به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، میدان شوش یکی از قدیمیترین میدانهای تهران است که از یک سمت به دروازهغار و از جنوب به لب خط و میدان مولوی راه دارد. امروز این منطقه را با نام بلورفروشها و فروشندگان لوازم خانگی میشناسند و کمتر دختری است که برای تکمیل خریدهای جهیزیهاش سری به این محله نزده باشد اما شوش در پس هیاهوی بازار بلور فروشها نیمه تاریکی هم دارد. حضور مردمی که ساعتها زمان برای خرید صرف میکنند، شلوغی و عوامل متعدد شوش را به پاتوق دزدها هم تبدیل کرده است.
بیشتر بخوانید
محدودیت تردد و رونق بازارچه معتادان/ زیست خطرناک شبانه در نقاط تاریک تهران
در مسیرم به سمت شوش چیزی که توجهام را جلب کرد حضور معتادان در گوشه و کنار خیابان بود که در روشنایی روز هم ترسی از استعمال مواد مخدر در منظر عموم نداشتند و چند نفری کنار هم جمع شده و در برابر نگاه مردم مواد مخدر مصرف میکردند. از میدان شلوغ و پر از ترافیک شوش که گذشتم سراغ مغازهدارهای خیابان صابونیان رفتم. بیشترشان تمایلی به صحبت نداشتند و یکی از پا به سن گذاشتهها هم میگفت که این کارها نتیجهای ندارد و بارها خبرنگارهای معتددی اینجا آمده و گزارش گرفتهاند اما دردی از ما دوا نشده است.
یکی از فروشندهها که جوانتر بود توضیح داد که بیشتر مشتریها خانمها هستند و به طبع کیفقاپی و دزدی تلفن همراه هم بیشتر است. دزدان در گوشه و کنار خیابان کمین میکنند و کسانی را که حواسشان به وسایلشان نیست را زیر نظر میگیرند و در فرصت مناسب اقدام میکنند.
در مدتی که در حال تهیه گزارش بودم، میدیدم که فروشندهها به مشتریها پیشنهاد میدادند که خریدها را داخل خودرو نگذارند و اجازه بدهند که در مغازه بماند و بعد از اینکه خریدشان در بازار تمام شد، وسیلهها را تحویل بگیرند. علت را که جویا شدم گفتند: موردی که بسیار اتفاق افتاده این بود که مشتریها خریدهایشان را در ماشین میگذارند و بعد دزدها که چند نفر هستند در کمتر از چند دقیقه وسایل را سرقت میکنند، شگردشان هم این است که یکی همراه مشتری میرود و زیرنظر دارد که چه زمانی به سمت خودرو خود برمیگردد و دزد دیگر وسایل را از ماشین برمیدارد.
فروشندهها میگفتند که روزهای پنجشنبه و جمعه به دلیل حضور بیشتر مردم، دزدیها هم بیشتر است و شاید اگر تعداد ماموران پلیس در منطقه بیشتر باشد، دزدان جرئت سرقت نداشته باشند.
کانکس پلیس و دزدان جسور
حضور کانکس پلیس درست وسط بازار این سوال را در ذهنم شکل میدهد که دزدان چطور در حضور پلیس به راحتی فعالیت میکنند؟ بین صحبتهای فروشندهها هم این موضوع پررنگ است. یکی از فروشندهها درباره حضور کانکس پلیس گفت: کانکس پلیس اینجا هست اما پاسخگوی میزان دزدیها نیست. در دورهای پلیسها با لباس شخصی در محل میچرخیدند اما جوابگوی تعداد دزدیها نبود. بیشتر دزدان معتادهایی هستند که برای تهیه هزینه مواد مخدر دست به دزدی میزنند.
فروشندهها از ضعف در پیگیری دزدیها توسط پلیس شکایت داشتند و معتقد بودند که همین باعث شده دزدها جرئت و جسارت بیشتری برای سرقت داشته باشند. یکی از مغازهدارها با خنده تعریف میکرد که ماشینش را دزدیدند و مامور پلیس گفته بود که ما کبری ۱۱ نیستیم که دنبال دزدها بیفتیم!
دزدها محدوده دارند
مغازهدارها بین مصاحبهها به من هم هشدار میدادند که مراقب تلفن همراه و کیفم باشم. یکی از فروشندهها که ۱۵ سال در این منطقه کار میکند از وضعیت نا امنی در منطقه گفت: دزدها محدوده دارند و هر کدام در محدوده خود به راحتی فعالیت میکنند. پاساژهای بازار ظرفیت محدود دارند و این منطقه معروف به خرید جهیزیه است و حتی از شهرستان هم برای خرید میآیند و گاهی به دلیل شلوغی ناچار میشوند که ماشین را خارج از پارکینگها پارک کنند. از طرفی زمان طولانی هم در بازار هستند و دزدان فرصت کافی دارند که کار خود را انجام دهند.
بسیاری از افرادی که پای صحبتشان نشستم معتقد بودند که دزدان خیابان شوش و بازار معتادانی هستند که برای تهیه مواد مخدر دست به دزدیهای خرد میزنند اما یکی از فروشندهها گفت که همه این دزدیها هم کار معتادان نیست و زمانی که دوربینها را بررسی میکنیم افرادی را میبینیم که در ظاهر کارتن خواب و معتاد نیستند و ظاهر خوبی هم دارند اما شاید به این کار عادت کردهاند.
پیرمردی که نگهبان انبار بود، تعریف کرد: شبها تعداد معتادان در منطقه زیاد است و بارها اتفاق افتاده که از روی بامها قطعات کولرها را دزدیدهاند. موردی هم بود که دزدان با چاقو افراد را تهدید کردهاند. همین الان هم اگر سری به خیابانهای اطراف بزنید حضور پرشمار معتادان را میبینید. پلیس دستگیر میکند اما بعد از مدتی که دوره محکومیتشان تمام شد رها میشوند و مجدد کار خود را ادامه میدهند.
فروشندهها میگویند که همه مغازهها دوربین مداربسته دارند اما دزدان آشکارا این کار را انجام میدهند. یکی از فروشندهها توضیح میداد که ما دزدان را میبینیم اما نمیتوانیم کاری انجام دهیم زیرا پیگیری نمیشود. زمانی که در انتهای روز به خانه میرویم فیلم آن روز را چک میکنیم و دزدیها را میبینیم اما کاری نمیتوانیم انجام دهیم. ما هزینه کردهایم که در امنیت کار کنیم اما مسئولان کوتاهی میکنند. ما چه کاری باید انجام میدادیم که انجام ندادهایم.
چهره سیاه شوش در تاریکی شب
قصه همین جا تمام نمیشود و تازه بعد از تاریک شدن هوا چهره خیابان شوش هم تغییر میکند. فروشندهای ماجرای بازارچه شبانه دزدان و معتادان را برایم تعریف کرد و توضیح داد: شبها اینجا خطرناک است البته امروز در مقایسه با قبل وضعیت بهتر شده اما از ۹ شب به تعداد زیادی از تکدیگرها، معتادان و دزدان در خیابانهای اطراف حضور دارند و اقلامی را که دزدیدهاند در خیابان میفروشند؛ به نوعی برای خود بازارچه درست کردهاند و ما دیدهایم که همان جنسهایی را که در مغازه میبینیم شبها در بازارچه دزدها به فروش میرسند. از یک ساعتی به بعد اینجا خطرناک است و دیگر نمیتوان به راحتی روز تردد کرد.
فروشندهها از حضور پرتعداد معتادان در شبها گلایه داشتند و میگفتند که ما جرئت نداریم که شبها سری به مغازههایمان بزنیم. زن و مرد در اینجا مواد میکشند به قدری خیالشان راحت است که حتی در نزدیکی کانکس پلیس هم دزدی میکنند. بیشتر دزدیها در نزدیکی انبارها اتفاق میافتند. شب در تاریکی هوا همه سریعا مغازهها را میبندند و کسی جرئت ندارد که بماند.
چند روز پیش در نشست خبری شهردار تهران با اصحاب رسانه، یکی از سوالات پرتکرار خبرنگاران در مورد وضعیت نا امنی در خیابان شوش و محلههای اطراف بود و آقای زاکانی ضمن اشاره به این که خود زاده این منطقه است قول داد که با راه اندازی کمپهایی که وضعیت ترک اعتیاد معتادان را تا رسیدن به اشتغال دنبال کنند، با اعتیاد در این منطقه مبارزه خواهد کرد اما درد شوش و محلههای اطراف فقط اعتیاد نیست کماینکه در بین مصاحبهها هم از فروشندهها میشنیدم که حاشیه امن ایجاد شده در منطقه و پیگیری ضعیف پلیس پای دزدهایی که اتفاقا معتاد نیستند را هم به این منطقه باز کرده است. دزدان در خیابان شوش در برابر دوربینها و با وجود کانکس پلیس دزدی میکنند و باید از مسئولان پرسید که چطور به چنین جسارت رسیدهاند که در نگاه قانون مرتکب جرم میشوند؟
انتهای پیام /
نظر شما