به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، موسیقی اصیل ایران چند سالی میشود که مورد بی توجهی قرار گرفته است. این بی توجهی منجر به این شده تا مجالی برای ورود موسیقیهای بیگانه درست شود و از این روزنه موسیقی مبتذل قدم بر عرصه هنر ایران بگذارد. از این رو برای مشخص شدن زوایای پنهان بیتوجهی به موسیقی اصیل ایران با محمدنادر آهنگربیک (موسیقیدان) به گفتوگو پرداختیم که متن آن را در ادامه میخوانید.
*ریشه موسیقی ایران موسیقی خراسان است
ایسکانیوز: چرا مسئولان فرهنگی به موسیقی سنتی حساس نیستند؟ برای حفظ این اثر فرهنگی کشور چه اقداماتی انجام شده است؟
این هنر بسیار مهم است و به فرموده استاد محمد رضا لطفی ریشه موسیقی ایران، موسیقی خراسان است. اما این امر برای کسانی که توجه دارند بسیار حائز اهمیت است. در واقع این موسیقی را عقلانیت و دیانت میپذیرند. ضمن اینکه چنین مسیقی فقط برای دنیا نیست به آخرت هم میپردازد. برخی مسئولان میدانند که این موسیقی مهم است اما توجهی نمیکنند. طبق آنچه موجود است موسیقی از تمامی هنرها قویتر است. بیکتوجهی مسئولان به خاطر واسطه بازی است. اگر در تهران 45 سال برای این موسیقی خون دل نمیخوردم اصلا نمیتوانسم بگویم من هنرمند هستم. هنوز هم برای انجام برخی کارها میگویند باید فلانی شما را معرفی کند. من که بخشی هستم باید با چند واسطه برای انجام کاری معرفی شوم. دستهای زیادی هستند که نمیگذارند این موسیقی دیده شود. این را هم بگویم وقتی کسی دنیایی از استعداد باشد و نتواند خود را نشان دهند افرادی پیدا میشوند که آب در آسیاب دشمن بریزند.
*توجه به هنرمندان محلی در کهولت سن نوعی فرهنگکُشی است
غریبهها میآیند و آثار هنری را میبرند و به نام خود ثبت میکنند. تار را آذربایجان به نام خود ثبت کرد. وقتی دیدم که این اتفاق افتاد خودم در صنعت آهنگری دو تار آهنی ساختم و به وزارت ارشاد بردم. عدهای خندیدند و گفتند این چیست؟ گفتم این نماد موسیقی ایران است، به نام خراسان و خاص بخشی است، نکند که در تاجیکستان ثبت شود؟! اما گفتند که این اثر به نام خراسان ثبت جهانی شده است. خیلی از افرادی که در عرصه هنر مدعی هستند فقط میخواهند به شهرت برسند. در صورتی که شهرت را کسی با خودش نمی برد. از این رو میبینیم که افرادی مثل سلبریتیها مطرح هستند. این افراد حمایت مالی شدند که در نقطه اوج قرار گرفتند. از طرفی دیگر استعدادهایی در ایران هستند که به آنها توجهی نمیشود. مخصوصا در هنر، بخشیها وقتی به کهولت سن میرسند اسمی از آنها برده میشود. چنین کاری یک فرهنگکشی است. هنرمند درست است از بین میرود اما هنر میماند.
*موسیقی بیگانه در کانون توجه رسانه ملی
ایسکانیوز: صنعت موسیقی به سمتی رفته که سلیقه مردم تغییر کرده است. این تغییر سلیقه مردم در حوزه موسیقی عاملی نشده تا موسیقی اصیل ما مثل بخشیها فراموش شوند؟
خیر فراموش نمیشود. در واقع چون این موسیقی ذات و اصل است فراموش نمیشود. صدا و سیما زیاد به موسیقیهای بیگانه توجه کرده و نسل جوان هم انحراف ذهنی پیدا کرده است. در صورتی که همین نسل جوان عاشق ریشههایش است. چند سال قبل در پارکها موسیقی محلی زده میشد که مردم از آن استقبال میکردند اما نگذاشتند این روند ادامه داشته باشد که اگر ادامه داشت هیچ وقت موسیقیهای مبتذل مشتری پیدا نمیکرد. وقتی خوراک خوبی در موسیقی داشته باشیم دیگر سراغ خارجیها نمیرویم. این را هم باید بگویم به موسیقی خودمان توجه نشده است. اما مردم به موسیقی اصیل علاقه دارند. ضمن اینکه مردم ایران با تعصب هستند و خب معلوم است که روی اصالت خود تعصب دارند. صداوسیما از موسیقی سنتی استفاده کند چرا که مردم به شدت دنبال این نوع از موسیقی هستند در صورتی که نسل جدید موسیقیهای مبتذل گوش میدهند.
*موسیقی زبان مشترک جهانیان است
ایسکانیوز: چرا موسیقی بخشی به دیگر نقاط کشور گسترش پیدا نکرده است؟
موسیقی خراسان در سطح ملی و جهانی قابل توجه است. حالت مافیایی به وجود آمده که نمیگذارد این موسیقی در داخل ایران نشان داده شود. بیشتر در کشورهای خارجی نشان داده میشود و آن هم نمای کار است. اما باید دانست که تداوم در کار بسیار مهم است و برای این عرصه و مطرح شدن آن باید تداوم در کار داشت. باید گفت که موسیقی خراسان بر اساس دانش موسیقی اصیل است. یعنی ریشه موسیقی از آن گرفته شده است. از این رو کسانی هستند که به فرهنگ ملی توجه دارند. بخشیها یعنی همان اساتید موسیقی خراسان، موسیقی را از دل طبیعت و کارگاه فرا گرفتهاند. موسیقی در خون بخشیها است. در واقع موسیقی زبان مشترک جهان است. مخصوصا موسیقی خراسانیها. باید بگویم بخشی به کسی اطلاق میشود که با هنر عجین باشد و هنر را از از پدر و مادرش آموخته باشد و صاحب نظران او را بپذیرند.
*موسیقی بخشی کتاب ندارد
ایسکانیوز: چرا علم موسیقی اصیل کشور وارد دانشگاه نشده و کتابها و اساتیدی برای این عرصه در دانشگاه نداریم؟
هنر موسیقی بخشی کتاب و پژوهش ندارد و خودجوش و بداهه است. یعنی اینکه کسی که در کارگاه آهنگری کار کرده ضمن اینکه کار فشرده انجام میداده در اوقات فراغت خود ساز زده و از این حیث در وجود او این موسیقی وجود دارد. هرچند هنر ما در دانشگاه گذاشته شود کسی پیگیرش نخواهد شد. زیرا این هنر در ذهن و گوش است. اما یک نفر استاد میتواند در این رشته استعدادیابی کند و فرد مستعد را در چهل روز بخشی کند. بخشیهایی را میشناسم که اهل معنا نیستند و هنوز فرق بین رقابت و حسادت را نمیدانند. فکر میکنند اگر کسی یاد بگیرد میآید و جای او را میگیرد. چون حسادت دارند به کسی آموزش نمیدهند.انتهای پیام/
نظر شما