۸ اردیبهشت؛ در تاریخ چه گذشت؟

امروز ۸ اردیبهشت برابر با ۲۸ آوریل تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع می‌پردازیم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، امروز ۸ اردیبهشت برابر با ۲۸ آوریل تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع می‌پردازیم.

بیشتر بخوانید:

۷ اردیبهشت؛ در تاریخ چه گذشت؟

رویداد ها:

۵۸۵ (پ. م): هراس از خورشید گرفتگی موجب توقف جنگ میان ایرانیان مادی و ارتش لیدی شد.

۱۳۲۴ - تخلیه ایران از نیروهای متفقین

هشتم اردیبهشت ۱۳۲۴ دولت وقت، دو روز پیش از خودکشی هیتلر و اطمینان از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، ضمن یادداشتی از دولتهای انگلستان، شوروی و آمریکا خواست که طبق وعده ای که داده بودند نظامیان خود را از ایران خارج سازند. این وعده در جریان کنفرانس سران این سه دولت در تهران داده شده بود، ولی مرور زمان نشان دادکه استالین در این زمینه تعلل بسیار کرد و مسئله آفرید. متفقین در آگوست ۱۹۴۱ با تطمیع چند افسر ارشد، ایران را اشغال نظامی کرده بودند. این افسران که بعدا به مقامهای بالاتر هم راه یافتند و پاداش خیانت خود را گرفتند، بدون اطلاع شاه وقت (رضاشاه پهلوی) که مردی سالخورده بود، با صدور یک بخشنامه سربازان پادگانها را مرخص کرده بودند. عیب رضاشاه، اندک بودن تحصیلات او، ندانستن زبان خارجی، ضعف و کم حوصلگی او در مطالعه و نداشتن مشاوران مستقل (ناوابسته به خارجی) بود.

۱۹۶۹ - رژیم بعث عراق «خوزستان» را «عربستان» خواند و بحران روابط تهران و بغداد شدت گرفت

درپی بکار برده شدن واژه عربستان به جای خوزستان در رسانه های دولتی عراق در اپریل و می ۱۹۶۹، دولت ایران که خودرا برای برگزاری مراسم دو هزار و پانصدمین سال ایجاد امپراتوری مشترک المنافع ایران در تخت جمشید آماده می کرد دست به انتقاد و عمل متقابل زد که بین النهرین هشت قرن استان مرکزی (استان پایتخت) ایران بود و ....

بحران روابط دو کشور از ۲۸ اپریل آن سال شدت بیشتری به خود گرفته بود که این وضعیت تا هفته ها ادامه داشت زیراکه در آن روز رژیم وقت عراق طبق یک روال و عادت همیشگی، به اخراج فله ای ایرانیان و ایرانی تبارها از آن کشور دست زده بود که در طول بحران به تدریج دهها هزارتن از آنان به ایران معاودت داده شدند. [شماری از مقامات جمهوری اسلامی از جمله سران کنونی دو قوه تقنینیه و قضائیه متولد عراق هستند]. بحران های روابط دو کشور قبلا ناشی از اختلافات مرزی بود ولی در اپریل و ماه می سال ۱۹۶۹، نژادی و تحریک آمیز. مقامات و رسانه های رژیم حزب بعث عراق به استناد مندرجات روزنامه های عصر قاجاریه و مکاتبات عهد صفویه که خوزستان را «عربستان» می نوشتند مدعی عربی بودن آن شده و برکناری شیخ خزعل از اهواز را یک تجاوز نظامی رضاشاه پهلوی خوانده بودند!. این وضعیت از تابستان ۱۹۸۰ عینا از سر گرفته شده بود و نه تنها در بغداد، بلکه بر در و دیوارهای شهر لندن هم شعار عربستان ... دیده می شد که در نیمه دوم سپتامبر آن سال جنگ ۸ ساله دو کشور آغاز شد. بنابراین، پایان داده شدن به حکومت حزب بعث بر عراق به دست آمریکا، تا به امروز (ماه می ۲۰۱۳) کمک بزرگی به ایرانیان بشمارآورده شده است. [صدام حسین در حالی که طناب دار برگردنش بود در آخرین لحظه بیش از مرگ هم از بد و بیراه گفتن به فارس ها خودداری نکرد]. به باور اصحاب نظر، از آنجا که ریشه مسائل فی مابین ایران و عراق همچنان به حال خود باقی مانده است نمی توان گفت که جریانات آن دوره از تاریخ، در آینده ـ آینده ای دور ـ تکرار نخواهد شد و تهران باید این ضرب المثل مورد تایید مورخان را آویزه گوش داشته باشد: هرکه نامُخت (نیاموخت) از گذشت روزگار ــــ هیچ ناموزد زصد آموزگار

کشور عراق که پس از جنگ جهانی اول و اضمحلال امپراتوری عثمانی، توسط انگلیسی ها و بدون در نظر گرفتن تفاوت های نژادی و مذهبی سرهم بندی شده است قرنها گوشه ای از ایران بود و جنوب آن (منطقه بصره) تا زمان زندیه هم بخشی از ایران بشمار می رفت و طبعا محل سکونت گروهی زیاد از ایرانی تبارها. دولت حزب بعث عراق در اخراج ایرانی تبارها، مقررات بین المللی تابعیت را هم در نظر نمی گرفت.

۱۶۰۷ - سالروز مهاجرت انگلیسی ها به آمریکای شمالی

۲۶ اپریل سال ۱۶۰۷ میلادی (ششم اردیبهشت ۴۰۷ سال پیش) سه کشتی انگلیسی به ریاست کاپیتان کریستوفر نیوپورت با ۱۰۴ مرد و پسر به آمریکای شمالی رسیدند و لنگر انداختند و این محل را به نام پسر ارشد پادشاه انگلستان، دماغه هنری (کیپ هنریCape Henry) نامگذاری کردند که اینک جزئی از شهر ساحلی ۶۰۰ هزار نفری «ویرجینیا بیچ Virginia Beach» است و از زمان جنگ جهانی اول، دولت آمریکا در همان محل (فِرست لَندینگ) یک پایگاه نظامی به نام «فورت ستوری» تاسیس کرده است. این دماغه مدخل خلیج «چه ساپیک» را تشکیل می دهد. این مهاجران که مسافت انگلستان تا قاره آمریکا را در ۱۴۴ روز دریانوردی کرده بودند سه روز در کیپ هنری ماندند و یک باریکه آب به نام «لین هیو ِن» را مورد بازدید قراردادند.

این سه کشتی سپس در باریکه جنوبی خلیج چه ساپیک (که خودشان نام جیمز ریور بر آن نهاده بودند) به حرکت درآمدند و پس از طی مسافتی معادل چهل مایل در محلی که به نام پادشاه وقت انگلستان «جیمز تاون» نام نهاده شده فرود آمدند، یک قلعه چوبی ساختند و پایه کشور «ایالات متحده» در آنجا گذارده شد که اینک ۳۱۵ میلیون جمعیت دارد که جز حدود دو میلیون بومی (اصطلاحا سرخپوست)، بقیه مهاجران از نقاط دیگر جهان هستند. پیش از ورود انگلیسی ها، جمعیت بومیان بالغ بر ۲۰ میلیون نوشته شده است. پیش از آن دسته، یک دسته انگلیسی دیگر در جزیره «رونوک» واقع در ساحل کارولینای شمالی و در فاصله ای نه چندان به دور از کیپ هنری پیاده شده بودند که ناپدید شدند و دیگر اثری از آنان به دست نیامده است. ۱۳ سال بعد هم دسته دیگری از انگلیسی ها در پلیموت ماساچوست مستقر شدند و .... اسپانیایی های ۱۱۵ سال زودتر از انگلیسی ها وارد قاره آمریکا شده بودند.

۱۹۴۵ - سرانجام موسولینی دیکتاتور ایتالیا

۲۸ اپریل سال ۱۹۴۵ پارتیزانهای ایتالیایی و عمدتا کمونیست اجساد بنیتو موسولینی Benito Mussolini، معشوقه ۳۳ ساله اش کلارتا پتاچی Clara (Claretta) Petacci و سه تن دیگر از یازده مقامی را که در نقطه ای دور دست تیرباران کرده بودند به میلان منتقل و از بالکن یک ساختمان به صورت وارونه آویزان کردند تا مردم تماشا کنند.

اندکی پس از آویزان کردن اجساد از بالکن در ۲۸ اپریل ۱۹۴۵، مردمی که تلاشهای موسولینی را برای پیشرفت ایتالیا به یاد داشتند به محل هجوم بردند و ضمن اعتراض پرخاش آمیز به پارتیزانها و بی وطن خواندن آنان، اجساد را پایین آوردند، جسد موسولینی را به شهر زادگاهش بردند و مدفون ساختند و بعدا ساختمان آرامگاه و مجسمه اش را.

پاتیزانهای کمونیست سه روز پیش از آن، در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم این شماررا هنگام فرار از ایتالیا دستگیر و ۲۷ اپریل اعدام کرده بودند.

موسولینی و همراهان که مقامات حکومت شمال ایتالیا بودند با کاروانی مرکب از هشت کامیون نظامی آلمان عازم خروج از ایتالیا بودند که درمنطقه دونگو Dongo نزدیک به مرز سویس دستگیر شده بودند. «دونگو» در لمباردی و ۷۰ کیلومتری شمال شهر میلان واقع شده است. پارتیزانان کامیونهای آلمانی را جهت بازرسی متوقف کرده بودند و ضمن بازرسی موسولینی را که در لباس نظامیان آلمانی بود شناختند. برخی از مقامات همراه موسولینی در زیر پتو و پالتوها و لباسهای اضافی نظامیان آلمانی که از انبار خارج و به آلمان باز گردانده می شدند پنهان شده بودند. پارتیزانها طبق یک روال عادی، بار کامیونها را بازرسی می کردند که رهبر سابق دولت ایتالیارا یافتند که مردم اورا «دوچه Duce» خطاب می کردند. روایت است که احتمالا نظامیان آلمانی که مامور خارج ساختن این عده از ایتالیا بودند آنان را «لو» داده بودند. اوربانو لازارو Urbano Lazzaro یکی از پارتیزانان که موسولینی را شناخته و دستگیر کرده بود بعدا در این زمینه یک کتاب نوشته است. از مناطق شمالی ایتالیا که موسولینی از ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ بر آنها حکومت می کرد یکانهای نظامی آلمان دفاع می کردند تا این قسمت به تصرف متفقین در نیاید.

در آن روز پارتیزانها پس از مختصر پرسش و پاسخ تصمیم به اعدام دستگیرشدگان می گیرند و تصمیم خودرا پس از انتقال آنان به محلی دیگر و نزدیکتر به میلان به اجرا می گذارند. پاره ای از این پارتیزانها بعدا اعتراف کرده اند که نسبت به اعدام «کلارتا» اکراه داشتند ولی او با اصرار تمام خودرا سپرِ جان موسولینی کرده بود که راهی جز اعدام همه نبود.

موسولینی که از ۱۹۲۲ رئیس دولت ایتالیا بود در جولای ۱۹۴۳ و پس از پیاده شدن نیروهای نظامی متفقین در جنوب ایتالیا، به تصمیم ویتوریو امانوئله سوم (ویکتور امانوئل) پادشاه ایتالیا از کار برکنار و زندانی شد تا او (امانوئله) بتواند با متفقین به سازش دست یابد و ایتالیا ویران نشود که هیتلر با فرستادن کماندو و ... وی را از زندان رهانید و نظامیان اعزامی هیتلر شمال ایتالیا را تصرف و در آنجا مستقر شدند و موسولینی تا اپریل ۱۹۴۵ بر این قسمت ایتالیا حکومت می کرد.

موسولینی متولد ۱۸۸۳ در منطقه فورلی Forli ایتالیا فرزند یک سوسیالیست ایتالیایی صاحب یک کارگاه آهن کاری بود و مادرش یک آموزگار. وی که به پیروی از پدر، یک سوسیالیست شده بود پس از یک اقامت نسبتا طولانی در سویس در جوانی و مطالعه ایسم ها از مارکسیسم تا کاپیتالیسم و لیبرالیسم و افکار ناسیونالیستی «نیچه» دارای یک تفکر میانه (نه مارکسیستی و نه کاپیتالیستی) شده بود. او که اشتیاق فراوان به خواندن تاریخ داشت آرزوی احیاء عظمت وطن خود و ایجاد امپراتوری روم یافته بود. موسولینی که از کار تدریس دست برداشته و روزنامه نگاری پیشه کرده بود و حتی ناشر یک روزنامه شده بود پس از آغاز جنگ جهانی اول، داوطلبانه وارد ارتش شد که در یک نبرد گلوله خورد و مجروح شد. جنگ و تحمیلات قدرت ها به ایتالیا تفکر ناسیونالیستی اورا تقویت کرد و به تنظیم افکار خود که مخلوطی از سوسیالیسم، ناسیونالیسم و کاپیتالیسم دولتی بود پرداخت. در زمینه اقتصاد وی معتقد به تنظیم برنامه ها و تمرکز سیاست تولید در دست دولت و مدیریت کارخانه ها در دست شورای کارگران و کارفرماییان و اشتراک منافع بود که این روش را کورپوراتیستی Corporatist گویند. موسولینی برضد استثمار فرد از افراد و شدیدا ضد فساد و سوء استفاده طبقه اِلیت (خواص) و ثروتمندان بود. در زمینه اجتماعی سعی بر این داشت که به جای برخورد طبقاتی، همکاری طبقاتی تقویت شود و سندیکاها مانع استثمار کارفریان شوند. وی ناسیونالیسم و غرور ملی را عامل پیشرفت و مدرنیزه شدن، مدنیّت و اعتلای فرهنگی می دانست. موسولینی با جمع بندی این افکار خود حزبی را تاسیس کرد که نام فاشیسم بر آن نهاد و چون بوی ناسیونالیستی این حزب شدید بود نظامیان سابق به آن پیوستند و رنگ دیسیپلین نظامی به خود گرفت. راهپیمایی ها با لباس متحد الشکل مشکی (یونیفورم) و شعارهای ملی گرایانه و ضد فساد او جلب توجه کرد بگونه ای که پادشاه ایتالیا در ۱۹۲۲ اورا نخست وزیر کرد. موسولینی ضدیت خودرا با کمونیسم و لیبرالیسم پنهان نمی کرد، کمونیسم را کارخانه تنبل سازی و دفن استعداد و انگیزه و لیبرالیسم را وسیله به قدرت رسیدن زرنگ ها و آزمندان معرفی می کرد و این دو دسته بودند که برای ترسانیدن مردم از فاشیسم، این کلمه را مترادف خشونت و ترور نشان دادند و تبلیغ منفی کردند که در اذهان باقی مانده است مخصوصا که در جریان جنگ جهانی دوم موسولینی و حزب او شکست خوردند و قلم به دست فاتحان افتاد.

موسولینی در اجرای افکار خود به تصرف اتیوپی، سومالی و آلبانی دست زد و برای تصرف مصر صدها هزار نظامی به لیبی فرستاد و به یونان حمله برد و .... اتحاد او با هیتلر در سال ۱۹۳۶ با هدف داشتن یک متحد بود تا در پیاده کردن افکار ناسیونالیستی اش تنها نباشد. وی با همین هدف نیز به فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا کمک کرد. موسولینی که ایتالیا در دوران حکومت او پیشرفت بسیار کرد و به صورت یک قدرت جهانی در آمد آرزو داشت که وطن را بار دیگر آقای مدیترانه کند. وی پادشاه ایتالیا را حفظ کرد. موسولینی تنها اجازه داده بود که ایتالیایی ها اورا «دوچه» حزب حاکم بخوانند. توجه ایتالیایی ها به افکار و کارهای موسولینی اخیرا افزایش یافته و انتخاب نوه های او به نمایندگی پارلمان و دیدار از گور او در زادگاهش به همین دلیل است. موسولینی تنها یک زن داشت ولی مِترس های متعدد که کلارا (کلارتا) آخرین آنان بود. وی چهار پسر و یک دختر داشت و ۶۲ سال عمر کرد.

پارتیزانها پس از اعدام Benito Mussolini، معشوقه اش کلارتا پتاچی و ۱۱ مقام دیگر، اجساد را ۲۸ اپریل ۱۹۴۵ به میلان منتقل و ۴ تن از آنان ازجمله موسولینی و کلارتا را به این صورت وارونه از یک ساختمان آویزان کردند

موسولینی در زمان قدرت ------ Clara (Claretta) Petacci آخرین متِرس او که ۲۹ سال از موسولینی جوانتر بود

۱۹۷۵ - صدور دستور عقب‏ نشینی کامل نیروهای امریکا از ویتنام

پس از خروج استعمارگران فرانسوی از ویتنام و انعقاد معاهده ژنو در ۲۰ ژوئیه ۱۹۵۴م، به منظور تقسیم ویتنام به دو قسمت شمالی و جنوبی، اغتشاش و هرج و مرج در این کشور ایجاد شد. از این رو امریکا به بهانه اجرای مفاد عهدنامه ژنو، نیروهای خود را وارد ویتنام ساخت.

۱۹۷۸ - محمد داوودخان، اولین رییس جمهور افغانستان، طی کودتای نظامی کمونیستها از کار برکنار و کشته شد.

۱۹۸۰ - سه روز پس از شکست ماموریت کماندوهای آمریکائی در صحرای طبس، سایروس ونس وزیر امورخارجه این کشور که از قبل با این عملیات مخالف بود کناره گیری کرد.

کد خبر: 1138407

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =