به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ یکی از سناتورهای آمریکایی سالها پیش در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان یک شهر بزرگ ساخت، گفت: یک دانشگاه عالی تاسیس کنید و ۲۰۰ سال صبر کنید. این مساله بیانگر آن است که شبکه دانشگاههای تحقیقاتی به ویژه در آمریکا یکی از بزرگترین منابع استعداد، کارآفرینی و تحقیق و توسعه آن است و این سه ورودی در مجموع به رونق آن شهر و مناطق اطراف آن تاثیر میگذارد.
البته این موضوع در مورد اقتصادهای منطقهای قوی دارای دانشگاه تحقیقاتی پیشرو خیلی هم صادق نیست. زیرا پیوند بین تحقیقات دانشگاهی، تجاریسازی و توسعه منطقهای گستردهتر نه خودکار و نه فوری رخ میدهد. برخی از دانشگاهها در تعامل با صنایع و جوامع اطراف خود بهتر عمل میکنند و برخی از مناطق دارای صنایع و جوامعی هستند که آمادگی بیشتری برای تبدیل دانش تولید شده توسط دانشگاهها به توسعه اقتصادی دارند.
واقعیت این است که اقتصادهای منطقهای پیچیده هستند و نتایج آنها تحت تأثیر تعاملات بیشماری بین بازارها و مؤسسات است. بسیاری از ورودیها برای توسعه اقتصادی منطقهای مهم هستند -به عنوان مثال، رشد کسبوکار، ایجاد شغل، کارگران ماهر، محیطهای ساخته شده به خوبی برنامه ریزی شده-، اما هر یک توسط سیستمهای منطقهای جداگانهای تعیین میشوند که اغلب یکپارچه نمیمانند. به عبارت دیگر، توسعه اقتصادی یک فرآیند «چند سیستمی» است، اما مناطق با حکمرانی چند سیستمی موثر دست و پنجه نرم میکنند.
در آمریکا، موج جدیدی از سیاستهای اقتصادی مبتنی بر منطقه فدرال ایجاد شده است که اداره توسعه اقتصادی وزارت بازرگانی یا EDA و بنیاد ملی این کشور آن را پیش میبرند و از طریق کمک هزینههای رقابتی در مقیاس بزرگتر و بلندمدتتر شبکههای مؤسسات را گرد هم میآورند و سعی میکنند که دانشگاههای تحقیقاتی را حول یک فرصت اقتصادی هدفمند سوق دهند. علاوه بر منابع قابل توجه آنها، این کمک هزینههای چالشی برای تسریع استراتژیهای چند سیستمی با نیاز به یک نهاد منطقهای پیشرو برای هماهنگ کردن سازمانها در سراسر آن سیستمها طراحی شدهاند.
در حالی که بسیاری از انواع مؤسسات منطقهای میتوانند این کار را انجام دهند، دانشگاههای تحقیقاتی به طور فزایندهای از این نقش استقبال میکنند، زیرا آنها درک میکنند که تأثیر اقتصادی منطقهای مستلزم ادغام تحقیقات و استعدادهای مبتنی بر دانشگاه، مشارکتهای صنعتی و حکمرانی هماهنگ است.
ارتباط دانشگاهها با صنایع
مجموعه گستردهای از عوامل وجود دارد که تأثیر اقتصادی مثبت دانشگاههای تحقیقاتی را مستند میکند. در نتیجه، مناطقی که بیش از یک قرن پیش به یک دانشگاه کمک زمینی تبدیل شدند، امروزه اقتصاد قویتری دارند. افزایش بودجه دولتی به دانشگاههای تحقیقاتی منجر به سطوح بالاتر ثبت اختراع و کارآفرینی محلی میشود و محققان تخمین میزنند به ازای هر پتنت جدید دانشگاه، ۱۵ شغل اضافی در خارج از دانشگاه در اقتصاد محلی ایجاد میشود.
در کشوری که گرفتار شکافهای اقتصادی منطقهای است، دانشگاههای تحقیقاتی یک دارایی منحصر به فرد به شمار میآیند. برخلاف اشتغال بخش نوآوری، استارتاپهای با رشد بالا و سرمایهگذاری خطرپذیر، دانشگاههای تحقیقاتی در سراسر کشور پراکنده شده اند. بیش از ۲۰۰ دانشگاه تحقیقاتی واقع در ۵۰ ایالت سالانه بیش از ۵۰ میلیون دلار برای تحقیق و توسعه هزینه میکنند.
با این حال، محدودیتهایی برای تأثیر دانشگاهها وجود دارد. اقتصاددانان در یک بررسی جامع سه نکته را ارائه میکنند: اول، توانایی دانشگاهها برای تأثیرگذاری بر اقتصاد محلی خود صرفاً از طریق تأمین فارغالتحصیلان دانشگاهی محدود است. دوم، کانال اصلی که توسط آن دانشگاهها میتوانند بر اقتصاد محلی خود تأثیر بگذارند، از طریق سرریزهای دانش بسیار بومیسازی شده است. سوم، تأسیس یک دانشگاه جدید در قرن بیست و یکم برای احیای یک جامعه عقب مانده و تغییر اقتصاد آن کافی است. برای کمک به احیای مناطق درگیر، استفاده از دانشگاههای موجود در مجاورت میتواند یک ابزار سیاستی بسیار مقرونبهصرفهتر باشد. به عبارت دیگر، سرریز دانش به شرکتها و صنایع اطراف قویترین زمانی است که دانش تولید شده توسط دانشگاه به شدت مکمل نیازهای صنعت باشد.
در مقابل این پسزمینه، برنامههای فدرال جدید دانشگاههای تحقیقاتی را تحت فشار قرار میدهند تا استعداد و دانش خود را به گونهای به کار گیرند که خوشههای صنعتی را که آنها را احاطه کرده است، تقویت کند. منظور از خوشه صنعتی مجموعهای از بنگاهها است که محصولات مشابهی را تولید میکنند. در واقع خوشهها را میتوان به صورت شبکههایی از بنگاههای به هم وابسته، نهادهای تولید دانش (دانشگاهها، موسسات تحقیقاتی)، سازمانهای میانجی (نظیر ارائهدهندگان خدمات فنی و مشاوره) و مشتریان که در زنجیره تولید ارزش افزوده با هم مرتبط شدهاند، تعریف کرد.
بیشتر بخوانید:
دانشگاهها چگونه رشد اقتصادی محلی را افزایش میدهند؟
به طور مثال، طرحی در آمریکا مطرح شد با نام BBBRC (چالش منطقهای بهتر را ایجاد کنید به مبلغ یک میلیارد دلار) که از دانشگاهها میخواست استراتژیهای پنج سالهای را ایجاد کنند که به روشهایی که از نظر تاریخی منقضی شدهاند، در خوشههای صنعتی پیشرفته سرمایهگذاری کنند. در این چالش به ۶۰ فینالیست یک میلیارد دلار تعلق میگرفت.
دانشگاههای تحقیقاتی نقش اساسی در این رقابت داشتند. در میان ۶۰ ائتلاف نهایی، دانشگاههای تحقیقاتی در ۱۲ ائتلاف به عنوان سازمان پشتیبان خدمت کردند و در ۲۹ ائتلاف دیگر در نقش حمایتی شرکت کردند. بیش از یک سوم سرمایهگذاریهای EDA به دانشگاههای تحقیقاتی اعطا شد؛ اگرچه بسیاری از دانشگاهها این منابع را به شرکای خود منتقل میکنند.
دانشگاههای تحقیقاتی چگونه پیشنهاد استفاده از این پول را دادند؟ آنها پروژههای خوشهای را به پنج دسته طبقهبندی کردیم: توسعه استعداد، تحقیق و تجاریسازی، زیرساخت و مکانسازی، کارآفرینی و دسترسی به سرمایه و حکومتداری. جای تعجب نیست که دانشگاههای تحقیقاتی بیشترین تمرکز را در تحقیق (۴۱ درصد از بودجه کلی) و توسعه استعدادها (۲۶ درصد) دارند، آنها همچنین تعداد قابل توجهی از پروژههای مربوط به زیرساختها و امکانات نوآوری متناسب، شتابدهندهها و انکوباتورهای کارآفرینی و منطقهای را پیشنهاد کردند.
کاتالیزور و رشد خوشهها مستلزم سرمایهگذاری در استعداد، تحقیق و توسعه، کارآفرینی و زیرساخت است. اما مناطق اغلب در تلاش هستند تا ظرفیتهای مالی، سیاسی و نهادی مورد نیاز برای غلبه بر پراکندگی در نوآوری، کارآفرینی، تحقیق، نیروی کار و سیستمهای رهبری صنعت را به کار گیرند و در مقیاس چند سیستمی عمل کنند.
عملکرد در مقیاس چند سیستمی به یک سازمان کارآمد نیاز دارد تا اهداف، استراتژیها و سرمایهگذاریها را در آن سیستمها هماهنگ کند. بسیاری از نهادها میتوانند این نقش را ایفا کنند، اما دانشگاههای تحقیقاتی به دلیل مقیاس نسبتاً بزرگ و نقش حیاتی خود در تقویت اکوسیستمهای نوآوری، کمی پیچیده است.
استفاده دانشگاه از طرح چالش یک میلیارد دلاری نشان دهنده پتانسیل دانشگاههای تحقیقاتی برای تبدیل شدن به نقطه اتکا برای استراتژیهای چند سیستمی است. در واقع، یک سوم از دانشگاههای تحقیقاتی در ائتلافهای نهایی BBBRCاستراتژیهای چند سیستمی را پیشنهاد کردند، به این معنی که آنها پیشنهاد کردند سرمایهگذاریها را در حداقل سه مورد از پنج دسته پروژه ذکر شده در بالا هدایت کنند.
مثالهایی از دانشگاههایی که رهبری صنعتی را به عهده گرفتند
به عنوان مثال، از طریق ائتلاف «انرژی جدید، یورک جدید»، دانشگاه بینگهمتون به دنبال سازماندهی مجدد منطقهای در شمال ایالت نیویورک به مرکزی برای تولید باتری و ذخیره انرژی است. رویکرد چند سیستمی دانشگاه، استخر استعداد، زنجیره تامین و زیرساخت فیزیکی حمایتی را ارتقا خواهد داد و این ائتلاف از طریق ابتکار توسعه نیروی کار موجب همکاری دانشگاه با سایر اعضای ائتلاف در آموزش عالی برای گسترش برنامههای توسعه نیروی کار موجود و توسعه برنامههای آموزشی جدید خواهد شد. این مشارکت بسیاری از کالجهای محلی منطقه از جمله دانشگاه ایالتی نیویورک و سایر دانشگاههای تحقیقاتی (از جمله مؤسسه فناوری روچستر) را در کاهش موانع خوشه صنعتی برای ورود و پرورش مجموعهای متنوع دخیل خواهد کرد؛ مثلا کارکنانی که به خوبی آموزش دیدهاند تا به مشاغل با دستمزد بالا بروند.
جورجیا تک همچنین پیشنهاد کرده است که در چندین سیستم برای تقویت تولید پیشرفته در سراسر ایالت از طریق ائتلاف تولید هوش مصنوعی جورجیا (GA-AIM) فعالیت کند. برای آمادهسازی نیروی کار آینده ایالت، جورجیا تک با کالج اسپلمن و سیستم کالج فنی جورجیا در زمینه گزینههای آموزشی مدرک و غیر مدرک در هوش مصنوعی همکاری خواهد کرد. به عنوان مکمل، مشارکت توسعه تولید (GaMEP) مؤسسه نوآوری شرکت فناوری جورجیا، پذیرش فناوری هوش مصنوعی را در میان شرکتهای کوچک و متوسط در جوامع روستایی در سراسر ایالت ترویج میکند و تقاضا برای کارگران تازه آموزش دیده ایجاد میکند.
دانشگاه نبراسکا شریک اجرایی اصلی برای سرمایهگذاری نبراسکا برای تسریع بخش فناوری کشاورزی این ایالت با استفاده از روبات است. مشارکت توسعه تولید نبراسکا (NM-EP) در مؤسسه کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه نبراسکا-لینکلن، تولیدکنندگان کوچک، متوسط و استارتاپ را در جوامع روستایی و شهری در سراسر ایالت شناسایی و یک پایگاه داده زنجیره تامین ایجاد خواهد کرد که آنها را به هم متصل میکند. به تامین کنندگان با کیفیت بالا علاوه بر این، NM-EP به این تولیدکنندگان کمک خواهد کرد تا فناوریهای روباتیک جدید را در سیستمهای تولید موجود خود ادغام کنند. و به عنوان بخشی از تعهدش به توسعه نیروی کار، برنامه پذیرش فناوری NM-EP اعتبار و گواهینامه را برای تولیدکنندگان شرکت کننده برای فناوریهای روباتیک مشارکتی ارائه میدهد.
این سه مثال نشان میدهد که چندین عنصر برای کار در مقیاس چند سیستمی ضروری است. اول، دانشگاهها باید برای صنایع ارزش قائل باشند. در هر مثال بالا، دانشگاهها بر اساس نقاط قوت موجود کار میکنند، نه تلاش برای ایجاد از ابتدا. دوم، دانشگاهها باید کارکنان، سیستمها و قدرت باقیمانده برای کار با سایر سازمانهای منطقه، از سازمانهای دولتی گرفته تا سازمانهای توسعه اقتصادی تا دانشکدههای اجتماعی، هیاتهای نیروی کار و سازمانهای مبتنی بر جامعه را داشته باشند. اغلب، این امر به یک رهبر کارآفرین نیاز دارد که بتواند روابط کاری و شخصی قوی با سایر رهبران جامعه ایجاد و حفظ کند. و سوم، معمولاً باید یک منبع مالی خارجی، مانند یک برنامه فدرال یا ایالتی وجود داشته باشد تا بازیگران منطقهای را حول یک استراتژی جاهطلبانهتر جمع کند. در این موارد طرح BBBRC و اثر مالی آن نقش یک پرتاب توپ را برای دانشگاهها ایفا کرد و نیرو محرکه آنها به شمار میرفت.
در حالی که رویکردهای چند سیستمی در هر منطقهای امکان پذیر نخواهد بود، BBBRC نشان میدهد که وقتی شرایط فراهم باشد، دانشگاهها، صنعت و جوامع میتوانند رویکرد سیستمیتری را برای توسعه اقتصادی منطقهای دنبال کنند.
انتهای پیام/
ndnotes
1.“Research universities” include universities that award a minimum of 20 research-based doctoral degrees and spend at least $5 million on research per academic year. Universities are categorized according to the 2021 Carnegie Classifications of Higher Education Institutions based on data collected in the National Science Foundation’s Higher Education Research and Development Survey.
نظر شما