به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ تماسهای تصویری، پیام رسانهای فوری، ایمیلها، رسانههای اجتماعی، گوشیهای هوشمند، لپتاپها و کامپیوترهای دسکتاپ در عین اینکه ارتباطات را برای محققان آسان کردهاند، تمرکز و تفکر را از آنها گرفتهاند. «کالوین نیوپورت»، نویسنده آمریکایی غیرداستانی و استاد تمام وقت علوم کامپیوتر در دانشگاه جورج تاون است که در MIT آموزش دیده و در مورد تلاقی فناوری و کار و یافتن عمق در دنیایی که به طور فزایندهای حواسپرتیها افزایش یافته است، مینویسد.
نیوپورت در آخرین کتاب خود تحت عنوان «بهرهوری آهسته» به تاثیرات منفی ابزار مدرن روی محققان پرداخته است. عنوان این کتاب، ایده رایج بسیاری از محیطهای کاری مبنی بر افزایش همیشگی بهرهوری نیروی کار را به چالش میکشد.
این در حالی است که مطالعهای نشان داده است که با وجود افزایش انتشار مقالات علمی و همچنین گرنت و بودجههایی که نسبت به قبل صرف پژوهشها میشود، علوم کمتر «هنجارشکن» هستند.
بیشتر بخوانید:
افول علم هنجارشکن با پژوهشهای از راه دور / افزایش فاصله محققان از ۱۰۰ به هزار کیلومتر برای یک مقاله
واژه «علم ساختارشکن» واژهای است که به تازگی وارد ادبیات علوم شده است. اولین بار این واژه را پروفسور دانشگاههاروارد با نام «کلایتون کزیستنسن» در تحقیق خود در مورد صنعت دیسک درایو مطرح کرد و بعدا با انتشار کتاب «معضل مبتکر» در سال ۱۹۹۷ آن را باب کرد. چرخ، لامپ و تلفن همراه سه نمونه از فناوریهای ساختارشکن هستند. این نوآوریها در زمان ظهورشان باعث گسست عمیق با الگوهای قبلی شدند و تغییرات عمدهای را در زندگی مردم ایجاد کردند. در دنیای امروزی، این تئوری پدیدهای را توضیح میدهد که در آن، یک نوآوری با وجود سادگی، راحتی، قابلیت دسترسی بالا و مقرون بهصرفه بودنش، در بازار یا حوزه پیچیده و با هزینه بالا رونمایی میشود و آن را متحول میکند. در ابتدا، این نوآوری ساختارشکن در بازار یا حوزه خاصی شکل میگیرد که برای صنعتگران غیرجذاب یا بیاهمیت به نظر میرسد، اما در نهایت آن صنعت را به طور کامل بازتعریف میکند.
نیوپورت که روی مقوله فناوری در محیطهای کاری در دانشگاه جورج تاون مطالعه میکند، میگوید: محققان و دستاندرکاران دانش باید سرعتشان را کم کنند و زمان بیشتری را صرف کنند تا روی حفظ و بهبود کیفیت کار خود تمرکز کنند.
از نظر نیوپورت، فناوریهای ارتباطی جدید مزایای بسیار زیادی دارند؛ از جمله سرعت بخشیدن به تحقیقات، همانطور که در طول همهگیری کووید 19 رخ داد. اما در عین حال زمان تفکر و تمرکز ما را به شدت کاهش دادهاند. کتاب او به ما یادآوری میکند که محققانی وجود دارند که میدانند چگونه میتوانند در این زمینه کمک و همفکری کنند.
بایست، رها کن و فکر کن
زمان فکر کردن و زمان مورد نیاز برای تمرکز بدون وقفه، همیشه برای کارهای علمی محور اصلی به شمار میآمده است. تفکر و تمرکز در بسیاری از مراحل تحقیق مانند طراحی آزمایشها، گردآوری دادهها، ارزیابی نتایج، مرور نگارش مقاله ضروری است. با این حال، زمان تفکر اغلب دست کم گرفته میشود و حتی در شیوههای استخدامی به ندرت یا هرگز به آن توجه نمیشود.
یکی از راهکارهای تفکر در زمانی که فرد با حجمی از ایمیل و پیام رسانهای فوری سر و کار دارد، این است که فرد تجسم کند که واقعا در کنار یک صندوق پستی فیزیکی کار میکند. باید هر نامه را به محض رسیدن باز کند و بخواند و شروع به نوشتن پاسخ کند؛ حتی زمانی که حجم زیادی نامه از جعبه پستی میافتد.
محققان در این مورد میگویند که لیست کارهای آنها به واسطه ایمیلها و تماسها طولانیتر میشود؛ تا حدودی به این دلیل که همکاران میخواهند فورا با آنها تماس بگیرند. محققان اغلب باید انتخاب کنند که چه چیزی را در اولویت قرار دهند که همین موضوع نیز باعث میشود حس غرق شدن در کارهای مختلف پیدا کنند.
نیوپورت پیشنهادهایی در مورد بازیابی زمان تفکر ارائه میدهد، شامل محدود کردن تعداد موارد موجود در لیست کارهای انجام شده می دهد و به تیمهای پروژه پیشنهاد می کند که با اختصاص زمان برای انجام کارهایی که به همه اعضا نیاز دارد، از ارسال ایمیل به یکدیگر اجتناب کنند. نیوپورت برای موسسات، یک سیستم مدیریت حجم کار شفاف را توصیه میکند -راهی برای مدیران برای مشاهده همه کارهایی که از یک همکار انتظار میرود انجام دهد - و سپس در صورت وجود وظایف بیشتر از زمان موجود، حجم کاری را تنظیم کنند.
بدون شک توصیه خوبی است، این ممکن است در محیطهای صنعتی سادهتر از محیطهای دانشگاهی اجرا شود. در بسیاری از آزمایشگاههای تحقیقاتی دانشگاهی، محققان به یک محقق اصلی گزارش کار میدهند که کمترین سابقه در ساختار مدیریتی دارد. این موضوع به دلیل آن است که توجیه بودجه برای نقشهای مدیریتی برای تامینکنندگان مالی دانشگاهی دشوار است.
اما «فلیسیتی ملور»، محقق علوم ارتباطات در امپریال کالج لندن، می گوید که محققان در بسیاری از موارد، سنگینی سیستمهای نظارت و ارزیابی موسسه علمی خود را احساس میکند و نباید نقش آنها را برای افزایش زمان تفکر اضافه کرد.
ملور استدلال میکند که گنجاندن یک مورد دیگر در فرم ارزیابی ممکن است خوب نباشد و میگوید: آیا میتوانید پاسخی را تصور کنید اگر یک دانشمند برگه زمانی را پر کند که در آن نوشته شده باشد «هشت ساعت صرف فکر کردن»؟ در نهایت، او میگوید، ایجاد یک فرهنگ تحقیقاتی حمایتیتر نیاز به تغییرات اساسیتری دارد.
بررسی کیفیت
تز نیوپورت سؤال بسیار اساسیتری را مطرح میکند: تأثیر زمان تمرکز از دست رفته بر علم چیست - نه فقط بر ساختار و فرآیند علم، بلکه بر محتوا و کیفیت تحقیق؟
ملور در سال 2014 با همکاری یک پروژه تحقیقاتی توسط شورای تحقیقات هنر و علوم انسانی بریتانیا، به نام سکوتهای علم که 2 سال بعد به صورت کتاب منتشر شد، همکاری کرد. محققان این سوال را در یک سری کارگاههای آموزشی مورد بحث قرار دادند، اما پس از پایان دوره کمک هزینه ادامه پیدا نکرد. در صورتی که چنین اکتشافاتی باید احیا شود و صد البته که باید تاثیر فناوریهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT هم به آن اضافه شود. زیرا این ابزار با سرعت در سرتاسر جهان برای خودکارسازی بسیاری از کارهای اداری روتین در حال اجراست. محققان باید ارزیابی کنند که آیا چنین ابزاری زمان بیشتری برای تفکر محققان آزاد میکند یا خیر؟ یا اینکه اثر عکس دارند؟
مطمئناً فناوریهای ارتباطی بیشتر تکامل مییابند و به موازات آن، حواس محققان را از کارشان منحرف میکنند. مطالعات بیشتری برای بررسی تأثیر این فناوریها بر علم و همچنین مطالعاتی در مورد اینکه چگونه میتوان از زمان تفکر در دنیای ارتباطات فوری محافظت کرد، به فوریت مورد نیاز است. این دانش به محققان و رهبران سازمانی کمک میکند تا در مورد استقرار فناوریها تصمیمهای بهتری بگیرند - و امیدواریم به محققان این امکان را بدهد که این فضا و زمان بسیار مهم را برای فکر کردن اختصاص دهند.
انتهای پیام/
نظر شما