخانهها در شبکههای اجتماعی کانال کتاب درست کردند. تکههای کوتاهی از کتابها را در آن منتشر میکنند. کتابخانهها در این شبکههای اجتماعی آن هم در شهری کوچک به جامعه محلی و افراد عضو بهره میرسانند. خواندن دیجیتال هم خواندن است حتما نباید فرد کتاب به دست بگیرد و بخواند میتواند با تبلت کتاب بخواند. دسترسی به امکانات دانشی نسبت به دوره قبل بیشتر شده است. اما تبعیض در دسترسی به دانش باید از بین برود. یعنی کسی که در روستا هم زندگی میکند باید به این اطلاعات دسترسی داشته باشد.
شکاف دیجیتال نباید به وجود بیاید اما متاسفانه فناوری این را هم داشته که عدهای غنی اطلاعاتی و برخی هم فقیر اطلاعاتی هستند. شکاف به وجود آمده است که مدیران فرهنگی باید وارد شوند و فاصله را کم کنند. فردی هم که در روستا زندگی میکند، انسان است و باید به آن توجه کرد. مدیران مخابرات هم در این اوضاع نقش دارند. آنها هم باید بسترهای سخت افزاری را درست کنند تا روستاها هم دسترسی به اینترنت داشته باشند. مرکز مخابراتی روستا باید بستری را ایجاد کند که بچههای روستا آنلاین کلاس خود را ببینند. روی هم رفته اینکه ایرانیها کندتر هستند را در سیری تاریخی گفتم. منابع آن نیز وجود دارد. این شکاف را باید با استفاده از فناوری نوین کوتاه کنیم. در نسل جدید اوضاع بهتر شده است. کودکان بهتر با فناوری کار میکنند. اتحادیهها باید با هم همکاری کنند. تهدید را به فرصت تبدیل کنند. چرا نگوییم نسل جوانی داریم که بلد است با فناوری اطلاعات کار کند؟ چرا فروش کتابها را اینترنتی نکنیم و کتابخانهها این کار را انجام ندهند؟
*مردم باید بدانند چه کتابی در بازار است
ایسکانیوز: شکاف زیادی بین اقتصاد و فرهنگ داریم. یعنی وضعیت اقتصادی اجازه نمیدهد مردم به سمت کتاب بروند. مشغله زیاد نمیگذارد مردم سراغ مطالع بروند. چه راهکاری وجود دارد تا کتابخوانی وارد سبک زندگی شود و مردم به این محصول فرهنگی اشتیاق پیدا کنند؟ چه کار باید کرد تا کتاب وارد بطن زندگی شود؟
معرفی تازهای انتشار خیلی مهم است. آدمها بدانند چه کتابی در بازار است. قیمت کتابها بالا رفته است. باید از جامعه نیازسنجی کنیم تا بدانیم جامعه چه میخواهد. محله با محله هم فرق دارد. اگر جزو وظایف کتابدارها پژوهش نیز تعریف شود آنها نیز روی جامعه محلی خود برای فهم نیازها پژوهش انجام دهند تا در محله یا منطقه نیاز مردم مشخص شود. نیازسنجی شود یعنی بدانند الان مردمی که در منطقه ۶ تهران هستند چه چیزی میخواهند. با توجه به اوضاع امروز و وجود کرونا مردم اطلاعات سلامت میخواهند یعنی همه خواهان دانستن در مورد کرونا هستند.
نمیشود اطلاع رسانی نصفه نمیه باشد، یا مسئولان وزرات بهداشت ماسک نزنند. اگر میگوییم مطالعه کنید باید مردم ببینند که ما مطالعه میکنیم. برخی مواقع افراد از کتاب به عنوان دکوری استفاده میکنند. کتابخانههای مدارس باید تقویت شوند. همچنین کتابدار باید پر انرژی باشد، باید کتابها را به بچهها معرفی کند، جلسات کتابخوانی و شعر خوانی و تئاتر بگذارد.
ما افرادی را که حوصله ندارند، به کتابخانه میفرستیم. در حالی که در دنیا مادران و بچهها را با چه شور و شوقی به کتابخانهها راه میدهند. کلاسهای قصهگویی، پانتومیم و شعرگویی میگذارند. بچهای که از کودکی به کتابخانه میرود بزرگ شود کتابخوان نمیشود؟ در برخی از کشورها خانمهای حامله در کتابخانه مینشینند تا جنینشان احساس آرامش کند. چه خوب است که بچهها وقتی سن کمی دارند همراه پدر یا مادر خود به کتابخانه بروند. وقتی با بچه کتاب میخوانی بعد میتوانی با بچه بحث کنی. یعنی حرف مشترکی دارید. پدر و مادر نظراتشان را به اشتراک میگذارند. انجمن ناشران، مسئولان کتابخانههای عمومی و دیگر مدیران فرهنگی باید با هم همکاری داشته باشند. کتابخانه عمومی هم زیاد داریم که آنها نیز باید با هم همسو باشند.
اگر همکاری نکنیم کار جلو نمیرود و پراکنده میشود و خدای نکرده دچار عقب گرد میشویم. یکی از راههای بهتر شدن کار همگرایی مدیران فرهنگی است. آنها میتوانند نشستها و برنامههای مشترکی داشته باشند تا جامعه را از این حالت منفعل بیرون آورند. البته نه اینکه همه جامعه ما کتابخوان نباشد. همین الان افرادی را داریم که کتابخوان هستند. هزینهها بالا رفته است. هزینه تهیه کتابهای درسی هم زیاد است چه برسد به منابع غیر درسی. به نیاز مردم باید با نیاز سنجی پاسخ داده شود. ولی وقتی فردی به کتابخانه میرود و میبیند کتاب مورد نظرش نیست و وقتی هم اینترنتی خرید کند هزینه زیادی داشته باشد، میبینیم که مشکلاتی مختلفی به وجود میآید.
*سراسر سال مطالعه مهم است!
یعنی هزینههای زندگی بالا رفته که بنابراین مطالعه از سبد خانواده حذف میشود. هابر ماس میگوید اگر میخواهید شکاف اطلاعاتی بین مردم کمتر شود باید حوزه عمومی را برای همه دسترس پذیر کنید. حوزه عمومی همین نهادهای عمومی جامعه هستند، مثل کتابخانهها فرهنگسراها یا سینماها. اگر همه اینها پولی باشد بسیاری از مردم به اطلاعات دسترسی نخواهند داشت. از این رو شکاف اطلاعاتی عمیق خواهد شد که البته این نظر برای نظریه پردازان جهان است که روی آن صحبت کردهاند. حوزه عمومی را برای آگاهی مردم باید دسترس پذیر کنیم. هزینهها را هم میتوان متعادل کرد. نویسندهها خیلی نقش دارند تا بتوانند این معضلات را بنویسند و وضعیت را به مدیران نشان دهند. نویسنده تحول ایجاد میکند.
در خیلی از موارد میتوان نقد سازنده داشت اگر نقد نباشد هیچ اصلاحی رخ نمیدهد. اشکال فناوری همین وجود اطلاعات غلط است. باید جست و جو کرد. اطلاعات نادرست هم داده میشود. کتاب خوبیاش این است که منبع آن مشخص است. اکنون اشکالات فرهنگی را میشناسیم. باید عملکرد را نقد و ارزیابی کنیم و جلساتی را برای همکاری بگذاریم. سراسر سال مطالعه مهم است. برای نسلهای کودک و نوجوان کتابخانه های خوبی طراحی کنیم. باید شراطی را طوری مهیا کنیم تا کتابخانه سیار به خانه بیاید. برای مردم بگوید و کتاب امانت بدهند.
ایسکانیوز: در دنیایی که تکنولوژی پیشتازی میکند سخت است که با پیشنهاد مردم را کتابخوان کنیم. چه راه عملیاتی برای این مشکل وجود دارد؟
باید کتاب را دسترسپذیر کنیم. در اروپا و آمریکا هم شبکههای اجتماعی بوده اما در مترو کتاب میخوانند هرچند آنها هم به سمت موبایل رفتهاند. ولی بحث بر سر این است که کتاب را دسترسپذیر کنند. روی کتابخانه سیار تاکید دارم. سه سال پیش به لهستان رفتم و دیدم که چه فعالیتهایی میکنند تا کتاب در دسترس مردم باشد. کارهای عملی یا تعمیرات در کتابخانه انجام میدهند. مردم به این بهانه به کتابخانه می روند. در مالزی غواص زیاد بود. کتاب پلاستیکی برای غواصان میبردند که نشان دهند تو زیر آب هم میتوانی کتاب بخوانی. ایستگاههای مطالعه هم داشتند. کنار ایستگاه اتوبوس باکس کتاب میگذارند. در ایران هم داشتیم. این ها به خواندن کمک میکند. تبلیغ کنیم و بگوییم. باید اینها را آموزش داد و اطلاعرسانی کنیم.
*کتابخانه برای همه است
ایسکانیوز: آیا مدیریت فرهنگی هنوز در ایران وجود ندارد چون باید از بالا چنین چیزی وجود داشته باشد و بعد به جاهای دیگر سرازیر شود؟
نمیتوانم بگویم وجود ندارد باید با هم همکاری کنند. زمانی که در نهضت سواد آموزی بودم مدیران خلاقی داشتیم. در همان نهاد مساجد آدمهای خوبی هم داریم که در کتابخانههایش هستند. چنین افرادی میتوانند با هم همکاری کنند و نقشه مشترک داشته باشند. نباید برنامهها قائم به فرد باشد. برنامهها باید نوشته و بعد اجرا شوند. طرحی اگر بدون پیش زمینه اجرا شود شکست میخورد. کار اگر علمی باشد موفق خواهد بود. بحث مطالعه و بررسی و اجرا است. مطالعه و بررسی اگر خوب باشد اجرا نیز موفقیت آمیز خواهد بود. اگر مطالعه و بررسی خوب نباشد اجرا نیز خوب نخواهد بود. امیدوارم که اینها اجرا شود. مردم خوبی داریم و حقشان است که اطلاعات مورد نیاز زندگی خودشان را تامین کنند. اما برخی از مردم نمیدانند کتابخانه برای آنها است. فکر میکنند کتابخانه فقط برای دانشجوها است. در این مورد اطلاع رسانی نکردیم.
*یک دست صدا ندارد!
ایسکانیوز: صداوسیما نیز در این امر کم کاری نکرده است؟
تبلیغ برای این کار خیلی مهم است باید صداوسیما نهادهای مفید را معرفی کند و اطلاعات به روز را به مردم برساند تا پاسخ آن را مردم از طریق مطالعه به دست آورند چون اگر مردم این کار را انجام ندهند باری روی دوش دولت میشوند. از این رو مشکلاتی برای جامعه و خانواده به وجود میآید. مطالعه میتواتد به عدالت اجتماعی کمک کند. کتابخانههای عمومی در این امر نقش دارند. کتابخانهها اکنون با وجود کرونا باید مجازی کار کنند و وقتی بیماری رفع شود به صورت حضوری کار کنند. ایرانیها در مصرف انرژی جز پر مصرفها هستند با مطالعه یاد بگیرند چگونه صرفهجویی کند.
انرژی مایه حیات است و برای نسلهای آینده نیز هست. فرهنگ صرفه جویی باید باشد. در اروپا صرفه جویی را بلد هستند در زندگی نیز اجرا میکنند. از کودکی یادگرفتند. الان همه جای دنیا دچار رکود اقتصادی هست اما برای آن راه حل میدهند. مدیران فرهنگی باید برای مطالعه فکر اساسی کنند. یک دست صدا ندارد. باید با هم بود تا کار پیش برود. مشکل ما مدیران هستند. مدیران خوبی هم داریم اما باید همکاری بین آنها وجود داشته باشد.
انتهای پیام/
نظر شما