به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ سیاوش سلطاناحمدی متولد سال ۱۳۶۵ در تهران است. او در دوران مدرسه به بسکتبال علاقهمند شد و آرزو داشت در آینده یک بسکتبالیست موفق شود. اما به دلایل فیزیکی این رویا برایش قابل دستیابی نبود. حفظیاتش هم کمی ضعیف بود و از آنجا که در فیزیک نمرات خوبی میگرفت، در دبیرستان تصمیم گرفت رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کند. برای کنکور هم با استفاده از اطلاعاتی که از افراد مختلف دریافت کرد و همچنین با توجه به جذابیت شدید مهندسی پزشکی در آن زمان، تصمیم به انتخاب رشته مهندسی پزشکی - زیستمواد گرفت و موفق به قبولی در دانشگاه امیرکبیر شد.
سیاوش کارشناسی ارشدش را هم در همین رشته و در دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد و در این مقطع کارهای پژوهشی را شروع کرد. بعد از اتمام کارشناسی ارشد، با وجودی که دوست داشت در ایران بماند و وارد حوزه کاری شود و حتی موقعیتی هم برای گذراندن دکتری در دانشگاه شریف داشت، ولی تصمیم به مهاجرت گرفت. برای دوره دکتری درخواست فرستاد و از دانشگاه اتریش و انگلستان پذیرش گرفت، اما دانشگاه لیدز در انگلستان را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.
بیشتر بخوانید:
محقق و استاد ایرانی در آلمان: دانشگاههای ایران پژمردهاند / شکاف دانشگاه با صنعت در جهان
دکتری را در دانشگاه لیدز شروع کرد و در این دوره با یک شرکت تولید پوششهای کربنی پروژههایی را انجام داد. خودش هم پیشنهاد یک پروژه جدید را به شرکت داد که پذیرفته شد و حدود هشت ماه در همکاری با این شرکت به پژوهش مشغول شد و مقالهای هم چاپ کرد.
یک سال بعد، استاد دکتریاش پیشنهاد داد که فوقدکتری رادر دانشگاه لیدز بگذراند. یک سال روی فناوری نانو و علم مواد با یک شرکت نفت و گازی روی کاهش یا از بین بردن رسوب داخل لولههای نفتی و گازی تحقیق کرد. با وجودی که تا قبل از این روی مواد سرامیکی و فلزی کار کرده بود، ولی بعد از آن تحقیقاتش به سمت مواد نرم تغییر مسیر پیدا کرد.
سیاوش سلطاناحمدی از سال ۲۰۲۰ عضو دانشکده علم مواد غذایی به عنوان محقق و استادیار دانشگاه لیدز شده و از آن زمان تاکنون با یک گروه تحقیقاتی در زمینه علم تریبولوژی مواد غذایی (سودهشناسی) کار میکند.
مصاحبه ما را با این محقق ایرانی میخوانید:
تریبولوژی چیست؟ در این زمینه چه کارهای پژوهشی انجام دادهاید؟
این علم عمدتا به عنوان دانش سطوح در تماس زیر بار یا فشار در حرکت نسبی و تکنیکهای وابسته تعریف میشود. تریبولوژی مقدمه بررسی اصطکاک، سایش و روانسازی است و دربرگیرنده چند زمینه مختلف علمی است. استفاده از اصطکاک بین چوب یا سنگ در اختراع آتش به عنوان اولین کاربرد مفهوم تریبولوژی مطرح و به عصر حجر مربوط میشود. نمونه مهم دیگر تریبولوژی در عصر قدیم ساختن چرخ و بلبرینگ و سپس دریلها، یاتاقان، چکشهای آهنگری و سورتمهها برای انتقال بارهای سنگین است. تمدن مصری در فهم اهمیت اصطکاک و سایش و همچنین روانسازی سند مهمی دارد و آن ساخت اهرام بزرگ است.
در بسیاری از موارد، حداقل دو سطح با هم تماس و نسبت به هم حرکت دارند. زمانی که دو سطح جامد باشند و مایعی این وسط وجود نداشته باشد که اصطکاک را کم کند به آن تریبولوژی خشک (dry Tribology) میگویند. معمولا در این موارد، مایعی (در برخی موارد جامد مانند گرافیت) را به ترکیب اضافه میکنند تا میزان سایش و اصطکاک را کاهش دهند. در بیشتر موارد مانند داخل موتورها از روغن برای این کار استفاده میکنند. زمانی که بحث اندامهای بدن انسان مانند غضروف زانو، دهان و چشم مطرح میشود، به جای روغن از آب یا پلیمرهایی استفاده میکنند که در آب قابل حل هستند.
این علم کاملا بین رشتهای است و شامل مهندسی مکانیک، مهندسی مواد، مهندسی شیمی و علم شیمی و فیزیک میشود.
تمرکز من در دوره دکتری تریبولوژی بود و روی روغنکاری بولبرینگها پژوهش کردم. سطح این بولبرینگها در شرایط خاص یا بارگذاریهای بالا -مثل بولبرینگهای چرخدنده در توربینهای هوایی- دچار خستگی میشود. در پروژهای سعی کردیم با یک سری فرمولاسیونهای جدید، سایش روی این سطوح و نرخ خستگی را کم کنیم، برخلاف آنچه که پنداشته میشود، علم بسیار پیچیدهای است، چون این روغنها معمولا مواد افزودنی دارند که هر کدام عملکرد خاص خود را دارند؛ یک سری از آنها سایش بین سطوح را کم میکنند، یک سری برای اینکه اصطکاک کم شود، یک سری برای اینکه فوم داخل روغن ایجاد نشود و یک سری برای اینکه روغن اکسیده نشود. به غیر از این، همه این مواد با هم تعامل دارند و پیچیدگی موضوع را چند برابر میکند.
در دوره دکتری چهار مقاله منتشر کردم. در یکی از پروژهها، اسیدهای چرب را به عنوان مواد افزودنی به روغن اضافه کردیم که با مواد مربوط به سایش وارد واکنش شود و در نهایت میتوانست علاوه بر کاهش اصطکاک، خستگی سطوح را نیز کاهش بدهد. این ماده در ساخت بولبرینگهای توربین بادی کاربرد دارد.
پژوهش دیگری که در این زمینه در دانشکده علوم غذایی دانشگاه لیدز انجام دادم، از برهمکنشهای الکترواستاتیک (چون برخی پروتئینها بسته به نقطه ایزوالکتریک و pH، بار مثبت و برخی بار منفی دارند) پروتئینهای کارگینان و پلیساخارین استفاده کردیم. این ترکیب پروتئین و پلیساخارین فاز آبی دارند، یعنی در داخل آب حل میشوند و لوبریکانت (روانکنند) آبی ایجاد میکنند نه روغنی. کاراگینان صمغی است که از جلبک دریایی قرمز استخراج میشود. انواع مختلفی از کاراگینان وجود دارد که در پختوپز مورد استفاده قرار میگیرد. گونه کاپا کاراگینان بیشتر در خمیر و کره استفاده میشود تا حالت ژلهای طبیعی و یا چسبناک ایجاد شود. پروتئینهای لاکتوفرین هم در اغلب مایعات تراوش شده از بدن مانند شیر، بزاق، اشک و ترشحات بینی یافت میشود.
زمانی که این دو با نسبت و شرایط خاص ترکیب شدند، مادهای به نام ابرلوبریکانت ایجاد کردند که اصطکاک را به شدت کاهش میدادند. مورد استفاده این ترکیب در بیماری «خشکدهانی» است. در این بیماری، بزاق دهان یا ترشح نمیشود یا کم ترشح میشود و در نتیجه زبان دچار خشکی میشود.
چالش این پروژه بحث خوراکی بودن این ماده بود. برای همین از پروتئینهای طبیعی استفاده کردیم. این ماده هماکنون به سمت تجاریسازی پیش میرود.
لطفا کمی بیشتر در مورد دانشکده علوم غذایی توضیح دهید. در این دانشکده چه تحقیقاتی انجام میشود؟
در این دانشکده رشتههای مختلفی از جمله زیستشیمی تا تحلیل مواد غذایی و تهیه گوشت مصنوعی از مواد گیاهی وجود دارند و در این حوزهها تحقیقات خاص خود انجام میشود. کاری که من با گروه تحقیقاتی این دانشکده انجام میدهم، در حوزه تریبولوژی داخل دهان است. به طور مثال، روی این تحقیق میکنیم که چرا موادی مانند شکلات یا ماست پرچرب به دلیل داشتن چربی به ما حس لذتبخشتری میدهد. این علم به شدت جدید است و دانش به نسبت در مورد آن وجود دارد.
یکی از دستاوردهای شما در زمینه ساخت غضروف مصنوعی به شدت خبرساز شد. لطفا در مورد آن توضیح دهید.
هدف این پروژه در دانشگاه لیدز، الهام گرفتن از غضروف برای طراحی یک ساختار مکانیکی که عملکرد بارپذیری غضروف را داشته باشد، ولی برخلاف آنچه که در خبرگزاریهای ایران منتشر شده بود، قرار نبود که این ساختار جایگزین غضروف انسان شود، بلکه در ساختارهای مکانیکی کاربرد دارد.
غضروف یک ساختار طبیعی فوقالعاده و ایدهآل برای علم تریبولوژی است، چون اول از همه میتواند بار بالاتر از مدول کشسانی بخش جامد غضروف را تحمل کند که شاید پنج تا ۱۵ برابر استحکام خود مواد نرم غضروف است و این امر به دلیل آب درون غضروف است. این مورد را در ساختارهای مکانیکی مثل بولبرینگها و موتورها نداریم.
مزیت دوم خاصیت ابرلوبریکانتی غضروف است. همین امر باعث میشود تا زمانی که آرتروز پیش نیاید، شما موقع راه رفتن، چیزی در زانویتان احساس نمیکنید. زیرا ساختار آن به شکلی است که اصطکاک درون زانو را به شدت کم میکند. دلیل کم شدن شدید اصطکاک درون زانو، یکی ساختار غضروف و دیگری پروتئینهای روی غضروف است که بار یونی دارند و آب غضروف روی سطح باقی بماند و مانع از سایش شود.
ساختار غضروف یک ساختار دوفازی است؛ یک فاز نرم جامد که حالت متخلخل است و یک فاز مایع که در واقع مایع زلالهای یا سینویال است که (داخل کیسه زانو) منافذ جامد درون غضروف را پر میکند. در نتیجه زمانی که به غضروف نیرو وارد میشود، در شرایط ایدهآل، تقریبا ۹۰ درصد بار را این مایع تحمل میکند؛ بنابراین، اصطکاک آن به حد تقریبا صفر میرسد و میتواند ۱۵ برابر وزن خودش را تحمل میکند.
ما از این ساختار الهام گرفتیم و پلیمری را طراحی کردیم که متخلخل باشد. از این رو از ماده سیلیکونی استفاده کردیم. درون آن موادی را جاسازی کردیم و سپس در فرآیندی ماده دوم را از آن گرفتیم تا ایجاد تخلخل کند. به جای تخلخل با کمک یک سری لایههایی که روی آن ایجاد کردیم، هیدروژلی که ۹۵ درصد آن را آب تشکیل داده، درون تخلخلها را پر کردیم. در این ساختار از آب استفاده نکردیم، زیرا به محض اعمال نیرو به ساختار، آب بلافاصله از منافذ بیرون میزد و داخل تخلخلها خالی میشد. در صورتی که هیدروژل به دلیل ویژگی چسبناکی و ناروان بودنش در صورت اعمال نیرو به ساختار، زمان بیشتری نسبت به آب در منافذ باقی میماند. در واقع، این هیدروژل زمان ماندن مایع درون تخلخل را بهینه میکرد.
هر چند که موادی که درون این ساختار به کار رفته، برای بدن مضر نیستند، اما ما به طور کلی آن را برای استفاده در بدن طراحی نکردیم، بلکه برای یک ساختار مکانیکی طراحی کردیم که به جای استفاده از فلز یا پلیمر سخت، از یک ساختار دو فازی استفاده شود تا هم میزان اصطکاک را پایین بیاورد و هم میزان نیروی بیشتری را تحمل کند.
پروفسورهای بزرگی در دنیا روی غضروفهای مصنوعی تحقیق میکنند، اما این کار بسیار بسیار پیچیده است و کار پژوهشی ما فقط بخش کوچکی از این ماده را تقلید میکند و در حال حاضر استفاده از آن به جای غضروف اصلا شدنی نیست.
در حال حاضر روی چه پروژهای کار میکنید؟
در پروژهای که هماکنون روی آن کار میکنم، ایجاد ساختارهایی در مواد غذایی مانند ماست پرچرب یا شکلات است که حس رضایت را به مصرفکننده بدهد، اما به شرطی که چربی آن را کمتر کنیم و به شکل یک ماده غذایی سالمتر به دست مصرفکننده برسانیم. به طور مثال، روی ژلهای پروتئینی کار میکنم که جایگزین چربی شکلات یا ماست میشود و حس رضایت مشتری را جلب میکند. در عین حالی که مشتری پروتئین بیشتری را مصرف میکند و مواد مغذیتر و سالمتری را به او میرساند. هدف ایدهآل آن مبارزه با چاقی است که در جوامع مختلف در حال افزایش است. این ژلها از پروتئینهای غذایی مانند آب پنیر درست میشوند.
آینده دنیای علم و فناوری را چطور ترسیم میکنید؟
با توجه به افزایش جمعیت و کمبود منابع غذایی و از سوی دیگر، هزینهها و آلودگی محیط زیستی حاصل از فرآیند دامداری، در آینده پروتئینهای گیاهی جایگزین پروتئینهای حیوانی خواهند شد. هماکنون محققان زیادی روی این علم کار میکنند و بودجههای خوبی هم در این زمینه اختصاص داده شده است. خود من در گروه تحقیقاتیام روی پروتئینهای گیاهی تحقیق میکنیم تا از گیاهانی مثل سیبزمینی و نخودچی پروتئین گیاهی استخراج کنیم. البته این پروتئینها طعم خیلی خوبی ندارند، ولی یکی از بخشهای پژوهشی ما این است که روی بهتر شدن طعم آن هم کار کنیم.
به غیر از این، علم ماندگاری مواد غذایی در آینده مطرح خواهد شد. در آینده مواد غذایی با پوششهای خاص ماندگاری بیشتری خواهند داشت و از سوی دیگر، ضایعات مواد غذایی کم خواهد شد. سطح تولید ضایعات مواد غذایی در کل دنیا به ویژه در ایران زیاد است. به طور مثال، هندوانههایی که در ایران قابل استفاده نیست از بین میروند؛ در حالی که حجم زیادی آب برای رشد آنها مصرف شده است.
هوش مصنوعی نیز علم دیگری است که در آینده غالب خواهد بود.
معمولا در اوقات فراغت چه کارهایی انجام میدهید؟
علاقهمند به تماشای فیلمهای مستند در همه زمینهها از اهرام مصر گرفته تا محتوای جزئی علمی هستم و به غیر از این، در اوقات فراغتم معمولا کتابهایی میخوانم که تاریخ را با جنبههای اقتصادی و قدرتی تحلیل میکنند؛ مثل «چرا ملتها شکست میخورند: ریشههای قدرت، شکوفایی و فقر». این کتاب نوشته اقتصاددانان آمریکایی-ترک، دارون عجماوغلو استاد دانشگاه MIT و جیمز رابینسون، استاد دانشگاه هاروارد، است که در مارس ۲۰۱۲ چاپ شده است. این کتاب سعی میکند پایهایترین ساال اقتصاد و سیاست جهانی را جواب بدهد که چرا بعضی کشورها، مانند نروژ، در حال شکوفایی هستند، ولی بعضی کشورها مانند مالی در حال سقوط.
معمولا چه کتابهایی میخوانید و چه فیلمهایی تماشا میکنید؟
فیلم «گرگ والاستریت»، به کارگردانی مارتین اسکورسیزی یکی از فیلمهایی است که از تماشایش لذت بردم. به غیر از اینها فیلمهای «بالا را نگاه نکن»، به کارگردانی آدام مککی و «جزیره شاتر»، به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، «منو»، به کارگردانی مارک مایلود و همچنین «اوپنهایمر»، به کارگردانی کریستوفر نولان را پیشنهاد میکنم.
کتابهایی که دوست دارم و پیشنهادشان میکنم، «۲۱ درس برای قرن ۲۱» است. نویسنده پرفروش یووال نوح هراری این کتاب را نوشته و برخلاف کتابهای دیگرش «انسان خردمند: تاریخچه مختصری از انسان» از گذشته و برخلاف « انسان خداگونه: تاریخچه مختصری از فردا» از آینده دور شده و روی زمان حال تمرکز کرده و سعی دارد مشکلات تکنولوژیکی، سیاسی، اجتماعی و وجودی که انسانها با آن روبهرو هستند را حل کند. ولی به نظرم، کتابهای علمی- تخیلی کتابهای خوبی هستند، چون باعث خیالپردازی میشوند؛ به ویژه برای سنهای پایین.
به نظر شما چه باعث شده که ایران از نظر علمی یا فناوری عقب باشد؟
ما باید بتوانیم علممان را در سطح پایه -نه در سطح تحقیق- وارد صنعت کنیم. ایران منابعی چون نفت و گاز دارد، پس بهتر است روی رشتههایی مانند پتروشیمی متمرکز شود و به طور مثال، محققان باید سعی کنند فلزات پیشرفته تولید کنند تا یک آهنمان را به فولادهای ارزانقیمت با فناوری پایین بفروشیم.
در دنیا کشوری نداریم که در همه رشتهها سرآمد باشد و کار پژوهشی و صنعتی انجام دهد. مثلا در انگلستان فقط یک نوع خودرو تولید میشود، چون هوشمندانه فکر میکند و میداند که در ساخت خودروهای دیگر موفق عمل نخواهد کرد. برعکس، روی صنایعی سرمایهگذاری میکند که میداند دانش و فناوری آن را دارد.
به غیر از این، ما در ایران کار گروهی بلد نیستیم انجام بدهیم. زمانی که در دانشگاه ایران درس میخواندم، همیشه به صورت منفرد و تک تک پرزنتیشن داشتیم و کار گروهی اصلا نداشتیم. در نتیجه در تعامل با همدیگر چالش داشتیم. در حالی که در انگلستان همه کارها حتی تدریس به صورت گروهی انجام میشود و باعث میشود که افراد مهارتهای لازم زندگی و کار با دیگران را یاد بگیرد.
علم چطور دید شما را به زندگی تغییر داد؟
این دانشگاه بود که دید من را تغییر داد. دانشگاه محیط مناسبی است که دید فرد را از جامعه، علم، ارزشها و زندگی تغییر میدهد. به نظر من، زمانی که شما وارد فضای آکادمیک میشوید و به مقاطع بالاتر میروید، دیدتان تنگ میشود، زیرا به صورت کاملا اختصاصی روی رشته خاصی متمرکز میشوید و نگرشتان را از علوم کلی از دست میدهید. از این رو، سعی میکنم مستندهایی را تماشا کنم یا مقالاتی را بخوانم که دیدم را نسبت به علم بازتر کند. منظورم این است که وقتی شما روی یک زمینه خاص تمرکز میکنید، از علوم دیگر غافل میشوید، ولی در اصل باید دید کلی نسبت به علم داشته باشید.
در دانشگاههایی مانند MIT، اساتید پیشنهاد میکنند که اولویت اول دانشجویان دکتری بعد از فارغالتحصیلی این باشد که در دانشگاههای دیگر شروع به تحقیق یا تدریس کنند. به این دلیل که وارد فضا و فیلد کاری دیگری شوند و دید بازتری از علوم پیدا کنند. از طرف دیگر نیز اساتید یا محققان دیگری را از دانشگاهها و رشتههای دیگر وارد این دانشگاه کنند تا ساختارهایی ایجاد شود که متفاوت از ساختارهای موجود است. در واقع، زمانی که افراد مختلف با رشتهها و تخصصهای مختلف وارد یک گروه میشوند، دید کلیتری نسبت به علم پیدا میکنند و راحتتر میتوانند مسالهای را حل کنند. این صحبت نیکولا تسلا هم هست که میگوید هر زمان که بتوانیم از علوم فیزیکی دور شویم و روی علوم غیرفیزیکی متمرکز شویم، در طی ۱۰ سال پیشرفتی میتوانیم بکنیم که در حالت عادی در ۱۰۰ سال نمیتوانیم.
در دانشگاه لیدز، ارتباط بین دانشگاه و صنعت به چه شکلی است و چه راهکارهایی برای تقویت این ارتباط وجود دارد؟
به نظر من، مهمترین ارتباط اولیه در قدیم این بوده که صنعت هزینه استخدام یک دانشجوی دکتری را به دانشگاه بدهد تا بتواند روی مساله صنعت تحقیق و آن را حل کند. دومین مورد این است که تمام شرکتهای بزرگ برای اینکه از رقابت کسبوکارها عقب نمانند، بخش تحقیق و توسعه ایجاد میکنند و از فارغالتحصیلان دکتری دانشگاهها در این بخش استخدام میکنند تا آنها مهارتها و دانشی که از دوره دانشجویی کسب کردهاند را وارد صنعت کنند.
به غیر از این، ما فارغالتحصیلان بسیاری داریم که وارد صنعت شدهاند و دوباره به فضای آکادمیک برگشتهاند. همین امر باعث میشود که پل ارتباطی خوبی بین صنعت و دانشگاه شکل بگیرد و دانشی تولید شود که کاملا کاربردی و صنعتمحور است.
اما جدیدا به دلیل سیاستگذاریهایی که انجام شده، شاهد اختصاص بودجههایی از سوی دولت هستیم که فقط صرف پروژههایی میشود که دانشگاهها و صنایع مختلف به صورت مشترک روی آن کار میکنند.
به نظر شما اصلیترین تفاوت اساتید در انگلستان و ایران در چیست؟ و استاد دوره دکتری چطور شما را برای ادامه تحقیق تشویق میکرد؟
به نظر من برخی از افراد بدون صلاحیت در دانشگاههای ایران تدریس میکنند. این افراد اکثرا برای دانشجوها سنگاندازی میکنند و علمی هم به آنها اضافه نمیکنند. اگر این بخش از اساتید کنار گذاشته شوند، ما اساتیدی را در ایران داریم که بسیار دلسوزند، با جان و دل برای دانشجوها وقت میگذارند و آنها را برای ادامه تحصیل و پژوهش تشویق میکنند. این افراد اکثرا دانشجوها را ترغیب میکنند که داخل ایران بمانند و علم را در کشور پیشرفت بدهند.
با این حال، من تصور میکنم که پیشرفت دانشجوها در کشورهایی مانند انگلستان به دلیل اساتیدش نیست، بلکه به دلیل سیستم و سیاستگذاریهای درست دانشگاههاست. دانشجوها این شرایط را دارند که هم در فضای آکادمیک کار تحقیقاتی انجام دهند و هم فضای بسیار مناسبی دارند که وارد صنعت بشوند.
در دنیای کنونی مهارت مهمتر است یا مدرک دانشگاهی؟
بخشی از مهارت مربوط به مدرک دانشگاهی میشود و به نظر من نمیتوان این دو مورد را از هم مجزا کرد. اینکه شخصی وارد دانشگاه شود که فقط مدرک دانشگاهی بگیرد، حداقل در دانشگاههای انگلستان شدنی نیست، چون برای گرفتن مدرک باید مهارتهای لازم را هم کسب کند. این مهارتها سپس میتواند با ادامه تحصیل در دانشگاه یا کار در صنعت شکل بیشتری به خود بگیرد.
پس با این اوصاف، تصور میکنید که دانشگاهها در آینده چه شکلی خواهند شد و چطور مهارتها و محتوای درسی لازم را برای دانشجویان ارائه خواهند کرد؟ آیا بیشتر به سمت مهارتمحوری پیش میروند یا مدرکمحوری؟
به طور کلی دانشگاهها به سمت مهارتمحوری پیش میروند. ما همیشه از رئیس دانشگاه ایمیلهایی دریافت میکنیم که سر کلاسهای درس بیشتر باید مهارت آموزش داده شود. از این رو باید سر کلاس با دانشجوها مکالمه و تعامل متقابل داشته باشیم و کارهای گروهی انجام دهیم.
به غیر از این، شاهد این هستیم که به تدریج از دانشگاهها تمرکززدایی میشود. به این شکل که تا ۵۰ سال دیگر دانشگاهها فقط برای دورههای تحصیلی درس ارائه نمیدهند، بلکه دورههای آموزشی کوتاهمدتی شکل میگیرد که فقط روی یک مهارت یا مورد خاصی مانند اقتصاد یا حسابداری تمرکز دارند. دانشجو پس از اتمام این دوره میتواند وارد بازار کار شود و در آن مورد خاص شروع به کار کند.
این دورههای آموزشی باعث میشود که لزوم حضور دانشجو سر کلاس کمرنگتر شود و از سوی دیگر، دانشگاهها دیگر لازم نیست که سرمایهگذاری زیادی برای فضای آموزشی صرف کنند و به جای آن دورهها به شکل آنلاین یا از راه دور برگزار شود.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید که در شرایط کنونی بتوانند پیشرفت کنند یا مسیرشان را برای پیشرفت پیدا کنند؟
پیشرفت برای هر کسی تعریف خاص خود را دارد. اما برای کسانی که دوست دارند که در فضای آکادمیک موفق شوند، گذراندن دوره دکتری در خارج از کشور و تجربه تحصیل و تحقیق در فضای علمی خارج از ایران را مفید میدانم.
زمانی که در انگلستان هستید، برای چه چیزی در ایران بیشتر از همه دلتنگ میشوید؟
مطمئنا برای خانوادهام و کلا برای کشورم دلتنگ میشوم.
آیا ازدواج کردهاید و فرزندی هم دارید؟ شما برای اینکه بتوانید بین زندگی شخصی و کارتان تعادل ایجاد کنید، چه راهکاری دارید؟
حدود ۹ سال است که ازدواج کردهام، اما فرزندی ندارم. به نظر من، شیوع ویروس کرونا باعث شد که خیلی از محققان بار سنگین کاریشان را کم کنند و بیشتر از قبل برای خانواده وقت بگذارند. خود من هم طبیعتا همینطورم. در گذشته حتی آخر هفتهها را نیز کار میکردم، اما الان به هیچ وجه این کار را نمیکنم و بعد از فراغت از کار، سوئیچ میکنم و فقط وقتم را برای خانوادهام میگذارم.
انتهای پیام/
نظر شما